- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
بررسى دلیلهاى دیدگاه دوم
دربرابر دیدگاه اول که معتقد بود اصل بنیادین برداشتن روابط با کشورهاى غیر اسلامى و زندگى مسالمت آمیز است و تا هنگامى که آنان متعرض اسلام و مسلمانان نشده اند قطع رابطه و جلوگیرى از سفر گردشگران آن کشورها به کشور اسلامى وجهى ندارد و دلیل مى خواهد.
عده اى نیز بر این باورند که در اساس هرگونه رفت وآمد و برقرارى رابطه با کافران ممنوع است و اصل نخستین در بر نداشتن رابطه است، مگر آن که در شرایط ویژه اى مسلمانان ناگزیر از رفت و آمد باشند و یا رهبران اسلام مصلحت اسلام و مسلمانان را در داشتن رابطه تشخیص دهند که در این صورت به مقتضاى دلیل، برقرارى رابطه و اجازه ورود جهانگردان کافر به سرزمین اسلامى اشکالى ندارد.
طرفداران این دیدگاه دلیلهایى را براى ثابت کردن درستى نظر خویش آورده اند که به مهم ترین آنها اشاره مى شود و مورد بررسى قرار مى گیرد.
فراخواهنى به جنگ و جهاد با کافران
در قرآن مجید آیات فروانى آمده است که به گونه اى روشن مسلمانان را به پیکار و جهاد با مشرکان و کافران فرا مى خواند از جمله:
* (یا ایها الذین آمنوا قاتلوا الذین یلونکم من الکفار و لیجدوافیکم غلظه.)۳۰
اى کسانى که ایمان آورده اید با کافران که نزدیک شمایند پیکار کنید تا کافران نیرومندى و صلابت و پایدارى شما را احساس کنند.
* (یا ایها النّبى جاهد الکفار والمنافقین واغلظ علیهم.)۳۱
اى رسول گرامى با کافران و منافقان به جهاد پرداز و بر آنان سختگیرى کن.
* (فقاتلوا ائمه الکفر انّهم لا ایمان لهم لعلّهم ینتهون.)۳۲
پس با پیشوایان کفر و ستمگرى مبارزه کنید و آنها را بکشید زیرا آنان ایمان و تعهدى ندارند. باشد که دست از کفر و تجاوزگرى بردارند.
از این آیات و آیات فراوان دیگرى که در مورد تشریع جهاد آمده است و بسیارى از فقیهان از آنها تشریع جهاد ابتدایى را استفاده کرده اند، به دست مى آید که اصل نخستین، در رابطه با کافران بر مبارزه و پیکار استوار است و جز موارد ضرورت و استثنایى، همزیستى مسالمت آمیز و برقرارى رابطه و رفت وآمد وجهى ندارد.
درحقیقت، در دیدگاه اسلام جهاد به عنوان یک فریضه بزرگ بر مسلمانان واجب شده است و دو قسم است:
۱.جهاد دفاعى که براى رویارویى با متجاوزان به جان و مال و مقدسات اسلامى تشریع شده است و بدون تردید برهمه مسلمانان واجب است.
۲.جهاد ابتدایى که به انگیزه نشر و توسعه اسلام و تبلیغ و دعوت به توحید و نیز پاکسازى جامعه انسانى از لوث شرک و کفر و بت پرستى تشریع شده است.
نقد و بررسى :
در پاسخ به این دلیل که گویا مهم ترین دلیل باورمندان این دیدگاه است، باید چند نکته را یادآورد شد:
الف. در برابر این آیات، آیات بسیار دیگرى نیز وجود دارد که به روشنى نشاندهنده آن است که دستور جهاد و مبارزه با کافران و مشرکان و نیز بازدارى از دوستى و رفت و آمد با آنان در صورتى است که آنان پا پى مسلمانان گردند و در صورتى که آنها تجاوزى نکنند و دست به هیچ حرکتى بر ضد اسلام نزنند، نه تنها جهاد و مبارزه با آنان واجب نیست، بلکه مسلمانان به داشتن رابطه و خوش رفتارى و دست اندازى نکردن به آنان نیز سفارش شده اند، از جمله این آیه شریفه که بدان اشارت رفت:
(لاینهاکم اللّه عن الذین لم یقاتلوکم فى الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان اللّه یحب المقسطین.)۳۳
خداوند شما را از دوستى با کسانى که با شما در دین نجنگیده اند و شما را از خانه هایتان بیرون نرانده اند، باز نمى دارد و باز نمى دارد که با آنان به نیکى و عدالت رفتار کنید. خداوند کسانى را که: به عدالت و نیکى رفتار مى کنند دوست دارد.
از این آیات و آیات فراوان دیگر۳۴ که در بخش نخست به برخى از آنها اشاره کردیم به خوبى استفاده مى شود که میزان و معیار در تنظیم رابطه با کافران و مشرکان این است که: کسانى که بر سر راه نشر اسلام مانع ایجاد کنند، به مسلمانان ستم روا دارند، آنان را از خانه و کاشانه شان بیرون برانند، فتنه گرى و آشوب علیه مسلمانان به راه اندازند و به طور کلى سر دشمنى با اسلام و مسلمانان را داشته باشند، باید همه مسلمانان با آنان به نبرد بپردازند تا در برابر حق تسلیم شوند.
ولى اگر آنان به هیچ روى متعرض مسلمانان نشوند، از این آیه به روشنى استفاده مى شود که مسلمانان مى توانند با آنان به نیکى و خوش رفتارى و عدالت رفتار کنند و با آنان رابطه مسالمت آمیز داشته باشند.
برخى از نویسندگان با استناد به همین آیات و نیز با اشاره به وجود جهاد ابتدایى در اسلام چنین پنداشته اند که اسلام دین جنگ و جهاد است و به ضرب شمشیر پیش رفته و در حقیقت اسلام همواره با غیرمسلمان در حال نبرد است:
(والدوله الاسلامیه من الناحیه النظریه اذن فى حاله حرب دائمه مع العالم غیرالاسلامى ولکن هذا الأمر مستحیل الیوم من حیث الواقع و لیس حکام المسلمین فى حاله تسمح لهم بمجاربه العالم حرباً لاتنقطع.)۳۵
بر این اساس از بعد نظرى حکومت اسلامى همواره در حال جنگ با جهان غیرمسلمان است. هر چند چنین چیزى در عصر حاضر در عمل ممکن نیست و حاکمان کشورهاى اسلامى در شرایطى نیستند که بتوانند به جنگ دنیا بروند و پیاپى با کفار بجنگند.
روشن است که این بهتانى بیش نیست و دین اسلام هیچ گاه طرفدار جنگ و خونریزى نیست. علامه محمد حسین کاشف الغطاء در اثر ماندگار خویش (المثل العلیا فى الاسلام لا فى بحمدون) که در پاسخ به (ایوانز هایکنیزه) سیاستمدار کهنه کار و نائب رئیس جمعیت دوستداران خاورمیانه وقت آمریکا که با حیله گرى از وى براى شرکت در کنکره به اصطلاح (همکارى اسلام و مسیحیت در مبارزه با مادى گرایى) دعوت کرده بود نگاشته است، ضمن بر شمردن جنایات آمریکا و انگلیس در خاورمیانه و تشریح دیدگاههاى بلند اسلام و نیز با اشاره به بهتانهاى غربیان به اسلام مى نویسد:
(اسلام دین عقیده است. آنهایى که مى گویند اسلام از راه جنگ و سلاح پیش رفته است به غلط رفته اند. اسلام یعنى ایمان و عقیده. هرگز نمى شود از راه جبر و اکراه ایمان و عقیده را بر مردم تحمیل کرد. ایمان و عقیده از راه برهان و حجت وارد دلها مى شود. روش اسلام نیز همین است. از این رو مى گوید: (لا اکراه فى الدین قد تبیّن الرشد من الغیّ)۳۶، در دین اکراهى نیست که رشد از گمراهى آشکار شده است.
اسلام، سلاح را در برابر ستمکارانى به کار گرفت که تسلیم منطق و برهان نبودند و با آیین حق به عناد و دشمنى برخاستند. قرآن درباره آنها فرمود: قاتلوهم حتى لاتکون فتنه.)۳۷ با آنها بجنگید تا فتنه اى نباشد. نمى گوید با آنها بجنگید تا دیندار شوند، بلکه مى گوید: با آنها بجنگید تا فتنه ها ریشه کن شود.
اسلام هرگز به میل خود دست به اسلحه نمى برد. دشمنان اسلام اند که به واسطه مزاحمت و فتنه، اسلام را به صحنه نبرد مى کشانند و اگر راه دعوت را به روى اسلام نبندند، هرگز وارد جنگ نمى شود….)۳۸
ب. درست است که جهاد ابتدایى در اسلام تشریع شده است و کم وبیش همه فقهاى شیعه و بسیارى از فقهاى عامه بدان اعتراف دارند، ولى باید توجه داشت که جهاد ابتدائى نیز در حقیقت به گونه اى دفاع از اسلام است و این گونه نیست که مسلمانان مأمورند در هر شرایطى و همواره با کفار در جنگ باشند. علامه طباطبائى با اشاره به برداشتهاى ناروایى که برخى از آیات جهاد داشته اند، مى نویسد:
(… ثم القتال الابتدائى الذى هو دفاع عن حق الانسانیه وکلمه التوحید ولم یبدأ بشیئ من القتال الاّ بعد اتمام الحجه بالدعوه الحسنه کما جرت علیه السنه النبویه. قال اللّه تعالى: (ادع الى سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه وجادلهم بالتى هى احسن)۳۹ والآیه مطلقه، وقال تعالى:۴۰ (لیهلک من هلک عن بیّنه ویحیى من حیّ عن بیّنه.)۴۱
پس از آن [دعوت مسالمت جویانه اسلام و تحمل رنجها و دفاع مشروع از حق تمامیت خویش] جهاد ابتدایى است که دفاع از حق بشر و کلمه توحید است. اسلام به هیچ روى قبل از اتمام حجت بر کافران و دعوت آنان به اسلام به شیوه نیکو اقدام به جهاد نکرده است. چنانکه سیره پیامبر(ص) هم بر همین جارى بود. خداوند مى فرماید:
(مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با بهترین شیوه با آنان مجادله کن) و این آیه مطلق است و دربرگیرنده همه است و باز خداوند مى فرماید: (تا هر که هلاک مى شود با دلیل هلاک گردد و هر که زنده مى ماند با دلیل زنده بماند.
از عبارت علامه استفاده مى شود که جهاد ابتدایى نیز در حقیقت دفاع از اصل توحید و پاسدارى از رسالت توحیدى است، دفاع از انسانیت و حق مشروع و فطرت حق جوى انسان است.
روایات باب جهاد
باورمندان دیدگاه دوم براى ثابت کردن نظر خویش به برخى از روایات که درباب جهاد با کافران وارد شده است نیز، استدلال کرده اند و گفته اند از این روایات استفاده مى شود که اصل نخستین دررابطه با غیر مسلمانان بر جهاد و مبارزه همیشگى استوار است و جز در موارد استثنایى همواره باید جهاد و مبارزه، با آنان ادامه یابد. از جمله:
از پیامبر اکرم نقل شده است که فرمود:
(أمرت ان اقاتل الناس حتى یقولوا لا اله الا اللّه، فان قالوها عصو منّى دمائهم و اموالهم.)۴۲
از خداوند فرمان دارم که با مردم بجنگم تا هنگامى که بگویند: (لا اله الاّ اللّه.)
پس هرگاه گفتند، از جانب من، جان و مالشان در امان است.
و در حدیث دیگرى مى فرمود:
(الجهاد ماض منذ بعثنى اللّه الى أن یقاتل آخر امتى الدجال لایبطله جور جائر ولاعدل عادل.)۴۳
پیکار در راه خدا از هنگامى که خداوند مرا به رسالت برانگیخت تا آن هنگام که آخرین فرد از امتم با دجال بجنگند، وجود دارد. نه عدالت عدالت گرى و نه ستم ستم پیشه اى آن را باطل نمى تواند بکند.
از این احادیث و مانند آنها نیز استفاده کرده اند که جهاد با کافران یک امر بنیادى و همیشگى است و در همه زمانها جارى است. بنابراین اصل اوّلى در رابطه با کافران جهاد است و جز در مواردى ویژه،مسالمت با آنان و داشتن رابطه جایز نیست.
بى گمان فریضه جهاد در اسلام ویژه عصر خاصى نیست و در همه زمانها جریان دارد و همانند سایر احکام و واجبات اسلام تا روز قیامت پا بر جا و نافذ است، ولى نخست آن که سند این روایات ضعیف است و نمى توان به آنها استناد کرد و دو دیگر،این که لازمه (همیشه بودن) آن باشد که اصل در رابطه با کافران جنگ است، محل تردید است و آن را از این روایات نمى توان استفاده کرد.
بنابراین تنها به استناد این روایات نمى توان مطمئن شد که اصل برناسازگارى و دشمنى همیشگى با غیر مسلمانان است.
بازداشتن از سستى و دعوت به صلح
خداوند متعال از این که مسلمانان ضعف و سستى از خود نشان دهند و در نتیجه دشمن بر آنان پیروز شود و ناگزیر شوند تقاضاى صلح و آشتى کنند، بازداشته است:
(فلا تهنوا و تدعوا الى السلم وأنتم الاعلون.)۴۴
پس سستى نکنید تا ناگزیر شوید دشمن را دعوت به صلح و آشتى کنید و شما برترید.
ولى دلالت این آیه بر این که اصل در رابطه با کفار برجنگ وخونریزى استوار است، روشن نیست. افزون بر این در برابر این آیه برخى آیات نیز مسلمانان را به صلح و نرمش در برابر غیرمسلمان فراخوانده است:
(وان جنجوا للسلم فاجنح لها و توکل على اللّه انه هو السمیع العلیم.)۴۵
اگر کافران مایل به صلح بودند و پیشنهاد صلح دادند، تو نیز به صلح گراى و برخدا توکل کن که اوست شنوا و دانا.
بر همین اساس گروهى از مفسران جمع این دو آیه را این گونه دانسته اند که اگر کافران پیشنهاد صلح دادند بپذیرید، ولى این که شما بخواهید پیشنهاد صلح دهید جایز نیست.۴۶ برخى نیز گفته اند اگر صلح حقیقى و با عزت باشد پذیرش آن جایز است، ولى اگر صلح از روى سستى و ضعف باشد و کافران در پیشنهاد صلح صادق نباشند، جایز نیست.۴۷
کفر، انگیزه اصلى نبرد
در حقیقت بخشى از دلیلهایى را که باورمندان دیدگاه دوم براى استوار ساختن نظرخویش آورده اند، ناشى از این مسأله است که انگاشته اند (کفر) و یا (نامسلمان بودن) به تنهایى مى تواند علت واجب بودن جهاد باشد. آنان با تکیه بر همین نکته و با استفاده از آیات و روایاتى که در مورد بازدارى از دوستى باکافران و پیکار و مبارزه با آنان وجود دارد، گفته اند اصل اولى در رابطه با کفار برنداشتن رابطه و بر جهاد و پیکار قرار دارد.
البته بى گمان که (کفر) و (شرک) ستمى بزرگ بر بشر است و اسلام بر اساس دعوت به توحید و یکتاپرستى مى خواهد بشر را از مهلکه کفر و شرک نجات دهد و ریشه کفر و شرک را بخشکاند، ولى این سخن به معناى آن نیست که (کفر) و یا (شرک) به تنهایى و بدون تجاوزگرى به مسلمانان و نیز بدون فتنه گرى و تنها به خاطر کافربودن سبب آن است که رابطه مسلمانان با آنان دشمنانه و براساس جنگ استوار باشد یا چنانکه از برخى آیات و روایات استفاده مى شود، افزون بر کفر انگیزه هاى دیگرى نیز براى واجب بودن جهاد با کافران باید باشد.
همه فقیهان چه شیعه و چه سنى اتفاق دارند که درجهاد با کافران، کشتن پیرمردان و پیرزنان و خردسالان و همه آنان که از عرصه معرکه بر کنار هستند، جایز نیست و مسلمانان حق ندارند آنها را بکشند و حال آن که اگر (کفر) و (شرک) علت واجب بودن جهاد با آنان باشد باید کشتن آنان نیز روا باشد، زیرا آنان نیز کافر هستند.
از این گذشته از برخى آیات نیز این معنى استفاده مى شود که کفر به تنهایى انگیزه واجب بودن جهاد نیست و تجاوز و ستم و موجبات دیگرى براى واجب بودن آن هست از جمله:
(وقاتلوا فى سبیل اللّه الذین یقاتلونکم ولاتعتدوا.)۴۸
با کسانى که با شما جنگ مى کنند و دشمنى دارند، در راه خدا مبارزه کنید و تجاوز مکنید.
( وقاتلوهم حتى لاتکون فتنه.)۴۹
و با آنان بجنگید تا دیگر فتنه اى نباشد.
(وما لکم لاتقاتلون فى سبیل اللّه والمستضعفین من الرجال والولدان….)۵۰
چرا در راه خدا و به خاطر مردان و زنان و کودکان ناتوانى که… نمى جنگید؟
دراین آیات دستور جهاد با کافران به خاطر تجاوزگرى و فتنه گرى و هجوم آنان به مسلمانان و نیز دفاع از ستمدیدگان و مظلومانى است که در چنگ کافران فتنه گر گرفتارند، در حقیقت دفاع از اسلام و مسلمانان و مستضعفان است. بنابراین به هیچ روى نمى توان (کفر) و یا (شرک) را به تنهایى علت واجب بودن جهاد دانست و نتیجه گرفت که پس اصل بر نداشتن رابطه و بر قرارى حالت جنگ با کافران است.
بر این اساس از جمع بندى مجموعه دلیلهایى که باورمندان هر دو دیدگاه براى اثبات نظر خویش آورده اند مى توان چنین نتیجه گرفت که اصول کلى حاکم بر نظام اسلامى و دیدگاههاى گسترده و فراگیر اسلام نسبت به بشر و آیات بسیارى در قرآن کریم، نشانگر آن است که اصل بنیادین بر زندگى مسالمت آمیز با غیر مسلمانان است.
پی نوشت ها
۱. ۳۰.توبه، ۱۲۳.
۲.تحریم، ۹.
۳.توبه، ۱۲.
۴.ممتحنه، ۸.
۵.بقره، آیات ۱۹۳ و ۲۵۶.
۶.(دائره المعارف الاسلامیه)، ج ۷۸/۹.
۷.بقره، ۲۵۶.
۸.همان ،۱۹۳.
۹.(شخصیت واندیشه هاى کاشف الغطاء)، به کوشش احمد بهشتى۴۳/، کانون نشر اندیشه هاى اسلامى.
۱۰.نحل، ۱۲۵.
۱۱. ۴۰.انفال، ۴۲.
۱۲.تفسیر (المیزان)، ج۲، ص۶۸ .
۱۳.تفسیر (الکاشف)، ج۱، ص۲۹۷.
۱۴.(سنن ابى داود)، ج۳، ص۱۸؛ کتاب الجهاد، حدیث ۲۵۳۲.
۱۵.محمد، ۳۵.
۱۶.انفال، ۶۱.
۱۷.(الاستعانه بغیرالمسلمین) ص۱۱۶.
۱۸.تفسیر (نمونه)، ج۲۱، ص۴۹۰.
۱۹.بقره، ۱۹۰.
۲۰.همان، ۱۹۳.
۲۱.نساء، ۷۵.
نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده: اسماعیل اسماعیلی
اصل نخستین در برخورد با غیر مسلمانان بخش اول