- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
در دفاع از ولایت
امروزه که دنیا ماشینی شده و بی هویتی و از خود بیگانگی، نسل جوان را به شدت تهدید می کند؛ گسترش فرهنگ فاطمی و الگو گرفتن از ابعاد مختلف زندگی حضرت زهرا(س) به خصوص شیوه تبلیغی ایشان، ضروری به نظر می رسد.
در میان ابعاد مختلف زندگی حضرت زهرا(س)، سیره تبلیغی آن حضرت از اهمیت ویژه ای برخودار است. با الگو قرار دادن این سیره تبلیغی می توان موفقیت زیادی در جهت ترویج دین اسلام به دست آورد.
مقدمه
درباره حضرت زهرا(س) کتاب های فراوان و مقالات متعددی ارائه شده است، اما این تلاش ها کافی نیست و ضرورت دارد که تمامی ابعاد زندگی حضرت را مورد مطالعه قرار دهیم.
یکی از مواردی که بررسی آن بسیار ضروری می باشد، بحث روش تبلیغ آن حضرت در دفاع از ولایت است. باید دید روش تبلیغ حضرت زهرا(س)، چگونه بوده است که همه ائمه: فرزندان خود را به حفظ خطبه فدکیه سفارش می کردند؟!
چیستی تبلیغ
تبلیغ، به معنای رسانیدن عقاید دینی یا غیر آن ها با وسایل ممکنه و کشاندن افراد به راهی است که تبلیغ کننده قصد دارد.(۱)
به طورکلی تبلیغ، عبارت است از رساندن پیام به گیرنده از طریق برقراری ارتباط, به منظور ایجاد تغییر و دگرگونی در بینش, رفتار و کردار او. در تمدن امروز نیز به مجموعه ای از شگردها و شیوه های تأثیرگذار روانی و انفعالی گفته می شود.
تبلیغات یا پروگاندا (propaganda) از ریشه لاتین و به معنای ترویج امیال, ایجاد نظر خوب یا بد نسبت به شخص, سازمان, مذهب, عقیده و یا چیز دیگر, از طریق تحت تأثیر قراردادن افکار و عقاید مردم می باشد.[۲]
امام خمینی۱ در تعریف تبلیغ می فرماید: « تبلیغات که همان شناساندن خوبی ها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدی ها و نشان دادن راه گریز از آن است، از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است» .[۳]
مقام معظم رهبری نیز در تعریف این مقوله می فرماید:« تبلیغ در اسلام، به معنای رساندن حقایق و معارف اسلامی و دعوت و تشویق مردم به رعایت و اطاعت از فرامین الهی و تأسی به سیره انبیا و ائمه اطهار(ع) به کار رفته است. آنچه ما به آن اعتقاد داریم، معنای واقعی تبلیغ است؛ یعنی رسانیدن حقایق و واقعیت ها به گوش مردم جهان است”.[۴]
همان طور که از تعریف واژه تبلیغ مشخص است، هر انسانی برای هدف و مقصد خاص خود روشی به کار می گیرد تا بتواند به هدفش جامه عمل بپوشاند.
برای تبلیغ موفق، مبلغان و اهل فن دستورالعمل هایی ارائه داده اند تا افراد بهتر بتوانند منظور خود را به مخاطبین تفهیم نمایند. از جمله شرایطی که به موفقیت مبلغ کمک می کند و ائمه اطهار(ع) نیز به آن سفارش نموده اند، « آغاز کلام با بسم الله، استناد به قرآن، استناد به سنت، استفاده از تمثیل، استفاده از تاریخ،[۵] سخن گفتن از روی علم،[۶] در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی،[۷] رسا و قابل فهم بودن کلام مبلغ،[۸] داشتن فصاحت و بلاغت[۹] و درک استعدادها[۱۰] و بسیاری از سفارشاتی است که به طور قطع می تواند مانند چراغی؛ راه مبلغین اسلام را روشن نماید.
نیم نگاهی خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا(س)، بیانگر آن است که آن بانوی بزرگوار مانند پدر بزرگوارشان تمام شرایط یک مبلّغ موفق را رعایت نمود که خطبه حضرت این گونه جاودانه شد، آن گونه که ائمه هدی:به فرزندان خود دستور می دادند آن را حفظ کنند.
تدابیر حضرت زهرا(س) در حمایت از ولایت
۱- بهترین مکان
برای یک حرکت انقلابی که تأثیری ماندگار در تاریخ داشته باشد، انتخاب مکان مناسبی که برای مردم دارای اهمیت باشد، بسیار مهم است. حضرت زهرا(س) که در دامان نبوت پرورش یافته بود، به این مطلب کاملاً آگاه بود؛ از این رو مسجد پیامبر(ص) را برای شروع حرکت انقلابی خود آغاز نمود. مسجد پیامبر(ص) در آن روز مناسب ترین نقطه، برای یک حرکت حق طلبانه و مرکز بزرگ اسلامی و جایگاه گردآمدن مردم بود.[۱۱]
۲-مناسب ترین زمان
برای تأثیرگذاری سخن بر مخاطب، زمان نیز باید مناسب باشد. اگر مخاطب آمادگی شنیدن نداشته باشد، سخنرانی بی فایده خواهد بود. حضرت زهرا(س) نیز به خوبی به این موضوع واقف و زمانی که مسجد پیامبر(ص) آکنده از توده های مختلف مردم اعم سران مهاجر و انصار بود، در آنجا حضور پیدا کرد.[۱۲]
۳-اقدام به صورت راهپیمایی اعتراض آمیز
آن بانوی فرزانه به تنهایی به سوی مسجد پیامبر(ص) حرکت نکرد؛ بلکه تدبیری اندیشید که گروهی از بانوان آگاه، برجسته، آزادی خواه و مخالف بیداد، به همراه او حرکت کردند و آن بزرگ پرچم دار آزادی و آزادگی در حلقه آنان باشکوه و عظمت وصف ناپذیر که نشانگر راهپیمایی اعتراض آمیز بانوان آزادی خواه و نواندیش و مخالف چرخش واپسگرایانه «سقیفه» بود، قرار گرفت.[۱۳]
۴- انتخاب مکان مناسب برای استقرار
از عبدالله بن حسن نقل است: « وقتی ابوبکر و عمر برای منع حضرت زهرا(س) از دستیابی به فدک همدست شدند، حضرت از آن جریان مطلع شد؛ سپس مقنعه بر سر کشیده و پارچه ای بر سر انداخت و با چند تن از اطرافیان و زنان قوم خود به سوی مجلس ابوبکر حرکت فرمود و با کمال طمأنینه و آرامش و همچون رسول خدا(ص) راه می رفت. چون وارد مسجد شد، ابوبکر با گروهی از جماعت مهاجر و انصار نشسته بودند. پس پرده ای زدند و آن حضرت در پشت آن پرده جلوس فرمود.[۱۴] ناله ای جانسوز کشید و این ناله همگان را به خروش آورد. صدای شیون از مردم بلند شد، به گونه ای که مسجد را به لرزه انداخت. قدری مکث کرد تا مردم آرام شدند، آن گاه روی سخن به ابوبکر کرده و خطبه ایراد نمود.[۱۵]
۵-سخنرانی آن حضرت در اجتماع مهاجر و انصار
مهم ترین و صریح ترین اصل تبلیغی حضرت فاطمه(س)، موضع گیری ایشان در دفاع از ولایت و امامت حضرت علی(ع) بود. خطبه حماسی و پرشوری را که حضرت، در مسجد رسول خدا(ص) در اجتماع مهاجر و انصار ایراد فرمود و به خطبه فدکیه شهرت یافت، می توان یک دوره معارف اسلامی دانست که اهل بیت: در طول تاریخ به این خطبه توجه خاص داشتند و آن را به فرزندان خود تعلیم می دادند.[۱۶]
علامه شرف الدین می گوید: « اهمیت این خطبه چنان است که اهل بیت(ع) فرزندان خویش را ملزم به حفظ آن می نمودند، آن گونه که آن ها را به حفظ قرآن دستور می دادند. این خطبه شاهد گویایی بر احتجاج به امامت امام علی(ع) می باشد» [۱۷]
۶-مراجعه حضرت زهر(ع) به خانه های انصار
حضرت زهرا(س) در مبارزه ای که علیه خلیفه آغاز نموده بود، از هیچ تلاشی در حمایت از حریم ولایت و امامت دریغ ننمود و از راه های مختلف به مبارزه خویش ادامه داد.
حضرت هیچ گاه به سخنان و موضع گیری های خود در دفاع از امام علی(ع)، رنگ عاطفی نداده است و در هیچ جایی از سخنان حضرت این نکته را نمی توان یافت که حضرت از امام علی(ع) به این جهت که همسرش بود، دفاع نموده باشد؛ بلکه ایشان امام علی(ع) را مولا و رهبر خود می دانست و از شایستگی های امام سخن به میان می آورد.
حضرت زهرا(ع)، در ادامه مبارزات سیاسی خویش در دفاع از حریم امامت و ولایت حضرت علی(ع) و برای اتمام حجت تصمیم گرفت به خانه های انصار برود و برای امام بیعت بگیرد.
ابن قتیبه می نویسد: « حضرت علی(ع)، شب ها حضرت زهرا (س) را بر چهارپایی سوار می کرد و به خانه های انصار می برد و از آنان یاری می طلبید.» آنان در جواب می گفتند: « ای دختر رسول خدا(ص)! کار از کار گذشته است و ما با این مرد (ابی بکر) بیعت نموده ایم. اگر همسر و پسر عموی تو پیش از این مرد نزد ما می آمد و از ما بیعت می خواست، ما کسی غیر او را انتخاب نمی کردیم» . امام علی(ع) در جواب آنان می فرمود:« آیا من پیکر رسول خدا(ص) را در خانه اش روی زمین می گذاشتم و دفن نکرده به دنبال حکومت، به نزاع و دعوا برمی خاستم؟» . حضرت صدیقه طاهره(س)، در تأیید امام(ع) می فرمود: « ابوالحسن کاری غیر از آنچه سزاوار و مناسب او بود، انجام نداد. آنان نیز کاری کردند که حسابشان با خداست و خداوند از آنان بازخواست خواهد نمود» .[۱۸]
حضرت زهرا(س)، با صراحت اعلام داشت که پدرم، در غدیر خم علی(س) را به عنوان خلیفه و جانشینش معرفی نمود و امروز که بیعت با ابو بکر را بهانه قرار می دهید، عذر بدتر از گناه می باشد و هرگز از شما پذیرفته نیست.
همچنان که وقتی حضرت زهرا(س)، در سخنان خویش در مسجد رسول خدا(س) حاضران را مورد خطاب قرار داد و شرایط موجود در جامعه را که به نوعی از غصب فدک آغاز شده و با غصب خلافت و ولایت امام علی(ع)، به انحرافی بزرگ و سنگین در جامعه اسلامی پس از رحلت رسول خدا(ص) تبدیل شده بود، به زیر سؤال برد و به آنان فرمود: « ای گروه مردان جوان، ای بازوان اسلام! این چشم پوشی چیست که در حق من روا می دارید؟ چرا چنین خواب و بی خبری نسبت به ستمی که بر من وارد شده، از خود نشان می دهید؟… شما توان آن را دارید که خواسته ام را برآورده سازید و آنچه در نظر دارم، انجام دهید…. ای وای، ای فرزندان قبیله! آیا میراث پدرم به یغما رود، در حالی که شما مرا می بینید و صدای مرا می شنوید؟ آغاز و فرجام کار به شما برمی گردد و زمام امور در دست شما می باشد. شما هر نوع توان حمایت از من دارید. اینک چرا فریاد ستمدیده را می شنوید و پاسخ نمی گویید و به داد او نمی رسید؟ شما که به جنگجویی معروف بودید و به خیر و صلاح مشهور هستید».[۱۹]
باید توجه کرد که چه چیز پس از درگذشت رسول خدا(ص) در جامعه اسلامی به وجود آمد که تنها یادگار رسول خدا(ص) این گونه فریاد برآورد و از انحرافی که در جامعه اسلامی به وجود آمده بود، هشدار داد، آن را مخالف قرآن دانست و مردم را به بازگشت به اسلام اصیل و سنت ناب نبوی فرا خواند.
۷-اعتراض در قالب حزن و اندوه
حضرت زهرا(س) در ادامه مبارزات خویش علیه خلیفه و به حمایت از امام علی(ع)، این بار از طریق حزن و اندوه علیه وضعیت موجود قیام کرد و از این طریق اهداف خویش را دنبال نمود تا شاید با ناله های جانکاه خویش روح و احساس مرده امت اسلامی را جان تازه بخشد و وجدان خفته آنان را بیدار سازد. او آنچنان ناله از دل برمی کشید و اشک می ریخت که او را یکی از بکائین (بسیار گریه کنندگان) شمرده اند.[۲۰]
مهم ترین چیزی که روح حساس و غیور بانوی بزرگ اسلام را ناراحت می ساخت، این بود که می دید ملت جوان اسلام از مسیر حقیقی و طریق مستقیم دیانت منحرف شده و در راهی افتاده است که پراکندگی و بدبختی از نتایج حتمی آن می باشد. ایشان پیشرفت های سریع اسلام را دیده بود و انتظار داشت که به همان رویه پیشرفت کند و در مدت کوتاهی کفر و بت پرستی را از بین ببرد و دستگاه ظلم و بیدادگری را برچیند، ولی با غصب خلافت،[۲۱] پیشرفت و شکوفایی امت پیامبر(ص) متوقف شد.
حضرت زهرا(س) آن چنان گریه می کرد که مردم مدینه به امام علی(ع) شکایت کردند وگفتند:« گریه ها و ناله های زهرا(س) آرامش را از ما سلب نموده است » و پیام دادند که امام علی(ع) او را از گریه باز دارد و یا در طول شبانه روز یک نوبت گریه کند.
امام علی(ع) پیام مردم را به حضرت زهرا(س) رساند،[۲۲] ولی آن حضرت فرمود:« من به زودی از جمع اینان خواهم رفت. سوگند به خدا! به ناله هایم ادامه خواهم داد تا به پدرم ملحق گردم» .[۲۳]
تاریخ نشان نداده است که گریه های زهرا(س) باعث آزار و اذیت چه کسانی شده است، ولی به یقین باعث آزار آنانی که خلافت و ولایت را غصب نموده بودند، شده بود؛ زیرا آنان بودند که نمی توانستند حرکات آن حضرت را تحمل کنند، به ویژه اینکه حضرت زهرا(س) دست به افشاگری می زد.
سید جعفر عاملی می نویسد: « حضور فاطمه(س) در چند متری مسجد رسول خدا(ص) هیئت حاکمه را زجر می داد، به این جهت حاکمان او را از گریه منع کردند» .[۲۴]
محمودبن لبید می گوید: « حضرت زهرا(س) پس از رحلت رسول خدا(ص)، بر مزار عمویش حضرت حمزه می آمد و گریه می کرد. در یکی از روزها گذرم به مزار شهدای احد افتاد، فاطمه(س) را دیدم که به شدت گریه می کرد. صبر کردم تا آرام گیرد. جلو رفتم و بعد از سلام عرض نمودم: بانوی من گریه های شما رگ های قلبم را پاره می سازد…. سپس گفتم: « بانوی من دوست دارم مسأله ای را از شما سؤال نمایم.» فرمود: «بپرس.» گفتم:« آیا رسول خد(ص) در زمان حیاتش بر امامت امام علی(ع) تصریح نموده بودند؟»
فرمود: « واعجبا! آیا داستان غدیر خم را فراموش نموده اید؟» عرض کردم:« غدیر خم را می دانم، ولی می خواهم بدانم رسول خدا(ص) به شما در این باره چه فرموده است؟ »فرمود: «خداوند گواه است که رسول خدا(ع) به من فرمود، بعد از من، علی(ع) رهبر و امام شما و پس از او، دو فرزندش حسن(ع) و حسین(ع) و نه تن از صلب حسین(ع) امام و رهبر شما می باشند و اگر از آنان پیروی نمایید، هدایت می شوید و اگر با آنان مخالفت ورزید، دامنه اختلاف تا روز قیامت در بین شما خواهد بود.»
سپس فرمود:« به خدا سوگند! اگر می گذاشتند که حق بر محور خود بچرخد و آن را برای اهلش باقی می گذاشتند و از خاندان رسول خد(ص) پیروی می کردند، هیچ گاه دو نفر درباره خدا با یکدیگر مخالفت نمی کردند. آیندگان از گذشتگان آن را به ارث می بردند و گذشتگان برای آیندگان خود می گذاشتند تا اینکه قائم ما که نهمین فرزند حسین(ع) است، قیام کند. اما اینان کسانی را که خداوند مؤخر دانسته، مقدم داشته و آن که را خداوند پیشوا قرار داده، کنار زده اند. اینان بعد از رسول خدا(ص) بر طبق هوا و هوس و افکار خود عمل کردند، نفرین بر آنان».[۲۵]
بیت الاحزان
بیرون کشاندن حضرت فاطمه(س) از خانه اش به بیت الاحزان، نه تنها به نفع خلیفه و دستیارانش تمام نشد؛ بلکه باعث وبال حکومت گردید. آن ها می خواستند حضرت زهرا(س) را از مسجد رسول خدا(ص) که محل تجمع مردم بود، دور سازند؛ ولی با این کار سند دیگری بر مظلومیت حضرت زهرا(س) افزودند؛ زیرا مردم می دیدند که عده ای که خود را از پیروان آنان می دانند و به نبوت پدرش اعتراف دارند، ظلم و ستمگری شان به جایی رسیده است که نزدیک ترین مردم به رسول خدا(ص) یعنی دخترش را که عواطف زنانه خود را دارد، در فشار قرار دادند و او را از اظهار حزن و اندوه در فراق پدرش باز داشتند که مبادا حضرت زهرا(س) از ظلمی که بر او روا داشته اند، با صدای بلند سخن بگوید.[۲۶] ولی صدیقه طاهره (س) به رغم هیئت حاکمه، به اعتراض خویش در قالب حزن و اندوه ادامه داد و از خانه اش به بقیع در زیر درختچه ای مأوی گزید. هنگامی که آن درخت را قطع نمودند، امام علی(ع) سایبانی به نام بیت الاحزان ساخت و حضرت زهرا(س) در آنجا قرار گرفت.[۲۷]
۸- سخنان حماسی حضرت زهرا(س) در جمع زنان مدینه
حضرت صدیقه طاهره(س) همچنان به تبلیغات خود ادامه داد. او از هر فرصت برای باز گرداندن امامت و ولایت به جایگاه اصلی و واقعی آن تلاش نمود تا اینکه بر اثر دردها و رنج های جسمی و روحی که بر او وارد آمده بود، بیمار گردید و در بستر افتاد؛ در عین حال دست از مبارزه برنداشت. وقتی خبر بیماری حضرت زهرا (س) به گوش زنان مدینه رسید، به عیادت آن حضرت آمدند.
سیدکاظم قزوینی می نویسد: « به درستی روشن نیست که انگیزه زنان مدینه از عیادت زهرا(س) چه بوده است؟ آیا با اشاره مردان خویش به عیادت حضرت زهرا(س) آمده بودند؟ یا از ظلمی که بر دختر رسول خدا(ص) شده بود، ناراحت بودند و آمده بودند تا دردهای دل خویش را تسکین دهند؟ و یا فضای سیاسی آن ها را وادار ساخته بود که میان حضرت زهرا(س) و هیئت حاکم ارتباط به وجود آورند؟».[۲۸]
حضرت زهرا(س) از فرصت به دست آمده استفاده نموده به افشاگری پرداخت و در حالی که بیمار بود، خطبه غرایی ایراد نمودند. این خطبه از بهترین موضع گیری های آن حضرت در دفاع از حریم ولایت و امامت می باشد که حضرت اهداف و آرمان سیاسی خویش را نسبت به آینده امت پس از رسول خدا(ص) بیان داشت. تاریخ نویسان شیعه و اهل سنّت این خطبه را از آن حضرت روایت نموده اند.[۲۹]
سویدبن غفله می گوید:« چون حضرت زهرا(س) در بستر بیماری قرار گرفته بود، زنان مهاجر و انصار به عیادت او آمدند و از بیماری حضرت سؤال کردند. آن حضرت اعتراض خویش را از وضعیت موجود این گونه ابراز داشت: «به خدا سوگند! شب را به صبح رساندم، در حالی که از دنیای شما کراهت دارم و بیزارم. بر مردان شما خمشناکم. آنان را پس از اینکه امتحان نمودم، به دور انداختم؛ پس چه زشت است کندی و سستی پس از تیزی و چه بد است، بازی پس از جدیت».[۳۰]
بنابراین آنچه از مشی سیاسی حضرت زهرا(س) و با توجه به شرایط آن روز جامعه اسلامی می توان برداشت نمود، به این شرح است:
۱- حضرت نقش آنان را در وضعیت موجود گوش زد نمود؛ زیرا آنان به گونه ای خویش را بی تقصیر می دانستند و اظهار می کردند که اگر امام علی(ع) پیش از ابو بکر به سراغ آنان می آمد، با او بیعت می نمودند.[۳۱]
۲- حضرت به نقش تعیین کننده توده ها در صلاح و فساد دولت ها اشاره نمود و بیان داشت، اینکه امروز امامت و رهبری به وسیله عده ای از مسیر خودش خارج و به انحراف کشیده شده است، مردم نیز در آن سهیم هستند.
۳- بازگشت به جایگاه حقیقی و واقعی آن، نیازمند یاری و تلاش مردم می باشد و تا مردم نخواهند، وضعیت موجود ادامه خواهد داشت. حضرت در این سخنان به نکات مهم سیاسی اشاره نمود و دیدگاه خویش را نسبت به آنان بیان کرد. جالب اینکه حضرت با این، سخنان و مطالب پیشین خود را که در مسجد رسول خدا(ص) ایراد کرده بود، تکمیل نمود.[۳۲]
پی نوشت:
[۱]. لغت نامه دهخدا، ج۱۳، ص۳۴۳٫
[۲]. رازقی، احمد، اهمیت و ضرورت تبلیغات، ص ۱۵٫
[۳]. حیدری، احمد رضا، خلاصه مقالات تبلیغ و تبلیغات، ص ۹٫
[۴]. اهمیت و ضرورت تبلیغات، ص ۱۶٫
[۵]. واسعی، سید علی رضا و دیانی، محمد شمس الدین، درآمدی بر روش های تبلیغی ائمه:، ص ۱۵۱ ـ ۱۴۵٫
[۶]. همان، ص۱۶۶٫
[۷]. همان، ص۲۲۹٫
[۸]. همان، ص۲۷۴٫
[۹]. صادقی اردستانی، احمد، روش های تبلیغ و سخنرانی، ص۲۲٫
[۱۰]. همان، ص۲۱۷٫
[۱۱]. کرمی فریدنی، علی، منشور دادخواهی، ص۴۲٫
[۱۲]. همان.
[۱۳]. همان.
[۱۴]. طبرسی، احتجاج، ج ۱، ص ۲۲۶، مترجم: بهزاد جعفری.
[۱۵]. الهامی، داوود، الطرایف، ص۴۱۰٫
[۱۶]. الشریف المرتضی، الشافی فی الامامه، ج ۴، ص ۷۱٫
[۱۷]. موسوی عاملی، عبدالحسین شرف الدین، المراجعات، ص۴۱۰٫
[۱۸]. دینوری، ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۳۷ و ۳۸ و ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۳٫
[۱۹]. احتجاج، ج۱، ص۲۳۷٫
[۲۰]. صدوق، خصال، ص۲۷۳٫
[۲۱]. امینی، ابراهیم، بانوی نمونه اسلام، ص۱۸۷٫
[۲۲]. صدوق، خصال، ج۱، ص۲۷۳ و کشف الغمّه، ج۲، ص۱۲۴٫
[۲۳]. بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۷۷٫
[۲۴]. عاملی، سیدجعفر، رنج های حضرت زهرا۳، مترجم: محمد سپهری، ص۳۰۹٫
[۲۵]. ریاحین الشریعه، ج۱، ص۲۵۰٫
[۲۶]. رنج های حضرت زهرا۳، ص ۳۰۹٫
[۲۷]. عبدالحسین، شرف الدین، النص الاجتهاد، ص۲۳۴٫
[۲۸]. قزوینی، محمدکاظم، فاطمهالزهرا۳، ص۴۴۱٫
[۲۹]. ابن طیفور، ابوالفضل احمدبن ابی طاهر، بلاغات النساء، ص۱۹و اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۱۱۹٫
[۳۰]. احتجاج، ج۱، ص۲۴۹٫
[۳۱]. الامامه والسیاسه، ج۱، ص ۳۷ و ۳۸٫
[۳۲]. ر.ک: احتجاج، ج ۱، ص ۲۵۰ ـ ۲۴۶، مترجم: بهداد جعفری.