- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : محمد ارباب
- 0 نظر
انس آدمی با محسوسات، باعث اتکای بیشتر وی به دانش های متکی بر آنها و اطمینان افزون تر به معرفت های برآمده از این گونه دانش هاست.
تاریخ گذشتگان که به صورت داستان های واقعی و گزارش های احوال امم گذشته و حوادث و وقایع پیشینیان بر صفحه تاریخ نگاشته شده، می تواند به مثابه آزمایشگاه مسائل گوناگون زندگی بشر، دلایل عقلی را به طور عینی در مقابل چشمان ما قرار دهد و ملموس سازد. در این نوشتار به بررسی جایگاه تاریخ در تفسیر قرآن و کاربرد تربیتی آن می پردازیم.
اهمیت سیر در تاریخ
تاریخ با زبان بی زبانی نتایج مکتب ها، روش ها و برنامه های هر قوم را بازگو می کند و شکست ها یا پیروزی های آنان را همراه با دلایل آن نمودار می سازد؛ از این رو تاریخ یکی از منابع بزرگ معرفت و شناخت شمرده می شود و با توجه به سنت تکرار تاریخ، کمتر حادثه ای می توان یافت که نمونه هایی از آن در گذشته رخ نداده باشد و عبرت خویش را به آیندگان نمایان نساخته باشد.
با توجه به همین کارکرد شگرف تاریخ، حضرت علی (علیه السلام) به عنوان یکی از مربیان بزرگ بشری به فرزندشان امام حسن (علیه السلام) تاکید می کنند: «تاریخ گذشتگان را بر قلبت بنما و آنچه که بر سر پیشینیان آمده است، به یادش آور. در دیار و آثار ویران رفتگان گردش کن و بیندیش که آنها چه کردند، از کجا کوچ کرده و در کجا فرود آمدند…؟
پسرم، درست است که من به اندازه پیشینیان عمر نکرده ام؛ اما در کردار آنها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکی از آنان شده ام بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اول تا پایان عمرشان با آنان بوده ام؛ پس قسمت های روشن و شیرین زندگی آنان را از دوران تیرگی شناختم و زندگانی سودمند آنان را با دوران زیانبارش شناسایی کردم. سپس از هر چیزی مهم و ارزشمند آن را و از هر حادثه ای زیبا و شیرین آن را برای تو برگزیدم و ناشناخته های آنان را دور کردم.»[۱]
قرآن کریم نیز به عنوان اساسنامه تربیتی انسان مسلمان که تربیت خویش را هم در گفتارها و هم در روش های تربیتی خود نمودار ساخته، به طور گسترده ای از تاریخ برای تربیت بهره می برد و با نشان دادن الگوها در اعماق عواطف نفوذ می کند و موجب تغییر و تحول می شود.
اشتمال حدود یک سوم قرآن بر مباحث تاریخی اعم از تاریخ گذشتگان و حکایات انبیا نشان دهنده اهمیت این ابزار مهم تربیتی است.[۲] ضمن آنکه خداوند در قرآن بیش از ده بار در ساختارهای بیانی امر و نیز استفهام انکاری که از نظر ادبی دارای تاکید بیشتری از امر است، انسان ها را به سیر و سیاحت در زمین به منظور بهره گیری تربیتی و عبرت از تاریخ دعوت می کند.[۳]
قرآن مجید با این دعوت، دوران های گذشته را با زمان حاضر و زمان حاضر را با تاریخ گذشته پیوند می دهد و پیوند فکری و فرهنگی نسل حاضر را با گذشتگان، برای درک حقایق لازم و ضروری می داند؛ زیرا از ارتباط و گره خوردن این دو زمان، وظیفه و مسئولیت آیندگان روشن می شود. بر اساس قرآن، خداوند سنت هایی در اقوام گذشته داشته که این سنن هرگز جنبه اختصاصی ندارد و به صورت یک سلسله قوانین حیاتی درباره همگان اعم از گذشتگان و آیندگان اجرا می شود.
در این سنن، پیشرفت و تعالی افراد با ایمان و مجاهد و متحد و بیدار و شکست و نابودی ملت های پراکنده و بی ایمان و آلوده به گناه نیز پیش بینی شده که در تاریخ بشریت ثبت است. در حقیقت تاریخ گذشتگان، آینه زندگی روحی و معنوی جامعه های بشری و هشداری برای آیندگان است.[۴]
نقش شواهد تاریخی در تربیت
از آنجا که در بسیاری اوقات، داستان در اصل همان تاریخ است، بسیاری از کارکردهایی که برای داستان به عنوان یکی از ابزار های تربیت برشمردیم، درباره تاریخ نیز صادق است. به طور خلاصه می توان گفت تاریخ مخاطبانی گسترده و فراگیر دارد، عالم و جاهل را سود می بخشد، جذابیت دارد و مایه کشش و جاذبه کلام می شود، حقایق معقول را محسوس و عینی می کند و عقل و اندیشه را بارور می سازد، چون موعظه گری صادق آدمی را اندرز می دهد و همچون پیشگویی ماهر عواقب کار آدمی را برای او عیان می سازد.
مطالعه تاریخ در آدمی ایجاد ملکه تجربه می کند و نقش مشورت با عقلای عالم را ایفا می کند. انسان را از سنت ها و قوانین حاکم بر جهان خلقت آگاه می سازد و گویا عمری دیگر برای ناظران به ارمغان می آورد.[۵]
نقش تاریخ در تفسیر قرآن
کارکردهای تربیتی گسترده بازگویی تاریخ در تفسیر قرآن، ضرورت بخش حضور آن در عرصه تفسیر تربیتی است. از آنجا که عینیت بخشی به آموزه های قرآن، حرکت آفرینی در جهت اهداف و مقاصد آیات، جذاب سازی به منظور کشش و تمایل مخاطبان و فراگیر سازی طیف بیشتری از مخاطبان از جمله رسالت های مفسر تربیتی است، حضور گزاره های تاریخ در تفسیر قرآن می تواند تامین کننده این اهداف باشد.
پردازش تربیتی آیات از نقش های تاریخ در تفسیر قرآن
نگرش تربیتی مفسر در تفسیر آیات تاریخی نیز همچون دیگر آیات تاثیر می گذارد و جهت گیری وی را از گزارش صرف تاریخ و پرکردن تفسیر از نقل های تاریخی به بهانه تفسیر آیات به سوی تحلیل های عمیق تربیتی، ارائه پیام های دلپذیر و کشف سنت ها و عبرت های موجود در آیات سوق می دهد.[۶]
از این منظر، تفسیر تربیتی، تفسیری تاریخی _ تربیتی است و تفاوت آن با تفسیر تاریخی محض همانند تفاوت تفسیر آموزشی و تفسیر آموزشی _ پرورشی است. در تفسیر تاریخی، مفسر می کوشد زوایای مبهم تاریخی آیات را هویدا سازد.
و حجاب های فهم مخاطب را که به خاطر گذشت زمان یا روش خاص قرآن در حکایت اشاره وار تاریخی رخ نموده، مرتفع کند؛ اما در تفسیر آیات تاریخی با رویکرد تربیتی تمامی این تلاش ها به منظور عبرت گیری و افزایش تجربه مخاطب در جهت تغییر و تحول بر محور اهداف هدایتی قرآن است.
نمونه هایی از نقش تربیتی تاریخ در تفسیر قرآن
برای مثال یکی از مفسران بعد از تفسیر آیات ۱۳۹_۱۴۳ سوره آل عمران[۷] که درباره جنگ احد نازل شده، به بیان عبرت هایی از مجموع آیات تحت عنوان «بررسی کوتاهی در علل شکست احد» به شرح زیر می پردازد:
در آیات فوق، تعبیرات جالبی به چشم می خورد که هر کدام از آنها پرده از روی یکی از اسرار شکست احد بر می دارد:
- اشتباه محاسبه ای که برای بعضی از تازه مسلمانان در درک مفاهیم اسلام پیدا شده بود، سبب شد که آنها خیال کنند تنها ابراز ایمان برای پیروزی کافی است و بنا بر این است که خداوند در تمام میدان های جنگ به وسیله امدادهای غیبی از آنها حمایت کند و به این ترتیب سنت الهی را در عوامل پیروزی طبیعی و انتخاب نقشه های صحیح و تهیه وسایل لازم به دست فراموشی سپردند.
- انضباط نظامی و مخالفت با فرمان موکد پیغمبر (صلی الله علیه و آله) دایر بر ماندن تیراندازان در سنگر حساس خود، عامل مهم دیگری برای این عدم شکست بود.
- دنیا پرستی جمعی از مسلمانان تازه کار که جمع آوری غنایم جنگی را بر تعقیب دشمن ترجیح دادند و اسلحه بر زمین گذاشته، برای اینکه از دیگران عقب نیفتند به تلاش پرداختند، سومین عامل شکست بود تا بدانند در راه خدا و به هنگام جهاد مقدس باید این مسائل به کلی فراموش شود.
- غرور ناشی از پیروزی درخشان میدان بدر تا آنجا که فکر قدرت دشمن را از سر بیرون کرده بودند و تجهیزات او را ناچیز می پنداشتند، چهارمین عامل شکست بود. اینها نقاط ضعفی بود که می بایست در آب جوشان این شکست شستشو شود.[۸]
یکی دیگر از مفسران نیز در تحلیل خود از جنگ احد می نویسد: «خداوند می توانست از همان لحظه نخست پیروزی را نصیب پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و دین خود کند، بدون اینکه مومنان رنج و زحمتی را در این راه متحمل شوند. خداوند می توانست فرشتگان را پایین بفرستد و به همراه آنان یا بدون ایشان بجنگند و مشرکان را نابود کنند.
همانگونه که عاد و ثمود و قوم لوط را نابود کرد؛ ولی مسئله تنها پیروزی نبود، بلکه هدف اصلی تربیت گروه مسلمان بود؛ مسلمانانی که آماده می شدند زمام پیشوایی بشریت را در دست گیرند؛ بشریت با همه ضعف ها و نقص ها و آرزوها و امیال و جاهلیت و انحرافی که دارد. پیشوایی شایسته بشریت هم می بایست از آمادگی عالی و خوبی برخوردار باشد.
نخستین لوازم پیشوایی همانا، اخلاق زیبا، ثبات و دوام بر حق، صبر جمیل در برابر زحمات و مشقات، شناخت موارد ضعف و قوت نفس بشریت، آگاهی از لغزش ها و انگیزه های انحراف و آشنایی با ابزار و وسایل چاره سازی است.
نیز لازمه پیشوایی شکیبایی بر خوشی و نعمت هاست؛ همان گونه که شکیبایی بر ناخوشی و شدت لازم بود. می بایست بعد از خوشی طعم ناخوشی چشیده شود تا طعم گزنده و تلخ آن بهتر درک گردد. این تربیت همان تربیتی است که خداوند گروه مسلمان را با آن پرورش می دهد… . خداوند بزرگوار خواسته است که چنین نقشی را نصیب انسان سازد؛ انسانی که او را در این ملک پهناور مسند جانشینی داده است».[۹]
بهره گیری از تاریخ در تفسیر قرآن
تبیین بستر تاریخی _ فرهنگی نزول قرآن به طور کلی و فضای نزول آیات به طور خاص، بهره گیری از داستان ها و گزارش های تاریخی و مستندسازی آموزه های قرآنی به تاریخ، انعکاس تجلی عملی آموزه های قرآنی در سیره معصومان (علیهم السلام) و صالحان و عاقبت نیک و سعادتمندانه آنان و نشان دادن عواقب شوم بی توجهی به توصیه های قرآن در رفتار ناصالحان، تاکید بر آموزه های قرآن از طریق گزارش اعترافات مورخان[۱۰] و بیان زوایای ناگفته قرآن از حکایات و قصص قرآن که نکات نیکوی تربیتی دارد. از جمله نمونه های بهره گیری از تاریخ در تفسیر قرآن به منظور عینی بخشی و ملموس سازی و عبرت گیری و جذاب سازی است.
بر این اساس از آنجا که مفسر، از تاریخ در تفسیر قرآن به منظور فهم بهتر آیه و نزدیک سازی ذهن مخاطب به مقاصد آن استفاده می کند، تاریخ در تفسیر قرآن نقش ابزار را ایفا می کند و اهمیت می یابد.
برای مثال یکی از چالش های تربیتی، شبهاتی است که ممکن است درباره برخی آیات رخ نماید. مفسر تربیتی با تحلیل این شبهات و با مدد از گزاره های تاریخی به حل آن اقدام می کند و به اقناع مخاطب خویش می پردازد. یکی از مفسران در بحث از فلسفه تعدد زوجات پیامبر (صلی الله علیه و آله) با تحلیل های عقلی و امداد از تاریخ به آن پاسخ می دهد:
«قراین زیادی در دست داریم که نشان می دهد ازدواج های پیامبر (صلی الله علیه و آله) حداقل در بسیاری از موارد جنبه سیاسی داشته و بعضی از ازدواج های او مانند ازدواج با زینب بنت جحش برای شکستن سنت جاهلی، بعضی دیگر برای کاستن از عداوت یا طرح دوستی و جلب محبت اشخاص و یا اقوام متعصب و لجوج بوده است.
روشن است کسی که در سن ۲۵ سالگی که عنفوان جوانی او بوده، با زن بیوه چهل ساله ای ازدواج می کند و تا ۵۳ سالگی تنها به همین یک زن بیوه قناعت می نماید و به آن ترتیب دوران جوانی خود را پشت سر گذاشته و به سن کهولت می رسد و بعد به ازدواج های متعددی دست میزند. حتما دلیل و فلسفه ای دارد و با هیچ حسابی نمی توان آن را به انگیزه های علاقه جنسی پیوند داد.
زیرا با اینکه متعدد در میان عرب در آن روز بسیار ساده و عادی بوده و حتی مسئله ازدواج گاهی همسر اول به خواستگاری همسر دوم می رفته و هیچ گونه محدودیتی برای گرفتن همسری قایل نبودند، برای پیامبر (صلی الله علیه و آله) ازدواج های متعدد در سنین جوانی نه مانع اجتماعی داشت و نه شرایط سنگین مالی و نه کمترین نقصی حسوب می شد.
جالب اینکه در تواریخ آمده: پیامبر (صلی الله علیه و آله) تنها با یک زن (باکره) ازدواج کرد و او عایشه بود. حتی در بعضی از تواریخ می خوانیم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) با زنان متعددی ازدواج کرد و جز مراسم عقد انجام نشد و هرگز با آنها آمیزش نکرد. حتی در مواردی تنها به خواستگاری بعضی از زنان قبایل قناعت کرد.
از سوی دیگر با اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) مسلما مرد عقیمی نبود؛ ولی فرزندان کمی از او به یادگار ماند؛ در حالی که اگر این ازدواج ها به خاطر جاذبه جنسی این زنان انجام می شد، باید فرزندان بسیاری از او به یادگار مانده باشد».[۱۱]
در نمونه ای دیگر از این بحث، ایشان در تحلیل از حکمت آفرینش شیطان، بعد از اشاره به اینکه خداوند شیطان را شیطان نیافرید، بلکه خود مایه گمراهی خویش را فراهم ساخت، به بیان نکته ای تربیتی در وجه مثبت وجود شیطان در آفرینش به عنوان عامل ترقی و تکامل انسان ها پرداخته، می نویسد:
«انسان تا در برابر دشمن نیرومندی قرار نگیرد، هرگز نیروها و نبوغ خود را بسیج نمی کند و به کار نمی اندازد. همین وجود دشمن نیرومند سبب تحرک و جنبش هر چه بیشتر انسان و در نتیجه ترقی و تکامل او می شود. یکی از فلاسفه بزرگ تاریخ معاصر تواین بی می گوید: «هیچ تمدن درخشانی در جهان پیدا نشد، مگر اینکه، ملتی مورد هجوم یک نیروی خارجی قرار گرفت و بر اثر این تهاجم نبوغ و استعداد خود را به کار انداخت و آن چنان تمدن درخشانی را پی ریزی کرد».[۱۲]
مصداق سازی آیات قرآن با استفاده از حقایق تاریخی به مخاطبان می آموزد چگونه آموزه های قرآن توانست مردمی را که از کمترین ارزش های اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی برخوردار بودند، در مدتی کوتاه به پایه گذاران بزرگترین تمدن بشری تبدیل سازد. مطالعه تاریخ نشان می دهد آنان با نزول آیات قرآن به سرعت به سمت عمل به آیات حرکت می کردند و هدف نزول را چیزی جز عمل به آن نمی دانستند.
از ابن مسعود روایت شده است: «وقتی یکی از ما ده آیه را می آموخت، به سراغ آیات دیگر نمی رفت تا اینکه معانی آن آیات را به طور کامل فراگیرد و به آنها عمل کند»؛[۱۳] عبدالرحمن سلمی نیز گوید: «ما قرآن و عمل به آن را با هم می آموختیم».[۱۴] یکی از مفسران در تفسیر آیه ۱۶۱ آل عمران می نویسد: «و ما کانَ لِنَبِى أَنْ یَغُلَّ وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِمَا غَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَهِ ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ»؛
آیه فوق و احادیثی که در نکوهش خیانت از پیامبر (صلی الله علیه و آله) صادر شده بود، اثر عجیبی در تربیت مسلمانان گذاشت و آن چنان پرورش یافتند که غالبا کمترین خیانت مخصوصا در غنایم جنگی و اموال عمومی از آنها سر نمی زد و چنان بود که غنایم گرانبها و در عین حال کم حجم را که خیانت در آن چندان مشکل نبود، کاملا دست نخورده به خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و یا زمامدارانی که بعد از آن حضرت روی کار آمدند، می آوردند.
به طوری که مایه اعجاب هر بیننده ای بود. اینها همان عرب غارتگر زمان جاهلیت بودند که در پرتو تعلیمات اسلام به این درجه از تربیت انسانی رسیده بودند. گویا صحنه قیامت را در برابر چشم خود می دیدند؛ در حالی که مردم خیانتگر اموالی را که در آن خیانت کرده اند، در برابر چشم همگان بر دوش می کشند و همین ایمان به آنها هشدار می داد که از فکر خیانت نیز صرف نظر کنند.
طبری در تاریخ خود نقل می کند: هنگامی که مسلمانان وارد مدائن شدند و به جمع آوری غنایم پرداختند، یکی از مسلمانان غنیمت بسیار گرانقیمتی نزد مسئول جمع غنایم آورد. آنها از مشاهده آن تعجب کردند و گفتند: ما هرگز چیزی این چنین گرانبها ندیدیم. سپس از وی پرسیدند آیا چیزی از آن بر گرفته ای ؟ گفت: به خدا قسم اگر به خاطر «الله» نبود، هرگز آن را نزد شما نمی آوردم.
آنها فهمیدند که این مرد شخصیت معنوی خاصی دارد و از او خواستند که خود را معرفی کند. او در پاسخ گفت: نه، به خدا سوگند هرگز خود را معرفی نمی کنم که مرا ستایش کنید و برای دیگری نمی گویم که مرا تمجید کند؛ ولی خدا را شکر می کنم و به پاداش او راضی ام.[۱۵]
نتیجه گیری
تاریخ، کوله باری از تجربیات ارزشمند و سازنده تربیتی را فراروی انسان قرار می دهد؛ به همین علت، تاریخ، یکی از منابع بزرگ معرفت و شناخت شمرده می شود. از جمله اهداف نقل تاریخ در تفسیر قرآن کریم را می توان عینیت بخشی به آموزه های قرآن، حرکت آفرینی در جهت اهداف و مقاصد آیات، جذاب سازی به منظور کشش و تمایل مخاطبان و فراگیر سازی طیف بیشتری از مخاطبان، دانست.
پی نوشت ها
[۱] . نهج البلاغه، نامه ۳۱.
[۲] . اصغر منتظر القائم؛ تاریخ صدر اسلام، ص ۹.
[۳] . قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیْف کان عاقبهُ المُکَذِّبِینَ (انعام:١١). قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کان عاقِبَهُ المُجْرِمِینَ (نمل:۶۹). أفلم یسیرُوا فِى الأرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کان عاقبه الذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ الله عَلَیْهِمْ وَلِلْکافِرِینَ أمثالها (محمد:۱۰).
[۴] . ناصر مکارم شیرازی؛ تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۱۰۱_۱۰۲.
[۵] . ر.ک: فرانتس روزنتال؛ تاریخ و تاریخ نگاری در اسلام بخش دوم، صص ۸۴_۹۹، ۱۰۳، ۱۳۵. ۱۴۶ و ۳۸۰، به نقل از: بزرگانی مانند مسعودی، بیهقی، ظهیرالدین مرعشی، ابن خلدون، سخاوی، تاش کوپری زاده (ر.ک: اصغر منتظر القائم؛ تاریخ صدر اسلام ص ۱۱_۱۴)
[۶] . ر.ک: ناصر مکارم شیرازی؛ تفسیر نمونه ج ۹، ص ۳۰۶.
[۷] . ولا تهنوا ولا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِنْ کُنتُمْ مُؤْمِنِینَ * إِن یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ القَوْمَ فَرْحٌ مِثْلَهُ و تِلْکَ الأَیَّام نداولها بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ الله الذِینَ آمَنُوا وَیَتَّخِذُ مِنْکُمْ شُهَدَاءَ وَالله لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ وَلِیُمَحِّصَ اللَّهَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الکافِرِینَ أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الجَنَّهَ وَلَمَّا یعلم الله الذین جاهَدُوا مِنْکُمْ ویعلم الصَّابِرِینَ * ولقد م تمنون الموت من قبل أن تلقوه فقد رأیتموه وأنتم تنظرُونَ.
[۸] . ناصر مکارم شیرازی؛ تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۱۱۲_۱۱۳.
[۹] . سید قطب؛ فی ظلال القرآن؛ ترجمه مصطفى خرمدل؛ ج ۲، ص ۵۷۵.
[۱۰] . ناصر مکارم شیرازی؛ تفسیر نمونه، ج ۳، ص۳۰. اعترافات مورخان و اندیشمندان غربی درباره تاثیر اسلام در ایجاد وحدت و برادری در میان قبایل تندخو و کینه توز در تفسیر آیه ۱۰۳ آل عمران.
[۱۱] . محمد جواد نجفی خمینی تفسیر آسان؛ ج۱۶، ص ۱۲۵-۱۲۶. ناصر مکارم شیرازی؛ تفسیر نمونه؛ ج ۱۷، ص ۳۸۲.
[۱۲] . همان، ص ۱۹۲_۱۹۳.
[۱۳] . محمد بن جریر طبرى، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۲۸.
[۱۴] . همان.
[۱۵] . همو، تاریخ الامم و الملوک، جزء ، ص ۱۶. ناصر مکارم شیرازی؛ تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۱۵۵.
منابع
- قرآن کریم؛ ترجمه محمد مهدی فولادوند.
- نهج البلاغه؛ ترجمه محمد دشتی.
- نجفی خمینی، محمد جواد؛ تفسیر آسان؛ تهران: اسلامیه، ۱۳۹۸.
- مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴.
- منتظر القائم، اصغر، تاریخ صدر اسلام، چ۴، اصفهان: انتشارات دانشگاه اصفهان، ۱۳۷۷.
- محمد اشتهاردی، محمد؛ قصه های قرآن؛ تهران: نبوی، ۱۳۷۸.
- قطب، سید؛ فی ظلال القرآن؛ بیروت: قاهره، دار الشروق، ۱۴۱۲ق.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک ؛ تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم؛ ط۲؛ بیروت: دار التراث، ۱۳۸۷.
- طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن؛ بیروت: دار المعرفه، ۱۴۱۲ق.
- روزنتال، فرانتس؛ تاریخ تاریخ نگاری در اسلام؛ ترجمه اسدالله آزاد؛ مشهد: موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس، ۱۳۶۶.
برگرفته شده از کتاب تفسیر تربیتی قرآن، علی اسعدی؛ پژوهشگاه فرهنگ و معارف قرآن. (با دخل و تصرف)