- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- 0 نظر
احمد بن عبدالله مستور یکی از امامان اسماعیلیه در دوره ستر، از اخلاف محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق (ع)، که انشای مجموعه «رسائل اخوان الصفا» به او منسوب است.
احمد بن عبدالله در هاله ای از ابهام
پیچیدگی و ابهامی که تاریخ جنبش اسماعیلی را در دوره ستر – مدت زمانی نزدیک به یک سده – فرا گرفته، مانع از آن است که بتوان به ارزیابی درستی از وضعیت رهبران اسماعیلی و چگونگی فعالیت های ایشان در آن دوره، دست یافت.
معمولاً گفته می شود که رهبری اسماعیلیه در فاصله امامت محمد بن اسماعیل و عبیدالله مهدی، در دست ۳ تن امام مستور، از اخلاف محمد بن اسماعیل بوده که احمد بن عبدالله یکی از آنان است.
اما در اینکه این امامان شخصیت های تاریخی بوده اند، یا امامان فرضی، که بعدها اعتقادات رهبران جنبش آنان را آفریده است، اظهار نظر قطعی نمی توان کرد.[۱]
این امر بیشتر ناشی از فقدان مدارک و منابع از یک سو و تعارض میان منابع موجود، از سوی دیگر است.
درباره دوره ستر، به طور کلی دو دسته منابع اسماعیلی و ضد اسماعیلی را می توان جست که روایت های کاملاً متفاوتی ارائه می دهند، اما در میان هر یک از این دو دسته نیز یکپارچگی و اتفاق نظر وجود ندارد.
چنانکه به گفته ایوانف «درباره نام ها و عده امامان در این دوره، بیش از ۲۰۰ روایت متفاوت وجود دارد».[۲]
احمد بن عبدالله در منابع اسماعیلی
در منابع اسماعیلی، نخستین بار نام احمد بن عبدالله را در کتاب «استتار الامام» اثر داعی احمد بن ابراهیم نیشابوری می یابیم.
در این کتاب که در نیمه دوم سده چهارم هجری نوشته شده، نام ۳ تن از امامان اسماعیلی در دوره ستر که پدران عبیدالله مهدی بوده اند، آمده، اما از محمد بن اسماعیل و نسبت او با این امامان سخنی به میان نیامده است.[۳]
البته در اثر منتشر نشده ای با عنوان «الفرائض و حدود الدین» نوشته جعفر بن منصور الیمن که به نیمه اول سده چهارم هجری تعلق دارد، به مناسبتی از احمد بن عبدالله یاد شده است.
انتساب احمد به عبیدالله بن جعفر
این کتاب متضمن نامه ای است، منسوب به عبیدالله مهدی که به جامعه اسماعیلی در یمن نوشته است. در این نامه که مستقلاً توسط حسین همدانی با عنوان «فی نسب الخلفاء الفاطمیین» به چاپ رسیده، نام اجداد عبیدالله مهدی و ازجمله، احمد بن عبدالله آمده است، اما شگفتآور آنکه این امامان از نسل عبیدالله بن جعفر صادق (ع) معرفی شده ان د، نه از نسل اسماعیل بن جعفر صادق (ع).[۴]
گفتنی است حتی اگر فرض کنیم که انتساب این نامه به عبیدالله درست باشد، مضمون آن هیچگاه از جانب فاطمیان و داعیان آنان و نیز بعدها توسط اسماعیلیان یمن و ایران، مورد قبول واقع نشد و هرگز در گزارش های رسمی تاریخ فاطمیان وارد نگردید.
پنهان نگه داشتن نام و نسب امامان مستور
به علاوه سازمان دعوت در عصر فاطمی هیچگاه به طور رسمی تمایل به آشکار کردن نسب امامان و نام ائمه دوره ستر نداشت.
مروری بر نامه المعز، خلیفه فاطمی، به داعی سند، خود گویای این مدعاست.[۵]
قاضی نعمان نیز که قاضی القضات المعز و از برجسته ترین نظریه پردازان خلافت فاطمی است، در هیچ یک از آثار خود، نامی از امامان دوره ستر نبرده، و گاه حتی یاد کردن از آنان را در حکم افشای اسرار دانسته است.[۶]
این وضعیت تا دوره های متأخرتر در عصر فاطمیان نیز همچنان به چشم می خورد.[۷]
احمد بن عبدالله در عیون الاخبار
ادریس بن حسن، داعی یمنی و مورخ اسماعیلی، در دو اثر خود، احمد بن عبدالله را از امامان دوره ستر و نواده محمد بن اسماعیل یاد می کند که پس از پدرش عبدالله بن محمد بن اسماعیل به امامت رسید و در هیأت تاجران به کوفه، دیلم، سلمیه و عسکر مکرم آمد و شد داشت.[۸]
داعی ادریس، احمد بن عبدالله را نویسنده رسائل اخوان الصفا معرفی میکند.
در تصویری که او از دوره ستر ترسیم کرده است، افراد خاندان میمون قداح در سلسله مراتب دعوت، از نقش مهمی برخوردارند و به عنوان حجت امامان مستور معرفی می شوند.
او احمد بن عبدالله را با لقب «امام التقی» معرفی می کند و حسین فرزندش را امام پس از او می داند.
داعی ادریس از کسی به نام احمد بن عبدالله بن میمون قداح نیز سخن میگوید که حجت حسین بن احمد بن عبدالله، آخرین امام دوره ستر است.
احمد بن عبدالله در منابع اسماعیلیان نزاری
در منابع نزاری نام و لقب ۳ امام دوره ستر، با اندک تقاوتی نسبت به دیگر منابع اسماعیلی، ذکر شده است.
در این منابع نام احمد بن عبدالله که حلقه میانی این سلسله محسوب می شود، گاه احمد و گاه محمد و لقب او وفی یا وفی الدین ضبط شده است.[۹]
درخور توجه است که در کتاب های انساب، در شمار فرزندان محمد بن اسماعیل، نامی از عبدالله و فرزند او احمد در میان نیست، بلکه در این منابع همواره از شخصی به نام جعفر سلامی و فرزندش محمد مشهور به «الحبیب» یاد شده است. [۱۰]
احمد بن عبدالله در منابع ضد اسماعیلی
گزارش های ضد اسماعیلی که به طور عمده از رساله ابن رزام عبدالله بن محمد در رد اسماعیلیه، سرچشمه گرفته، تصویر دیگری از دوره ستر ترسیم می کنند. قسمت های مهمی از این رساله را ابن ندیم نقل کرده است.[۱۱]
همین گزارش بعدها مورد استفاده شریف ابوالحسین محمد بن علی، معروف به اخومحسن واقع شده است. رساله اخومحسن در رد اسماعیلیه مفقود است، اما قسمت هایی از آن در آثار ۳ مورخ مشهور مصری: نویری، ابن دواداری و مقریزی آمده است.
مهم ترین و بحث انگیزترین قسمت این گزارش ها رد نسب علوی خلفای فاطمی است.[۱۲]
انتساب احمد بن عبدالله به میمون قداح
اخومحسن، احمد بن عبدالله را از فرزندان میمون قداح دانسته که پس از مرگ پدرش عبدالله، در سلمیه جای وی را گرفته است و عبدالله خود را از نسل عقیل بن ابی طالب می خواند و به محمد بن اسماعیل دعوت می کرد.[۱۳]
البته تحقیقات جدید درباره اسماعیلیه روشنگر این نکته بوده است که ماجرای عبدالله بن میمون قداح و نقش او و خاندانش در پیشبرد جنبش اسماعیلیه، افسانه ای بیش نیست.[۱۴]
و از برخی منابع به ویژه نامه المعز به داعی سند[۱۵]، و نامه عبیدالله به اسماعیلیان یمن[۱۶]، چنین برمی آید که لقب «میمون»، «سعید» و «مبارک» و القابی شبیه به این ها، نام های مستعاری بوده اند که امامان برای اختفا از آنها بهره می جسته اند.[۱۷]
در منابع متقدمی همچون نوشته های نوبختی، سعد اشعری، طبری، عریب و نیز آثار اسماعیلی عصر فاطمی همچون نوشته های قاضی نعمان، جعفر بن منصور الیمن و داعی نیشابوری، هیچ گونه اشاره ای به حضور عبدالله بن میمون قداح و فرزندان او، در رهبری نخستین اسماعیلیه، وجود ندارد و المعز نیز در نامه خود، چنین انتسابی را مردود دانست.
البته بعدها، این فکر به آثار اسماعیلی نیز رسوخ کرد و از منابع دروزی و مستعلویان یمن سر بر آورد؛ از این رو دو شخصیت به نام های احمد بن عبدالله در این منابع وجود دارد که یکی از نسل محمد بن اسماعیل و امام است و دیگری از نسل میمون قداح و حجت امام.[۱۸]
نکته قابل توجه آنکه در همین منابع، تنها در دوره ستر است که به نقش فرزندان میمون قداح اشاره شده است و با شروع دوره ظهور و عصر فاطمیان، افراد این خاندان گویا یکباره از صفحه تاریخ محو میشوند.[۱۹]
احمد بن عبدالله در تاریخ طبری
تاریخ طبری ظاهراً کهن ترین منبعی است که به هنگام ذکر وقایع یک جنبش قرمطی در سده ۳ ق از شخصی به نام احمد بن عبدالله نام برده است.
در این متن ذیل وقایع ۲۸۹ و ۲۹۰ ق، به هنگام بحث از شورش های قرمطی که در اواخر سده ۳ ق در سام رخ داد، چنین آمده است که پس از آنکه معتضد، خلیفه عباسی برای سرکوب قرمطیان، کوفه و پیرامون آن را تحت فشار قرار داده بود، زکرویه پسر مهرویه که از سران قرمطی بود، پسران خود را فرستاد تا از گروهی از قبیله کلب، بیعت ستانند.
جماعت معروف به بنو علیص از کلبی ها با یحیی پسر زکرویه بیعت کردند و خود را از دوستداران علی بن ابی طالب (ع) و پیرو محمد بن اسماعیل خواندند.
یحیی خود را ابوعبدالله بن محمد بن اسماعیل یا محمد بن عبدالله بن محمد بن اسماعیل نامید و نخستین بار او و پیروانش خود را فاطمی خواندند که البته ارتباط این گروه با کسانی که بعدها (در سال ۲۹۶ ق) در مغرب با عنوان فاطمیان ظهور کردند، سؤال برانگیز است.
یحیی در نبرد با سپاه مصر کشته شد و بنو علیص، پس از او با برادرش حسین بیعت کردند.
او که خود را احمد بن عبدالله بن محمد بن اسماعیل و مهدی نامید، کارش بالا گرفت و شهرهای بسیاری ازجمله حمص، دمشق و سلمیه را تصرف کرد.[۲۰]
تحلیل گزارش طبری
بر پایه گزارش احمد بن ابراهیم داعی نیشابوری، شورش های قرمطی پایان سده ۳ ق، به انگیزه کینه توزی و انتقام از عبیدالله مهدی که آن زمان در سلمیه می زیست، صورت گرفت و به دنبال همین وقایع بود که عبیدالله، سلمیه را به سمت مغرب ترک کرد.[۲۱]
اگر چه جزئیات گزارش اخیر و نیز روایت ضد اسماعیلی ابن رزام قابل انطباق بر گزارش طبری نیست، پیداست که با توجه به اشتراک مضامین آنها در برخی موارد، نباید در تأثیر پذیری آنها از طبری تردید نمود.
مهم ترین نکته در گزارش طبری آن است که این گزارش اگر چه از وجود واقعی شخصی به نام احمد بن عبدالله بن محمد بن اسماعیل خبر نمی دهد، اما دست کم نشان می دهد که این نام، در نیمه دوم سده ۳ ق، نزد اسماعیلیان و قرمطیان عراق و شام شناخته بوده است و نامیده شدن بدان می توانسته پیامدهای سیاسی – مذهبی خاصی داشته باشد.
نقش احمد بن عبدالله در تألیف رسائل اخوان الصفا
چنانکه یاد شد، داعی ادریس در آثار خود، تألیف رسائل اخوان الصفا را به احمد بن عبدالله نسبت داده است.[۲۲]
بدیهی است با توجه به جایگاهی که این رسائل در ادبیات اسماعیلی دارد، انتساب آن به احمد بن عبدالله چندان معقول به نظر نمی رسد، چرا که اگر این رسائل را نوشته یکی از رهبران اسماعیلی دوره ستر بدانیم، بی اعتنایی نویسندگان و داعیان عصر فاطمی بدان، غیر منطقی و سؤال برانگیز است.
فیلسوف و متفکر فاطمی در سده ۵ ق، داعی حمیدالدین کرمانی در آثارش یک بار هم از این رسائل نام نمی برد و به آنها ارجاع نمی دهد.
در رساله ای با عنوان «الاصول و الاحکام»، انشای رسائل اخوان الصفا به ۴ تن از داعیان اسماعیلی، نسبت داده شده است.[۲۳]
عارف تامر مصحح این رساله، آن را به داعی سوری، ابوالمعالی حاتم ابن عمران بن زهره (متوفی ۴۹۸ق) نسبت داده است که در این صورت باید آن را نخستین ارجاع به رسائل اخوان الصفا در ادبیات اسماعیلی دانست.
در نیمه سده ۶ ق، رسائل اخوان الصفا مورد توجه نخستین داعیان یمنی قرار گرفت.[۲۴]
این داعیان نیز ظاهراً نویسنده رسائل را نمی شناختند و از او با عنوان «الشخص الفاضل صاحب الرسائل» یاد می شد. و گاه تعابیر چون «نضرالله وجهه» درباره او به کار گرفته می شد که درباره امام مورد استفاده نبوده است. [۲۵]
نخستین بار حسین بن علی محمد بن ولید (متوفی ۶۶۷ ق)، در رساله ای با عنوان «الرساله الوحیده»، به نقل از داعی جعفر بن منصور الیمن، انشای رسائل را به احمد بن عبدالله بن محمد بن اسماعیل نسبت می دهد.
حال آنکه پدرش علی بن محمد بن ولید بدون آنکه به احمد بن عبدالله اشاره کند، رسائل را نوشته یکی از امامان مستور در دوره مأمون خلیفه عباسی دانسته بود.[۲۶]
در حالی که داعی شرف الدین جعفر بن محمد بن حمزه در رساله ای به تاریخ ۸۳۴ ق، همان گزارش قدیمی علی بن محمد بن ولید را درباره رسائل تکرار کرده بود، داعی ادریس بن حسن (متوفی ۸۷۲ ق)، به تفصیل داستان تألیف رسائل توسط احمد بن عبدالله را بسط داده است.
حسین همدانی در مقالهای، منابع داعی ادریس را در این باره بر شمرده است.[۲۷]
مصطفی غالب بر پایه همین نصوص اسماعیلی یمنی، تألیف «الرساله الجامعه» را نیز به احمد بن عبدالله نسبت داده[۲۸].
عارف تامر نیز در شرح حال احمد بن عبدالله می نویسد: «او حامی بزرگ دانش بود و رساله «الجامعه لاخوان الصفا و خلان الوفا» بدو منسوب است. او دو فرزند به نام های حسین و سعید داشت».[۲۹]
و در شرح حال فرزندش حسین می نویسد: «او رساله اخوان الصفا را خلاصه کرده و «جامعه الجامعه» نامید».[۳۰]
نتیجه گیری
احمد بن عبدالله یکی از چهار امام مستور اسماعیلیه پیش از قیام عبیدالله مهدی و تشکیل حکومت فاطمی است. این چهار امام، رهبری جنبش اسماعیلیه را در حدود یک قرن بر عهده داشتند.
بر اساس یکی از گزارش ها احمد از اخلاف اسماعیل فرزند امام صادق (ع) و بر اساس گزارش دیگر وی از اخلاف عبیدالله، برادر اسماعیل است.
مشهور است که او تألیف رسائل اخوان الصفا را بر عهده داشته ولی گزارش ها در این مورد شفاف و اطمینان بخش نیستند.
پی نوشت ها
[۱] . دفتری، تحقیقات اسماعیلی و اسماعیلیان نخستین، ص۱۰۷؛ حمدانی، اسماعیلیان در تاریخ، ص۱۶۲
[۲] . حمدانی، اسماعیلیان در تاریخ، ص۱۶۲
[۳] . برای تفضیل درباره امامان یاد شده، نک : نیشابوری، استتار الامام، ص۹۵
[۴] . همدانی، فی نسب الخلفاء الفاطمیین، ص۹-۱۲
[۵] . ادریس بن حسن، عیون الاخبار، ج۶، ص۱۳۰-۱۳۴
[۶] . قاضی نعمان، الارجوزه المختاره، ص۱۹۱-۱۹۲
[۷] . ابوالفوارس، الرساله فی الامامه، ص۳۸
[۸] . ادریس بن حسن، عیون الاخبار، ج۴، ص۳۶۷-۳۶۸، ۳۹۰-۳۹۴؛ زهر المعانی، ص۲۱۱-۲۱۶
[۹] . ابواسحاق، هفت باب، ص۲۳؛کلام پیر، ص۵۰؛ قزوینی، تعلیقات بر تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۳۵۵-۳۵۶
[۱۰] . رازی، الشجره المبارکه، ص۱۰۱-۱۰۲؛ مروزی، الفخری فی انساب الطالبین، ص۲۳-۲۴؛ ابنعنبه، عمده الطالب، ص۲۳۴
[۱۱] . ابن ندیم، فهرست، ص۲۳۸-۲۳۹
[۱۲] . دفتری، تحقیقات اسماعیلی و اسماعیلیان نخستین، ص۱۲۲
[۱۳] . نویری، نهایه الارب، ج۲۵، ص۱۸۹؛ ابن دواداری، کنزالدرر و جامع الغرر، ج۶، ص۱۹
[۱۴] . دفتری، تحقیقات اسماعیلی و اسماعیلیان نخستین، ص۱۲۳-۱۲۴
[۱۵] . ادریس بن حسن، عیون الاخبار، ج۶، ص۱۳۰-۱۳۴
[۱۶] . همدانی، فی نسب الخلفاء الفاطمیین، ص۹-۱۰
[۱۷] . دفتری، تحقیقات اسماعیلی و اسماعیلیان نخستین، ص۱۱۲
[۱۸] . همدانی، فی نسب الخلفاء الفاطمیین، ص۸
[۱۹] . دفتری، نکاتی درباره آغاز نهضت اسماعیلیه، ص۴۳۹
[۲۰] . طبری، تاریخ، ج۱۰، ص۹۴-۹۶، ۹۹-۱۰۰، ۱۰۵
[۲۱] . نیشابوری، استتار الامام، ص۹۶ به بعد
[۲۲] . ادریس بن حسن، زهر المعانی، ص۲۱۱-۲۱۲، عیون الاخبار، ج۴، ص۳۶۷، ۳۶۸
[۲۳] . تامر، حاشیه بر «الرساله المذهبه»، خمس رسائل اسماعیلیه، ص۷۲
[۲۴] . تامر، حاشیه بر «الرساله المذهبه»، خمس رسائل اسماعیلیه، ص۱۷۰
[۲۵] . حامدی، کنز الولد، ص۲۹۴
[۲۶] . حمدانی، اسماعیلیان در تاریخ، ص۷۴-۷۵
[۲۷] . همدانی، رسائل اخوان الصفا در ادبیات دعوت اسماعیلی طیّبی، ۳۰۰-۲۹۴
[۲۸] . غالب، مقدمه بر الرساله الجامعه احمد بن عبدالله، ص۹
[۲۹] . تامر، القرامطه، ص۵۰-۵۱
[۳۰] . تامر، القرامطه، ص۵۱-۵۲
منابع
۱- ابن دواداری، ابوبکر، کنز الدرر و جامع الغرر، قاهره، چاپ اول، ۱۳۸۰ق
۲- ابن عنبه، احمد، عمده الطالب، به کوشش محمد حسن آل طالقانی، نجف، چاپ اول، ۱۳۸۰ق
۳- ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، لندن، مؤسسه الفرقان للتراث الاسلامى، چاپ اول، ۱۴۳۰ق
۴- ابواسحاق قهستانی، هفت باب ابواسحاق، تهران، مطبع حیدری، چاپ اول، ۱۳۷۷ق
۵- ابوطالب مروزی، اسماعیل، الفخری فی انساب الطالبین، قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق
۶- ابوالفوارس، احمد، الرساله فی الامامه، نیویورک، چاپ اول، ۱۹۷۳م
۷- ادریس بن حسن، زهر المعانی، بیروت، المؤسسه الجامعیه للدراسات و النشر و التوزیع، چاپ اول، ۱۴۰۶ق
۸- ادریس بن حسن، عیون الاخبار و فنون الآثار، بیروت، دار الاندلس، چاپ اول، ۱۴۰۶ق
۹- تامر، عارف، حاشیه بر «الرساله المذهبه»، خمس رسائل اسماعیلیه، دمشق، دار الانصاف، چاپ اول، ۱۳۷۵ق
۱۰- تامر، عارف، القرامطه اصلهم نشأتهم تاریخهم حروبهم، بیروت، دار مکتبه الحیاه، چاپ اول، ۱۹۷۹م
۱۱- حامدی، ابراهیم، کنز الولد، بیروت، ۱۹۷۹م
۱۲- حمدانی، عباس، اسماعیلیان در تاریخ، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش
۱۳- دفتری، فرهاد، تحقیقات اسماعیلی و اسماعیلیان نخستین، تهران، کتاب آگاه، چاپ اول، ۱۳۶۲ش
۱۴- دفتری، فرهاد، نکاتی درباره آغاز نهضت اسماعیلیه، تهران، ایران نامه، ۱۳۶۸، ش۳
۱۵- طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش
۱۶- عمری، علی، المجدی فی انساب الطالبیین، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق
۱۷- غالب، مصطفی، مقدمه بر الرساله الجامعه احمد بن عبدالله، بیروت، دار الاندلس، چاپ اول، ۱۴۰۴ق
۱۸- فخرالدین رازی، الشجره المبارکه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق
۱۹- قاضی نعمان، الارجوزه المختاره، پاریس، دار بیبلیون، چاپ اول، ۲۰۰۸م
۲۰- قزوینـی، محمد، تعلیقات بر تاریخ جهانگشای، تهران، دستان، چاپ اول، ۱۳۸۵ش
۲۱- کلام پیر (هفت باب)، بمبئی، ۱۳۵۲ق
۲۲- نویری، احمد، نهایه الارب، قاهره، وزاره الثقافه و الارشاد القومی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق
۲۳- نیشابوری، احمد، «استتار الامام»، مجله کلیه الآداب بالجامعه المصریه، قاهره، ۱۹۳۶م
۲۴- همدانی، حسین، فی نسب الخلفاء الفاطمیین، قاهره، معهد الدراسات الشرقیه، چاپ اول، ۱۹۵۸م
منبع مقاله | اقتباس از:
حبیبی مظاهری، مسعود، احمد بن عبدالله مستور، دائره المعارف بزرگ اسلامی، جلد ۶، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، بنیاد دائره المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش