- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
« تفسیر القرآن الکریم»، نام تفسیرى از ملاصدراى شیرازى( متوفاى ۱۰۵۰ ق) است که شامل مجموعهاى از تفاسیر برخى سورههاى قرآن کریم و به زبان عربى مىباشد. وى این تفاسیر را بهصورت رسالههاى پراکنده و در مدتى کمتر از بیست سال نوشت.
ملاصدرا قصد داشت تفسیرى کامل و جامع بنویسد، ولى موفق نشد. وى در حدود ۱۰۴۰، کتاب« مفاتیح الغیب لفتح خزائن العلوم المبرأه عن الشک و الریب» را نوشت تا مقدمهاى بر تفسیر جامع او باشد( أسرار الآیات، ص ۳۶۷، پانویس ۱).
ساختار
کتاب حاضر، شامل هفت جزء مىباشد.
در جزء اول، در قسمت مقدمه، به معرفى مؤلف، حکمت، مباحث مهم در حکمت متعالیه، همچنین اساتید، شاگردان، تألیفات و روش تفسیرى ملاصدرا و… پرداخته شده است.
جلد اول کتاب، شامل تفسیر سوره فاتحه و قسمتى از سوره بقره است.
در جلد دوم، از آیه ۱۷ تا آیه ۳۳ و در جلد سوم، از آیه ۳۴ تا آیه ۶۵ سوره بقره، تفسیر شده است.
جلد چهارم، مشتمل بر تفسیر آیه الکرسى و آیه نور( آیه ۳۵) از سوره نور است.
در جلد پنجم، به تفسیر سوره« یس»، پرداخته شده است. در جلد ششم، تفسیر سوره سجده و حدید، در جلد هفتم، تفسیر سورههاى واقعه، جمعه، طارق، اعلى و زلزال را مشاهده خواهیم کرد.
روش مؤلف در تفسیر چنین است که مثل عامه مفسرین به مفردات آیات پرداخته، اختلافات قرآئات را ذکر مىکند و به نقد آنها مىپردازد، سپس به تحقیقى که از ایشان یا دیگر محققان از اهل حق بوده، اشاره مىنماید( تفسیر القرآن الکریم، مقدمه، ص ۱۲۳).
گزارش محتوا
ملاصدرا رسایل تفسیرى خود را در فواصل زمانى گوناگون نوشته است؛ ازاینرو، در شیوه کار او اختلافاتى وجود دارد. برخى از آنها مختصرترند و او در آنها از شیوه مفسران چندان دور نشده است؛ مثلاً، در تفسیر سوره بقره، به تبعیت از« مجمع البیان»، بخش ادبى را از بقیه مطالب، که آنها را« معنى» نامیده، جدا کرده است. برخى دیگر از تفاسیر او مفصّل و به شیوه تفاسیر ذوقى عرفانىاند؛ بهخصوص رسالههایى که در اواخر عمرش نوشته است( صدرالدین شیرازى، تفسیر القرآن الکریم، ج ۳، ص ۴۵۰- ۴۶۶).
ملاصدرا عالم را سهگونه( دنیا، آخرت و عالم الاهیت) مىدانسته و عقیده داشته است که الفاظ قرآن نیز گاهى بر پدیدارهاى آشکار و محسوس( دنیا)، گاهى بر سرّ( حقیقت و باطن آخرت) و گاهى بر سرِّ سرّ( باطنِ باطن یا عالم الاهیت) دلالت دارند؛ به همین علت، او از کسانى که تفسیر قرآن را فقط محدود به بحثهاى لغوى و ادبى و قرائت و نقلِ روایت مىدانند، انتقاد کرده و آنان را« أهل القول و العباره» یا پرستندگان و بندگان مذاهب و آرا و خواهندگان نفس و هوا خوانده است( تفسیر القرآن الکریم، ج ۷، ص ۱۸۴).
ملاصدرا در تفسیر، ابتدا به سراغ تفاسیر و عقاید پیروان هریک از فرقهها، حتى آنهایى که با مذاق او سازگار نبودهاند، رفته و به این ترتیب، به شیوه اغلب مفسران به بحثهاى صرفى و نحوى و بلاغى و روایى و اختلاف قرائت و اقوال صحابه و تابعین پرداخته و گاه آنها را نقد کرده است. وى در این موارد، از تفاسیر مشهور، مانند تفسیر نیشابورى، بیضاوى، ثعالبى، على بن ابراهیم قمى و خصوصاً کشاف زمخشرى و مجمع البیان بهره گرفته است( تفسیر القرآن الکریم، جاهاى متعدد).
ملاصدرا در موارد بسیار، براى تفسیر آیات، از دیگر آیات استفاده کرده؛ مثلاً، در تفسیر سوره حمد که مجموعاً هفت آیه دارد، بیش از صد بار به آیات دیگر استناد کرده است( طاهرى، ص ۵۸).
در مرحله دوم تفسیر قرآن، ملاصدرا مطالبى از خود یا کسانى که آنها را« أهل الکشف و الإشاره» یا« أهل اللّه» نامیده، آورده است. این مطالب، مشتمل بر لطایف عرفانى و حکمىاند. در این مرحله، او از سخنان خواجه عبداللّه انصارى، بایزید بسطامى، جُنَید بغدادى، سهل تُستَرى و خصوصاً از غزالى، ابن عربى و شارحان آثار ابن عربى، مانند صدرالدین قونوى و قیصرى، استفاده کرده و آراى آنان را با لحنى ستایشآمیز نقل نموده( تفسیر القرآن الکریم، ج ۱، ص ۳۰ و صفاحات دیگر) و از اشعار عرفانى مولوى و عطار و سنایى، که آنها را از حکیمان شمرده، نیز بهره گرفته است( تفسیر القرآن الکریم، ج ۳، ص ۲۲۵، ۳۵۲).
ملاصدرا برخى اشعار فارسى خود را نیز در ضمن تفاسیرش آورده است( همان، ج ۴، ص ۴۰۸، ج ۶، ص ۹- ۱۰، ۳۴).
او به آرا و آثار فیلسوفان اسلامى و پیش از اسلام نیز توجه کرده و آنان را ستوده است. وى از رساله نیروزیه ابوعلى سینا، که او را استاد فیلسوفان مسلمان خوانده، مطالب فراوانى در تفسیر حروف مقطعه نقل کرده( متن کتاب، ج ۱، ص ۲۱۵- ۲۲۱، ج ۶، ص ۱۵- ۱۷) و از کتاب اثولوجیا، منسوب به ارسطو، مطالبى در باره نشئههاى سهگانه انسان نقل نموده و آن را با قرآن تطبیق داده است( همان، ج ۳، ص ۱۰۶- ۱۰۷). ملاصدرا ارسطو را نیز ستوده؛ چندانکه از پیامبر اکرم نقل کرده که در حق او فرمودهاند که او پیامبرى از پیامبران بود و قوم وى قدرش را نشناختند( همان، ج ۳، ص ۱۰۵- ۱۰۶).
وى آیه ۱۲۲ سوره انعام را با نظریه فُرفوریوس، که او را پیشواى مشائیان و بزرگترین شاگرد ارسطو معرفى کرده، تطبیق داده است( همان، ج ۷، ص ۲۲۴- ۲۲۵).
به نظر ملاصدرا، حکیمان یونانىِ پیش از افلاطون مصداق آیه«…رِجالٌ صَدَقوُا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیْهِ…»(احزاب: ۲۳) بودند و با روانهاى پاک و دلهاى طاهر به معراج رفتند. او حکیمان را اهل بیت حکمت دانسته- همانگونه که امامان، اهل بیت نبوت و ولایتند- و بر ایشان درود فرستاده است( همان، ج ۷، ص ۴۱۸).
ملاصدرا، در ضمن تفاسیرش، بسیارى از عقاید فلسفى و عرفانى خود را مطرح کرده و با استناد به آیات قرآن، بر صحت آنها استدلال نموده است.
ملاصدرا دلایل معتقدان به دائمى نبودن دوزخ را بهتفصیل و بهگونهاى تأییدکننده نقل نموده و از فتوحات و فصوص و شرح قیصرى بر فصوص، مطالب بسیارى آورده و حدیثى از رسول اکرم و سخنى از ابن مسعود در تأیید آن ذکر کرده، ولى پاسخ مخالفانِ آنان را تنها در دو سه سطر نقل نموده است( همان، ج ۱، ص ۳۶۵- ۳۷۷). البته ملاصدرا در پارهاى از آثار خود عقیدهاى برخلاف این نظریه اظهار داشته است( همان، ج ۹، ۳۵۳).
ملاصدرا عظمت افراد را ملاک درستى آراى ایشان ندانسته و کسانى را که بهعنوان پیشوایان دین، معتقدات خود را بر پایه تقلید از دیگران نهادهاند و کسانى را که عقاید دینى را با استناد به معجزه و سخنان دیگران ثابت مىکنند، نکوهش کرده است( تفسیر القرآن الکریم، ج ۲، ص ۶۲، ۲۹۵؛ ج ۳، ص ۳۷۶- ۳۷۸؛ ج ۵، ص ۱۳). به عقیده وى، کمال و عبودیت در آزادگى فکرى است( همان، ج ۲، ص ۱۲۴).
رساله هاى تفسیرى ملاصدرا، عبارتند از:
۱. تفسیر آیه الکرسى( تاریخ اتمام آن: ۱۰۳۰، در قم)؛
۲. تفسیر سوره نور( تاریخ نگارش: ۱۰۳۰، نسخه خطى این اثر به خط خود مؤلف موجود است)( تفسیر القرآن الکریم، ج ۴، ص ۴۲۷)؛
۳. تفسیر سوره طارِق( تاریخ نگارش: ۱۰۳۰)؛
۴. تفسیر سوره اعلى، شامل« هفت تسبیح»( هفت بخش)، که ملاصدرا در آن از تفسیر فخر رازى مطالب بسیارى نقل کرده است؛
۵. تفسیر سوره زلزال، که در آن به حرکت ذاتى و جوهرى زمین اشاره کرده است( تفسیر القرآن الکریم، ج ۷، ص ۳۵۹، ۳۶۱- ۴۰۷)؛
۶. تفسیر سوره یس( تاریخ نگارش: ۱۰۳۰)؛
۷. تفسیر سوره واقعه، که در آن از حشر و معاد و معرفت بندگان در آخرت و مراتب آنان در سعادت و شقاوت سخن گفته است( تفسیر القرآن الکریم، ج ۷، مقدمه، ص ۹- ۱۰)؛
۸. تفسیر سوره حدید، که در بخشهاى متعددى از آن با عنوان« مکاشفه»، نکاتى حِکْمى و عرفانى در باره آیات قرآن آمده است؛
۹. تفسیر سوره جمعه، که همچون تفسیر سوره واقعه، مطالب عرفانى و ذوقى بیشترى، نسبت به دیگر آثار او، دارد( تفسیر القرآن الکریم، ج ۴، مقدمه خواجوى، ص ۷)؛
۱۰. تفسیر سوره سجده؛
۱۱. تفسیر سوره فاتحه.
۱۲. تفسیر سوره بقره تا آیه ۶۶( تفسیر القرآن الکریم، ج ۱، مقدمه بیدارفر، ص ۹۴).
وضعیت کتاب
تفاسیر ملاصدرا به ترتیب سورههاى قرآن، تنظیم و در یک جلد، به کوشش شیخ احمد شیرازى به نام تفسیر ملاصدرا چاپ سنگى شد( تهران ۱۳۲۲، آقابزرگ طهرانى، ج ۴، ص ۲۷۸). سه بار نیز این رسالهها در هفت مجلد به نام« التفسیر الکبیر» و« تفسیر القرآن الکریم» به چاپ رسیده است( چاپ اول: قم ۱۳۶۱- ۱۳۶۴ ش؛ چاپ دوم: قم ۱۴۱۱/ ۱۳۶۶ ش؛ چاپ سوم: قم ۱۳۷۹- ۱۳۸۰ ش).
برخى از سورههاى مجموعه تفاسیر ملاصدرا به فارسى ترجمه شده است، از جمله تفسیر سورههاى واقعه و جمعه و« طارق، اعلى و زلزال» و نور را محمد خواجوى در چهار مجلد چاپ کرده است( تهران ۱۳۶۳ ش).
به ملاصدرا چند رساله در تفسیر سورههاى ضُحى، طلاق و کافرون نسبت دادهاند( تفسیر القرآن الکریم، ج ۱، مقدمه بیدارفر، ص ۱۱۸).
فهرست منابع :
۱. متن و مقدمه کتاب، چاپ محمد خواجوى، قم، ۱۳۷۹- ۱۳۸۰.
۲. صدرالدین طاهرى، گزارشى از تفاسیر صدرالمتالهین بر قرآن کریم، خردنامه صدرا، ش ۱( اردیبهشت ۱۳۷۴).
۳. دانشنامه چهان اسلام، ج ۷، مقاله اکبر ثبوت.
۴. صدرالدین شیرازى، أسرار الآیات، ترجمه و تعلیق محمد خواجوى، تهران ۱۳۶۳ ش.
منبع مقاله: کتابشناسی جامع تفاسیر نور