- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
در مورد معانی که کلمه « مولی» در حدیث غدیر می تواند داشته باشد، بیش از دو معنای آن مورد اختلاف بین شیعه و سنی نیست، آن دو معنا عبارتند از محّب و ناصر از منظر اهل تسنن، پیشوا و رهبر و حاکم از منظر اهل تشیع ، ولی هنگامی که به قرائن موجود نگاه می کنید از جمله قرائن حالیه که از قبیل مکان و زمان حدیث ، تعداد جمعیت مورد خطاب ، بیعت برخی از جمله شیخین با امیر المومنین (علیه السلام) بعد از ایراد خطبه و همچنین قرائن مقالیه که عبارتند از آیه تبلیغ، تعبیر پیامبر در ابتدای حدیث با عبارت «ألستُ أُولی بِکُم مِن أنفُسِکُم»مشخص می شود که مولی نمی تواند به غیر از پیشوا و رهبر و حاکم معنای دیگری داشته باشد.
کلید واژه : مولی ، محّب، پیشوا، تبلیغ، غدیر ، ولی
مقدمه
پیامبر گرامی اسلام در خطبه غدیر یک فراز عمده و یک جمله اساسی را بیان فرمودند که همان «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» می باشد. این عبارت چکیده مجموعه سخنان مفصل نبی اکرم در وادی غدیر است. پیرامون کلمه مولی بحث بسیار است .
در اعتقاد شیعه مولی به معنای امامت و رهبری علی (علیه السلام) است.علمای اهل تسنن گفته اند: چون کلمه «مولی» معانی متعددی دارد، در این حدیث «مولی» به معنای حکومت، ولایت و رهبری نبوده و بلکه به معنای «دوست» و «ناصر» است که از معانی دیگر «مولی» است. ابن صباغ می نویسد: «من کنت ناصره او حمیمه او صدیقه فانّ علیّا یکون کذلک؛» (۲)
هر کس را من ناصر و خویشاوند و دوست او هستم، علی (علیه السلام) نیز چنین است. آیا واقعا این گونه معنا نمودن حدیث صحیح است؟ برخی از علمای اهل سنت مثل ابن جوزی متعادل تر به این مسأله نگاه کرده است.در این مقاله به مصادیق کلمه مولی و بررسی آن، نظر علمای اهل سنت و نقد آن، ادله اثبات معنای پیشوا برای مولی و درآخر به احتجاجی از سلمان فارسی در مورد ولایت امیرالمومنین پرداخته شده است و در نهایت به این نتیجه خواهیم رسید که کلمه مولی به معنای رهبر و اولی به تصرف می باشد.
«مولی»آن چنانکه علماء اهل لغت گفته اند:« کلمه مولی دارای ۲۷ معنا می باشد که یکی از آنها اولی به تصرف و رهبری و صاحب اختیار است. از معانی دیگر آن بنده، آزاد شده، آزاد کننده، همسایه، هم پیمان، هم قسم، شریک، داماد، پسر عمو، خویشاوند، نعمت پرورده، محب و ناصر است.»(۳)
این معانی برای مولی ممکن است صحیح باشد و برخی از آنها در قرآن هم استعمال شده است؛ اما باید دید در این حدیث شریف که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آن گرمای سوزان بیش از صد هزار نفر را از حرکت متوقف ساخت و فرمود «من کنت مولاه فعلی مولاه» کدام یک از این معانی برای «مولی» صحیح است. ( اولا برخی از معانی «مولی» که بدان اشاره شد، درباره پیامبر (صلی الله علیه و آله) نادرست و غلط است؛ زیرا رسول خدا بنده و آزاد شده و نعمت پرورده کسی نبوده و با هیچ کس هم قسم نبود، تا بگوید «هرکس را من بنده یا آزاد شده و یا هم قسم او هستم، علی هم چنین است» هم چنین برخی از معانی «مولی» نیاز به توصیه و سفارش ندارد، حتی اظهار آن نوعی استهزاء به شمار می آید.
چگونه ممکن است رسول خدا در آن گرمای سوزان، به هنگام ظهر مردم را جمع نموده و تنها بگوید: (مردم، من پسر عموی هرکس هستم، علی هم پسر عموی اوست.) یا بگوید : (هرکس من همسایه او هستم، علی هم همسایه اوست.)(۴)
نقد نظریه علمای اهل سنت
از قراین و شواهد حال و مقام موضوع به دست می آید که به کاربردن کلمه «مولی» به معنای دوست و ناصر، که دستاویز علمای اهل سنت شده است، درست نیست، به دلایل زیر: ۱- آیه تبلیغ: «یا أیُّها الرَسول بَلِغ ما أُنزِلََ إلَیکَ مِن رَبِّک وَ إن لَّم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ الله یَعصِمُکَ مِنَ الناسِ إنَّ اللهَ لا یَهدِی اَلقومَ الکافِرین؛(۵)»
(ای پیغمبر آنچه از خداوند بر تو نازل شده به خلق برسان که اگر نرسانی تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکرده ای و خدا تو را از شر و آزار مردمان محفوظ خواهد داشت بیم مکن و دل قوی دار که خدا گروه کافران را به هیچ راه موفقیتی راهنمایی نخواهد کرد)، مفاد آیه تبلیغ با شدت و تهدید می فرماید « وَ إن لَّم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ »، اگر این کار را امروز نکنی، به وظایف رسالت عمل نکرده ای» می رساند که مطلب بزرگتر و بالاتر از مسأله دوستی و نصرت است.
آیا واقعا اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آن روز این دوستی را ابلاغ نمی کرد، مسأله رسالت انجام نشده بود؟ و مهمتر این که اگر مقصودش دوستی و نصرت بوده، باید به جای مردم به علی (علیه السلام) خطاب می کرد و می فرمود: «ای علی ! من محب و ناصر هرکس هستم، توهم محب و ناصر او باش»؛ نه اینکه آن را به مردم بگوید. و اگر قرار بوده دوستی مردم را به علی (علیه السلام) جلب کند باید می فرمود: «هرکس مرا دوست دارد، علی را دوست داشته باشد.» چنانکه در برخی روایات چنین آمده است: «مَن أحبّک فقد أَحبَّنی و مَن أبغضک فقد أبغضنی»(۶)
بنابراین از جمله «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» به معنی حب و دوستی استفاده نمی شود. ۲- دانستیم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) از مطرح کردن حدیث غدیر بیم داشت تا اینکه خداوند به رسولش اطمینان داد که تو را از شر مردم حفظ می کنم: «و الله یعصمک من الناس»(۷) آیا می توان گفت منظور از حدیث غدیر، تذکر دوستی علی (علیه السلام) بوده است؟ اگر هدف این بود، اعلام آن ترسی نداشت و اجتماع مسلمانان از هم پاشیده نمی شد.(۸)
۳- معنا ندارد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آن جمعیت فراوان را در بیابان سوزان حجاز جمع کند و بگوید علی را دوست داشته باشید یا بگوید: یار و یاور علی باشید! مگر دوست داشتن و یاری کردن، اختصاص به علی بن ابیطالب دارد! اینکه نیاز به گفتن ندارد و مسلم است که هر مؤمنی محّب دیگری است و هر مؤمنی ناصر مؤمن دیگر است. این مفهوم را که خداوند بارها در قرآن فرموده است که :«انما المومنون اخوه فاصلحو بین اخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون»(۹)
«مومنان برادر یکدیگرند؛ پس هر دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید ، باشد که مشمول رحمت او شوید.» و همچنین خداوند در قرآن فرموده که : «و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض»«مردان و زنان با ایمان، ولی (یار و یاور) یکدیگرند…»(۱۰) یعنی پیغمبر «نعوذ بالله» یک صد و بیست هزار انسان را ایذاء و اذیت می کند، آنان را می آورد و زیر آفتاب سوزان می نشاند که چنین بگوید، نه قطعاً این چنین نیست.(۱۱)
۴- لزوم دوست داشتن کسی یا ضرورت یاری کردن او چیزی نیست که نیاز به بیعت داشته باشد. چنانکه تبریک گفتن ابوبکر و عمر پس از آن اعلان عمومی نیز در این صورت معنا نداشت.(۱۲) ۵- پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در ماجرای غدیر آخرین روزهای عمر شریف خود را سپری می کرد. به مردم نیز، اعلام فرمود که بزودی دعوت حق را لبیک خواهد گفت. انتظار طبیعی مردمی که این خبر سنگین، اندوه بار و اضطراب آور را می شنوند، این است که پیغمبر تکلیف آینده آنان را روشن کند. از درایت و عطوفت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نسبت به امت نیز انتظاری غیر از تعیین تکلیف آینده نمی رود.
چنان که خلیفه اول و دوم هنگام احساس مرگ، تکلیف آینده را روشن کردند. در چنین حالی اعلام لزوم دوستی یا یاری کردن علی بن ابیطالب به عنوان یک شهروند مسلمان، نه به عنوان رهبر مردم و جانشین آن حضرت چقدر بی جا، نسنجیده و بی مقدار است؟(۱۳)
ادله اثبات معنای پیشوا برای «مولی»
شیعه می گوید بر فرض که کلمه «مولی» در اصل وضع لغت برای معنای گوناگون از جمله یاور، محبوب و … وضع شده یا دراین معانی استعمال شده باشد، لیکن این کلمه در مورد حدیث غدیر با توجه به دلایل و شواهد متعدد، جز به معنای امام و پیشوا نیست.
از جمله این قراین عبارتند از: ۱- تعبیر «أَلستُ أولی بکم مِن أنفسکم» درصدر اعلان ولایت تقریبا در تمام نصوص که جریان غدیر را نقل کرده اند، عبارت «أَلستُ أولی بکم مِن أنفسکم.(۱۴) آیا من از شما به خودتان سزاوار تر نیستم؟» از قول رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطاب به مردم، به چشم می خورد.پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) پس از آنکه از مردم درباره اولویت خود از جان و مال مردم به خودشان اقرار می گیرد، بدون فاصله می فرماید: «مَن کُنتُ وَلیّه فَهذا وَلیّه؛ هر کس من ولی اویم، پس این علی نیز ولّی اوست…» .
در برخی روایات نیز چنین نقل شده است: «أیّها النّاس! مَن وَلیُّکم؟ قالوا: الله و رسولُه ثلاثاً ثُم أخَذَ بِیَدِ علی فأقامَه ثُم قال: مَن کانَ اللهُ و رسولُه وَلیّه فهذا وَلیّه، اللهم، والَ مَن والاه وَ عادَ مَن عاداه. (۱۵)
ای مردم چه کسی ولیّ شماست؟ سه بار گفتند: خدا و پیامبرش؛ سپس پیامبر خدا دست علی را گرفتند و ایشان را بر پا کردند و فرمودند: هر کس خدا و رسولش ولیّ اوست، پس این علی نیز ولیّ اوست، خدایا؛ دوست دار هرکس او را دوست دارد و دشمن دار هرکس او را دشمن می دارد.»این تعابیر که زمینه سازی برای اعلان ولایت امام علی (علیه السلام) است، شاهدی روشن بر این معنا می باشد که مراد از ولایت امام علی همگون با آیه «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ ءامَنوا الَّذینَ یُقِیمونَ اَلصَلوهَ وَ یُؤتونَ الزَکَوهَ وَ هُم راکِعون»(۱۶)
و همسان با ولایت خدا و رسول او است که به معنای متصرف در امور و پیشوایی و سرپرستی است و اگر نه، چرا پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) از مردم اقرار می گیرد که از جان و مالشان به آنان سزاوارتر است؟ و چرا مردم در پاسخ به پرسش پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) که فرمود: چه کسی ولیّ شماست؟ تنها گفتند: خدا و پیامبرش، وسایر مومنان را نام نبردند؟ با اینکه اگر «ولیّ» در این جا به معنای محبوب و یاور باشد، همه مومنان نیز محبوب و یاور یکدیگرند و مردم به آن اعتراف می کردند.(۱۷)
۲- رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) پس از ابلاغ فرمان خدا در مورد جانشینی علی (علیه السلام) در آن روز، به مسلمانان فرمود: «سَلِّموا علیه بِامرهِ المومنین»(۱۸) اگر منظور آن حضرت از مولی دوست بود، می فرمود: «به عنوان دوستی به علی سلام کنید.» ۳- از تمامی معانی مختلفی که برای کلمه مولی گفته شده، «اولی به تصرف» معنای حقیقی مولی است. معانی دیگر، معنای مجازی آن هستند که نیاز به قرینه دارند.
بدیهی است که معنای حقیقی مقدم بر معنای مجازی است. بنابراین کلمه مولی در این حدیث به معنای صاحب اختیار و اولی به تصرف است.(۱۹) ۴- تبریک برخی صحابه به امام علی (علیه السلام) پس از اعلان ولایت امام علی (علیه السلام) از ناحیه پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) عده ای از صحابه به امام با عبارت «بَخٍ بَخٍ یا علی!» و یا «هنیاً لک یا ابن ابی طالب! أصبحت مولای و مولی کل مومن و مومنه» خشنودی و ستایش خود را ابراز داشته، ولایت را بر امام گوارا دانستند.
بیان این احساس ها با محبوبیت تنها سازگار نیست و تنها با مقام پیشوایی امام علی (علیه السلام) همخوان است، به ویژه که در آنها تعبیر «أصبحتَ» به کار رفته، یعنی شما هم اکنون مولای من و پیشوای من و دیگران شدی، لیکن در این جا امام علی (علیه السلام) به ولایت خاصی نایل می شوند که موجب شده صحابه به ایشان تبریک بگویند.(۲۰)
۵- حسان بن ثابت ، واقعه غدیر را با اجازه ی پیامبر (صلی الله علیه و آله) به شعر در آورد و انتشار داد و مورد تأیید آن حضرت قرار گرفت.در اشعار حسان به مقام خلافت و امامت علی (علیه السلام) تصریح شده است و هیچ کس از آن جمعیت انبوه به حسان اعتراض نکرد که چرا کلمه «مولی» را غلط معنی کردی، بلکه مورد تشویق و تأیید قرار گرفت و اینک قسمتی از آن: فقال له قم یا علی فاننی رضیتک من بعدی اماما و هادیا فمن کنت مولاه فهذا ولیّه فکونوا اتباع صدق موالیا (۲۱)
یعنی: (آنگاه که پیامبر اسلام ((صلی الله علیه و آله)) به ولایت و ریاست دینی و الهی از مردم اعتراف گرفت به علی (علیه السلام) فرمود: برخیز ای علی، که من به امامت در رهبری تو پس از خودم رضایت دارم؛ پس هرکس که من مولی و رئیس دینی و الهی او هستم.این علی هم مولی و سرپرست اوست، پس همگی از پیروان راستین و صمیمی علی (علیه السلام) باشید.)
۶- پیامبر (صلی الله علیه و آله) پس از برگزاری مراسم غدیر با حضرت علی (علیه السلام) در خیمه ای نشست و دستور داد که مسلمانان و حتی زنان خودش به علی (علیه السلام) تبریک بگویند و با او بیعت کنند و به او به عنوان امیرالمومنین سلام دهند.(۲۲)
بدیهی است این مراسم فقط با مسئله خلافت و رسیدن او به مقام امامت و امارت مناسبت دارد.
۷- پیامبر (صلی الله علیه و آله) دوبار فرمود: «هنیئونی» یعنی به من تبریک بگویید، چون خداوند مرا به نبوت و پیامبری و خاندانم را به امامت اختصاص داد.(۲۳)
۸- علی (علیه السلام) در دوران زمامداری وقتی نزاع و مخالفت برخی را با خلافت خویش دید، در فضای باز مسجد کوفه، مردم را قسم داد که چه کسی از شما در بازگشت از حجه الوداع از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) شنید که فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه»؟ دوازده نفر برخاستند و شهادت دادند. انس بن مالک درمیان جمعیت حضور داشت ولی شهادت نداد. علی (علیه السلام) از او پرسید تو که حضور داشتی چرا شهادت نمی دهی؟ گفت: پیر شدم و فراموش کردم که پیامبر ((صلی الله علیه و آله)) چه گفت. علی (علیه السلام) گفت: خدایا! اگر دروغ می گوید، او را به مرضی مبتلا کن که عمامه آن را نپوشاند.
مرحوم سید رضی (رحمه الله) می گوید: انس پس از این نفرین به برص مبتلا شد و هرگز بدون نقاب دیده نشد.(۲۴) معلوم است که کسی که درباره دوستی یا نصرت آن حضرت نزاع نداشت. نزاعی که در دوران حکومت آن حضرت وجود داشت، مسئله خلافت و جانشینی بود.
۹- کسانی که در آن اجتماع بزرگ غدیرخم، این لفظ را شنیده و آن را درک کرده اند و یا بعدا از دیگران شنیدند، از افرادی که در لغت نظریه ی مورد قبولی دارند؛ از این لفظ معنی «امامت» را فهمیده اند، و در میان آنان هیچ گونه ردّ و انکاری دیده نمی شود پس از آنان، به طور پیوسته درک و فهم همین معنی نیز در میان سخنرانان، شعرا و نویسندگان تا عصر حاضر جریان دارد.
این وحدت تفهیم و تشخیص ، بهترین و محکم ترین برهان و دلیل در معانی مقصود ما است که منظور از کلمه «مولی» همان «اولی به امر» و مسأله ی امامت و ولایت است.(۲۵)
نمونه ای از احتجاجات بر ولایت امیر المومنین از امام صادق (علیه السلام) به واسطه پدران گرامش نقل شده که سلمان فارسی ۳روز پس از دفن پیامبر (صلی الله علیه و آله) خطبه ای بدین شرح ایراد نمود: ای مردم ! کلامی از من گوش کرده سپس درباره اش اندیشه کنید، بدانید که اطلاعات بسیاری در فضائل علی ابن ابیطالب دارم، که اگر قصد نقل تمام آن ها را داشته باشم گروهی از شما مرا دیوانه انگاشته و گروهی خونم را مباح سازید.
بر شما باد به فرمانبری امیر المومنین علی بن ابیطالب (علیه السلام)، که به خدا سوگند که {در روز غدیر} ما به دفعات در حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله) تحت عنوان ولایت و امارت بر او سلام نمودیم و پیوسته رسول خدا با تأکید ما را بدان کار وا می داشت، حال مردم را چه شده با علم به فضائلش براو حسد می برند؟! عاقبت حسادت قابیل بر هابیل کشتن او بود، یا مانند قوم بنی اسرائیل کارشان به کفر و ارتداد کشیده، شما را چه شده؟! ای مردم، وای بر شما ما را با أبو فلان و فلان چه کار؟! آیا به جهل افتاده یا خود را به نادانی می زنید؟ یا حسد ورزیده یا خود را به حسادت زده اید؟
به خدا سوگند که شما مرّتد و کافر شده و با شمشیر به جان هم خواهید افتاد تا آن جا که با شهادت دروغ ناجی های خود را محکوم به مرگ نموده و کافران را تبرئه و آزاد کنید، بدانید که من حرف خود را زدم و تسلیم پیامبرم شدم، و از مولای خود و تمام امت؛ علی بن ابیطالب (علیه السلام) پیروی نمودم، همو که سید و سرور اوصیاء و پیشوای پیشانی سفیدان (از وضو)، رهبر راستگویان و شهیدان و صالحان است.(۲۶)
نتیجه گیری
لفظ مولی را می توان در ۲۷ معنی استفاده کرد به غیر از معنای اصلی در بقیه معانی احتیاج به قرینه دارد. شیعه و سنی در دو معنای آن اختلاف دارند که معنای اصلی پیشوا و سرپرست و حاکم و ولی امر است. معنای دیگر آن که محب و ناصر و دوست است با توجه به حدیث غدیر و شرایط زمانی و مکانی به این مسأله که لفظ مولی فقط و فقط به معنای اصلی که پیشوا و سرپرست است خواهید رسید.
مؤید این مطلب دلایلی است که برخی از مهمترین آنها را اشاره می کنیم:
۱- اقرار گرفتن پیامبر (صلی الله علیه و آله) از مردم بر اینکه ایشان بر جان و مال مردم از خودشان سزاوار تر است و سپس بلافاصله ولایت علی (علیه السلام) را مطرح می کند که نشان از پیشوایی و تصرف علی (علیه السلام) در امور مسلمین است.
۲- معنای حقیقی مولی «اولی به تصرف» است که نسبت به معنای مجازی، نیاز به قرینه ندارد. بنابراین با دقت وتأمل در حدیث غدیر این کلمه به معنای حقیقی خود استعمال شده است.
۳- تبریک برخی صحابه به امام علی (علیه السلام) و به کار بردن تعبیر «أصبحت مولای و مولی کل مومن و مومنه» توسط ایشان.
۴- تمامی کسانی که حدیث غدیر را از دیگران شنیده اند یا در اجتماع غدیر حضور داشتند، همگی از لفظ مولی «امامت» را فهمیدند و هیچگونه ردّ و انکاری دیده نشد و این وحدت تفهیم و تشخیص بهترین و محکم ترین برهان ودلیل در معنی «اولی به امر» و «پیشوایی و سرپرست» است.
نویسنده:جواد رحیمی
پی نوشت ها
۱. طلبه مدرسه علمیه آیت الله حکیم اصفهان ۲. انصاری، محمد علی، مجموعه مقالات اشراق غدیر، ص۱۲۱ ۳. سیاح، احمد،المنجد، ص۲۲۳۱ ۴. ناظم زاده قمی، سید اصغر، مظهر ولایت، ص۵۹۷و۵۹۸ ۵. مائده/۶۷ ۶. نجار زادگان، فتح الله، تفسیر تطبیقی آیات ولایت در دیدگاه فریقین، ص۱۸۰ ۷. مائده/۶۷ ۸. الغدیر، ج۲،ص۳۴ ۹. حجرات/۱۰ ۱۰. توبه/ ۷۱ ۱۱. انصاری، محمد علی، مجموعه مقالات اشراق غدیر،ص ۹۹ ۱۲. جوادی آملی، عبدالله، شمیم ولایت، ص ۱۷۱ ۱۳. همان ۱۴. نسائی،احمد ابن شعیت، خصائص امیر المومنین،ص۱۰۲ ۱۵. همان ۱۶. مائده/ ۵۵ ۱۷. حجه الاسلام نجارزادگان، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت در دیدگاه فریقین، ص۱۶۸و۱۶۹ ۱۸. علامه مجلسی، بحار الانوار،ج۳۷،ص ۱۴۱ و تفسیر قمی، ج۱، ص۲۷۷ ۱۹. ناظم زاده قمی، سید اصغر، مظهر ولایت، ص۶۰۱ ۲۰. نجار زادگان، فتح الله، بررسی تفسیر تطبیقی آیات ولایت در دیدگاه فرقین، ص۱۷۱ ۲۱. واحدی، محمد تقی، ترجمه الغدیر،ص۳۴تا۴۱ و دفاع از تشیع(بحثهای کلامی شیخ مفید)، ص ۵۳۰ ۲۲. واحدی، محمد تقی، ترجمه الغدیر، ص۲۷۰،۲۷۱ ۲۳. همان ، ص۲۷۴ ۲۴. دشتی، نهجالبلاغه، حکمت ۳۱۱ ۲۵. اسودی، حسین، تجلی ولایت در غدیر خم، ص ۶۰ ۲۶٫ ترجمه جعفری، احتجاج، ج۱،ص۲۵۱منابع و مآخذ
* قرآن کریم * نهجالبلاغه ۱- اسودی، حسین، تجلی ولایت در غدیر خم، نشر سوم شعبان، قم، چ۱، ۱۳۸۱ش. ۲- انصاری، محمد علی، مجموعه مقالات۴اشراق غدیر، بیان هدایت نور، مشهد، چ۱، ۱۳۸۶ش. ۳- جوادی آملی، عبد الله، شمیم ولایت، اسراء، قم، چ۳، ۱۳۸۵ش. ۴- خوانساری، آقا جمال ، دفاع از تشیع (بحثهای کلامی شیخ مفید)، انتشارات مؤمنین، چ۱، ۱۳۷۷ش. ۵- سیاح، احمد، فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی- فارسی (ترجمه المنجد)، انتشارات اسلام، تهران، چ۱، ۱۳۷۷ش. ۶- طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ترجمه جعفری ،نشر مرتضی، مشهد، چ۱، ۱۴۰۳ق. ۷- ناظم زاده قمی، اصغر، مظهر ولایت، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، قم، چ۲، ۱۳۷۶ش. ۸- نجار زادگان، فتح الله، بررسی تطبیقی آیات ولایت در دیدگاه فریقین، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، چ۳، ۱۳۹۰ش. ۹- نسائی، احمد ابن شعیب، خصائص امیر المومنین، مترجم: فتح الله نجارزادگان، بوستان کتاب، قم، چ۱، ۱۳۸۲ش. ۱۰- واحدی، محمد تقی، ترجمه الغدیر، مرکز چاپ و نشر بنیاد بعثت، چ۶، ۱۳۷۶ش.