- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
ارزش اخلاق از اموری است که در دین اسلام به آن توجه اکید شده است. در احادیث معصومان (علیهم السلام) از ارزش اخلاق و آثار مثبت آن در جامعه بسیار سخن گفته شده است.
علم اخلاق از علومی است که از ارزش اخلاق خوب و مفاسد اخلاق بد بحث می کند. علم اخلاق در کنار علم فقه و کلام از علوم اصلی دین اسلام به شمار می آید. در دین اسلام اخلاق همان تربیت انسان است که با عمل به موازین اخلاقی قابل تحقق است.
کسی که اخلاق سالم نداشته باشد در جامعه، هم برای خودش و هم برای دیگران درد سرساز است و زندگی مشقت باری برای خود رقم می زند. ارزش اخلاق زمانی قابل درک می گردد که حوادث و پدیدهای خوب و بد اجتماعی با دقت سنجیده شود.
ارزش اخلاق از دیدگاه قرآن
از دیدگاه دین اسلام ارزش اخلاق از اهمیت حیاتی برخوردار است و به همین دلیل در قرآن کریم تزکیه انسان در کنار تعلیم یکی از فلسفه بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) قلمداد شده است. خداوند می فرماید:
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکِّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبین؛[۱] خداوند بر مومنان منت نهاد [نعمت بزرگى بخشید] هنگامى که در میان آن ها، پیامبرى از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آن ها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند».
خداوند متعال در این آیه شریفه تزکیه انسان ها را جزئی از اهداف رسالت پیامبر اسلام قرار داده است.
خداوند از نوع بشر، نه از جنس فرشتگان و مانند آن ها پیامبری را برای تعلیم و تزکیه آنان فرستاد تا احتیاجات و نیازمندى هاى بشر را دقیقا درک کنند و دردها و مشکلات و مصائب و مسائل زندگى آن ها را لمس نمایند و با توجه به آن به تربیت آن ها اقدام کنند.
به علاوه مهم ترین قسمت برنامه تربیتى انبیا تبلیغات عملى آن ها است به این معنى که اعمال آن ها بهترین سرمشق و وسیله تربیت است زیرا با «زبان عمل» بهتر از هر زبانى می توان تبلیغ کرد و این در صورتى امکان پذیر است که تبلیغ کننده از جنس تبلیغ شونده باشد با همان خصائص جسمى و با همان غرائز و ساختمان روحى.
اگر پیامبران مثلا از جنس فرشتگان بودند این سوال براى مردم باقى مى ماند که اگر آن ها گناه نمى کنند آیا به خاطر این نیست که شهوت و غضب و نیازها و غرائز گوناگون بشرى ندارند و به این ترتیب برنامه تبلیغات عملى آن ها تعطیل مى شد. لذا پیامبران از جنس بشر انتخاب شدند با همان نیازها و غرائز تا بتوانند سرمشقى براى همگان باشند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سه برنامه مهم را در باره آن ها اجرا مى کند نخست خواندن آیات پروردگار بر آن ها و آشنا ساختن گوش ها و افکار با این آیات، و دیگر تعلیم، یعنى وارد ساختن این حقایق در درون جان آن ها و به دنبال آن، تزکیه نفوس و تربیت ملکات اخلاقى و انسانى، اما از آن جا که هدف اصلى و نهایى تربیت است، در آیه، قبل از تعلیم ذکر شده است در حالى که از نظر تربیت طبیعى، تعلیم بر تربیت مقدم است.[۲]
هدف بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بیانگر ارزش اخلاق
حدیثی که از پیامبر اسلام نقل شده ارزش اخلاق را به خوبی بیان می کند. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ».[۳] یعنی به راستی که من برای به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شده ام.
پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هدف نبوت و نهضت خود را در این جمله خلاصه کرده است. یعنی آن حضرت برای اخلاق نیک برانگیخته شده است؛ زیرا ایمان و عقیده در مغزى پدید می گردد و پایدار می ماند که اخلاق پاک او را آماده کرده باشد. از صدر اسلام دسته اى از دانشمندان بزرگ متوجه این اصل شدند و براى تهذیب اخلاق جامعه فداکاری ها نمودند و قدم هاى موثرى برداشتند.
سرچشمه نهضت عالم گیر اسلام همان اخلاق پاک مردان چندى بود که تربیت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آن ها را به جامعه تحویل داد. وقتى رویه اصحاب گرامى پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را چون سلمان و ابو ذر و عمار ملاحظه کنى می بینى راستى، عفت، زهد، فداکارى، از خود گذشتگى، خدمت به خلق، شهامت، شجاعت، عدالت که اصول اخلاق عالیه انسانى است از گفتار و کردار آن ها فرو می بارد. [۴]
در قرآن کریم و روایات معصومین دستورات اخلاقی زیادی وجود دارد که بیانگر ارزش اخلاق هستند. در این نوشته چند حدیثی از امام علی (علیه السلام) نقل شده است که با بیان اخلاق پسندیده و ناپسند و راهکارهای اخلاقی، ارزش اخلاق در دین اسلام از آن ها به دست می آید.
آثار سوء ضد ارزش ها
وَ قَالَ (علیه السلام) : أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ وَ رَضِی بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ وَ هَانَتْ عَلَیهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیهَا لِسَانَهُ ؛
آن که طمع را شعار خود گرداند خود را ُخرد نمایاند، و آن که راز سختى خویش بر هر کس گشود، خویشتن را خوار نمود و آن که زبانش را بر خود فرمانروا ساخت خود را از بها بینداخت.
امام (علیه السلام) در این جملات با بیان آثار سوء اخلاق ناپسند ارزش اخلاق نیک را منعکس نموده است.
بخل و تهی دستی
وَ قَالَ (علیه السلام) : الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَهٌ وَ الْفَقْرُ یخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ ؛
«بخل» ننک است و «ترس» نقصان، و «فقر» شخص زیرک را از بیان دلیلش گنک مى سازد. و شخصى که فقیر است در شهرش نیز غریب است.
عجز، صبر و پرهیزگاری
وَ قَالَ (علیه السلام) : الْعَجْزُ آفَهٌ وَ الصَّبْرُ شَجَاعَهٌ وَ الزُّهْدُ ثَرْوَهٌ وَ الْوَرَعُ جُنَّهٌ وَ نِعْمَ الْقَرِینُ الرِّضَى؛
«ناتوانى» آفت است. و «شکیبائى» شجاعت و «زهد» ثروت و «تقوى» سپر و بهترین همنشین، رضایت و خشنودى است.
دانش و ادب
وَ قَالَ (علیه السلام) : الْعِلْمُ وِرَاثَهٌ کَرِیمَهٌ وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَهٌ وَ الْفِکْرُ مِرْآهٌ صَافِیهٌ ؛
«علم» میراث گران بهائى است و «آداب» لباس فاخر و زینتى است و «فکر» آئینه اى است صاف.
خرد، خوشرویی و شکیبایی
وَ قَالَ (علیه السلام) : صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ وَ الْبَشَاشَهُ حِبَالَهُ الْمَوَدَّهِ وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیوبِ. وَ رُوِی أَنَّهُ قَالَ فِی الْعِبَارَهِ عَنْ هَذَا الْمَعْنَى أَیضاً: الْمَسْأَلَهُ خِبَاءُ الْعُیوبِ وَ مَنْ رَضِی عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُ عَلَیهِ ؛
«سینه شخص عاقل» صندوق اسرار او است، و «خوشرویى» دام محبت است و «تحمل ناراحتى ها» قبر عیوب است. و نقل شده که در این باره نیز چنین فرموده است: سوال و پرسش وسیله پوشاندن عیب ها است. و آن کس که از خود راضى باشد خشمگین بر او زیاد خواهد بود.
صدقه و کردار بندگان
وَ قَالَ (علیه السلام) : الصَّدَقَهُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِی عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْینِهِمْ فِی آجَالِهِمْ؛
«صدقه» و کمک به نیازمندان داروى مؤثرى است. و اعمال بندگان در این دنیا نصب العین آنها در آخرت خواهد بود.[۵]
ترس، شرم و فرصت
وَ قَالَ (علیه السلام): قُرِنَتِ الْهَیبَهُ بِالْخَیبَهِ وَ الْحَیاءُ بِالْحِرْمَانِ وَ الْفُرْصَهُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیرِ؛
ترس با یاس مقرون شده، و کم روئى با محرومیت، و فرصتها مى گذرد همچون عبور ابرها، بنا بر این فرصت هاى نیک را غنیمت بشمارید.[۶]
عقل، فقر و ادب
وَ قَالَ (علیه السلام): لَا غِنَى کَالْعَقْلِ وَ لَا فَقْرَ کَالْجَهْلِ وَ لَا مِیرَاثَ کَالْأَدَبِ وَ لَا ظَهِیرَ کَالْمُشَاوَرَهِ؛
هیچ بى نیازى چون خرد نیست، و هیچ درویشى چون نادانى و هیچ میراث چون فرهیخته بودن و هیچ پشتیبان چون مشورت نمودن نیست
بخشندگی
وَ قَالَ (علیه السلام) : کُنْ سَمْحاً وَ لَا تَکُنْ مُبَذِّراً وَ کُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَکُنْ مُقَتِّراً ؛
بخشنده باش نه با تبذیر و اندازه نگهدار و بر خود سخت مگیر.[۷]
درندگی زبان
وَ قَالَ (علیه السلام ) : اللِّسَانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّی عَنْهُ عَقَرَ ؛
زبان درنده اى است، اگر واگذارندش بگزد.
انواع صبر
وَ قَالَ (علیه السلام) : الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عَلَى مَا تَکْرَهُ وَ صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ؛[۸]
شکیبایى دو گونه است: شکیبایى بر آنچه خوش نمى شمارى و شکیبایى از آنچه آن را دوست مى دارى.
در این احادیث امام علی (علیه السلام) در کنار اخلاق های ضد ارزشی، ارزش اخلاق پسندیده و لازم در زندگی سالم بیان گردیده است.
جمع بندی
از احادیث و مطالب فوق بدست می آید که اخلاق در دین اسلام به لحاظ ارزش، از جایگاه خاصی برخوردار است. از نظر دین اسلام و طبق سخن امام علی (علیه السلام) مسئله اخلاق بسیار سرنوشت ساز است.
از این رو، بر همه مسلمانان به خصوص شیعیان لازم است که در رساندن معارف اهل بیت (علیهم السلام) به مردم کوشا باشند تا بر طبق آن ها عمل نموده و خودشان را در معرض تربیت قرار دهند و بدین طریق بسیاری از مشکلات دنیوی و اخروی شان مرتفع گردد.
گردآوری: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱] . سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.
[۲] . تفسیر نمونه، ج۳، ص ۱۵۹.
[۳] . مکارم الأخلاق، ص ۸.
[۴] . خصال شیخ صدوق(ترجمه کمره اى)، ج۱، ص ۱۳.
[۵] . ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، ج ۳، ص ۲۱۲.
[۶]. ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهجالبلاغه، ج ۳.
[۷] . نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، ص۳۶۶.
[۸] . نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، ص۳۷۰.
منابع
۱. قرآن کریم.
۲. ابن بابویه، محمد بن على، خصال شیخ صدوق(ترجمه کمرهاى)، تهران، کتابچى ، چ۸، ۱۳۷۷ ش.
۳. سید رضی، ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهجالبلاغه، مترجم: محمد رضا آشتیانى – محمد جعفر امامى (زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی)، چ۱، بی تا
۴. سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چ۲، ۱۳۷۰ش.
۵. طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، قم، الشریف الرضى، چ۴، ۱۴۱۲ ق / ۱۳۷۰ ش.
۶. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه ، چ ۱۰، ۱۳۷۱ش.