- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
امام حسن (علیه السلام) به عنوان دومین امام شیعه، از اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است. حسن بن علی (علیه السلام) یکی از پنج تن اهل کساء است که آیه تطهیر در شان آنان نازل شده است.
اهل بیت طاهرین در کنار قرآن کریم، منبع هدایت و ارشاد هستند. امروز احادیث و روات آنان چراغ راه هدایت و رستگاری کسانی است که این احادیث را سرلوحه زندگی خود قرار می دهند. در این نوشتار به چند حدیث از امام حسن (علیه السلام) در موضوعات مختلف اشاره می شود:
- قَالَ (علیه السلام): مَا تَشَاوَرَ قَوْمٌ إِلَّا هُدُوا إِلَى رُشْدِهِمْ؛
امام حسن (علیه السلام) فرمود: هیچ قومى مشورت نکردند جز اینکه راه خود یافتند.
- وَ قَالَ (علیه السلام) اللُّؤْمُ أَنْ لَا تَشْکُرَ النِّعْمَهَ؛
امام (علیه السلام) فرمود: پستى آن است که شکر نعمت نگزارى.
- وَ قَالَ(علیه السلام) لِبَعْضِ وُلْدِهِ یَا بُنَیَّ لَا تُؤَاخِ أَحَداً حَتَّى تَعْرِفَ مَوَارِدَهُ وَ مَصَادِرَهُ فَإِذَا اسْتَنْبَطْتَ الْخِبْرَهَ وَ رَضِیتَ الْعِشْرَهَ فَآخِهِ عَلَى إِقَالَهِ الْعَثْرَهِ وَ الْمُوَاسَاهِ فِی الْعُسْرَهِ ؛
امام حسن (علیه السلام) به یکى از فرزندانش فرمود: پسر جان، با هیچ کس طرح دوستى نریز جز اینکه از رفت و آمد ها (و خصوصیات اخلاقیش) آگاه شوى، و چون دقیق وارسى کردى با او بر اساس گذشت از لغزش ها و برادرى در سختی ها رفاقت کن.
- وَ قَالَ (علیه السلام) لَا تُجَاهِدِ الطَّلَبَ جِهَادَ الْغَالِبِ وَ لَا تَتَّکِلْ عَلَى الْقَدَرِ اتِّکَالَ الْمُسْتَسْلِمِ. فَإِنَّ ابْتِغَاءَ الْفَضْلِ مِنَ السُّنَّهِ وَ الْإِجْمَالَ فِی الطَّلَبِ مِنَ الْعِفَّهِ وَ لَیْسَتِ الْعِفَّهُ بِدَافِعَهٍ رِزْقاً وَ لَا الْحِرْصُ بِجَالِبٍ فَضْلًا فَإِنَّ الرِّزْقَ مَقْسُومٌ وَ اسْتِعْمَالَ الْحِرْصِ اسْتِعْمَالُ الْمَأْثَمِ؛
امام حسن (علیه السلام) فرمود: نه چون پیروزمندان در طلب (دنیا) بکوش، نه مانند تسلیم شدگان به تقدیر تکیه کن (نه حرص و نه سستى) که به دنبال فضل (و احسان خدا) رفتن، سنت است و حرص نزدن، عفت و نه عفت روزى را باز پس زند و نه حرص آن را بیفزاید، که روزى قسمت شده و آزمندى گناه است.
- وَ قَالَ (علیه السلام) الْقَرِیبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّهُ وَ إِنْ بَعُدَ نَسَبُهُ وَ الْبَعِیدُ مَنْ بَاعَدَتْهُ الْمَوَدَّهُ وَ إِنْ قَرُبَ نَسَبُهُ لَا شَیْءَ أَقْرَبُ مِنْ یَدٍ إِلَى جَسَدٍ وَ إِنَّ الْیَدَ تُفَلُّ فَتُقْطَعُ وَ تُحْسَمُ؛
امام حسن (علیه السلام) فرمود: نزدیک (خویشاوند) آن است که دوستى نزدیکش کند گرچه نسبش دور باشد. و دور (بیگانه) آن است که محبت دورش سازد گرچه نسبش نزدیک باشد. چیزى از دست به بدن نزدیک تر نیست اما گاه مى شکند، معیوب مى شود و جدا مى گردد.
- وَ قَالَ (علیه السلام) مَنِ اتَّکَلَ عَلَى حُسْنِ الِاخْتِیَارِ مِنَ اللَّهِ لَهُ لَمْ یَتَمَنَ أَنَّهُ فِی غَیْرِ الْحَالِ الَّتِی اخْتَارَهَا اللَّهُ لَهُ؛
امام حسن (علیه السلام) فرمود: آن که کار خود به خدا واگذارد هرگز وضعى غیر از آن که خدا برایش انتخاب کرده، نخواهد.
- وَ قَالَ (علیه السلام) الْعَارُ أَهْوَنُ مِنَ النَّارِ؛
ننگ از آتش بهتر است.
- وَ قَالَ (علیه السلام) الْخَیْرُ الَّذِی لَا شَرَّ فِیهِ الشُّکْرُ مَعَ النِّعْمَهِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّازِلَهِ؛
امام حسن (علیه السلام) فرمود: خیر خالص، شکر در نعمت است و صبر در مصیبت.
- وَ قَالَ (علیه السلام) لِرَجُلٍ أَبَلَّ مِنْ عِلَّهٍ: إِنَّ اللَّهَ قَدْ ذَکَرَکَ فَاذْکُرْهُ وَ أَقَالَکَ فَاشْکُرْهُ؛
امام حسن (علیه السلام) به مردى که از بیمارى برخاسته بود فرمود: خدا یادت کرده، یادش کن، و گناهانت را بخشیده، شکرش گوى.
- وَ قَالَ (علیه السلام) عِنْدَ صُلْحِهِ لِمُعَاوِیَهَ: إِنَّا وَ اللَّهِ مَا ثَنَانَا عَنْ أَهْلِ الشَّامِ شَکٌّ وَ لَا نَدَمٌ وَ إِنَّمَا کُنَّا نُقَاتِلُ أَهْلَ الشَّامِ بِالسَّلَامَهِ وَ الصَّبْرِ فَسُلِبَتِ السَّلَامَهُ بِالْعَدَاوَهِ وَ الصَّبْرُ بِالْجَزَعِ وَ کُنْتُمْ فِی مُنْتَدَبِکُمْ إِلَى صِفِّینَ وَ دِینُکُمْ أَمَامَ دُنْیَاکُمْ وَ قَدْ أَصْبَحْتُمُ الْیَوْمَ وَ دُنْیَاکُمْ أَمَامَ دِینِکُمْ ؛
چون که حسن بن على (علیه السلام) از یاورانش سستى دید و معاویه نامه اى به آن جناب و اصحابش نوشت و پیشنهاد صلح کرد، حضرت خطبه اى خواند و چنین فرمود: آنچه ما را از نبرد شامیان باز داشت نه شک بود و نه پشیمانى، در گذشته ما با نیروى سلامت و پایدارى مى جنگیدیم، اما امروز سلامت به دشمنى آمیخته، و پایدارى به بیتابى، در حرکت به صفین دین شما پیشاپیش دنیا بود و امروز دنیاتان بر دین مقدم شده.
- وَ قَالَ (علیه السلام): مَا أَعْرِفُ أَحَداً إِلَّا وَ هُوَ أَحْمَقُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ رَبِّهِ؛
امام حسن (علیه السلام) فرمود: هیچ کس را نشناسم جز آن که میان خود و خدا (و در ارتباطش با پروردگار) نابخرد است (و چنان که مقتضاى خردمندى است حق او را ادا نمى کند).
- وَ قِیلَ لَهُ فِیکَ عَظَمَهٌ فَقَالَ (علیه السلام): بَلْ فِیَّ عِزَّهٌ قَالَ اللَّهُ وَ لِلَّهِ الْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ ؛
به امام حسن (علیه السلام) گفتند: در وجود شما عظمت و بزرگوارى هست، فرمود: آنچه در وجود من است عزت است. خداوند فرماید: «عزت از آن خدا و پیغمبر و مومنان است.»
- وَ قَالَ (علیه السلام) فِی وَصْفِ أَخٍ کَانَ لَهُ صَالِحٍ: کَانَ مِنْ أَعْظَمِ النَّاسِ فِی عَیْنِی وَ کَانَ رَأْسُ مَا عَظُمَ بِهِ فِی عَیْنِی صِغَرَ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ کَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ الْجَهَالَهِ فَلَا یَمُدُّ یَداً إِلَّا عَلَى ثِقَهٍ لِمَنْفَعَهٍ کَانَ لَا یَشْتَکِی وَ لَا یَتَسَخَّطُ وَ لَا یَتَبَرَّمُ کَانَ أَکْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً فَإِذَا قَالَ بَذَّ الْقَائِلِینَ کَانَ ضَعِیفاً مُسْتَضْعَفاً فَإِذَا جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ اللَّیْثُ عَادِیاً کَانَ إِذَا جَامَعَ الْعُلَمَاءَ عَلَى أَنْ یَسْتَمِعَ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ یَقُولَ کَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْکَلَامِ لَمْ یُغْلَبْ عَلَى السُّکُوتِ کَانَ لَا یَقُولُ مَا لَا یَفْعَلُ وَ یَفْعَلُ مَا لَا یَقُولُ کَانَ إِذَا عَرَضَ لَهُ أَمْرَانِ لَا یَدْرِی أَیُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى رَبِّهِ نَظَرَ أَقْرَبَهُمَا مِنْ هَوَاهُ فَخَالَفَهُ کَانَ لَا یَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا قَدْ یَقَعُ الْعُذْرُ فِی مِثْلِهِ؛
امام حسن (علیه السلام) برادر (و رفیق) شایسته اى داشته که در وصفش فرموده:
در چشم من از همه مردم بزرگتر بود، بالاترین صفتى که چنین بزرگش کرده بود کوچکى دنیا در نظرش بود، از سلطه جهالت بیرون بود، هرگز دست به سوى کسى دراز نمى کرد جز به (برادر) معتمدى به منظور نفعى، شکوه نمى کرد، خشمگین نمى شد، به ستوه نمى آمد.
غالبا خاموش بود، چون لب مى گشود سرآمد گویندگان بود، (با دوستان، و در رفتار عادى از غایت فروتنى) ضعیف و ناتوان مى نمود، اما چون نوبت جد (و پیکار) مى رسید شیر ژیان بود.
در محفل علما به شنیدن علاقه مندتر بود تا گفتن، اگر کسى در سخن بر او غالب مى شد، در سکوت هیچ کس بر وى چیره نمى شد، کارى را که نمى کرد نمى گفت، و کارهایى را نگفته مى کرد.
چون دو کار پیش مى آمد که نمى دانست کدام موجب قرب پروردگار است مى نگریست هر کدام به هواى نفس نزدیک تر بود آن را وا مى نهاد، بر کارهایى که گاه ممکن بود از او سرزند کسى را ملامت نمى کرد.
- وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ أَدَامَ الِاخْتِلَافَ إِلَى الْمَسْجِدِ أَصَابَ إِحْدَى ثَمَانٍ، آیَهً مُحْکَمَهً وَ أَخاً مُسْتَفَاداً وَ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً وَ رَحْمَهً مُنْتَظَرَهً وَ کَلِمَهً تَدُلُّهُ عَلَى الْهُدَى أَوْ تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى وَ تَرْکَ الذُّنُوبِ حَیَاءً أَوْ خَشْیَهً؛
امام حسن (علیه السلام) فرمود: هر که پیوسته به مسجد رود یکى از هشت فایده را برد: ۱. آیه محکمى از قرآن (که از آن بهره یابد)، ۲. یا رفیقى به چنگ آرد، ۳. یا علم تازه اى فرا گیرد، ۴. یا از رحمتى که در انتظارش بوده برخوردار شود، ۵. یا سخنى بشنود که دلیل راه شود، ۶. یا مانع گناه گردد، ۷. یا (لا اقل) از شرم و حیا دست از معصیت بشوید، ۸. یا از ترس ترک گناه کند.
- رُزِقَ غُلَاماً فَأَتَتْهُ قُرَیْشٌ تُهَنِّیهِ فَقَالُوا یُهَنِّیکَ الْفَارِسُ؛ َقَالَ (علیه السلام): أَیُّ شَیْءٍ هَذَا الْقَوْلُ وَ لَعَلَّهُ یَکُونُ رَاجِلًا فَقَالَ لَهُ جَابِرٌ کَیْفَ نَقُولُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ (علیه السلام) إِذَا وُلِدَ لِأَحَدِکُمْ غُلَامٌ فَأَتَیْتُمُوهُ فَقُولُوا لَهُ شَکَرْتَ الْوَاهِبَ وَ بُورِکَ لَکَ فِی الْمَوْهُوبِ بَلَغَ اللَّهُ بِهِ أَشُدَّهُ وَ رَزَقَکَ بِرَّهُ؛
امام حسن (علیه السلام) نوزاد پسرى پیدا کرده بود، قریش براى عرض تبریک آمدند (و على الرسم) گفتند اسب سوار مبارک باد (و این جمله را بعنوان تفأل مى گفتند که این پسر بزرگ شود و سوارى دلاور گردد) فرمود: این چه حرفى است؟ شاید پیاده باشد، جابر گفت: پس چه بگوییم؟ فرمود: براى تبریک نوزاد بگویید شکر (خداى) بخشنده نصیبت باد، بخشش (پروردگار) مبارک باد. خدا او را به حد کمال رساند، و تو را از خیرش بهره مند سازد.
- وَ سُئِلَ عَنِ الْمُرُوَّهِ. فَقَالَ (علیه السلام): شُحُّ الرَّجُلِ عَلَى دِینِهِ وَ إِصْلَاحُهُ مَالَهُ وَ قِیَامُهُ بِالْحُقُوقِ؛
پرسیدند: مروت (و مردانگى) چیست؟ امام حسن (علیه السلام) فرمود: مردانگى به نگهدارى دین است و اصلاح مال و قیام به حقوق (اداى حق دیگران).
- وَ قَالَ (علیه السلام) إِنَّ أَبْصَرَ الْأَبْصَارِ مَا نَفَذَ فِی الْخَیْرِ مَذْهَبُهُ وَ أَسْمَعَ الْأَسْمَاعِ مَا وَعَى التَّذْکِیرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ أَسْلَمُ الْقُلُوبِ مَا طَهُرَ مِنَ الشُّبُهَاتِ؛
امام حسن (علیه السلام) فرمود: تیزبین ترین چشم آن است که در خیر نفوذ کند (خیرها را ببیند) شنوا ترین گوش آن است که پند را نگه دارد و به کار بندد، سالم ترین دل آن است که از (آلودگى) شک و شبهه پاک باشد.
- وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ أَنْ یُخِیلَهُ قَالَ (علیه السلام): إِیَّاکَ أَنْ تَمْدَحَنِی فَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْکَ أَوْ تَکْذِبَنِی فَإِنَّهُ لَا رَأْیَ لِمَکْذُوبٍ أَوْ تَغْتَابَ عِنْدِی أَحَداً فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ ائْذَنْ لِی فِی الِانْصِرَافِ فَقَالَ ع نَعَمْ إِذَا شِئْتَ؛
مردى از امام حسن (علیه السلام) تقاضاى نصیحت کرد، فرمود: مبادا مرا بستایى که من خود را بهتر مى شناسم، یا تکذیبم کنى که متهم به دروغ، رایى ندارد (و اظهار نظر نباید بکند) یا در حضور من از کسى غیبت کنى، گفت: مرخصم؟ فرمود: آرى اگر خواهى برو.
- وَ قَالَ (علیه السلام): إِنَّ مَنْ طَلَبَ الْعِبَادَهَ تَزَکَّى لَهَا، إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرِیضَهِ فَارْفُضُوهَا، الْیَقِینُ مَعَاذٌ لِلسَّلَامَهِ مَنْ تَذَکَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اعْتَدَّ وَ لَا یَغُشُّ الْعَاقِلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الْمَوْعِظَهِ حِجَابُ الْعِزَّهِ، قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّمِینَ، کُلُّ مُعَاجَلٍ یَسْأَلُ النَّظِرَهَ وَ کُلُّ مُؤَجَّلٍ یَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِیفِ؛
امام حسن (علیه السلام) فرمود: هر که هواى عبادت دارد باید دل را پاک کند، اگر نافله (و مستحب) به واجب زیان رساند ترکش کنید، یقین پناهگاه سلامت است، هر که متذکر دورى راه باشد مهیا شود، عاقل به نصیحت خواه خیانت نکند.
میان شما و موعظه پرده عزت آویخته (تا کبر و بزرگى برنخیزد و موعظه بر دل نشیند)، علم عذر دانش طلبان را برطرف ساخته (که انسان تا جاهل است معذور است و البته نه هر جاهلى)، آنها که مدتشان سرآمده درخواست مهلت کنند، و آنها که فرصت دارند سهل انگارى نمایند.
- وَ قَالَ (علیه السلام): اتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ جِدُّوا فِی الطَّلَبِ وَ تُجَاهَ الْهَرَبِ وَ بَادِرُوا الْعَمَلَ قَبْلَ مُقَطَّعَاتِ النَّقِمَاتِ وَ هَاذِمِ اللَّذَّاتِ فَإِنَّ الدُّنْیَا لَا یَدُومُ نَعِیمُهَا وَ لَا تُؤْمَنُ فَجِیعُهَا وَ لَا تُتَوَقَّى مَسَاوِئُهَا غُرُورٌ حَائِلٌ وَ سِنَادٌ مَائِلٌ فَاتَّعِظُوا عِبَادَ اللَّهِ بِالْعِبَرِ وَ اعْتَبِرُوا بِالْأَثَرِ وَ ازْدَجِرُوا بِالنَّعِیمِ وَ انْتَفِعُوا بِالْمَوَاعِظِ فَکَفَى بِاللَّهِ مُعْتَصِماً وَ نَصِیراً وَ کَفَى بِالْکِتَابِ حَجِیجاً وَ خَصِیماً وَ کَفَى بِالْجَنَّهِ ثَوَاباً وَ کَفَى بِالنَّارِ عِقَاباً وَ وَبَالًا؛
امام حسن (علیه السلام) فرمود: بندگان خدا! از خدا پروا کنید و در طلب (سعادت و نجات) پیش از فرا رسیدن دوران پیرى بکوشید، و قبل از نزول عذاب ها و رسیدن (مرگ) در هم کوبنده لذت ها، به عمل بشتابید که نعمت دنیا نپاید و مصیبت هایش ایمنى ندارد، و بدی هایش اجتناب ناپذیر است، غرورى ناپایدار و تکیه گاهى خمیده و بى اعتبار است.
بندگان خدا! از این عبرت ها پند گیرید، از آثار (گذشتگان) عبرت گیرید، به (شکرانه این همه) نعمت دست از گناه بکشید، از موعظه ها بهره گیرید، خداوند پناه و یاورى کافى است، قرآن براى مقابله و پیکار کافى است (که در قیامت به مخاصمه برخیزد)، بهشت براى پاداش و دوزخ براى کیفر و وبال بس است.
- وَ قَالَ (علیه السلام) إِذَا لَقِیَ أَحَدُکُمْ أَخَاهُ فَلْیُقَبِّلْ مَوْضِعَ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ؛
امام حسن (علیه السلام) فرمود: چون برادرى را ملاقات کنید جاى نور پیشانیش (یعنى محل سجده) را ببوسید.
- وَ مَرَّ (علیه السلام) فِی یَوْمِ فِطْرٍ بِقَوْمٍ یَلْعَبُونَ وَ یَضْحَکُونَ فَوَقَفَ عَلَى رُءُوسِهِمْ فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضَانَ مِضْمَاراً لِخَلْقِهِ فَیَسْتَبِقُونَ فِیهِ بِطَاعَتِهِ إِلَى مَرْضَاتِهِ فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفَازُوا وَ قَصَّرَ آخَرُونَ فَخَابُوا فَالْعَجَبُ کُلُّ الْعَجَبِ مِنْ ضَاحِکٍ لَاعِبٍ فِی الْیَوْمِ الَّذِی یُثَابُ فِیهِ الْمُحْسِنُونَ وَ یَخْسَرُ فِیهِ الْمُبْطِلُونَ وَ ایْمُ اللَّهِ لَوْ کُشِفَ الْغِطَاءُ لَعَلِمُوا أَنَّ الْمُحْسِنَ مَشْغُولٌ بِإِحْسَانِهِ وَ الْمُسِیءَ مَشْغُولٌ بِإِسَاءَتِهِ ثُمَّ مَضَى؛[۱]
روز عید فطرى بود، امام حسن (علیه السلام) در راه به جمعى که مشغول بازى و خنده بودند برخورد، بالاى سرشان ایستاد و فرمود: خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه خلق قرار داده، که با اطاعت و عبادت بر یک دیگر پیشى گیرند، و به هدف رضا و خشنودى او برسند، قومى سبقت جستند و سبق بردند، قومى دیگر عقب ماندند و نومید شدند، و اى بسى شگفت از آن ها که در روزى که نکوکاران پاداش گیرند و باطلگرایان زیان بینند به خنده و بازى پردازند؛ به خدا قسم، اگر پرده برافتد خواهید دید که نیک رفتار به نیکى خویش مشغول است و بدکردار به رفتار بدش گرفتار، سپس (آن ها را وانهاد و) رفت.[۲]
نتیجه گیری سخنان امام حسن (علیه السلام)
در این چند حدیث از امام حسن (علیه السلام)، آن حضرت به مطالب مهم عبادی و اجتماعی اشاره فرموده اند. بی تردید هر کس که این احادیث را مورد توجه قرار دهد و بر طبق آن عمل کند، به کمال و رستگاری خواهد رسید و درست به همین دلیل است که خداوند متعال، اهل بیت (علیهم السلام) را در کنار قرآن، مایه هدایت قرار داده و فاصله گرفتن از آنان موجب گمراهی می شود.
پی نوشت ها
[۱] . تحف العقول، ص ۲۳۴ – ۲۳۶.
[۲] . ترجمه تحف العقول، ص۳۶۷ -۳۷۱.
منابع
- ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، قم، جامعه مدرسین، چ۲، ۱۴۱۴ق.
- ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، ترجمه تحف العقول، ترجمه جنتى، احمد، تهران، موسسه امیر کبیر، چ۱، ۱۳۸۲ش.