- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- 0 نظر
ناصر خسرو، یکی از داعیان بزرگ اسماعیلی، در عصر فاطمیان زندگی می کرد. وی در آثار خود به تبیین موضوع امامت و مهدویت از نگاه فرقه اسماعیلیه پرداخته است. در این مقاله دیدگاه اسماعیلی ناصر خسرو را با مذهب امامیه مقایسه می کنیم و اشتراکات و اختلافات میان این دو را ذکر می کنیم.
ناصر خسرو و مهدویت
مهدویت موضوعی است که از سده نخستین هجری مورد توجه مسلمانان به ویژه شیعیان قرار گرفت و فرقه های گوناگون اسلامی درباره آن به اختلاف سخن گفته اند. فرقه اسماعیلیه نیز درباره مهدویت عقاید خاصی دارد.
این فرقه در نیمه دوم قرن دوم هجری با اعتقاد به امامت اسماعیل، پسر ارشد امام جعفر صادق (ع) شکل گرفت و بدین ترتیب به عنوان یکی از فرقه های تشیع از بدنه اصلی آن – که جناح معتدل شیعه بود و سرانجام به شیعه دوازده امامی مشهور گشت – جدا شد.[۱]
پیروان اسماعیلیه نخست به مهدویت اسماعیل، فرزند بزرگ امام جعفر صادق (ع) و سپس محمد بن اسماعیل معتقد شدند و او را امام هفتم و پایان دهنده دور ششم تاریخ مقدس بشریت دانستند.
با تأمل در تاریخ اسماعیلیه درمی یابیم که اندیشه موعود گرایی در آن دچار فراز و نشیب های بسیاری شده است. اعتقاد به یک مهدی متفاوت در هر دوره از تاریخ اسماعیلیه، و گاه بازگشت به باورهای گذشته در رابطه با هویت منجی موعود، از جمله این فراز و نشیب ها است.
بررسی آثار ناصر خسرو قبادیانی حکیم و سخنور بزرگ قرن پنجم، به عنوان یکی از معتقدان به موعود نجات بخش و نیز از مهمترین مبلغان مذهب اسماعیلیه در بررسی دیدگاه این فرقه درباره مهدویت اهمیتی فراوان دارد.
مهدی موعود در فرقه اسماعیلیه
نخستین فردی که برخی از منابع اسماعیلیه او را به عنوان مهدی موعود معرفی کردند اسماعیل است.
اسماعیل پسر بزرگ امام جعفر صادق (ع) بود که در سال ۱۱۰ هجری در مدینه متولد شد. او از ترس عباسیان همواره در سفر بود و سرانجام در زمان حیات پدرش درگذشت.
او در نظر عده ای از اسماعیلیان به عنوان امام قائم شناخته شد. آنها معتقد بودند او زنده و از نظرها غایب است و سرانجام با ظهور وی وعده الهی تحقق خواهد یافت.
بعد از شهادت امام جعفر صادق (ع) عده بسیاری از اسماعیلیان به امامت و مهدویت محمد بن اسماعیل معتقد گشتند. در باور آنها امام صادق (ع) پسرش اسماعیل را نامزد امامت نمود؛ و چون وی فوت کرد امامت به پسرش محمد رسید.
تبلیغات اسماعیلیان از زمان او در حجاز آغاز شد و اعتقاد به مهدویت او در میان بسیاری از اسماعیلیان رسوخ پیدا کرد.
جایگاه مهدی موعود در تاریخ مقدس اسماعیلیان
بر اساس اعتقاد اسماعیلیان، تاریخ مقدس بشری به هفت دوره تقسیم می شود که هر دوره با یک پیامبر ناطق که آورنده وحی است آغاز می گردد. هر ناطق یک وصی دارد و بعد از وصی هفت امام خواهند آمد که هفتمین امام در هر دوره ناطق و پیامبر دوره بعد خواهد بود.
بنا بر این اعتقاد، محمد بن اسماعیل، هفتمین امام بعد از وصی یعنی حضرت علی (ع) در دوره ششم تاریخ بشر است. پس او قائم قیامت و پایان دهنده این دوره از تاریخ خواهد بود.
او که استتار اختیار کرده است، چون ظهور کند ناطق هفتم خواهد بود. وی دین جدیدی خواهد آورد که شریعت قبلی را نسخ می کند.
معتقدان به مهدویت محمد بن اسماعیل او را آخرین فردی می دانستند که هم امام بود و هم پیامبر. آنها باور داشتند که او زنده است و روزی ظهور خواهد کرد.
پایه های اعتقادی قرامطه که شاخه ای از اسماعیلیه را تشکیل می دادند بر همین اساس استوار شد.
اصلاح دیدگاه اسماعیلیه در دوره فاطمیان
با به حکومت رسیدن عبیدالله مهدی و تشکیل حکومت فاطمی تغییر بزرگی در اعتقاد اسماعیلیان پدید آمد.
وی عده ای را به مغرب فرستاد تا مردم را به ظهور مهدی بشارت دهند و اعلام داشت که مهدی منتظر یا قائم یکی از احفاد خواهد بود.[۲]
عبیدالله برای اینکه بتواند خود را مهدی معرفی کند مجبور به ایجاد تغییراتی در اعتقاد اسماعیلیان شد.
برای مثال اسماعیلیان نخستین در اصل تنها به هفت امام اعتقاد داشتند که آخرین آنها محمد بن اسماعیل یا همان قائم قیامت بود و در انتظار او به سر می بردند.
رهبران مرکزی اسماعیلیه پیش از عبیدالله برای خود مقام حجت امام مستور را قائل بودند و مردم را به اطاعت از او دعوت می کردند. اما عبیدالله برای خود و تمامی اسلاف خود که بعد از محمد بن اسماعیل رهبران نهضت اسماعیلیه بوده اند، ادعای امامت و مهدویت کرد.
او با انجام این کار در حقیقت مقام خود و اسلاف خود را از مقام حجت به مقام امامت ارتقا داد و به طور ضمنی مهدویت محمد بن اسماعیل را رد کرد.
حال که عبیدالله مهدویت محمد بن اسماعیل را نفی کرده و خود را مهدی نامیده بود، باید انتظار اسماعیلیان در برقراری صلح، آوردن دین جدید، نسخ آیین قبلی و همه آن چه در رابطه با موعود انتظار می رفت را برآورده کند؛ و چون عملاً چنین اتفاقی نمی افتاد، او اعتقادات اسماعیلیه را به شیوه نوینی تنظیم کرد.
در باور جدیدی که او پایه گذاری کرد همه امامان بعد از عبدالله بن جعفر خود مهدی هستند. هرکدام از آنها قسمتی از عدل آرمانی که در قیامت به وسیله آخرین امام فاطمی حاصل خواهد شد را تحقق می بخشند.
در واقع نام محمد بن اسماعیل بر همه امامان حقیقی اطلاق می شود و در نتیجه مهدویت مخصوص به همه آنها است.
بنابر اعتقاد جدید، در دور ششم، آمدن بیش از هفت امام بعد از وصی جایز است. امامان فاطمی هر کدام عهده دار بخشی از وظایف قائم منتظر هستند که این وظایف تا قیامت و آمدن آخرین امام فاطمی و برقراری کامل صلح ادامه دارد.
المعز، خلیفه چهارم فاطمی، نیز اقدام به اصلاح اعتقادی و تجدید نظر در برخی از عقاید اسماعیلیان در باب مهدویت کرد که این باورها بیشترین نزدیکی را به اعتقادات اسماعیلیان در عصر المستنصر بالله و دیدگاه ناصر خسرو دارد.
مهدی موعود در آثار ناصر خسرو
ناصر خسرو نیز مانند فاطمیان عقیده داشت امامت در دور محمد (ص) تا روز قیامت ادامه خواهد داشت.[۳]
در حقیقت پیامبر اسلام (ص) آغاز کننده دور ششم تاریخ بشریت است و بعد از او حضرت علی (ع) وصی وی محسوب می شود.
بعد از امام علی (ع) به ترتیب امام حسن، امام حسین، امام زین العابدین، امام محمد باقر، امام جعفر صادق (علیهم السلام) و هفتمین امام که همان قائم قیامت و آغاز کننده دور هفتم است، به امامت می رسند.
جایگاه خلفای فاطمی در قیام مهدی موعود
در این میان خلفای فاطمی تکمیل کننده حد جسمانی دوم قائم قیامت هستند؛ که او آنها را برای آشکار ساختن تعالیم و شریعت خود فرستاده است و هرکدام قسمتی از وظیفه قائم را انجام می دهند.
با آمدن آخرین امام فاطمی که همان حجت قائم است عدل در جهان اقامه خواهد شد؛ قائم قیامت به حد روحانی خواهد رسید؛ با همه پیامبران و امامان ظاهر می شود و بعد از آن به داوری مردم می نشیند.
ناصر خسرو می گوید که قبل از ظهور قائم قیامت، حجت وی می آید و منظور از لیله القدر در سوره قدر همان حجت قائم است.[۴]
رسالت پیامبران با ظهور قائم کامل می شود
از نظر ناصر خسرو هدف پیامبران با ظهور قائم برآورده می شود و عقل نیز حکم می کند که کار پیامبران و هدف آنها با آمدن قائم به نتیجه برسد. ناصر خسرو می گوید که قائم را علت متمّه می خوانند و عالم با او به کمال می رسد:
«مبدأ سوم را که نورها از نفس کلی بدو پدید آمد علت فاعله خوانند، و نهایت این همه حاصل ها به وجود خداوند قیامت باشد و آن را علت متمّه خوانند که عالم بدو تمام شود.»[۵]
پیش و پس از ظهور مهدی موعود
بنا بر اعتقاد ناصر خسرو قبل از ظهور قائم شر و فساد و جنایت و جهل و بی عدالتی همه جا را فرا می گیرد. دانشمندان، متفکران و مؤمنان در تنگنا هستند و منافقان غالب فقط از علم نامی دارند و کلیه شرایط برای یک انقلاب جهانی و رهایی خلق از ظلم و جهل فراهم و آماده است.[۶]
و اما با ظهور قائم روزگار حکومت اندیشه و سیاست ربانی به یاری نفس قدسی فرا می رسد. در این روزگار نفس کل به کمال می رسد و نفس جزئی را جزا و مکافات می دهد و علت پیدایش قیامت، کمال نفس کل است.[۷] زیرا با کمال او هستی به غایت و هدف خود می رسد و هدف هستی جز کمال نفس کل چیزی نیست.[۸]
مهدی موعود در مذهب امامیه
بعد از رحلت پیامبر (ص) طرح آموزه های مهدویت نخست از جانب حضرت علی (ع) مطرح گشت و توسط ائمه هدی (ع) ادامه یافت.
مهدویت در اعتقاد شیعه امامیه تنها یک نگرش تاریخی یا خبری از آینده بشر نیست، بلکه بخش جدایی ناپذیر از عقیده امامت ائمه اثنی عشر است که امری الهی است؛ به این معنا که پس از رحلت پیامبر (ص) هدایت الهی از طریق امامان معصوم در بین مسلمانان استمرار می یابد.
دوازدهمین امام، حضرت مهدی (عج) است که دوران امامتش پس از شهادت پدر گرامی اش در سال ۲۶۰ هجری آغاز شد و تا پس از ظهور ادامه دارد.
اختلافات امامیه و اسماعیلیه پیرامون مهدی موعود
نقاط اختلاف بین دو فرقه امامیه و اسماعیلیه نیز بسیار است که از مهم ترین آن ها اختلاف در تعیین مصداق مهدی موعود (عج) به شمار می رود.
هویت مهدی (عج) در روایات شیعه امامیه ثابت و مشخص است
بر خلاف روایت های بسیار متعدد و ضد و نقیض اسماعیلیان در باب هویت منجی موعود، مهدی (عج) در مذهب امامیه بر اساس روایت های متواتر بسیار که از ائمه (ع) نقل شده اند، دارای هویت ثابت و مشخص است.
از جمله در روایت های متعدد آمده که مهدی موعود:
الف) نهمین فرزند امام حسین (ع) است (۱۴۸ روایت)
ب) هفتمین فرزند امام باقر (ع) است (۱۰۳ روایت)
پ) ششمین فرزند امام صادق (ع) است (۹۹ روایت)
ت) پنجمین فرزند امام کاظم (ع) است (۹۸ روایت)
ج) چهارمین فرزند امام رضا (ع) است (۹۵ روایت)
خ) سومین فرزند امام جواد (ع) است (۶۰ روایت)
د) دومین فرزند امام هادی (ع) و فرزند بلافصل امام عسکری (ع) است (۱۴۶ روایت)
مهدی فرزند نهم امام حسین (ع) است
عبد الرحمن بن ثابت از امام حسین (ع) نقل می کند که ایشان فرمود:
«از ما خانواده دوازده امام است که اولی آن ها امیر المؤمنین علی بن ابی طالب است و آخرین آنها نهمین فرزند من است. او قائم به حق است، خداوند زمین را که مرده است به واسطه او زنده می کند و دین حق را اگر چه کفار نمی خواهند بر تمام ادیان پیروز می کند.
او صاحب غیبتی است که گروهی از دین بر می گردند و عده ای باقی می مانند، ولی آزار می شوند. به آنها می گویند: مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ.»[۹]
آمدن وصیّ امام مهدی (عج) پیش از ظهور ایشان
در باور ناصر خسرو پیش از ظهور قائم قیامت، حجت او که به اعتقاد وی آخرین خلیفه فاطمی و از نسل المستنصر بالله است خواهد آمد. با آمدن او زمینه برای ظهور قائم قیامت و رسیدن به حد داوری آماده می شود.
همچنین به عقیده اسماعیلیان، هفتمین امام یا همان ناطق هفتم که قائم قیامت است بر خلاف پیامبران قبلی که همگی وصی داشتند وصی ندارد. او شریعت جدیدی نمی آورد و در نتیجه وصی ندارد که تأویلات او را آشکار سازد.
از نظر ناصر خسرو منظور از «لیله القدر» در آیه دوم سوره قدر همان حجت امام قائم است و این گونه تفسیر می کند که حجت قائم برتر است از هر امام؛ که نشان از اهمیت شأن و منزلت حجت قائم در دیدگاه او دارد.
بنا بر معتقدات شیعه امامیه پیش از ظهور امام زمان (عج) وصی ایشان خواهند آمد و زمینه را برای ظهور آماده می کنند. با توجه به روایتی از حضرت علی (ع) ایشان فرزند حضرت مهدی (عج) هستند.[۱۰]
اشتراکات امامیه و اسماعیلیه در اعتقاد به مهدی موعود
اعتقاد شیعه امامیه در این زمینه با اعتقاد فرقه اسماعیلیه اشتراکات و اختلافاتی دارد.
از جمله اشتراکات آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱) اهمیت و ضرورت امام در هر زمان،
۲) مهدی از اهل بیت (ع) است،
۳) مهدی از نسل فاطمه (س) است،
۴) مهدی از نسل امام حسین (ع) است،
۵) شمائل و خصوصیات مهدی،
۶) غیبت مهدی موعود،
۷) سیرت مهدی موعود در ابعاد اجتماعی و سیاسی،
روزگار قبل و بعد از ظهور مهدی
بنا بر اعتقاد ناصر خسرو قبل از ظهور قائم، شر و فساد و جنایت و جهل و بی عدالتی همه جا را فرا می گیرد. او روزگار ظهور خداوند قیامت را روزگار خون ریختن و خیانت معرفی می کند که کلیه شرایط برای یک انقلاب جهانی و رهایی خلق از ظلم و جهل آماده است. همان گونه که در روایات شیعه امامیه نیز مشابه همین دیدگاه ها ذکر شده است.
محمّد بن مسلم می گوید از امام باقر (ع) پرسیدم: ای پسر رسول خدا، قائم شما کى خروج مىکند؟
فرمود: «آنگاه که مردان به زنان تشبّه کنند و زنان به مردان، و مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان، و صاحبان فروج بر زین ها سوار شوند و شهادت هاى دروغ پذیرفته شود و شهادت هاى عدول مردود گردد و مردم خون ریزى و ارتکاب زنا و ربا خوارى را سبک شمارند و از اشرار به سبب زبانشان پرهیز کنند و سفیانى از شام خروج کند و یمانى از یمن و در بیداء خسوفى واقع شود و جوانى از آل محمّد که نامش محمّد بن حسن یا نفس زکیه است بین رکن و مقام کشته شود و صیحه اى از آسمان بیاید و بگوید حقّ با او و شیعیان اوست؛ در این هنگام است که قائم ما خروج کند.»[۱۱]
همچنین در باور ناصر خسرو روزگار قائم، روزگار حکومت اندیشه و سیاست ربانی به یاری نفس قدسی است. در این روزگار نفس کل به کمال می رسد؛ حقایق بر مردم آشکار می شود؛ باطن امور پدیدار می شود و عدالت زمین را فرا خواهد گرفت.
شیعیان امامی نیز باور دارند که مهدی (عج) بعد از ظهور، دست به تشکیل نظامی اجتماعی خواهد زد که در آن، عدالت، مشخصه بارز و برجسته خواهد بود.
این عصر، روزگار شکوفایی و گسترش دانایی و مدینه آرمانی اسلام، شهر علم و دانش است.
با آمدن مهدی (عج)، همانگونه که ظلم و بیداد، جای خود را به عدل و دادگری می سپارد، جهل و نادانی نیز جای خود را به علم و دانایی می دهد. ۲۵ شعبه و شاخه از علوم را که تا عصر ظهور ناشناخته می ماند آن حضرت در میان مردم منتشر می سازد. دستش را بر سر بندگان می گذارد و عقول آنها را با آن کامل می کند تا آن جا که زنان، در خانه ها، با کتاب خدا و سنّت پیامبر (ص) قضاوت کنند.
رسالت پیامبران با ظهور قائم کامل می شود
از دیدگاه ناصر خسرو، غرض پیامبران با ظهور قائم برآورده خواهد شد. عالم با او به کمال می رسد و کار پیامبران و رسالت آنها با آمدنش به نتیجه خواهد رسید.
اینکه علت غایی آفرینش جهان و آمدن همه پیامبران با ظهور مهدی (عج) اقامه خواهد شد، از اندیشه های مشترک ناصر خسرو و شیعه امامیه است. در روایات متعدد شیعه و سنی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است:
«لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ حَتَّى یَبْعَثَ رَجُلًا مِنِّی یُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِی وَ اسْمُ أَبِیهِ اسْمَ أَبِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً»[۱۲]
اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی می کند تا اینکه مردی از امت و خاندان من را – که هم نام من باشد و پدرش هم نام پدر من – مبعوث کند، تا زمین را از عدل و داد پر نماید همچنان که از ظلم و جور پر شده بود.
این روایت یکی از مهم ترین ویژگی های حکومت آینده را حاکمیت کامل عدل و برچیده شدن بساط جور و تبعیض در زمین بعد از پرشدن آن از ظلم و جور، می داند. تعبیر «لو لم یبق من الدنیا» در این حدیث اشاره به این است که ظهور حضرت، یک فرمان حتمی و قطعی خداوند و یکی از نوامیس آفرینش بشر است که اگر نباشد آفرینش بشر به هدف نهایی نمی رسد.
خداوند، انسان را برای تکامل آفریده است. اگر این جامعه با ظلم و جور نابود شود، هدف آفرینش انسان، تأمین نشده است. پس باید شخصی قیام کند، ظلم و ستم را برچیند، دست بشریت را بگیرد و حاکمیّت عدل و داد را بر جهان استوار سازد.
نتیجه گیری
میان دیدگاه شیعه امامیه و دیدگاه ناصرخسرو، داعی بزرگ اسماعیلی، نسبت به مهدی موعود، اشتراکات و اختلافاتی وجود دارد. از جمله اشتراکات آنها می توان اعتقاد به اهمیت و ضرورت امام در هر زمان، اعتقاد به اینکه مهدی از نسل امام حسین (ع) است، و اعتقاد به غیبت مهدی موعود را مطرح نمود. اما نقاط افتراق بین دو فرقه امامیه و اسماعیلیه درباره مسئله مهدویت بسیار زیاد است که مهم ترین آنها اختلاف در تعیین مصداق مهدی موعود است.
پی نوشت ها
[۱] . دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیان، ص۱
[۲] . کرمر، احیای فرهنگی در عهد آل بویه، ص۱۱۳
[۳] . قبادیانی، وجه دین، ص ۹
[۴] . قبادیانی، وجه دین، ص۲۲۷
[۵] . قبادیانی، خوان الاخوان، ص۷۳
[۶] . قبادیانی، خوان الاخوان، ص۲۸۵
[۷] . قبادیانی، خوان الاخوان، ص۲۴۴
[۸] . قبادیانی، وجه دین، ص۷۹
[۹] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۵۱، ص۱۳۳
[۱۰] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۵۱، ص۱۲۱
[۱۱] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۹۲
[۱۲] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۵۱، ص۷۴
منابع
۱- دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیان، تهران، فرزان روز، چاپ اول، ۱۳۷۵ش
۲- کرمر، جوئل، احیای فرهنگی در عهد آل بویه، تهران، نشر دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش
۳- قبادیانی، ابومعین حمیدالدین ناصر بن خسرو، جامع الحکمتین، تهران، طهوری، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش
۴- قبادیانی، ابومعین حمیدالدین ناصر بن خسرو، خوان الاخوان، تهران، مهرگان، چاپ اول، ۱۳۳۸ش
۵- قبادیانی، ابومعین حمیدالدین ناصر بن خسرو، دیوان اشعار ناصرخسرو، تهران، معین، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش
۶- قبادیانی، ابومعین حمیدالدین ناصر بن خسرو، گشایش و رهایش، بمبئی، انجمن اسماعیلی، ۱۳۲۸ش
۷- قبادیانی، ابومعین حمیدالدین ناصر بن خسرو، وجه دین، برلین، کاویانی، ۱۳۰۳ش
۸- قبادیانی، ابومعین حمیدالدین ناصر بن خسرو، وجه دین، تهران، طهوری، چاپ دوم، ۱۳۴۸ش
۹- مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم ۱۴۰۳ق
منبع مقاله | اقتباس از:
اسماعیل تاج بخش و مولود شاگشتاسبی، «حجت و امام قائم در آثار ناصرخسرو و مقایسه آن با مهدویت در شیعه امامیه»، فصلنامه عصر آدینه، پاییز ۱۳۹۴، ش۱۵