- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : محمد ارباب
- 0 نظر
ویژگی های ممتاز داستان در روح و اندیشه آدمی، آن را یکی از برجسته ترین ابزارهای تعلیم و تربیت ساخته است؛ عمر داستان به قدمت زبان و گویایی آدمی است و حضور آن در تمامی فرهنگ ها و تمدن ها بیانگر نقش آفرینی شگرف آن در انتقال اهداف و مقاصد آدمیان و حکایتگر نیاز روحی و فکری آدمیان به آن است. بخش مهمی از ادبیات جهان و بهترین آثار شعرا و نویسندگان بزرگ اعم از فارسی زبان و غیر آنها داستان های ایشان است.
داستان اثری در خواننده و بیننده می گذارد که استدلالات عقلی هرگز قادر به چنان تاثیری نیست. داستان ها آنگاه که در بستر واقعیت می شکفند و تجلی بخش ارزش ها و پیام های متعالی می شوند و به آرایه های فصاحت و بلاغت آراسته می گردند، افسونی مضاعف می گیرند و حضوری جاودانه می یابند و تاثیری ماندگار می آفرینند. قرآن کریم نیز با بهره گیری گسترده از این ابزار، بهترین راه تعلیم و تربیت را برگزیده است.
در این نوشتار بعد از بیان کلی کارکردهای داستان در تربیت انسان به بررسی نقش داستان در قرآن کریم خواهیم پرداخت.
اهمیت و کارکردهای داستان
تاثیر و اهمیت داستان ها به سبب کارکردهای عمیق و گسترده آن است. به جرئت می توان گفت در میان اقوام و فرهنگ های گوناگون هیچ قالب بیانی به اندازه قصه نافذ و موثر نبوده است.[۱] برخی کارکردهای داستان عبارت اند از:
ابزار تفهیم عامه از کارکردهای داستان
داستان برای همه انسان ها قابل درک و فهم است، بر خلاف استدلال که همه افراد در درک آنها یکسان نیستند.[۲] قرآن کریم نیز که کتاب هدایت و تربیت عمومی است و از ویژگی های آن شمول و فراگیری تربیتی است،[۳] از ابزارها و قالب هایی که فهم معارف آن را عمومیت می بخشد و بیان آن را روشن و شفاف می کند، بهره می جوید.[۴] مفسران قرآن نیز باید در تفهیم مقاصد آیات با الگوگیری از قرآن و به منظور بهره مند سازی طیف بیشتری از مخاطبان از داستان استفاده کنند.
تربیت و آموزش غیر مستقیم از کارکردهای داستان
صاحب نظران تعلیم و تربیت در فرایند آموزش و پرورش، روش «القای غیر مستقیم» را دارای تاثیر و نفوذ بیشتر و کارایی و بازده بالاتری از روش القای مستقیم می دانند. در داستان، الگوها و سمبل ها، شخصیت ها، حوادث و پیام ها تاثیر بسزایی در ذهن و اندیشه آدمی می گذارند؛ زیرا شنونده داستان نمی تواند حالتی منفی به رویدادهای داستان نشان دهد و در این میان خود را کاملا کنار نگه دارد، بلکه خواسته یا ناخواسته از داستان تاثیر می پذیرد و پیام مورد نظر آن در ذهن و قلب او جای می گیرد.[۵]
روش غیر مستقیم، حساسیت های ناشی از موعظه مستقیم را از میان می برد و تلخی آن را شیرین می سازد و همچون بیهوشی و جراحی کردن بیمار، مخاطب را تحت تاثیر و عمل قرار می دهد.[۶] در حقیقت داستان ها گونه ای از موعظه اند؛ اما موعظه غیر مستقیم. از آنجاکه موعظه خود از روش های تربیتی است،[۷] نقش تربیتی داستان افزون می شود.
انگیزش عاطفی از کارکردهای داستان
تاثیر گذاری داستان به سبب ورود به حوزه روح و روان و ایجاد انگیزش عاطفی است. داستان پیش از هر چیز با احساس و خیال مخاطب سروکار دارد؛ سپس اندیشه و تعقل را بر می انگیزد و به آموزش پیام ها و مفاهیم مورد نظر می پردازد؛ از این رو می تواند مایه تحول روح و اندیشه انسان شود و حتی جهان بینی و عملکرد وی را به تناسب فضای فکری ایجاد شده دگرگون سازد. همزاد پنداری مخاطب با قهرمانان و شخصیت های داستان، تصور فضاهای رخداد داستان، مشاهده عواقب و نتایج تلخ و شیرین رخ نموده در حادثه و موضوع داستان در عاطفه و روح او به تناسب قوت داستان و اعتبار آن تاثیر می گذارد.[۸]
از کارکردهای داستان جذاب سازی و تنوع بخشی به کلام
جذابیت داستان ریشه در طبع و سرشت آدمی دارد. گذشت زمان و رشد فکری آدمی و پیشرفت صنعت و تکنولوژی و پدید آمدن جاذبه های نوین نه تنها از ارزش و جاذبه داستان نکاسته است، بلکه نیاز به آن را در وانفسای روابط خشک و خسته کننده انسان و صنعت و در فراز و فرود مطالعات پژوهشی و آکادمیک و علمی محض بیشتر ساخته است.
میان فرم هنرها، قصه گویی سازگارترین فرم با ذهن بشر است. قصه پیچیدگی های این ذهن را می شناسد و علاقه هایش را می داند؛ از این رو خود را با ذهن مخاطب هماهنگ می کند؛ [۹] بدین سان داستان ها با جذاب سازی و تنوع بخشی به کلام ملال و خستگی را می زداید و انبساط خاطر و آرامش روحی می آورد.
عینیت بخشی و نمونه سازی یکی از کارکردهای داستان
«اصل عینیت» از اصول تربیت است که باعث تجسم بهتر پیام ها و فهم ملموس تر مقاصد می شود. در واقع داستان ها مثالی از یک حقیقت و پیام و نمونه رخ داده و خارجی آن است؛ از این رو آوردن مثال در تعلیم و تربیت خود نوعی تعلیم عملی و نشان دادن عمل است.
حوادث تاریخی هر چند تکرار نمی شوند، قوانین و تجربه های تکرار پذیر دارند. داستان با انتقال این قوانین و تجربه ها، مقاصد و پیام های خویش را ملموس به انسان هایی که بیش از معقولات و مسموعات بر ملموسات و مشاهدات خویش پایبندند، انتقال می دهد.[۱۰] تربیت داستانی از منظر عینیت بخشی وقتی تاثیر و کارکرد مناسب خواهد داشت که داستان ها واقعی و نه تخیلی و فرضی باشند؛ زیرا احساسات برآمده از داستان های تخیلی بسیار گذرا و ناپایدارند.[۱۱]
بارورسازی فکر و اندیشه از کارکردهای داستان
کارکردهای داستان می تواند صرفا به توانمندسازی تخیلات و تحریک عواطف محدود شود؛ اما گزینش و پردازش درست آنها می تواند مایه رشد و پرورش اندیشه و خرد متربیان شود. قرآن کریم به این کارکرد اشاره کرده، قصه های پیامبران از جمله داستان حضرت یوسف (علیه السلام) را مایه عبرت برای «اولو الالباب» می داند: لقد کان فی قصصِهِمْ عِبْرَهٌ لأُولى الألباب».[۱۲]
نقش و کارکردهای داستان در تفسیر
اندیشه تربیتی مفسر در سراسر تفسیر ساری و جاری است؛ اما این نگرش در عناصری که جلوه گری تربیتی بیشتری دارند، نمود مضاعفی می یابد. از این منظر، مفسر تربیتی دو گونه تعامل با تفسیر و داستان برقرار می کند؛ از یک سو به تبیین تربیتی داستان های قرآن همت می گمارد و از سوی دیگر ابزار داستان را به منظور بهره مندی از کارکردهای پیش گفته به خدمت می گیرد.
پردازش تربیتی داستان های قرآن
بر خلاف رویکردی که به گزارش یک داستان در حد نقل قرآنی آن اکتفا می کند یا گزارش های تاریخی دیگری را اعم از صحیح و سقیم پیوست می کند یا صرفا از جنبه بلاغی و هنری به آن می نگرد، مفسر تربیتی می کوشد مقاصد داستان ها را تبیین و معارف آن را استخراج کند؛ بدین سان اندیشه و باور مخاطب خویش را متحول و شوق عمل را در وی زنده می سازد. هر چند برخی پیام های داستان های قرآن چنان روشن اند که نیاز به تفسیر و تحلیل ندارند، بسیاری از آموزه های آن در بستر ژرف اندیشی و کاوش و جستجو در زوایای مختلف آیه فهم می شوند.
علاوه بر تدبر در آیات قصص، مراجعه به روایات معتبری که ابعاد وسیع تری از داستان را گزارش می کند، بهره گیری مفسر از تجربیات عملی تربیتی خویش و دیگران در تاکید بر مقاصد داستان، ارائه عبرت های پیدا و پنهان داستان ها و تحلیل قوانین و سنت های مضمون در آنها و بهره گیری از گزاره های روان شناسی جامعه شناسی و علوم تربیتی در تحلیل داستان های قرآن از جمله روش هایی است که می تواند به پردازش تربیتی داستان های قرآن کمک کند.
تحلیل تربیتی داستان های قرآن گاه موضوعی و گاه ترتیبی است. در مدل موضوعی، یک موضوع محور قرار می گیرد و در داستان های قرآن بررسی می شود؛ مثلا روش های تربیتی[۱۳] یا اصول تربیتی در داستان های قرآن[۱۴] مورد پژوهش قرار می گیرد؛ حتی می توان ذیل روش های تربیتی در داستان های قرآن، به تحلیل روش ها و شیوه های عملی دستیابی به این روش ها از منظر قرآن پرداخت.
مثلا روش ایجاد محیط تربیتی مناسب، روش تکریم شخصیت، روش تحریک اندیشه و پرورش نیروی عقلانی، روش ابتلا و امتحان و روش تشویق و تنبیه را بررسی کرد[۱۵] و ذیل هر یک به شیوه های عملی مذکور در قرآن برای نتیجه بخشی آن روش اشاره کرد؛ برای مثال در روش ایجاد محیط تربیتی مساعد می توان به شیوه های عملی قرآنی چون زمینه سازی، الگوسازی، سالم سازی محیط و تغییر موقعیت (هجرت) اشاره کرد.[۱۶]
گاه نیز محور انتخاب شده داستان یک پیامبر مانند حضرت موسی (علیه السلام) حضرت نوح (علیه السلام) است. با توجه به اینکه داستان این پیامبران در آیات مختلفی قرار دارد، مفسر این آیات را گردآوری و پیام های بخشی و کلی آن را تحلیل می کند.[۱۷]
در مدل ترتیبی نیز پیام های هر آیه یا مجموعه آیات داستانی بیان می شود و در سوره هایی که داستان آن یک جا نازل شده، ضمن بیان پیام های بخشی، پیام های کلان داستان نیز می تواند به صورت بیان نتیجه گیری های کلی و ذکر سنن و قوانین الهی و ارائه عبرت های آن طرح شود؛ برای مثال تفسیر تربیتی آیه زیر را از نظر می گذرانیم:
وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدینَ وَجَدَ عَلَیهِ أُمَّهٌ مِنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَینِ تَدُودان قالَ ما خَطْبُکُما قالتا لاتَسْقِی حَتَّى یَصْدِرَ الرَّعاءُ وَ أَبُونا شَیخٌ کَبِیرٌ * فَسَقَى لَهُما ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظَّلِّ فَقالَ رَبِّ إِنِّی لِما أَنزَلْتَ إِلَى مِنْ خَیرِ فَقِیرٌ:[۱۸]
و چون موسی به [چاه] آب مدین رسید، گروهی از مردم را در اطراف آن دید که به سیراب کردن [چهارپایان خویش] مشغول اند و در کنار آنان به دو زن برخورد که مراقب بودند [تا گوسفندانشان با گوسفندان دیگر مخلوط نشوند. پس موسی جلو رفته به آنان] گفت منظور شما از [این کناره گیری] چیست؟ گفتند: ما [برای پرهیز از اختلاط با مردان، گوسفندان خود را] آب نمی دهیم تا اینکه همه چوپانان خارج شوند و [حضور ما در اینجا برای آن است که] پدر ما پیرمردی کهنسال است.
پس [موسی گوسفندانشان را] برای آنان آب داد؛ سپس رو به سوی سایه آورد و گفت: پروردگارا؛ همانا من به هر خیری که برایم بفرستی، نیازمندم.[۱۹]
پیام های آیه چنین است:
- آبها از منابع ملی هستند، نه اموال شخصی: «ماءَ مَدینَ… النَّاسِ یسْقُونَ».
- از حیا و ضعف زنان سوء استفاده نکنیم. اگر قانون و حمایتی در کار نباشد، بسیاری از مردان حقوق زنان را نادیده می گیرند: «أُمَّهٌ… یَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَینِ».
- حریم میان زن و مرد یک ارزش است که دختران شعیب آن را مراعات می کردند: «وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَینِ».
- از موقعیت خود سوء استفاده نکنیم: «وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَینِ» این دو زن دختران شعیب پیامبر بودند؛ ولی از مردم نخواستند تا به خاطر پدرشان راه را برای آنان باز کنند.
- دختران پیامبر خدا چوپانی می کنند؛ ولی هرگز تن به ذلت و گدایی نمی دهند: « امْرَأَتَینِ تَدودان».
- چوپانی شغل بسیاری از انبیای الهی بوده است: «وَ أَبُونا شَیخٌ کَبِیرٌ». اگر پدر ما پیر نبود، خودش چوپانی می کرد.
- مشکلات شخصی، ما را از حمایت دیگران بازندارد: «قال ما خَطْبُکُما» موسی (علیه السلام) که جانش در خطر و در حال فرار بود، از کمک و حمایت دیگران دست برنداشت.
- حمایت از زنان یک ارزش انسانی است: «ما خَطْبُکُما».
- گفتگوی مرد با زن در صورت لزوم مانعی ندارد: «ما خَطْبُکُما».
- سعی کنیم در حرف زدن با نامحرم خلاصه سخن بگوییم: «ما خَطْبُکُما».
- نسبت به آنچه در اطراف ما می گذرد، بی تفاوت نباشیم: «ما خَطْبُکُما».
- کار زن در خارج از منزل اشکالی ندارد، به شرط آنکه: ۱. زن در محیط کار تنها نباشد: «امْرَأَتَینِ»؛ ۲. با مردان اختلاطی نداشته باشد: «مِنْ دُونِهِمُ… لا نَسْقِی حَتَّى یَصْدِرَ الرّعاءُ»؛ ۳. مردی که توان کار داشته باشد، در خانواده نباشد «أبونا شیخ کبیر».
- اگر در موضعی غیر عادی قرار داریم، از خود دفع شبهه کنیم: «وَ أَبُونَا شَیخ کبیر».
- وقتی پدر و نان آور خانواده از کار می افتد، همه فرزندان حتی دختران نیز مسئول هستند: «أبونا شَیخُ کَبِیرٌ».
- در کمک به دیگران شرطی قرار ندهیم و سریع اقدام کنیم: «فَسَقى لهما». حضرت موسی همین که دلیل منطقی آن دو زن را شنید، بدون هیچ گونه پرسش و درخواستی، بی درنگ به رفع خواسته آنان پرداخت.
- خدمت به مردم را خالصانه انجام دهیم و حل مشکلات خود را از خداوند بخواهیم: «فَسَقى لهما… رَبِّ إِنِّى» موسی گوسفندان آن دو دختر را سیراب کرد؛ ولی برای رفع گرسنگی خود به جای استمداد از آنان از خدا کمک طلبید.
- همه چیز را از خداوند درخواست نماییم: «رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلى مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ».
- در دعا، برای خداوند تکلیف و مصداق معین نکنیم: «لما أنزَلْتَ إِلَى مِنْ خَیرٍ فَقِیرٌ» حضرت موسی با اینکه گرسنه بود؛ ولی از خدا نان و غذا طلب نکرد.[۲۰]
قصه های قرآن مانند دیگر آیات آن می توانند در سطوح مختلفی تحلیل شوند. تحلیل های عمیق به منظور کشف و ارائه راهکارهای کاربردی تحول درونی و بیرونی و فردی و اجتماعی در تحلیل های برخی مفسران از قصص قرآن جدا قابل تحسین و الگوگیری است؛ روش هایی که به شدت نیازمند انس با قرآن و تدبر مداوم در آن و مطالعات گسترده تاریخی، جامعه شناسی، تربیتی و روان شناسی است. نمونه ای از این تحلیل ها را می توان در تفسیر سوره فیل و قریش در نگاشته های تفسیری استاد علی صفایی حائری مشاهده کرد.[۲۱]
بهره گیری از کارکردهای داستان در تفسیر قرآن
با توجه به کارکردهای داستان در تربیت، مفسر می تواند با به کارگیری این ابزار تربیتی به تفسیر خود تنوع بخشد و آن را جذاب سازد، نمونه ها و مصادیق روشنی از آیه نشان دهد، روح و روان مخاطب را متوجه آیه کند، اندیشه و فکر او را بارور سازد، آموزه های قرآن را در ذهن او پایدار کند، و دایره مخاطبان خود را فراگیرتر سازد.
علاوه بر این، آموزه های قرآن وقتی در قالب داستان ارائه می شود، افزون بر پیام آیات، پیام هایی نیز از خود داستان، مستقیم و غیر مستقیم به شنونده القا می شوند، این چنین زمینه جلب توجه او فراهم می آید. شاید گوش هوش و چشم قلبش باز شود و گامی به سمت عمل بردارد. مفسر در بهره گیری از داستان باید به نکات زیر توجه جدی کند تا نقل داستان نتیجه معکوسی برای مخاطب نداشته باشد.
- نقل داستان ها باید به اندازه و معقول باشد. استفاده مکرر و بیش از اندازه از داستان و نیز بهره گیری از داستان های بلند و مفصل که کتاب تفسیر را به کتاب داستان تبدیل می کند، شایسته نیست.
- داستان ها باید ارتباط مناسبی با آیه داشته و راهگشای زاویه ای از زوایای آن باشند و بعدی از ابعاد آن را عینیت بخشند. نقل داستان با کمترین مناسبت با آیه شایسته نیست.
- داستان ها باید معقول باشند. بهره گیری از داستان هایی که غالب مردم را به شک و شبهه می اندازد، جایز نیست. ملاک نقل داستان صرفا «واقعیت داری» نیست. چه بسیار داستان هایی که کراماتی برای اولیاء الله نقل می کنند؛ اما حقیقت آن را متعبدان یا خواص درک می کنند. علاوه بر این، داستان ها باید گویا و روشن باشند و خود نیاز به توضیح برای رساندن معنا و دفع شبهه نداشته باشند.
- زبان آن نیز متناسب با فهم مردمان هر عصر باشد؛ از این رو می توان داستان های واقعی جالب با ادبیات گذشته را بازآفرینی و با ادبیات روز ارائه کرد. بهره گیری از هنر داستان نویسی و پردازش جذاب و هنری داستان تاکید و توصیه می شود.
- داستان ها باید واقعی باشد. بهره گیری از شایعات و مشهورات، نقل خواب و رویاهای کم مایه و بی اساس یا حتی داستان های واقعی تجربه شده برای خود انسان که مخاطب فهم درستی از آن نمی تواند داشته باشد، جایز نیست.
- شخصیت داستان ها تناسبی با ذهنیت، فرهنگ و اعتقادات مسلمانان داشته باشد. شخصیت های معتبر و شناخته شده تاثیر بیشتری دارد. از این میان در حوزه مثبت و ایجابی، بر داستان هایی از سیره معصومان (علیهم السلام) و اولیای دین که الگوی کاملی ارائه می دهند، تاکید می شود.
مفسران در تفسیر آیه پیش رو داستان های جالبی نقل کرده اند که روح انفاق را در مخاطب زنده می سازد که برای نمونه یک مورد از آن را نقل می کنیم؛
«لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ».[۲۲]
یکی از یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله) به نام ابو طلحه انصاری، نخلستان باصفا و زیبایی داشت که در مدینه همه از آن سخن می گفتند. چشمه آب زلالی هم داشت که هرگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) به آنجا می رفت، از آن میل می فرمود و وضو می گرفت. به علاوه این باغ درآمد خوبی برای ابوطلحه داشت.
پس از نزول این آیه، وی به محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: می دانید محبوب ترین اموال من همین باغ است و من می خواهم آن را در راه خدا انفاق کنم تا ذخیره ای برای رستاخیز من باشد. پیامبر فرمود: «بخّ بخّ ذلک مال رابح لک»؛ آفرین، آفرین بر تو این ثروتی است که برای تو سودمند خواهد بود»؛ سپس فرمود: من صلاح می دانم که آن را به خویشاوندان نیازمند خود بدهی. ابو طلحه به دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله) را عمل کرد و آن را در میان بستگان خود تقسیم کرد.[۲۳]
نتیجه گیری
داستان اثری در خواننده و بیننده می گذارد که استدلالات عقلی هرگز قادر به چنان تاثیری نیست. اوج نقش آفرینی و کارکردهای داستان در تربیت انسان را می توان در کاربرد قرآنی آن مشاهده کرد؛ روایت بیش از شصت داستان در ۱۸۰۰ آیه شاهد صادقی بر این مدعاست؛ در حقیقت یک چهارم قرآن به زبان داستان روایت شده است.
از این رو می توان گفت قرآن کریم با بهره گیری گسترده از این ابزار، بهترین راه تعلیم و تربیت را برگزیده که پیامی با فریاد بلند به مفسران و مبلغان و معلمان و مربیان و فرهنگ پروران جامعه بشری است تا در بیان مقاصد خویش از این زبان گویا بهره گیرند.
پی نوشت ها
[۱] . تحلیل قصص: رویکردی تحلیلی بر قصص قرآن کریم؛ ص ۲۶.
[۲]. تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۳۰۶.
[۳] . اصول التربیه الاسلامیه؛ فی ظلال القرآن الکریم و السنه النبویه؛ ص ۴۸.
[۴] . ر.ک: ناصر مکارم شیرازی؛ تفسیر نمونه، ج ۹، ص۳۰۶. محمد شریفانی؛ تحلیل قصص: رویکردی تحلیلی بر قصص قرآن کریم؛ ص ۲۷.
[۵] . ر.ک: محمد قطب، روش تربیتی اسلام، ص ۲۱۰.
[۶]. پژوهشی در تبلیغ؛ ص۳۹۰.
[۷] . اصول التربیه الاسلامیه: فی ظلال القرآن الکریم و السنه النبویه؛ ص ٣٢٠.
[۸] . محمد قطب، روش تربیتی اسلام ص ۲۱۰.
[۹]. ر.ک: تفسیر نمونه؛ ج ۹، ص ۳۰۵.
[۱۰] .ر.ک: پژوهشی در تبلیغ؛ ص ۳۸۸_۳۸۹.
[۱۱] . ر.ک: تفسیر نمونه، ج ۱۰، ص ۱۰۱_۱۰۲.
[۱۲]. یوسف: ۱۱۱.
[۱۳]. ر.ک: روش های تربیتی در داستان های قرآن.
[۱۴] . ر.ک: اصول تربیتی در داستان های قرآن؛
[۱۵] . روش های تربیتی در داستان های قرآن؛ ص ۵، ۱۲۵،۱۶۱، ۳۴۳ و ۳۷۱.
[۱۶] . همان، ص ۵_۸۵.
[۱۷] . ر.ک: تحلیل قصص: رویکردی تحلیلی بر قصص قرآن کریم؛ ص ۸۸_۴۴۳.
[۱۸]. قصص: ۲۳_۲۴.
[۱۹] . قصص: ۲۳_۲۴.
[۲۰] . تفسیر نور؛ ج ۹، ص ۳۶_۳۸.
[۲۱] . تطهیر با جاری قرآن؛ ص ۴۳۲_۴۷۶.
[۲۲]. آل عمران: ۹۲.
[۲۳] . ر.ک: تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۲_۴ .
منابع
- قرآن کریم؛ ترجمه محمدمهدی فولادوند.
- رهبر، محمدتقی، پژوهشی در تبلیغ، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، ۱۳۷۱.
- شریفانی، محمد، تحلیل قصص: رویکردی تحلیلی بر قصص قرآن کریم، مهر امیرالمومنین، قم، ۱۳۸۲.
- صفایی حائری، علی، تطهیر با جاری قرآن، لیله القدر، ۱۳۸۲.
- قاسمی، حمید محمد، اصول تربیتی در داستان های قرآن، نشر بین الملل، تهران، ۱۳۸۹.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، تهران، ۱۳۷۸.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴.
- صغیر، احمد حسین، اصول التربیه الاسلامیه: فی ظلال القرآن الکریم و السنه النبویه، الآفاق المشرقه ناشرون، عمان، ۲۰۱۱م.
برگرفته شده از کتاب تفسیر تربیتی قرآن چیستی و مولفه های آن، علی اسعدی. (با دخل و تصرف)