- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
مقدمه
آدمی از دیر زمان درصدد بوده معمای حیات و مقصود از زندگی را بداند، از آینده و سرنوشت خویش تا حدی با خبر شود، توجیه درستی از رویدادهای این عالم به دست آورد و تفسیر معقولی نسبت به پدیدهها و دگرگونیهای جهان داشته باشد.
پاسخگوی این گونه مسائل، که همواره ذهن انسان را به خود مشغول داشته، بدون شک، در هر زمانی «دین» بوده است؛ زیرا حقیقت زندگی را تفسیر مینماید، هدف از آمدن و ماندن در این عالم را معنا میکند و مسیر درست زندگی و راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را نشان میدهد(۱).
اساسیترین رکن دین – یعنی: ایمان به خدای یکتا – انسان را از نگرانی، اضطراب و دغدغه خاطر مصون داشته، در برابر رویدادهای نامطلوب زندگی ثابت و استوار نگه میدارد، به گونهای که هیچ حادثهای نمیتواند تزلزلی در او ایجاد نماید.
بر اساس بینش اسلامی، هر انسانی از هنگام تولد با فطرت الهی و گرایش به خداشناسی قدم به عرصه زندگی میگذارد؛ ساختار وجودی انسان به گونهای است که او را به سوی خدا هدایت میکند و در این میان، تفاوتی بین مسلمان و غیر مسلمان وجود ندارد، بلکه همه انسانها در آغاز زندگی، از استعداد خاصی برای حقیقت جویی و نیل به کمال بهره مندند و به فرموده پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، «کل مولود یولد علی الفطره»(۲)؛ هر نوزادی با فطرت خدایی زاده میشود.
با وجود این، فطرت و ساختار وجودی انسان در هر شرایطی به صورت یکسان عمل نمیکند و ممکن است عوامل نامساعد بیرونی و محیط ناسالم زندگی مانع از شکوفایی و بروز نقش صحیح آن گردد(۳).
بر این اساس، لازم است به این جنبه از وجود آدمی توجه ویژهای مبذول گردد تا حس دینیاش شکوفا گردد، به خصوص در مورد کودکان و نوجوانان، توجه به این جنبه وجودی آنان اهمیت فراوان دارد؛ زیرا نسبت به بزرگسالان تربیتپذیرترند. این کار تنها در سایه تربیت صحیح امکانپذیر است.
ابعاد تربیت
«تربیت» به مفهوم عام آن، شامل جنبههای گوناگون جسمانی، روانی، عاطفی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و دینی است و هر یک از این ابعاد به لحاظ روان شناختی و تربیتی در زندگی انسان اهمیت فراوان دارد.
آنچه در دوره نخست زندگی توجه بدان لازم است پرورش و رشد هماهنگ و منظم ابعاد وجودی کودک است؛ به گونهای که اگر در بعضی آنها، دچار نارسایی گردد و یا احیانا رشد مطلوب نیابد در آینده دچار مشکل خواهد شد.
تحقق این امر، مسئولیت بزرگی است که بر دوش مربیان کودک و نوجوان، اعم از والدین، آموزگاران و دست اندرکاران امور تربیتی مدارس، گذاشته شده است(۴).
تربیت، دارای دو نقش مهم آموزش و پرورش است که در یکی اهتمام به آموزش فنون، مهارتها و تواناییهای لازم برای رفع نیازهای جامعه است و در دیگری پرورش حس دینی و مذهبی کودک که به صورت فطری در نهاد او به ودیعت گزارده شده، مورد توجه است.
بررسی همه ابعاد تربیت به لحاظ نقش اساسی آنها در زندگی انسان لازم است، ولی در یک مقاله نمیگنجد، بدین روی، در این نوشتار، تنها به بررسی تربیت دینی اکتفا میشود.
تربیت دینی
شناخت مفهوم «تربیت دینی» منوط به شناخت معنای دو کلمه «تربیت» و «دین» است. از این رو، لازم است به معانی این دو واژه اشاره شود:
واژه «تربیت» در لغت، به معنای پرورانیدن یا پرورش دادن – یعنی: به فعلیت رساندن نیروهای بالقوه(۵) – آمده. اما در اصطلاح، تعاریف متعددی از آن ارائه شده است. این تعاریف در عین تعدد، همگی در این جهت توافق دارند که تربیت فرایندی است که نتیجه اش تغییر رفتار فرد(اعم از ظاهری و باطنی) و کسب هنجارهای مورد قبول میباشد.
با توجه به این مطلب، اولا، حصول چنین چیزی نمیتواند دفعی باشد. ثانیا، متربی نیز باید استعدادهای لازم را برای تربیت پذیری دارا باشد. اما علاوه بر این، پرورش واقعی در صورتی محقق میشود که جریان تربیت بر اساس فطرت و سرشت متربی انجام گیرد.
واژه «دین» نیز در لغت، به معنای کیش، آیین، طریقت، و شریعت(۶) و در اصطلاح، عبارت است از: مجموعه اصول و قواعد بنیادی و احکام و دستوراتی که از سوی خدا به انسان داده شده است. به عبارت دیگر، دین شامل گزارههای توصیفی و تجویزی است و سه عنصر اساسی دارد:
الف. شناخت
نخستین عنصر مؤثر در دین داری و تدین، علم به اصول و قواعد ضروری دین است. یعنی متدین باید گزارههای دینی را از طریق استدلال و برهان عقلی دریافت نماید؛ مانند توصیف این که «الله آفریننده جهان است» یا «خدا یکی است» از گزارههای توصیفی مربوط به مسائل اعتقادی است که یک موحد باید بداند.
آنچه در این زمینه قابل توجه است این که درباب شناخت گزارههای دینی، نباید به ظن و گمان قناعت کرد؛ زیرا خداوند میفرماید: «لا تقف ما لیس لک به علم(اسراء: ۳۲)؛ از چیزی که به آن علم نداری پیروی نکن ». بلکه به علم و یقین باید رسید.
ب. ایمان
عنصر دوم در دین التزام قلبی انسان به باورها و اصول مسلم دینی است. به کسی که اعتقاد قلبی نسبت به خدا نداشته باشد، متدین گفته نمیشود.
ریشه تمام ارزشهای اخلاقی ایمان به گزارههای دینی بوده و این ایمان مبتنی بر معرفت و شناخت است، به گونهای که هر چه معرفت کاملتر باشد، آن ایمان نیز بارورتر خواهد بود.
البته علم و ناخت شرط کافی برای ایمان نیست، بلکه شرط لازم آن است و عنصر اراده و گرایش باطنی به التزام قلبی نسبت به باورهای دینی جزء اخیر ایمان را تشکیل میدهد.
با توجه به این مطلب، ایمان یک عمل قلبی کاملا اختیاری است که فرد پس از شناخت لازم و به دور از فشارهای بیرونی یا اصول اسلامی را پذیرا میشود و یا آن را انکار میکند. چه بسا افرادی هستند که در عین شناخت گزارههای دینی، در اثر لجاجت و عناد، ایمان نمیآورند.
در مورد انتخابی بودن ایمان، شواهد فراوانی از آیات قران وجود دارد؛ از جمله این که خداوند میفرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا»(انسان: ۴)؛ ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر و پذیرا باشد یا کفران کننده و ناپذیرا. در جای دیگری میفرماید: «لا اکراه فی الدین»(بقره: ۲۵۶)؛ در قبول دین اکراهی نیست.
ج. عمل
عنصر سوم دین عمل به گزارههای تجویزی و احکام دینی است؛ یعنی: آنچه را فرد از باورهای دینی میداند و به آن ایمان دارد، در مرحله عمل نیز آشکار سازد. عملی از نظر اسلام ارزشمند است که ناشی از ایمان راسخ به اصول دین و ارزشهای مذهبی باشد.
در موارد متعددی از قرآن کریم، ایمان پیش از عمل صالح ذکر شده است؛ مانند «آمنوا و عملوا الصالحات»(یونس: ۱۰) و این میرساند که هیچ عملی بدون ایمان نیکو و پذیرفته نیست.
در این مورد، شواهد فراوانی از قرآن وجود دارد که عمل صالح را مشروط به ایمان میکند؛ نظیر «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیوه طیبه»(نحل: ۱۲۹)؛ هر کس از مرد و زن کار نیکی انجام دهد، به شرط این که ایمان داشته باشد، ما او را زندگی پاک و پاکیزهای میبخشیم.
از آنچه درباره دین و تربیت گفته شد، روشن گردید که مفهوم «تربیت دینی» در ارتباط با سه محور شناخت، ایمان و عمل قابل تحقق است. این سه عنصر در تربیت دینی هر کس، نقش اساسی دارد و مربی بر همین اساس باید عمل تربیت دینی را اجرا کند.
بنابراین، میتوان گفت: «تربیت دینی» فرایندی است که از طریق اعطای بینش، التزام قلبی و عملی به فرد هماهنگ با فطرت و به دور از جبر و فشار، به منظور نیل به سعادت دنیوی و اخروی انجام میگیرد.
رابطه تربیت دینی و اخلاقی
بررسی این مطلب نیاز به شناخت مفهوم «دین» و «اخلاق» و نسبت میان آن دو دارد. مفهوم دین از مطالب گذشته روشن شد. «اخلاق» صفت فعل اختیاری است و به افعالی اخلاقی گفته میشود که قابل اتصاف به خوب و بد باشد و بر اساس بایدها و نبایدها انجام گیرد.
ویژگی دیگر فعل اخلاقی آن است که مطلوبیت بالغیر دارد و همه ارزش آن به دلیل نتیجهای است که با انجام آن کار عاید انسان میشود؛ مانند انجام کارهای شایسته از قبیل خدمت به محرومان و فقرا که برای کسب رضای خدا صورت میگیرد(۷).
از سوی دیگر، بایدها و نبایدهای اخلاقی، مبتنی بر اصول و قواعد بنیادین دینی است. بایدها و نبایدهای اخلاقی از نظر اسلام، بر معیار اندیشهها و باورهای مسلم اسلامی قابل تبیین است؛ یعنی: هر کس نخست باید اصول و عقاید اسلامی را بشناسد و قلبا به آنها ملتزم شود، سپس به ارزشهای اخلاقی ناشی از آن عمل نماید.
بر این اساس، نسبت بین دین و اخلاق عام و خاص مطلق است؛ به این معنا که حوزه دین اعم از دایره اخلاق است؛ زیرا بخشی از گزارههای دینی که عبارت از اندیشههای بنیادین دین میباشد، خارج از معیارهای اخلاقی است.
اما گزارههای اخلاقی عموما داخل در قلمرو دین است. در نتیجه، تربیت دین نیز اعم از تربیت اخلاقی است. تربیت دین در تمام جنبهها، اعم از اعتقادی، رفتاری و عاطفی، فراگیرتر از تربیت اخلاقی است(۸).
منظور ما از تربیت دینی، چیزی جز تربیت اسلامی نیست و مهمترین وظیفه مربیان کودک و نوجوان، اعم از والدین و معلم، این است که متربی را در محیط خانه و مدرسه در سه بعد شناخت و ایمان در حوزه دینی و در بعد عمل به بایدها و نبایدها در قلمرو اخلاق، پرورش دهند.
شروع تربیت دینی بهتر است از محور شناخت باشد تا با اعطای بینش به متربی نسبت به مفاهیم و ارزشهای دینی در وی انگیزه ایجاد کند تا خود با گرایش قلبی به سوی عمل رود.
به عنوان مثال، به جای دستور به خواندن نماز، ارزش، فضیلت و پاداش آن را به متربی تفهیم نماید. جریان تربیت، به خصوص تربیت دینی، تحمیل پذیر نیست. از این رو، بر مربی لازم است که به دور از هر گونه فشار بر متربی زمینه رشد و شکوفایی استعدادهایی فطری و بالقوه او را فراهم سازد.
هدف تربیت دینی
روشن است که کار اصلی یک مربی دینی، توجه ویژه به پرورش بنیادهای دینی و اخلاقی متربی است. تحقق این موضوع پیش از همه، بسته به این است که مربی از نظر دینی و اسلامی، شرایط لازم را برای تربیت دارا باشد تا بتواند دیگران را درست تربیت نماید.
بنیادیترین اصول اسلامی، اعتقاد به وجود خدای یکتا است که حقیقتی است بینهایت، جامع تمام ارزشها و سرانجام همه چیز به او ختم میشود. اوست کمال مطلق و واجد تمام صفات کمالی که میتواند محور تمام فعالیتهای انسان قرار گیرد.
بر این اساس، هدف نهایی زندگی از دیدگاه اسلام، «قرب به خدا» است. منظور از «قرب» قرب وجودی و کمالی است، به گونهای که انسان در صفات کمالی، مظهر اوصاف الهی گردد. تربیت دینی راه وصول به هدف نهایی زندگی را نشان میدهد(۹).
در نتیجه، هدف تربیت دینی در مکتب اسلام، هدایت متربی به سیر الی الله و قرب به خداست. راه رسیدن به این هدف همان چیزی است که در تبیین مفهوم تربیت دینی گفته شد: پرورش در محورهای شناخت، ایمان و عمل.
اهمیت تربیت دینی
در جهان کنونی، رفتار انسانی در قالب فن آوری رفتار و مهندسی ژنتیک شکل میگیرد، زندگی اخلاقی بشر در اثر تزلزل نظامهای ارزشی و انحلال مبانی مقدسات مورد تهدید قرار گرفته، پایدارترین عقاید دینی از وی گرفته شده، اندیشههای مکانیکی و عاریتی جایگزین آن گردیده و انسان با بحرانهای گوناگون درونی و بیرونی مواجه شده که مهمتر از همه بحران معرفت دینی و بدتر از آن، بحران تربیت دینی است(۱۰).
تنها راه فرار از این بحرانها روی آوردن عمیق و عاشقانه به خویشتن خویش، فطرت اصیل و احساس درونی حقیقت جو است.
به عبارت دیگر، راه خروج از بحرانهای زندگی کنونی بازگشت به اسلام و قرآن است که سعادت دنیا و آخرت انسان را تامین میکند. اگر به گذشته تاریخ نگاه کنیم، به این نتیجه میرسیم که هدف انبیاء از دعوت مردم به خدا، توحید و معاد و نجات آنها از بحرانهای زندگی بوده است.
مفاهیم متعددی در قرآن کریم وجود دارند که مستقیم یا غیر مستقیم، بر تربیت دینی دلالت دارند؛ مانند مفهوم تقوا، تزکیه و امثال آن که مکرر در قرآن ذکر شده و محتوای این گونه مفاهیم بدون تربیت دینی قابل تحقق نیست.
در برخی آیات نیز تزکیه مردم(۱۱) صریحا به عنوان هدف بعثت انبیاء بیان شده و این میرساند که مهمترین هدف پیامبران، پرورش انسانها بر اساس دین توحیدی بوده است.
انبیای الهی، هر کدام به نوبه خود، در زمینه تربیت دینی مردم، تلاشهای فراوان کردند و تا حدی نیز در انجام این مهم، موفق گردیدند، به ویژه رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) که نظام تربیتی اسلام را در مکه و مدینه پایهگذاری نمودند و افرادی را تربیت کردند که با تمام وجود، به دفاع از دین و عقیده خود برمی خاستند.
تربیتیافتگان مکتب پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آن چنان در برابر دشمنان اسلام و شرک و نفاق با صلابت و استوار بودند که لحظهای با مخالفان خودسر سازش نداشتند.
در عصر حاضر، که نظام تربیتی اسلام رو به سقوط و نابودی کامل بود و میرفت تا بساط دیانت و دین داری از جامعه اسلامی برچیده شود؛ حضرت امام خمینی(ره)، با الهام از قرآن و سیره ائمه معصوم(علیهم السلام) مکتب تربیتی اسلام را دوباره زنده ساخت و با تاکید بر این نکته، میفرمود: تربیت کامل، از اهم مسائل است.
اما هر گونه تربیتی را نمیتوان تربیت مفید و کامل دانست، بلکه تربیت کامل فقط در پرتو ایمان به خدا و به وسیله تعالیم انبیاء امکانپذیر است؛ زیرا غیر از انبیاء و پیروان آنها، دیگران اعتقادی به جهان آخرت و صراط مستقیم ندارند(۱۲).
همچنین میفرمود: اگر بچه دارید، تربیت الهی کنید، تربیت شیطانی نکنید. خودتان را تهذیب کنید و کودکان خود را اسلامی بار آورید(۱۳).
انواع تربیت دینی
تربیت دینی در مقام اجرا، به دو شکل رسمی و غیر رسمی در قالب نهادهای آموزشی رسمی، خانه و جامعه انجام میگیرد و هر کدام نقش اساسی در تدین فرد دارد.
۱- رسمی
منظور از «تربیت دینی رسمی» این است که تربیت دینی با برنامهریزی مدون و از پیش تنظیم شده به وسیله افراد خاصی در نهادهای آموزشی انجام شود. محیط مدرسه جایی است که شخصیت دینی و مذهبی فرد پس از خانواده در آن شکل میگیرد.
مدرسه ابتدایی بیش از دیگر نهادهای آموزشی در تربیت دینی متربی مؤثر است؛ زیرا متربی در این مرحله از زندگی، گیرنده است و هر چه به او القا شود، میپذیرد. در محیط مدرسه، نه تنها معلم و مربی در تربیت دانشآموز مؤثرند، بلکه سایر کارمندان و مسئولان و فضای آموزشی نیز بر ابعاد تربیتی او تاثیر میگذارند.
دو نهاد خانه و مدرسه، مکمل یکدیگرند، بر هم تاثیر متقابل دارند و هر یک نقش خاصی در تربیت کودک ایفا میکند؛ چرا که رابطه کودک و افراد پیرامون او در این دو محیط متفاوت است؛ یعنی: روابط در خانواده، فردیتر و عاطفیتر، ولی در محیط مدرسه، جمعیتر و منطقیتر است.
برای دست یابی به تربیت مطلوب، به خصوص در زمینه مذهبی همکاری این دو نهاد ضروری است. مدرسه علاوه بر تکمیل آموختههای دینی کودک از محیط خانواده، میتواند آموزشهای تازهای در زمینههای دینی با شیوههای جدید به وی ارائه دهد(۱۴).
اگر این دو کانون تربیتی(خانه و مدرسه) در محور تربیت دینی از قبیل القاء ارزشها، ارائه الگوهای مناسب و دستورات لازم به کودکان، به صورت یکسان و هماهنگ عمل کنند، بدون تردید، نتیجه مطلوبی به دست خواهد آمد.
از این رو، برقراری روابط عمیق میان این دو نهاد تربیتی ضروری است و در ا ین زمینه، انجمن اولیا و مربیان نقش اساسی دارد. وظیفه مهم این انجمن فراهم ساختن شرایط مناسب تربیتی و ایجاد هماهنگی لازم میان خانه و مدرسه است که در صورت انجام آن، زمینه شکوفایی استعدادهای مذهبی کودکان فراهم میگردد.
ادامه دارد…