- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
از دیدگاه علمای محقق شیعه قرآن تحریف نشده و امکان تحریف در آن وجود ندارد. اما برخی کسانی که قائل به تغییر و تحریف قرآن هستند سعی می کنند راهی برای طرح مسئله تحریف قرآن به وجود آورند.
از این رو متمسک به طرح شبهاتی برای اثبات این هدف خود شده اند. در این میان یکی از دلایلی که به آن تمسک شده تشبیه امت اسلامی با امت های گذشته است که در حدیثی از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است.
تحریف قرآن با تشبیه امت ها
تردیدی نیست که در تورات و انجیل تحریف صورت گرفته است. در روایات متواتر از طریق شیعه و سنی نقل شده که هر چه در امت های گذشته واقع گردیده حتما مثل آن در این امت هم واقع می شود. یکی از این روایات حدیثی است که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«کل ما کان فی الأمم السالفه، فإنه یکون فی هذه الأمه مثله حذو النعل بالنعل و القذه بالقذه».[۱] آنچه در امت های گذشته واقع شده در امت اسلام هم طابق النعل بالنعل واقع می شود.
یکی از چیز هایی که در امت های گذشته واقع گردیده است تحریف تورات و انجیل است. پس نتیجه حدیث این می شود که در امت اسلام نیز باید تحریف قرآن صورت گرفته باشد؛ در غیر این صورت معنای حدیث صحیح نخواهد بود.
پاسخ آیت الله خویی (ره) به شبهه تحریف قرآن
- اولا، این روایات اخبار واحد هستند که نه مفید علم و نه مفید عمل است و ادعای تواتر در مورد این اخبار گزافه گویی است و هیچ دلیلی برای آن وجود ندارد و در کتب اربعه هیچ اثری از این روایات نیست؛ پس هیچ ملازمه ای بین وقوع تحریف در تورات و وقوع آن در قرآن وجود ندارد.
- ثانیا، اگر این دلیل تمام باشد باید بر اضافه شدن در قرآن نیز دلالت داشته باشد؛ همان گونه که در تورات و انجیل اضافه شده است، در حالی که بطلان اضافه شدن بر قرآن از واضحات است.
- ثالثا، بسیاری از وقایعی که در امت های پیشین اتفاق افتاده مثل آنها در امت اسلامی اتفاق نیفتاده است. مانند عبادت گوساله، چهل سال سرگردانی بنی اسرائیل، غرق شدن فرعون و اصحابش، پادشاهی سلیمان بر انس و جن، بالارفتن حضرت عیسی به آسمان، وفات هارون، وصی حضرت موسی قبل از وفات حضرت موسی، آوردن معجزات هفت گانه از سوی حضرت موسی، ولادت حضرت عیسی بدون پدر، مسخ بسیاری از پیشینیان به میمون و خوک و امثال این امور که در اینجا امکان شمارش آنها نیست و این روشن ترین دلیل بر عدم اراده از ظواهر این روایات است بلکه مشابهت در برخی موارد می تواند جزیی باشد. [۲]
بنابراین در مسئله وقوع تحریف در امت اسلامی کافی است گفته شود که آنان از حدود قرآنی پیروی نمی کنند. این مطلب را حدیثی مورد تایید قرار می دهد که از ابو واقد لیثی نقل شده است:
«أَنَّهُمْ خَرَجُوا عَنْ مَکَّهَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ سَلَّمَ إِلَى حُنَینٍ قَالَ … گفت کافران درخت سدر بزرگ داشتند که در اطراف آن معتکف شده و آن را عبادت می کردن و سلاح های خود را بر آن می آویختند و به آن درخت «ذات انواط» می گفتند. و ما از کنار این درخت سبز بزرگ می گذشتیم و به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) گفتیم یا رسول الله برای ما هم ذات انواط قرار بده!
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «قسم به کسی که جان من در دست اوست همان چیزی را گفتید که قوم موسی گفتند: «اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَهٌ» سپس فرمود شما قوم جاهل هستید.»[۳] این گونه موارد می تواند شباهت به اقوام گذشته داشته باشد. [۴]
نتیجه گیری
در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امت اسلام به امت های پیشین تشبیه شده و در آن آمده است هر رویدادی که در امت های گذشته اتفاق افتاده، در امت اسلام هم روی می دهد.
برخی با استناد به این حدیث نبوی، بر تحریف قرآن استدلال نموده اند در حالی که حدیث فوق، خبر واحد بوده و فاقد اعتبار است. بر فرض پذیرش این روایت، دلایل معتبر عدم تحریف قرآن، موجب طرد و بی اعتباری آن می شوند.
پی نوشت ها
[۱] . عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج۲، ص ۲۰۱؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۵۳۰.
[۲] . البیان فى تفسیر القرآن، ص ۲۲۱.
[۳] . مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج۳۶، ص۲۲۵.
[۴] . البیان فى تفسیر القرآن، ص ۲۲۱.
منابع
- ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند الإمام أحمد بن حنبل، بیروت، مؤسسه الرساله ، چ ۱، ۱۴۱۶ ق.
- خویی، ابوالقاسم، البیان فى تفسیر القرآن، قم، موسسه احیاء آثار الامام الخوئی، چ۱، ۱۴۳۰ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه السلام، محقق / مصحح: لاجوردى، مهدى، تهران، نشر جهان، چ۱، ۱۳۷۸ق.؛
- شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، تهران، اسلامیه، چ۲، ۱۳۹۵ق.