- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
مقدمه
قرآن این معجزه جاودان الهی، چشمه جوشانی است که هرگز خشک نمی گردد. دریای بیکرانی که به عمقش نمی توان رسید[۱]. سفره گسترده ای که هرکس به اندازه ظرفیتش و به میزان تشنگی اش از آن بهره می گیرد[۲].
کتاب عزیزی که در فتنه ها باید به او پناه برد[۳] و در ارزیابی آراء و انظار و تمایلات آنرا باید محور قرار داد. کتاب جاودانی که پا به پای زمان جریان دارد. شگفتی های آن هرگز تمام شدنی نیست و نوآوری های آن تا ابد به کهنگی نمی گراید[۴] و تا روز قیامت کلامی تازه و نزد هر فرد شاداب و زنده خواهد بود و آهنگ نغمه های فرح بخش آن در هر زمان سخن تازه ای دارد و تشنگان را سیراب می نماید[۵]. اما هرگز از آن سیراب نمی گردند[۶]. دارویی که هیچ دردی با او باقی نمی ماند. نوری که هیچ ظلمتی با او جمع نمی شود[۷]. در عظمت قرآن همین بس که کلامی است از خداوند بزرگ و تراوشی است از علم بی انتهای او که هرگز پنجه محدود فکر بشر نمی تواند به همه اسرار و گنجینه های نهفته در آن دست پیدا کند. تو گویی قرآن اقیانوس ژرفی است که هرچه بررسی و تحقیق بیشتر، رموز و اسرار آن متجلی تر میگردد. یکی از گنجینه های نهفته در کلام الهی، مراسم باشکوه حج است که هرچه بررسی و تحقیق در اطراف آن بیشتر گردد، معارف و رموز و اسرار آن آشکارتر می گردد.
حضرت امام خمینی (ره) احیاگر حج ابراهیمی در پیامی به حجاج بیت الحرام فرمود: اندیشمندان و غواصان و درد آشنایان امت اسلامی اگر دل به دریای معارف آن بزنند… از صدف این دریا گوهرهای هدایت و رشد و حکمت و آزادگی را بیشتر صید خواهد نمود و از زلال حکمت و معرفت آن تا ابد سیراب خواهند گشت[۸].
پیامبر گرامی اسلام در یک بیان نورانی حج را عصاره اسلام و معادل شریعت دانسته است. والخامسه الحج و هی الشریعه[۹].
همچنان که مرحوم شیخ صدوق (ره) در کتاب شریف خصال ضمن اشاره به این روایت فرمود: قد جاء فی تعلیل الرسول للحج ضمن تعلیله لسائر الفرائض بانه معادل لتمام الشریعه[۱۰].
مرحوم صاحب جواهر در دائره المعارف فقهی شیعه، حج را اینگونه تعریف نموده است: هو من اعظم شعائر الاسلام و افضل ما یتقرب به الانام الی الملک العلام… فهو حینئذ ریاضه نفسانیه و طاعه مالیه و عباده بدنیه قولیه و فعلیه و جودیه و عدمیه و هذا الجمع من خواص الحج من العبادات التی لیس فیها اجمع من الصلوه و هی لم تجمع فیها ما اجتمع فی الحج من فنون الطاعات… و علی کل حال فللحج اسرار و فوائد لایمکن احصاؤها. سپس فرمود ومنهناو ردان ان الحج المبرور لا یعد له شیء[۱۱]. هیچ چیز با حج برابری نمیکند.
سخن گفتن و قلم زدن پیرامون فریضه ای که آیینه تمام نمای اسلام و جلوه گاه شریف است کاری بس دشوار بلکه تمام نشدنی است. همچنان که رییس مذهب شیعه حضرت جعفربن محمد الصادق (علیه السلام) در پاسخ سوال زاره (یابن رسول الله چند سال است از شما درباره حج می پرسم شما پاسخ می فرمایید) فرمود ای زاره خانه ای که دو هزار سال پیش از آدم به سوی آن حج گزارده می شود آیا می شود مسائل آن در عرض چهل سال پایان پذیرد؟ [۱۲]
اما از باب ما لا یدرک کله لا یترک کله نوشته ای که در پیش رو دارید با بضاعت اندک در اهمیت حج تدوین گشته و کوششی است اندک در جهت آشنا نمودن زائران خانه خدا با حج ابراهیمی تا با آگاهی بیشتر در مراسم حج شرکت نمایند و این فرصت استثنایی را با انجام مراسم تشریفاتی و بی روح از دست ندهند.
۱. ویژگیها و تأکیدها در نحوه بیان تشریع حج
و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا و من کفر فان الله غنی عن العالمین[۱۳]
حج یکی از واجبات الهی است که در تمام ایام عمر یکبار با شرائط خاصی واجب میشود و این آیه از آیاتی است که دلالت بر وجوب حج دارد اما نحوه بیان وجوب حج در این آیه کریمه بگونهای است که در هیچ یک از واجبات دیگر به چشم نمیخورد، بیان وجوب حج در این آیه مانند بیان وجوب نماز و زکات نیست بلکه به منزله میثاق و عهد الهی است که بر گرده همه انسانها گذاشته شده است از این رو تعبیر وجوب حج به سیاق خطاب امری آن گونه که در مورد سایر عبادات بیان شده، نیست بلکه در قالب میثاق و عهد مخصوص الهی با اسم جلاله در حالیکه مقدم بر متعلق خود گردیده بیان شده است که در هیچ یک از عبادات دیگر نمونه ندارد چنانکه امام صادق(علیه السلام) در این زمینه فرمود … اعلم بان الله تعالی لم یفترض الحج و لم یخصه من جمیع الطاعات باضافه الی نفسه بقوله عز و جل و لله علی الناس[۱۴]
پس حج پیمان و عهدی است میان خداوند و بندگان او که بهر طریق شده باید از عهده آن برآیند و به هیچ وجه از انسانهای مستطیع ساقط نمیشود و اگر خودش معذور شد باید نائب بگیرد بطوری که این عهد و میثاق با مرگ هم ساقطشدنی نیست.
نکته قابل توجه دیگر در این آیه این است که بجای لم یحج یا من ترک الحج از کلمه کفر استفاده شده است و بدین طریق ترک حج مساوی با کفر عملی معرفی شده است و چنین تعبیر در مورد هیچ ترک واجبی در آیات قرآن نمونه ندارد.[۱۵]
بعلاوه ذکر استغناء که دلالت بر نهایت خشم خداوند و خذ لان تارکین حج دارد با ضمیمه اداه تأکید(ان) و اسم ظاهر(الله) بجای ضمیر و تعبیر ان الله غنی عن العالمین بجای ان الله غنی عنهم که نوعی تعمیم را میرساند، همه اینها اهمیت و جایگاه ویژه حج را بیشتر مشخص مینماید.
چنانکه استفاده از جمله خبری برای تشریع وجوب حج بجای صیغه امری[۱۶] خصوصاً بصورت جمله اسمیه[۱۷] آنهم با تقدم خبری که اسم ذات است در قالب لفلان علی کذا که بقول بعضی از مفسرین از بلیغترین الفاظ در افاده وجوب است[۱۸] بانضمام اینکه در تشریع حج ابتدا
فرمود علی الناس، سپس آنرا تخصیص به مستطیع زد که نوعی توضیح و تفصیل بعد از ابهام و اجمال آنهم در قالب بدل[۱۹] توجه به همه این نکات شدت اهتمام قرآن نسبت به امر حج را اثبات میکند که در هیچ یک از عبادات دیگر سابقه ندارد.[۲۰]
جالب توجه این است که همه این نکات در ضمن یک آیه بکار برده شده است. ضمناً از تقدم خبر (لله) بر مبتداء (حجالبیت) حصر استفاده میشود یعنی فقط برای خدا انجام پذیرد.
۲. جامعیت حج و گستردگی ابعاد آن
از جمله چیزهایی که دلالت بر اهمیت فوقالعاده و منحصر به فرد حج دارد وجود ابعاد مختلف و منافع وسیع و احیاناً متضاد حج است که این چنین وسعت و گستردگی در هیچ یک از عبادت دیده نمیشود و این از مختصات حج است خداوند متعال در خطاب به حضرت ابراهیم(علیه السلام) فرمود: مردم را دعوت به حج نمائید تا منافع خود را درآن بیابید. اذن فی الناس بالحج … لیشهدوا منافع لهم[۲۱]
عمومیت و گستردگی حج از اطلاق منافع و تکنیر آن که دلالت بر تکثیر منافع یا تنویع منافع دارد استظهار میشود که مفسرین با تعبیرات گوناگون به این وسعت اشاره نمودهاند بعضیها گفتهاند یک نوع منافع دینی و دنیوی است که در هیچکدام از عبادت دیگر به چشم نمیخورد[۲۲] بعضی دیگر نوشتهاند: حج محل تلاقی تمام دنیا و آخرت مسلمین است[۲۳] و گروه دیگر گفتهاند در آیه مبارکه، منافعهم و یا المنافع بکار برده نشد تا تصور یکنوع خاص از منافع به ذهن تداعی نکند[۲۴] همچنان که مرحوم صاحب جواهر در این باره فرمود:
و هذا الجمع (الحج ریاضه نفسانیه و طاعه مالیه و عباده بدنیه قولیه و فعلیه وجودیه و عدمیه …) من خواص الحج من العبادات التی لیس فیها اجمع من الصلاه و هی لم تجتمع فیها مـااجتمــعفیالحـجمنفنــونالطاعـات…وعلـیکلحال فللحج اسرار وفوائد لا یمکن احصاؤها[۲۵]
چنانکه مقام معظم رهبری حضرت آیه … خامنهای در این زمینه فرمود: فریضه حج از جمله تکالیف نادری است که در آن ابعاد متعدد و متنوع مربوط به زندگی فرد و سلوک جمعی به شکل با شکوه و دارای تأثیر عمیق در تن و جان اندیشه و نیز در منش و روش آدمی گنجانده شده و درست گذاردن آن میتواند او را به توفیقات بزرگی در همه عرصههای مادی و معنوی نائل سازد.[۲۶]
پس حج در میان عبادات الهی از همه باشکوهتر و گستردهتر و دارای ابعاد گوناگون است که در هیچ عبادت دیگر در یک جا جمع نشده است. پس اگر بخواهیم جان و روح ما تصفیه شود، اگر بخواهیم صحنه مرگ و معاد در جان ما ریشه بدواند و فرهنگ غنی اسلام در جوامع مسلمین تقویت یا احیاء شود و هر گونه ریشه فرهنگ استعماری و وابستگی از جوامع مسلمین زدوده گردد و بجای تفرقه و نفاق بذر اتحاد کاشته شود، اگر بخواهیم بنیه اقتصادی کشورهای اسلامی تقویت گردد و استقلال و حاکمیت و حریت و حمیت دینی عینیت یابد، اگر بخواهیم به فریاد مظلومانه پاسخ داده شود و از مشکلات سیاسی و اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی یکدیگر آگاه و در رفع آن تلاش شود و در یک کلمه اگر بخواهیم دین و دنیا ما استوار بماند بهترین موقعیت مناسب، موسم حج است. چنانکه نبی مکرم اسلام فرمود: من اراد الدنیا و الاخره فلیؤم هذا البیت[۲۷]
۳. حج دعوت همگانی – فراخوان عمومی
اذن فی الناس بالحج[۲۸]
همه فرائض و واجبات اسلامی متوجه مؤمنین است چنانکه در مورد روزه فرمود یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام[۲۹]
یا درباره نماز فرمود: یا ایها الذین آمنوا اذ اقمتم الی الصلوه … [۳۰]
اما امتیازات حج این است که متوجه عموم مردم است یعنی حج مثل نماز و روزه و … نیست
که متوجه مومنین فقط باشد بلکه همچون پرستش خدا یک اعلان عمومی است: یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم[۳۱]
چنانکه حضرت ابراهیم (علیه السلام) بعد از بازسازی کعبه مأمور شد که اعلان عمومی در بین مردم بنماید و اذن فی الناس بالحج[۳۲] همچنانکه وجوب و تشریع حج هم متوجه ناس و مردم است و لله علی الناس حج البیت[۳۳]
تا آنجا که بعضی از مفسرین در توضیح این آیه گفتهاند بجای لله علیه حج البیت لله علی الناس حج البیت بکار برده شده[۳۴] تا اشعار به علیت وجوب حج داشته باشد که هو کونهم ناسا[۳۵] چنانکه قبل از این جمله هم فرمود و هدی للعالمین. و ظاهراً بخاطر همین عمومیت بوده که وقتی این آیه مبارکه نازل شد پیامبر مکرم اسلام سران کسانی که معتقد به مبدأ بودند (یهود – نصاری. مجوس – صائبی – مشرکین و مسلمین) را جمع نمود و این آیه را بر آنها تلاوت کرد و فرمود خداوند حج را بر شما واجب نموده است. شاهد دیگر بر عمومیت حج، این است که خداوند متعال اصل بناء کعبه را برای مردم قرار داده است.
ان اول بیت وضع للناس[۳۶]
و برای تأکید بیشتر فرمود: جعلناه، للناس سواء العاکف فیه و …[۳۷]
از سوی دیگر در بیان فوائد و آثار حج باز تکیه بر ناس شده است: جعل الله الکعبه البیت الحرام قیاما للناس[۳۸] اذن فی الناس بالحج … لیشهدوا منافع لهم[۳۹] و اذ جعلنا البیت مثابه للناس[۴۰]
بلکه امام رضا(علیه السلام) در این زمینه فرمود: و ما فی ذلک لجمیع الخلق من المنافع … و منفعه من فی المشرق و المغرب و من فی البحر و البر ممن یحج و من لم یحج[۴۱]
یعنی خیرکات و برکات حج نه تنها شامل زائران بلکه شامل همه مردم چه آنها که در مراسم حج شرکت کرده و چه ننمودهاند میشود. پس حج یک امر عمومی است و منافع و آثار و فوائد آن اختصاص به گروه خاصی ندارد و همه مردم نسبت به آن یکسانند. جعلناه للناس سواء العاکف فیه و الباد[۴۲]
همچنانکه کعبه ملک هیچ کسی نیست بلکه خانه آزاد خداست و همه مردم در آنجا یکسانند گویا منزل خود آنهاست از این رو میتوانند نماز را در آنجا تمام بخوانند و هیچ کس هم حق جلوگیری از ورود کسی را ندارد و من یرد فیه بالحاد نذقه من عذاب الیم.[۴۳]
پس از آیه الذی جعلناه للناس سواء العاکف فیه و من یرد فیه بالحاد نذقه من عذاب الیم لااقل دو نتیجه گرفته میشود.
۱. حرم متعلق به همه است مختص گروه و مذهب خاصی نیست.
۲. تقدم عاکف[۴۴] بر بادی[۴۵] توجیهی ندارد پس کسی حق ندارد عبادت مسلمین را در چهارچوب یک مذهب منحصر نماید و عقائد دیگر مذاهب مسلمین را محدود و آزادی عمل در عبادت را از آنها سلب کند چنانکه حضرت امام خمینی(ره) در این زمینه فرمود: هیچ شخصی و رژیمی و طائفهای حق تقدم در آنرا ندارد اهل بادیه و صحرانشینان و خانه بدوشان با عاکفان کعبه و شهرنشینان و دولتمردان در آن یکسانند این بیت معظم برای ناس بنا شده است.[۴۶]
۴. اهمیت حج از جهت مکان
حج علاوه بر مطالب گذشته، از جهت مکان برگزاری هم دارای ویژگیهای خاصی است که در هیچ یک از عبادات دیگر وجود ندارد و آن ویژگیها عبارتند از:
الف. نخستین معبد و با ارزشترین مکان در روی کره زمین
ان اول بین وضع للناس للذی ببکه مبارکا و هدی للعالمین[۴۷]
قرآن کریم کعبه را بعنوان نخستین خانه توحید و با سابقهترین معبد عمومی در روی کره زمین معرفی نمود که هیچ معبدی پیش از آن مرکز عبادت خدا نبوده است و کعبه با این سابقه مقدس، بر بیت المقدس ترجیح یافت و قبله جهانیان گردید و خداوند این سابقه را بعنوان مزیتی در پاسخ ایراد و طعن یهود در تغییر قبله ذکر مینماید چونکه بر اساس شأن نزولی که درکتب تفسیری فریقین در ذیل آیه مبارکه نقل شده، یهودی ها در برابر تغییر قبله، عکس العمل نشان دادند و گفتند: ان بیت المقدس افضل من الکعبه و احق بالاستقبال و ذلک لانه وضع قبل الکعبه و هو ارض المحشر و قبله جمله الانبیاء[۴۸]
در پاسخ به این ایراد، آیه مذکور نازل شد که کعبه بخاطر سابقهاش تقدم بر بیتالمقدس دارد و قبل از کعبه هیچ معبدی در روی زمین وجود نداشت و الا اولیت این آیه باطل خواهد شد و به تعبیر حضرت آیه الله جوادی آملی ظاهر اطلاق آیه این است که کعبه اولین مسجد جهانی است که هیچ پیامبری غیر از کعبه قبله نداشته است، از آنجائی که طبق آیات ۳۱ و ۵۸ و ۵۹ مریم همه انبیاء سجده مینمودند و نماز داشتند ناچار به ستمی بوده اگر بگوئیم قبلهغیر از کعبه بوده با اطلاق آیه سازگاری ندارد.[۴۹]
مراد از اولیت
اقوال و توجیهات مختلقی نقل شده است. فی کونه مبارکا و هدی للعالمین. اول بیت وضع للعباده. اول بیت ظهر علی وجه الماء عند خلق السماء و الارض. اول بیت بناه آدم فی الارض و اولیت در فضل و شرف[۵۰] قدر متقین از اولیت با عنایت به سیاق آیه و اطلاق آن و بعض روایات، اولیت در معبد عمومی و فضل و شرف خواهد بود چونکه:
اولاً: این آیه همچنانکه اشاره شد در پاسخ به اعتراض یهود در مورد تغییر قبله، نازل شد از آنجائی که در اعتراض آنها هم سبقت زمانی و هم فضل و شرف برای بیت المقدس ذکر شده بود این آیه هم که در پاسخ آنهاست لااقل هر دو را در بر خواهد داشت.
ثانیاً: با عنایت به اینکه سیاق در بیان مزایای بیت الله است پس مقصود اصلی از ذکر اولیت بیان فضیلت است و از آنجایی که صرف قدمت تاریخی دلیل بر فضیلت چیزی نمیشود و نفاست و قداست به ارمغان نمیآورد پس یک چیز دیگر هم باید در کنار این قدمت تاریخی باشد تا باعث ارزش شود و آن در اینجا معبد بودن است چنانکه غالب مفسرین اعم از خاصه و عامه در تفسیر وضع للناس گفتهاند مراد وضع بیت برای عبادت مردم است[۵۱] چونکه وضع للناس در مورد کعبه معانی غیر از این نخواهد داشت مؤید آن، روایتی است که از علی (علیه السلام) نقل شده که آن حضرت فرمود:
… و لکنه کان اول بیت وضع لعباده الله [۵۲]
شاهد دیگر اطلاق کلمه عتیق بر بیت الله[۵۳] است چونکه عتیق در لغت به چیزی گویند که هم قدمت تاریخی دارد و هم از قداست برخوردار باشد.[۵۴] از این رو به چیزی که یکی از این دو را نداشته باشد عتیق اطلاق نمیگردد.
پس کعبه با سابقهترین معبد و با ارزشترین مکان در روی زمین است جائی که از سالیان بسیار دور انبیاء و اولیاء و بندگان خدا در آنجا به عبادت خدا مشغول بودهاند و آن فضا را با عبادت خود معطر و منور و قداست بخشیدند، مکان مقدسی که واضع آن خداوند متعال است چونکه در جمله وضع للناس نائب فاعل مردم قرار داده شده است پس واضع غیر مردم خواهد بود.
پی نوشت:
۱ . قال علی (علیه السلام) انزل علیه الکتاب نورا لا تطفأ مصابیحه و سراجا لا یخبر توقده و بحرا لا یدرک قمره… و بحر لا نمزفه المتنزفون و عیون لا ینزفه الماتحون و مناهل لا یغیضها الواردون. شرح نهج البلاغه عبده ج۲
۲ . ان هذا القرآن مادبه الله فتعلمو مادبه ما استعطم. میزان الحکمه ج۸ ص۷۴.
۳ . اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن.
۴ . ظاهره انیق و باطنه عمیق… لا تحصی عجائبه و لا تبلی غرائبه – چنانکه از امام رضا (علیه السلام) سؤال شد ما بال القرآن لا یزدادعندالنشر و الدرس الا غضاضه فقال (علیه السلام) ان الله تبارک و تعالی لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فی کازمان جدید و عند کل قوم غص الی یوم القیامه… تفسیر برهان ج۱ ص۲۸.
۵ . علی(علیه السلام) در وصف قرآن فرمود… جعله الله ربا لعطش العلماء… داوء لیس بعده داء ونورا لیس معه ظلمه.
میزان الحکمه ج۸ ص۶۶.
۶ . قال رسول الله (ص): و لا یشبع منه علماؤه – میزان الحکمه ج۸ ص۶۵.
۷ . علی(علیه السلام) در وصف قرآن فرمود… جعله الله ربا لعطش العلماء… داوء لیس بعده داء ونورا لیس معه ظلمه.
میزان الحکمه ج۸ ص۶۶..
۸ . حج در کلام و پیام امام خمینی ص۷۱.
۹ . وسائل الشیعه ج۱ ص۲۶.
۱۰ . خصال ج۲ ص۴۴۷.
۱۱ . جواهر الکلام ج۱۷ ص۲۱۸.۲۱۴.
۱۲ . وسائل الشیعه ج۱۱ ص۱۲.
۱۳ . آل عمران ۹۷.
۱۴ . بحار الانوار ج ۹۶ ص ۱۲۵.
۱۵. در فرهنگ قران تنها به منکر خدا و اصول دین کافر اطلاق نشده است بلکه در سه مورد دیگر هم کفر اطلاق شده است تارک حج، رباخواران، ساحران. بقره ۱۰۲ و ۲۷۵.
۱۶ . مشهور اصولیین معتقدند که جمله خبری در دلالت بر وجوب آکد از صیغه امر است.
۱۷ . جمله اسمیه از نظر علماء معانی و بیان دلالت بر دوام و ثبات دارد.
[۱۸] . ابن عربی، احکام القرآن ج ۱ ص ۳۷۴.
[۱۹] . بدل در حکم تکرار مبدل شده است و این نوعی تأکید را میرساند.
[۲۰] . اکثر این نکات از کتب تفسیری صافی ج ۱ ص ۳۶۲ و ۳۶۳ و روح المعانی ج ۴ ص ۱۳ و ۱۴ و تفسیر کبیر ۸ ص ۱۶۵ و ۱۶۶ و تفسیر فرقان ج ۴ ص ۲۷۳.
[۲۱] . حج ۲۸.
[۲۲] . تفسیر کبیر ج ۲۳ ص ۲۷ و کشاف ج ۳ ص ۱۵۲.
[۲۳] . سید قطب فی ظلال ج ۴ ص ۲۴۱۸.
[۲۴] . الفرقان ج ۱۷ ص ۶۵.
[۲۵] . جواهر الکلام ج ۱۷ ص ۲۱۴ و ۲۱۸.
[۲۶] . گزیدهای از پیام مقام معظم رهبری حضرت آیه الله خامنهای به نمایندهاش جناب آقای محمدی ری شهری.
[۲۷] . وسائل الشیعه ج ۱۱ ص ۵۸.
[۲۸] . حج ۲۷.
[۲۹] . بقره ۱۸۳.
[۳۰] . مائده ۶.
[۳۱] . بقره ۲۱.
[۳۲] . حج ۲۷.
[۳۳] . آل عمران ۹۷.
[۳۴] . در اصطلاح وضع الظاهر موضع المضمر گفته میشود که فوائدی در کتب معانی بیان برای آن ذکر شده است.
[۳۵] . روح المعانی ج ۴ ص ۱۳.
[۳۶] . آل عمران ۹۶.
[۳۷] . حج ۲۵.
[۳۸] . مائده ۱۷.
[۳۹] . حج ۲۸.
[۴۰] . بقره ۱۲۵.
[۴۱] . بحارالانوار ج ۹۶ ص ۳۲.
[۴۲] . حج ۲۵.
[۴۳] . حج ۲۵.
[۴۴] . عاکف کسی است که در مکه اقامت گزیده است.
[۴۵] . بادی کسی است که برای بجا آوردن حج به مکه آمده است و از اهالی مکه محسوب نمیشود چنانکه علی(علیه السلام) در این زمینه فرمود: فالعاکف، المقیم به و البادی الذی یحج الیه من غیر اهله (نهج البلاغه نامه ۶۷).
[۴۶] . حج در کلام و پیام امام خمینی(ره) ص ۱۴.
[۴۷] . آل عمران ۹۶.
[۴۸] . تفسیر کبیر ج ۷ ص ۱۵۱ و مجمع البیان ذیل آیه با مختصر تفاوتی.
[۴۹] . میقات حج شماره ۴.
۵۰ . کشاف ج۱ ص۳۸۶ و تفسیر کبیر ج۸ ص۱۵۳و۱۵۴.
[۵۱] . المیزان و روح المعانی. کشاف. صافی . تفسیر کبیر ذیل آیه.
[۵۲] . درالمنثور ج ۲ ص ۲۶۵.
[۵۳] . و لیطوفوا با لبیت العتیق حج ۲۹.
[۵۴] . مقاییس اللغه.
منبع: برگرفته از سایت دفتر تبلیغات اسلامی