- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 13 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
محمد بن حسین بن موسی بن محمد بن موسی بن ابراهیم بن امام موسی کاظم(ع) (۳۵۹ق-۴۰۶ق) ملقب به رضی و معروف به سید رضی و شریف رضی برادر سید مرتضی و از علمای بزرگ شیعه و گردآورنده سخنان امام علی(ع) با عنوان نهج البلاغه.
سید رضی صاحب منصبهای مهمی از جمله نقابت، قضاوت در دیوان مظالم و امیر الحاج در دوره آل بویه بود. وی همچنین از بزرگترین شاعران طالبیان و در زهد و تقوا مشهور و مورد احترام خاص و عام بوده است. سید رضی علاوه بر نهج البلاغه آثاری چون حقائق التأویل فی متشابه التنزیل، المجازات النبویه، خصائص الائمه و تلخیص البیان فی مجازات القرآن دارد. وی در بغداد درگذشت و در آنجا به خاک سپرده شد. بعدها برادرش سید مرتضی جسد او را به کربلا منتقل کرد. از مشهورترین استادان وی میتوان محمد طبری، ابوعلی فارسی، قاضی سیرافی، قاضی عبدالجبار معتزلی، ابن نباته، ابن جنی، شیخ مفید و سهل بن دیباجی را نام برد.
محمد بن حسین بن موسی بن محمد بن موسی بن ابراهیم بن امام موسی کاظم[۱] مشهور به سید رضی و شریف رضی[۲] در ۳۵۹ق متولد شد.[۳] او از خاندانی بزرگ و از ساداتهاشمی و آل ابی طالب بود؛ از این روی به وی شریف می گویند. پدرش با پنج واسطه به امام کاظم(ع) امام هفتم شیعیان میرسد، مادرش نیز از نوادگان امام زین العابدین(ع) امام چهارم شیعیان است.[۴]
پدرش ابواحمد حسین بن موسی علوی عالم، زعیم و نقیب طالبیان بود[۵] و سرپرستی همه آنان و قضاوت در مظالم و امیری حج مردم را بر عهده داشت.[۶] ابواحمد مقام و منزلتی بسیار والا نزد خلفای عباسی و امیران بویه داشت.[۷] مادر سید رضی، فاطمه که نسب به امام علی(ع) میبُرد[۸] در سال ۳۸۵ق وفات یافت و سید رضی قصیدهای در ۶۸ بیت در رثای او سرود.[۹]
پسر سید رضی، ابواحمد عدنان معروف به شریف مرتضی ثانی، نیز ادیبی دانشمند و شاعر و از بزرگان علم و فضیلت و کمال و به لقب جدّش «طاهر ذاالمناقب» ملقب بود. او پس از نیا و پدر و عمویش، نقابت طالبیان در بغداد را بر عهده گرفت.[۱۰]
تولد و وفات
سید رضی در ۶ محرم ۴۰۶ق درگذشت.[۱۱] وی را پس از غسلدادن و کفنکردن و نماز گزاردن بر پیکرش، در منزلش در محله کرخ دفن کردند. درباره محل دفن او اقوال دیگری نیز وجود دارد. بنابر قولی پس از خرابشدن خانهاش، سید مرتضی او را به کاظمین برد و در حرم کاظمین در جوار امام موسی کاظم دفن کرد. طبق قولی دیگر که عبدالحسین حلی آن را قول درست میداند،[۱۲] او را به کربلا برده، در کنار قبر پدرش دفن کردند. سید داوودی در کتاب عمده الطالب،[۱۳] و سید علی خان مدنی در الدرجات الرفیعه در شرح حال سید رضی، و شیخ یوسف بحرانی در لؤلؤه البحرین[۱۴] بدین نکته تصریح کردهاند.[۱۵] گفته ابن میثم (متوفای ۶۷۹ق.) نیز مؤید این است که مدفن سید رضی و برادرش مرتضی در کربلاست. ابن میثم در شرح نهج البلاغهاش مینویسد:
سید رضی به سال ۳۵۹ در بغداد زاده شد و در محرم ۴۰۶ در کرخ بغداد درگذشت و به همراه برادرش مرتضی در کنارش جدش امام حسین(ع) دفن شد.[۱۶]
زمانه و جایگاه علمی
سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه در وصف سید رضی مینویسد:
سید رضی از نوادر علمای روزگارش بود و نزد بزرگان فاضلی شاگردی کرد و ادیبی برجسته و شناختهشده، فقیهی متبحر، مُتکَلِّمی حاذق، و مُفسِّر قرآن و حدیث نبوی بود که عظمت علمی برادرش مرتضی جایگاه علمی وی را اندکی پوشاند، همچنان که عظمت شعری وی جایگاه شعری برادرش مرتضی را اندکی پوشاند و از این رو بعضی از علما گفتهاند اگر رضی نبود، مرتضی شاعرترین مردم بود و اگر مرتضی نبود، رضی داناترین مردم بود.[۱۷]
روزگار سید مقارن با دورهای از خلافت عباسیان (۴۴۷-۳۳۴ق) بود که آل بویه (۴۴۷-۳۳۴ق) بر عراق فرمانروایی میکردند و به لحاظ تاریخ ادبیات، با شاعرانی چون متنبی(۳۵۴-۳۰۳ق) و ابوالعلاء معرّی(۴۴۹-۳۶۳ق) همعصر بود.[۱۸]
عبداللطیف شراره میگوید:
اگر با نگرشی ژرف به یکصد و پنجاه سال پر تلاطم و حوادث سیاسی و فرهنگی سدههای چهارم و پنجم هجری بنگریم میبینیم که شریف رضی پنج سال پس از کشتهشدن متنبی پا بدین جهان میگذارد، و معری چهار سال پس از شریف رضی. این یک عمری کوتاه دارد، لیکن معری ۸۰ سال بزیست. این شاعران سهگانه مدت یکصد و پنجاه سال بر صحنه زندگی عرب، پی در پی، ظاهر شدند. هر سه به امور همگانی سرگرم و با سیاستمداران و دولتمردان و بزرگان دین و ارکان قضا پیوندی نزدیک داشتند و تلاشهای با ارزشی در میدان زبان و ادبیات و تاریخ و آموزش و ارشاد بذل کردند و همهٔ حوادث تاریخی و فرهنگی آن روزگار را در آثار خود بازتابیدند.[۱۹]
آموختن فقه و اصول غیرشیعه
سید رضی علاوه بر تحصیل علوم شیعی، نزد استادان غیرشیعی نیز علم آموخت.[۲۰] عبدالحسین حلّی درباره علت فراگیری فقه و اصولِ غیر شیعه امامیه مینویسد:
برخی از افراد سادهاندیش در زیادهروی شریف در فراگرفتن فقه و اصول و اصول کلام به شیوه و اعتقاد مخالفان او با مذهب شیعه، اظهار تعجب کردهاند؛ زیرا به نظر اینان مهم آن است که انسان احکام شخصی وابسته به مذهب خود را بشناسد و بس، لیکن دانشمندان سدههای پیشین را هیچ چیزی خرسند نمیکرد مگر اینکه بر احادیث، و فقه و اصول فقه هر دو فرقه احاطه پیدا کنند، تا شناخت خویش را به کمال رسانند و برنامه تهذیب و تربیت خویش را ژرفتر و گستردهتر کنند و مشعل استدلال و احتجاج را برتر برند؛ زیرا بازار مناظره در آن روزگار رواج داشت و میدان جدل درباره امامت و کلام بسی پهناور بود. از اینها گذشته، چون سید رضی مسئولیت قضاوت در دیوان مظالم را نیز بر عهده داشت، و مسئولیتها و وظایف همانند آن، وی را برمیانگیخت تا با علاقه و گرایشی شدید، فقه همه مذاهب را فرا گیرد و بدین وسیله قدرت قضاوت و اظهار نظر در آن مسائل را به خوبی کسب کند.[۲۱]
نبوغ شعری
سید رضی کمی پس از ده سالگی سرودن شعر را آغاز کرد[۲۲] و همین که نخستین قصیده خود را در آن سن سرود، ادیبان و سخن شناسان به شگفت آمدند. عدهای به گردآوری اشعار او همت گماشتهاند. آخرین کسی که آن را گردآوری کرد، ابوحکیم المعلم عبداللّه الخبری (ف ۴۷۶ق) است و این دیوان که اکنون مشتمل بر بیش از ۶۳۰۰ بیت در انواع شعر است، پیوسته در میان مردم دست به دست میگردید و آن را میخواندند و اشعارش را حفظ میکردند. ادیب و سخن شناس و نویسنده بزرگ، صاحب بن عبّاد قطعهای از شعر سید به دستش میافتد و چنان شیفته میشود که کسی را به بغداد میفرستد تا از روی دیوان سید رضی نسخهای بر دارد و برایش ببرد. این جریان در سال ۳۸۵ق که سید ۲۶ سال بیشتر نداشت اتفاق افتاده است. چون سید رضی از این کار آگاه شد، نسخهای از دیوان خود را برایش فرستاد، و قصیدهای به همین مناسبت سرود و به همراه دیوان برایش فرستاد.[۲۳]
انگیزه سید رضی در سرودن شیعیات، بیان زندگی علویان یا طالبیان محروم از حق و قدرت است. رثائیات، مراثی اوست برای بزرگان زمان یا دوستان و خویشاوندان و نیز مراثی شهدای کربلا. رضی در فخریات خود از عزت و شرف کهن یاد کرده و بدان بسی بالیده است.[۲۴]
نمونه شعر
رمت المعالی فامتنعن و لم یزل ابدا یمانع عاشقا معشوق
و صبرت حتی نلتهن و لم اقل ضجرا: وداک الفارک التطلیق[۲۵]
نقابت
پس از تسلط عضد الدوله در سال ۳۶۷ق بر بغداد، وی برای کاستن از درگیری بین شیعه و سنی، ابواحمد (پدر سید رضی) و چند تن از دیگر بزرگان شیعه را در سال ۳۶۹ق دستگیر کرد و پس از مصادره اموالشان، آنان را به قلعه اصطخر (در فارس) فرستاد و به زندان انداخت.[۲۶] گرچه حاکمان بعدی او را آزاد کردند، محدودیت او حدود ده سال ادامه یافت. در سال ۳۷۹ق حاکم وقت همه مناصب ابواحمد را به او باز گرداند، لیکن او بر اثر پیری و خستگی و رنج زندان، همه آنها را در سال ۳۸۰ق به فرزندش ابوالحسن (سید رضی) واگذار کرد.[۲۷] بدین ترتیب سید رضی در ۲۱ سالگی نقیب علویان در بغداد شد که بعداً برادرش سید مرتضی جانشین وی شد.[۲۸]
تأسیس مدرسهدار العلم
سید رضی برای گروهی از طلاب و شاگردانش که پیوسته به همراه او بودند، خانهای تهیه کرد و آن را به صورت مدرسهای برای شاگردان خود درآورد و نام آن را دارالعلم نهاد و تمامی نیازمندیهای طلاب را فراهم کرد. او برای دارالعلم کتابخانه و خزانهای با همه وسایل فراهم کرد. وی مایحتاج طلاب را در خزانه دارالعلم جمع کرد.[۲۹] سید رضی با اینکه خزانهداری دارالعلم را به ابواحمد عبدالسلام بن حسین بصری که در علم تقویم بلدان بلندآوازه بود سپرده بود،[۳۰] برای اینکه به طلاب و دانشجویان دارالعلم شخصیت و استقلال بدهد، کلیدهایی به تعداد طلاب به آنان داد تا هر وقت چیزی خواستند خودشان مستقیماً در انبار را گشوده، هر چه خواستند بردارند و دیگر منتظر انباردار نباشند.[۳۱]
گرچه بیشتر مورخان و شرح حال نویسان، خواجه نظام الملک طوسی (وزیر نیرومند دو تن از شاهان دوره سلجوقی) مؤسس مدرسه نظامیه بغداد را اولین کسی دانستهاند که در اسلام مدرسه جهت تعلیم علوم دینی تأسیس کرد، مطلب بالا نشان میدهد نظام الملک (متوفی سال ۴۸۵ ق) تقریباً یکصد سال بعد از رحلت سید رضی دست به این کار زده است و باید سید رضی را پیشگام در تأسیس چنین مدارسی دانست.[۳۱]
گویا دارالعلم سید رضی بعدها توسط برادرش سید مرتضی به حیات علمی خود ادامه داده باشد، و اینکه در بعضی از کتابها ازدار العلم سید مرتضی سخن به میان آمده، ادامه کار سید رضی یا مشابه آن از طرف برادرش سید مرتضی بوده است. ازدار العلم سید مرتضی دانشمندانی همچون شیخ الطائفه حسن بن محمد طوسی به کمال رسیده است.[۳۱]
شیخ مفید و تعلیم فقه به سید رضی
مشهور است شیخ مفید در خواب میبیند گویی حضرت زهرا(س) بر او که در مسجد خود در کرخ نشسته بوده وارد میشود و دو فرزندش امام حسن و امام حسین علیهما السلام در سن کودکی به همراه اویند. حضرت به او سلام میکند و میگوید: به این دو فقه بیاموز. شیخ مفید با شگفتی از خواب بیدار میشود. بامداد همان روز، شیخ مفید همچنان که در محل درس خود نشسته بود دید فاطمه دختر ناصر وارد مسجد شد و کنیزکانش پیرامون او بودند و دو پسرش محمد رضی (سید رضی) و علی مرتضی هم که کودک بودند پیشاپیش او میآیند. شیخ جلوی او برمیخیزد و سلام میکند. فاطمه میگوید: شیخ! این دو، فرزندم هستند. آنان را به حضورت آوردهام تا بدانان فقه بیاموزی. شیخ مفید میگرید و داستان خواب را برایش بازگو میکند و تعلیم فقه بر آن دو را بر عهده میگیرد.
نخستین منبع این داستان، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید است که وی از فخار بن معدّ علوی موسوی نقل میکند.[۳۲]
استادان
محمد طبری (متوفای ۳۹۳ق):
فقیه مالکی، محدّث و دانشمند اهل تألیف. ابوالفرج بن جوزی در تاریخش مینویسد شریف رضی رحمه اللّه در نوجوانی قرآن را نزد او خواند. طبری روزی به او گفت: شریف، کجا منزل داری؟ گفت: در خانه پدرم در کوی «باب محوّل». گفت: کسی مانند تو نباید در خانه پدرش ساکن باشد. خانه خودم در کوی کرخ را که به «دار البرکه» معروف است، به تو بخشیدهام. رضی نپذیرفت و به وی گفت: من تاکنون از پدرم نیز هرگز چیزی را نپذیرفتهام. گفت: حقّ من بر تو، بیتردید، از حق پدرت بیشتر است، زیرا من کتاب خدای تعالی را حفظ تو کردهام. لذا سید آن هدیه را پذیرفت.[۳۳]
ابوعلی فارسی (متوفای ۳۷۷ق):
ابوعلی فسوی نحوی در میدان علم و ادب توانا بود. او مقصد همه دانشپژوهان است که کتابهایش مرجع تحقیقات ژرف و باارزش است. سید رضی علم نحو را نزد وی آموخته و در کتابش المجازات النبویه از او روایت کرده است. سید رضی همچنین از او اجازه نقل از کتاب الایضاح را دارد.[۳۴]
قاضی سیرافی (متوفای ۳۶۸ق):
ابوسعید بغدادی نحوی از بزرگان نحو و ادبیات بود و در بغداد علوم قرآن و نحو و زبان و فرایض درس میداد. سید رضی کمتر از ده سال داشت که نزد او نحو آموخت. چون سیرافی در رجب سال ۳۶۸ در بغداد در گذشت، سید رضی با قصیدهای ضمن قدردانی از تلاشهای استادش در آموزش نحو به او و ستایش از دانش بسیار او، رثای او را گفته است.[۳۵]
قاضی عبدالجبار:
قاضی عبدالجبار بن احمد بغدادی شافعی معتزلی محدث و ادیب و فاضل و از قاضیان بزرگ بغداد به شمار میرود. به دینداری و عقیده و زهد مشهور است. سید رضی کتاب قاضی عبدالجبار، شرح اصول الخمسه و کتاب دیگرش العمده فی اصول الفقه را نزد او خوانده است. سید رضی در کتاب مجازات النبویه چند بار از او نام برده است.[۳۶]
ابن نباته (متوفای ۳۷۴ق):
ابویحیی عبدالرحیم ملقب ابن نباته و خطیب مصری از خطیبان بزرگ شیعه. سید رضی فنون بلاغت و ادبیات را از او آموخت و همواره همراه او بود تا اینکه وی به حلب سفر کرد.[۳۷]
اکفانی قاضی (متوفای ۴۰۵ق):
ابومحمد عبداللّه اکفافی عالم فاضل، از قاضیان پارسا و با فضیلت که مدتها قضاوت بغداد را بر عهده داشت. سید رضی مدتی شاگردی او را کرده و مختصر ابی الحسن کرخی را در نزد او خوانده است.[۳۸]
ابن جنی (متوفای ۳۹۲ق):
عثمان بن جنی موصلی بغدادی از همه اهل ادب استادتر و در نحو عالمتر بود و دانش او در تصریف بیشتر از دانش او در نحو بود. سید رضی نحو را پیش از علی بن عیسی ربعی شیرازی، نزد او خواند. ابن جنّی با اینکه استاد سید رضی بود، قصیده او را در رثای ابوطاهر ناصر الدوله شرح کرده و بدین وسیله اطلاعات وسیع و احاطه شدید سید رضی را به علوم و ادبیات زمان ستایش کرده است. سید رضی پس از اطلاعیافتن از این اقدام، قصیدهای بلند و پرمحتوا در سپاسگزاری از استادش سرود. ابن جنّی گوید: «سید رضی کتابی در معانی قرآن کریم تصنیف کرده است که مانند آن کمتر یافت میشود».[۳۹]
رَبَعی بغدادی (متوفای ۴۲۰ق):
ابوالحسن علی بن عیسی ربعی بغدادی شیرازی در نحو و زبان عربی امام و در ادبیاتْ ممتاز و در علم عروض و شعر دستی توانا داشت. ابوعلی فارسی میگفت به علی بن عیسی بگویید: «اگر از خاور تا باختر را زیر پا نهی از خودت نحویتر نخواهی یافت». گروه بسیاری از دانشمندان نزد او درس خواندهاند.[۴۰]
ابوحفص کنانی:
ابوحفص عمر بن ابراهیم بن احمد کنانی، محدّث دانشمند و ثقه و صدوق. سید رضی در کتاب مجازات الآثار النبویه چند بار از او نام برده است.[۴۱] کنانی از جمله استادان قرائت قرآن و حدیث سید بوده است.[۴۲]
ابن جراح بغدادی(متوفای ۳۹۱ق):
ابوالقاسم عیسی بن علی نویسنده و عارف به علوم پیشینیان بود. پدرش از وزیران بزرگ بود و خودش در دیوان رسائل برای الطائع للّه خلیفه به نویسندگی اشتغال داشت. سید رضی از وی استماع حدیث کرده است.[۴۳]
ابوبکر خوارزمی بغدادی (متوفای ۴۰۳ق):
ابوبکر محمد بن موسی خوارزمی بغدادی فقیه و دانای به حدیث بود و گروهی از فقیهان و بزرگان، شاگردی او را کردهاند. سید رضی در فقه شاگرد او بوده است.[۴۴]
شیخ مفید(متوفای ۴۱۳ق):
شیخ مفید از بزرگترین فقیهان و مُتکلّمان شیعه و از احیاکنندگان بزرگ علوم اسلامی و از مروجان سختکوش فرهنگ شیعی و از نشردهندگان فقه امامیه است.
هارون تلعکبری (متوفای ۳۸۵ق):
هارون بن موسی تلعکبری فقیه ثقه و جلیل القدر. سید رضی مانند دانشمندان بسیار دیگر، شاگردی او را کرده و از او به طور مستند، حدیث نقل کرده است. سید رضی دعای کمیل از امیرالمؤمنین را، در کتاب خصائص امیرالمؤمنین علیهالسلام (ص ۸۱) از قول این استاد نقل میکند.[۴۵]
سهل بن دیباجی (متوفای ۳۸۰ق):
ابومحمد سهل بن دیباجی از محدّثان بزرگ شیعه است که در بغداد ساکن بود. او مورد تأیید علمای رجال شیعی است؛ اما علمای رجال سنی، بدان جهت که او با صحابهٔ مخالف با امیرالمؤمنین و علمای سلف آنان مخالف بوده، او را رافضی کذاب یا ضعیف میخوانند، لیکن عدهای از مشایخ نجاشی و سید مرتضی از او حدیث نقل کردهاند[۴۶]
ابوعبدالله جرجانی(متوفای ۳۹۷ق):
ابو عبدالله جرجانی فقیه حنفی، از مردم جرجان و ساکن بغداد بود که در همان جا درس میداد.[۴۷]
شاگردان
ابوزید جرجانی:
سید عبداللّه کبایکی حسینی جرجانی فقیه عالیقدر و مجتهد محقق و عالم فاضل، معروف به ابوزید کبایکی، شاگرد سید مرتضی و سید رضی بود و پس از در گذشت استادش، از هر دو روایت میکرد. جرجانی از مشایخ ابن شهرآشوب مازندرانی است.[۴۸]
ابوعبداللّه حلوانی:
شیخ محمد بن علی حلوانی عالم فاضل و ادیب و شاعر که شاگرد سید مرتضی و سید رضی و از بزرگان ادب در قرن پنجم هجری بوده است. وی نیز حوزه تدریس و تعلیم داشته و عدهای از فقها و علما در خدمت او درس میخواندهاند.[۴۹]
شیخ جعفر عبسی(درگذشته حدود ۴۷۳ق):
ابوعبداللّه شیخ جعفر بن محمد بن احمد دوریستی عبسی از خاندان علم و معروف به فقه و فضل و پاکی بود. وی نزد شیخ مفید و شریف مرتضی و شریف رضی علم آموخت و در همه فنون و علوم اسلامی مشهور و پرتألیف بود.[۵۰]
ابوالحسن قاضی:
سید علی بن بندار بن محمد قاضی هاشمی فقیه، مجتهد، شیوخ مشایخ و از بزرگان مشهور در قرن پنجم بود. او از شیخ مفید و سید مرتضی روایت کرده است. به ثقه بودن و جلالت و فقاهت و علم و صدق و ورع مشهور بود و از قاضیان بزرگ بغداد به شمار میرفت.[۵۱]
مفید نیشابوری(درگذشته ۴۴۵ق):
حافظ ابومحمد عبدالرحمن بن ابی بکر خزاعی نیشابوری معروف به مفید نیشابوری در ری میزیست و از بزرگان شیوخ امامیه، حافظ، واعظ، خطیب و ثقه بود. وی شاگردی سید مرتضی و سید رضی و شیخ مفید را کرده است.[۵۲]
ابوبکر نیشابوری(متوفای حدود ۴۸۰ق):
ابوبکر نیشابوری احمد بن حسین بن احمد خزاعی ساکن ری، حافظ، فقیه، ثقه، محدّث و از بزرگان مشایخ امامیه بود. وی پدر دو عالم مشهور و محدث، حافظ مفید عبدالرحمن بن احمد، و مفید أبی سعید محمد بن احمد، و جد ابوالفتوح رازی نویسنده نخستین تفسیر به زبان فارسی است.[۵۳]
مهیار دیلمی(متوفای ۴۲۸ق):
ابوالحسن مهیار دیلمی پسر مرزویه از زرتشتیان ایرانی و از مردم دیلم (رودبار گیلان) بود که در سال ۳۹۴ق به دست سید رضی مسلمان شد و به مذهب شیعه امامیه در آمد. وی در دوستی اهل بیت و در رثای امام حسین شعر گفته است. مهیار قصیدهای در ۷۰ بیت، در رثای سید رضی دارد.[۵۴]
قاضی ابومنصور(درگذشته ۴۷۲ق):
قاضی ابومنصور محمد بن ابی نصر عکبری معدل بغدادی محدث، فقیه، محقق، ثقه و صدوق. در بغداد از شریف مرتضی و شریف رضی حدیث شنید، و از آن دو و از دیگران روایت کرد و عده زیادی از او روایت کردهاند. قاضی ابومنصور از رجال اسناد صحیفه سجادیه است.[۵۵]
آثار
۱. احمد بن علی نجاشی (متوفای ۴۵۰) کتابهای سید رضی را چنین ذکر میکند:[۵۶]
۲. نهج البلاغه
۳. خصائص الأئمه علیهم السلام
۴. حقائق التنزیل
۵. مجاز القرآن
۶. الزیادات فی شعر أبی تمام
۷. تعلیق خلاف الفقهاء
۸. مجازات الآثار النبویه
۹. تعلیقه فی الإیضاح لأبی علی
۱۰. الجید من شعر ابن الحجاج
۱۱. الزیادات فی شعر ابن الحجاج
۱۲. مختار شعر أبی إسحاق الصابی
۱۳. مادار بینه و بین أبی إسحاق من الرسائل شعر
۱۴. آقا بزرگ طهرانی، آثار سید رضی را چنین ذکر میکند:[۵۷]
۱۵. نهج البلاغه از آثار مهم سیدرضی
۱۶. نهج البلاغه
۱۷. تلخیص البیان
۱۸. خصائص الائمه
۱۹. حقائق التنزیل
۲۰. اخبار قضاه بغداد
۲۱. دیوان شعر
۲۲. الرسائل
۲۳. الزیادات فی شعر الصابی و ابی تمام
۲۴. طیف الخیال
۲۵. الحسن من شعر الحسین
۲۶. المتشابه فی القرآن
۲۷. المجازات النبویه
۲۸. آثار چاپ شده
۲۹. برخی از آثار چاپ شده ذیل به فارسی نیز برگردان شدهاند.
۳۰. نهج البلاغه
۳۱. تلخیص البیان فی مجازات القرآن[۵۸]
۳۲. حقائق التأویل فی متشابه التنزیل[۵۹]
۳۳. المجازات النبویه[۶۰]
۳۴. خصائص الأئمه[۶۱]
۳۵. دیوان الشریف الرضی[۶۲]
نهج البلاغه
نهج البلاغه گلچینی از گفتهها و نوشتههای امام علی(ع) است که در اواخر قرن چهارم قمری به کوشش سید رضی گردآوری شده است. معیار انتخاب سخنان، بلاغت ادبی بوده است. بلاغت سخنان گردآوری شده در این کتاب، چنان است که سید رضی، با اینکه شاعری بزرگ و ادیبی سرشناس و دارای آثاری برجسته بود، این اثر را مایه مباهات خود دانسته است. تألیف نهج البلاغه در سال ۴۰۰ق. پایان یافته است. بلاغت سخنان امام علی(ع) نفوذ بسیاری در میان ادیبان طراز اول عرب داشته است.
پی نوشت:
- آقابزرگ، بیتا،ص۱۶۴.
- آقابزرگ، بیتا، ص۱۶۴.
- آقابزرگ، بیتا، ص۱۶۴.
- جعفری، سید رضی، ص۲۲.
- المحامی، ترجمه الشریف المرتضی، ص۹.
- ثعالبی، یتیمه الدهر، ج۳، ص۱۵۵؛ جعفری، سید رضی، ص۲۲.
- جعفری، سید رضی، ص۲۳.
- المحامی، ترجمه الشریف المرتضی، صص ۱۱-۱۲.
- جعفری، سید رضی، ص۲۸.
- جعفری، سید رضی،ص۳۳.
- آقابزرگ، بیتا،ص۱۶۴.
- مقدمه حقائق التاویل،ص۱۱۱؛ به نقل جعفری، سید رضی،ص۱۵۰.
- ص ۲۰۰ چاپ نجف
- ص ۹۷۱
- جعفری، سید رضی، صص ۱۵۰-۱۴۹.
- ابن میثم البحرانی، شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص۸۹.
- الأمین، أعیان الشیعه، ج ۹، ص۲۱۸.
- جعفری، سید رضی، ص۱۱.
- الشریف الرضی، ص۷؛ به نقل جعفری، سید رضی، ص۲۱.
- جعفری، سید رضی، صص ۴۳-۴۲.
- جعفری، سید رضی، صص ۴۳-۴۲.
- ابن خلکان، ج۴، ص۴۱۴.
- جعفری، سید رضی، صص ۵۴-۵۳.
- آیتی، عبدالمحمد، مقدمه ترجمه نهج البلاغه، ص۱۳.
- ابن خلکان، وفیات الاعیان، ص۴۱۵.
- جعفری، سید رضی،ص۲۴.
- ثعالبی؛ یتیمه الدهر؛ ج ۳،ص۱۵۵؛ جعفری، سید رضی،ص۲۲.
- آقابزرگ، بیتا،ص۱۶۴.
- عمده الطالب،ص۱۷۱؛ به نقل دوانی، سید رضی مؤلف نهج البلاغه،ص۹۳-۹۴.
- کاخ دلاویز، ص۵۸؛ به نقل دوانی، سید رضی مؤلف نهج البلاغه، ص۹۴.
- دوانی، سید رضی مؤلف نهج البلاغه،ص۹۴.
- رجوع کنید به: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱،ص۴۱؛ جعفری، سید رضی،ص۲۸.
- جعفری، سید رضی، ص۳۵.
- جعفری، سید رضی، صص ۳۶-۳۵.
- جعفری، سید رضی، صص ۳۶-۳۷.
- جعفری، سید رضی، ص۳۷.
- جعفری، سید رضی، ص۳۷.
- جعفری، سید رضی،ص۳۷.
- جعفری، سید رضی، صص ۳۸-۳۷.
- جعفری، سید رضی، صص ۳۸-۳۹.
- رجوع کنید به: مجازات الآثار النبویه، ص۳۳ و ۱۶۶.
- جعفری، سید رضی، ص۳۹.
- جعفری، سید رضی، صص ۴۰-۳۹.
- جعفری، سید رضی، صص ۴۱-۴۰.
- جعفری، سید رضی،ص۴۱.
- جعفری، سید رضی، صص ۴۲-۴۱.
- جعفری، سید رضی، ص۴۲.
- جعفری، سید رضی، ص۴۴.
- جعفری، سید رضی، ص۴۵.
- جعفری، سید رضی، ص۴۵.
- جعفری، سید رضی، ص۴۵.
- جعفری، سید رضی، صص ۴۵-۴۶.
- جعفری، سید رضی، ص۴۶.
- جعفری، سید رضی، صص ۴۷-۴۶.
- جعفری، سید رضی، ص۴۷.
- النجاشی، رجال، ص۳۹۸.
- آقابزرگ، بیتا، صص ۱۶۴-۱۶۵.
- کتابشناسی تلخیص البیان در سازمان اسناد و کتابخانه ملی
- کتابشناسی حقائق التأویل در سازمان اسناد و کتابخانه ملی
- کتابشناسی المجازات النبویه در سازمان اسناد و کتابخانه ملی
- کتابشناسی خصائص الائمه در سازمان اسناد و کتابخانه ملی
- کتابشناسی دیوان الشریف الرضی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی
منابع:
- ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیان الاعیان و انباء ابناء الزمان، تحقیق؛ احسان عباس، دارالثقافه، بیروت، ۱۹۷۱م.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۷۷.
- آیتی، عبدالمحمد، مقدمه ترجمه نهج البلاغه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۷ش.
- الأمین، السید محسن، أعیان الشیعه، تحقیق و تخریج: حسن الأمین، ج ۹، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳/۱۹۸۳م.
- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مصحح: محمدابوالفضل ابراهیم، قم: کتابخانه عمومی آیه الله مرعشی نجفی، ۱۳۳۷.
- ابن میثم البحرانی، شرح نهج البلاغه، قم: مرکز النشر مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۳۶۲ش.
- شریف مرتضی، علی بن حسین موسوی، الانتصار فی انفرادات الامامیه، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۵ه.ق.
- جعفری، سیدمحمدمهدی، سیدرضی، تهران: طرح نو، ۱۳۷۵.
- دوانی، علی، سیدرضی مؤلف نهج البلاغه، تهران: بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۵۹.
- الطهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ج ۲، قم: اسماعیلیان، بیتا.
- النجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی (فهرست أسماء مصنفی الشیعه)، مصحح: سید موسی شبیری زنجانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۷ ه.ق.