- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
پس از آنکه پیمان صلح امام حسن مجتبی (علیه السلام) با معاویه امضا شد، آن حضرت خطبه ای کوتاه ایراد فرمود؛ اما معاویه پسر ابوسفیان تاب شنیدن آن را نداشت و به همین علت بارها در سخنرانی آن حضرت، اخلال و مداخله می کرد و او را از ایراد سخن باز می داشت. ولی امام حسن مجتبی (علیه السلام) ضمن پاسخ به سخنان معاویه، به سخنان خود ادامه می داد.
امام حسن مجتبی (علیه السلام) در این خطبه حقایقی از فضایل خاندان رسالت را بیان نموده تا ماهیت خاندان ابو سفیان و معاویه آشکار گردد و به مردم بفهماند هرچند او بر خلاف میل و از باب ناچاری با معاویه قرارداد صلح امضا کرده است، اما در عین حال حق خلافت و امامت از آن اوست و هیچ کسی دیگری غیر از امامان اهل بیت (علیهم السلام) چنین صلاحیتی ندارد.
آن حضرت در پاسخ به اعتراضات پسر ابوسفیان، او را برای منصب حکومت داری بر مسلمانان نه تنها فاقد صلاحیت دانست بلکه او را فردی بدعت گذار و ظالم قلمداد کرد که می خواهد با زور و دیکتاتوری بر مردم حکومت کند.
متن عربی خطبه
حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیهِ وَ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِی وَ آلِهِ. ثُمَّ قَالَ مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ لَمْ یعْرِفْنِی فَأَنَا الْحَسَنُ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ. أَنَا ابْنُ الْبَشِیرِ النَّذِیرِ، أَنَا ابْنُ الْمُصْطَفَى بِالرِّسَالَهِ، أَنَا ابْنُ مَنْ صَلَّتْ عَلَیهِ الْمَلَائِکَهُ، أَنَا ابْنُ مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ الْأُمَّهُ، أَنَا ابْنُ مَنْ کَانَ جَبْرَئِیلُ السَّفِیرَ مِنَ اللَّهِ إِلَیهِ، أَنَا ابْنُ مَنْ بُعِثَ رَحْمَهً لِلْعالَمِینَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ.
فَلَمْ یقْدِرْ مُعَاوِیهُ أَنْ یکْتُمَ عَدَاوَتَهُ وَ حَسَدَهُ فَقَالَ یا حَسَنُ عَلَیکَ بِالرُّطَبِ فَانْعَتْهُ لَنَا. قَالَ نَعَمْ یا مُعَاوِیهُ الرِّیحُ تَلْقَحُهُ وَ الشَّمْسُ تَنْفُخُهُ وَ الْقَمَرُ یلَوِّنُهُ وَ الْحَرُّ ینْضِجُهُ وَ اللَّیلُ یبَرِّدُهُ.
ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى مَنْطِقِهِ فَقَالَ: أَنَا ابْنُ الْمُسْتَجَابِ الدَّعْوَهِ، أَنَا ابْنُ مَنْ کَانَ مِنْ رَبِّهِ کَقَابِ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنى، أَنَا ابْنُ الشَّفِیعِ الْمُطَاعِ، أَنَا ابْنُ مَکَّهَ وَ مِنَى، أَنَا ابْنُ مَنْ خَضَعَتْ لَهُ قُرَیشٌ رَغْماً، أَنَا ابْنُ مَنْ سَعِدَ تَابِعُهُ وَ شَقِی خَاذِلُهُ
أَنَا ابْنُ مَنْ جُعِلَتِ الْأَرْضُ لَهُ طَهُوراً وَ مَسْجِداً، أَنَا ابْنُ مَنْ کَانَتْ أَخْبَارُ السَّمَاءِ إِلَیهِ تَتْرَى، أَنَا ابْنُ مَنْ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیراً.
فَقَالَ مُعَاوِیهُ أَظُنُّ نَفْسَکَ یا حَسَنُ تُنَازِعُکَ إِلَى الْخِلَافَهِ. فَقَالَ وَیلَکَ یا مُعَاوِیهُ إِنَّمَا الْخَلِیفَهُ مَنْ سَارَ بِسِیرَهِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ عَمِلَ بِطَاعَهِ اللَّهِ وَ لَعَمْرِی إِنَّا لَأَعْلَامُ الْهُدَى وَ مَنَارُ التُّقَى.
وَ لَکِنَّکَ یا مُعَاوِیهُ مِمَّنْ أَبَارَ السُّنَنَ وَ أَحْیا الْبِدَعَ وَ اتَّخَذَ عِبَادَ اللَّهِ خَوَلًا وَ دِینَ اللَّهِ لَعِباً. فَکَأَنْ قَدْ أُخْمِلَ مَا أَنْتَ فِیهِ فَعِشْتَ یسِیراً وَ بَقِیتْ عَلَیکَ تَبِعَاتُهُ.
یا مُعَاوِیهُ وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ مَدِینَتَینِ إِحْدَاهُمَا بِالْمَشْرِقِ وَ الْأُخْرَى بِالْمَغْرِبِ اسْمَاهُمَا جَابَلْقَا وَ جَابَلْسَا مَا بَعَثَ اللَّهُ إِلَیهِمَا أَحَداً غَیرَ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم).
فَقَالَ مُعَاوِیهُ یا أَبَا مُحَمَّدٍ أَخْبِرْنَا عَنْ لَیلَهِ الْقَدْرِ قَالَ نَعَمْ عَنْ مِثْلِ هَذَا فَاسْأَلْ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ سَبْعاً وَ الْأَرَضِینَ سَبْعاً وَ الْجِنَّ مِنْ سَبْعٍ وَ الْإِنْسَ مِنْ سَبْعٍ فَتَطْلُبُ مِنْ لَیلَهِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ إِلَى لَیلَهِ سَبْعٍ وَ عِشْرِینَ ثُمَّ نَهَضَ (علیه السلام).[۱]
ترجمه خطبه
فضایل نسبی امام حسن (علیه السلام)
پس از حمد و ثناى خدا و درود بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: هر که مرا شناسد که مى شناسد و هر که نشناسد من پسر پیغمبرم، من پسر بشیر و نذیرم، من پسر برگزیده به مقام رسالتم، پسر آن کسم که ملائکه بر او درود فرستادند، پسر آن کسم که این امت را شرف بخشید، و جبرئیل به سفارت از جانب خدا بر او نازل شد، پسر آن کسم که مبعوث شد تا براى جهانیان رحمت باشد [صلى الله علیه و آله اجمعین].
ایجاد مزاحمت معاویه پسر ابو سفیان
معاویه طاقت نیاورد بیش از این دشمنى و حسد را در سینه نگه دارد، گفت: حسن! خرما را براى ما توصیف کن (و راستى هم که براى چنین مردمى جز از آخور و خرما نباید سخن گفت). فرمود: معاویه، نخل خرما را، باد بارور کند، خورشید تناور سازد، ماه رنگ آمیزى کند، گرما بپزد، (هواى ملایم) شب، سرد کند.
سپس چنین به گفتارش ادامه داد: من پسر آن کسم که دعایش به درگاه خدا مستجاب بود، من پسر آن کسم که به مقام قرب خدا تا حد قاب قوسین او ادنى (مقدار دو کمان یا کمتر) رسید، من پسر شافع فرمانروایم، من پسر مکه و منایم، من پسر آن کسم که قریش ناچار در برابرش تسلیم شد، من پسر آن کسم که پیروش سعادتمند و مخالفش نگون بخت است.
من پسر آن کسم که زمین را برایش پاک کننده و سجده گاه قرار دادند، من پسر آن کسم که خبر هاى آسمان پیاپى بر او نازل مى شد، من پسر آنهایم که خدا آلودگی ها را از ساحتشان دور و آنها را (از هر پلیدى)، سخت پاک ساخت.
آشوب مجدد معاویه پسر ابو سفیان
معاویه گفت: حسن! گمان مى کنم هواى خلافت در سر دارى. فرمود: واى بر تو معاویه، خلیفه کسى است که روش پیغمبر پیش گیرد و دستور خدا به کار بندد و به جان خودم سوگند که ماییم راهنمایان هدایت و چراغ هاى تقوا.
و تو اى معاویه از آنها هستى که سنت ها را نابود و بدعت ها را زنده کردند، بندگان خدا را به بردگى کشیدند، و دین را به بازیچه گرفتند، این قدرت و مقام که تو دارى بى ارزش و ناچیز است، دیرى نپاید و وزر و وبالش پیوسته به گردنت بماند.
معاویه! و اللَّه، خدا دو شهر یکى در مشرق و دیگرى در مغرب به نام جابلقا و جابلسا، آفریده و براى هیچ یک پیغمبرى جز جد من نفرستاده.
سوال معاویه از شب قدر
معاویه گفت: ابو محمد! (کنیه حضرت مجتبى «علیه السلام») ما را از شب قدر خبر ده. فرمود: آرى چنین سوال کن، خداوند آسمان ها را هفت و زمین را هفت آفرید، جن را از هفت و انس را از هفت خلقت کرد، از شب بیست و سوم تا شب بیست و هفتم (در این پنج شب) قدر را باید جست سپس از جا حرکت کرد.[۲]
نکته
در این خطبه کوتاه نکاتی قابل توجه است:
- امام حسن مجتبی (علیه السلام) در این خطبه، فضایل خود را بر شمرده و برتری خاندان رسالت را بر دیگران و برتری خودش را بر پسر ابو سفیان به وضوح بیان نموده است.
از این مطالب به دست می آید که مقام امامت، به اهل بیت (علیهم السلام) اختصاص دارد و هیچ شخص دیگری در این رتبه قرار ندارد. آن حضرت به صراحت، آیه تطهیر را بر اهل بیت (علیهم السلام) تطبیق نموده و خداوند با اراده تکوینی خود، پلیدی و رجس را از آنان دور ساخته است.
این خطبه امام حسن (علیه السلام)، در واقع پاسخ به کسانی است که ادعا می کنند امامان اهل بیت (علیهم السلام) امامت را از آن خود ندانسته و هیچ دلیلی اقامه نکرده اند که از سوی خداوند امام مسلمانان هستند؛ زیرا در این خطبه بیان شده که امامت، حق انحصاری اهل بیت (علیهم السلام) است و آنان، تنها راهنمایان مسیر حق و چراغ های تقوا و هدایت هستند.
- امام حسن (علیه السلام) به بدعت گذاری معاویه تصریح نموده و او را محو کننده سنت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته که به واسطه ظلم و ستم، حکومت بر مسلمانان را تصاحب و اسلام را بازیچه خود قرار می دهد.
معاویه با نام اسلام، مسلمانان را سرکوب کرده است. او کسی است که پس از خود، پسر شراب خوار و قمار باز خود، یزید را بر خلاف مواد صلح نامه، جانشین خویش قرار داد؛ از مردم برای او بیعت گرفت و باعث به وقوع پیوستن حادثه جانکاه کربلا، واقعه حره در مدینه و تخریب کعبه گردید.
پی نوشت ها
[۱] . تحف العقول، ص۲۳۲.
[۲] . ترجمه تحف العقول، ص۳۶۵.
منابع
- قرآن کریم.
- ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، قم، جامعه مدرسین، چ۲، ۱۴۱۴ق.
- ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، ترجمه تحف العقول، ترجمه جنتى، احمد، تهران، موسسه امیر کبیر، چ۱، ۱۳۸۲ش.