- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
اولین تاثیرات محیطی که فرد دریافت میکند از محیط خانواده است و از همین روی روابط خانوادگی تاثیر مهمی در تربیت و سلامت روان افراد دارد. الگوهای مهم در خانواده و ارتباطات فردی شامل گونههای مختلف رفتاری است.
نقش خانواده در سلامت روان
خانواده با فراهم نمودن روابط نزدیک و مثبت، میتواند نقش موثری بر ارتقای سلامت روانی افراد داشته باشد. فضای خانه، نخستین و بادوامترین عاملی است که، در رشد شخصیت افراد، تأثیر میگذارد زیرا یک نظام اجتماعی و طبیعی است که مجموعه قواعد و اصول را برای اعضاء خود تعیین میکند. رابطه اعضاء این خرده فرهنگ، رابطهای عمیق و چند لایه است که با هدف مشترک، بنا شده است.
در چنین نظامی، افراد به وسیله علایق و دلبستگیهای عاطفی نیرومند، دیرپا و متقابل، به یکدیگر متصل شدهاند. خانواده، کوچکترین جزء اجتماع بوده و با درکنار هم قرار گرفتن خانوادهها، جامعه شکل میگیرد.
دکتر مینا پور فرخ، روان شناس در این باره گفت: اعضای یک خانواده سالم از نظر عاطفی، اجتماعی، اقتصادی و روانی رشد کرده و به سوی اهداف اساسی گام بر میدارند. آنها نقاط قوت همدیگر را تقویت نموده و برای برطرف نمودن نقاط ضعف برنامه ریزی میکنند تا زندگی خود را بهبود بخشند.
اولین مرحله زندگی که از بدو تولد انسان آغاز میشود و شکل میگیرد مرحله اجتماعی شدن است و در خلال آن رشد مراحل جسمی و روحی روانی صورت میگیرد. اگر مرحله اجتماعی شدن به درستی و به شکل کامل پیش نرود؛ بقاء انسان به خطر میافتد. وقتی فرد در شرایط تعاملات اجتماعی و برقراری ارتباط با دیگران قرار میگیرد در حقیقت با قسمتی از هویت خود ارتباط برقرار میکند.
آشنا شدن با شبکه خانوادگی، باعث میشود فشارها و نقشهای خانواده سبکتر شود و فهم این نقشهای خانوادگی، به تعامل سازگارانه در خانواده کمک کرده و منجر به از بین رفتن بسیاری از سوء تفاهمات میشود. نظام خانواده به دو صورت نظام بسته و نظام باز میباشد. در خانواده با نظام بسته، ارزش فردی در برابر قدرت و اجرا در مقام دوم است و اعمال وابسته به تصمیمات صاحب قدرت میباشد.
همچنین افراد این خانواده در برابر تغییر بسیار مقاومت کرده و انعطاف کمی دارند. اما در خانواده با نظام باز، ارزش فرد دارای بالاترین درجه بوده و اقدامات نتیجه واقعیت هستند. افراد خانواده از تغییر به عنوان یک مسئله طبیعی و مطلوب استقبال مینمایند و بسیار انعطاف پذیر میباشند.
الگوی دیگری هم در خانواده و ارتباطات بین فردی حکمفرماست که عبارتند از سازشگر، سرزنشگر، حسابگر، مبهم و ترازکننده. فرد سازشگر، سخنانش در جهت جلب توجه دیگران و به نوعی خودشیرین است و سعی میکند از هر موضوعی که موجب ناخوشایندی دیگران شود، عذرخواهی کند و هرگز مخالفتی نشان ندهد. فرد سرزنشگر، ایرادگیر و پرتوقع است.
از کلمات مخالفتآمیز و منفی استفاده میکند و علاقه دارد، سلطه خود را بر دیگران تحمیل کند و نه این که واقعا حقیقت را دریابد. فرد حسابگر، بسیار مرتب و معقول به نظر میرسد و احساسات و هیجان کمتری دارد. آرام و خونسرد است و انعطاف کمی دارد و در تصمیم گیریهای خود بیشتر منطقی و به دور از احساس برخورد کرده و سود و زیان و منفعت خود را در نظر میگیرد. فرد مبهم، خودش هم از احساسات و نیازهایش بیاطلاع بوده و همیشه شاکی است که هیچ کس به من توجه نمیکند.
انگار این افراد بیشتر در جسم هستند تا فکر و ذهن و همیشه در روابط خود ابهام دارند. و اما حالت آخر که سالمترین الگو در روابط بین فردی میباشد؛ فرد ترازکننده است. در فرد همتراز، نوعی کمال، روانی گفتار، سرحالی و گشادگی چهره همراه با جرات و جسارت وجود دارد و روابط فرد، بالنده بوده و نتایج رضایتبخشی را به دنبال دارد.
از آنجایی که احساس تعلق در بین اعضای خانواده، یکی از دلنشینترین و ایمنترین روابط موجود میباشد، لذا دورهمیهای خانواده، در به وجود آمدن و تقویت این حس، بسیار موثر است.
غذا خوردن در کنار خانواده، فرصتی است تا افراد، احساسات و عقاید ناشی از امور روزانه خود را با همدیگر سهیم شوند. تعطیلات آخر هفته و رفتن به سفر هم، باعث به وجود آمدن شرایطی برای ایجاد یک ارتباط موثر و موفق میباشد. از آنجایی که زندگی صنعتی امروزی، این فرصت با هم بودن را کم کرده است، لذا توجه به کیفیت و نه کمیت رابطه، میتواند این زمان کوتاه را مفید و مفرح نماید.
منبع: برگرفته از رادیو سلامت