- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
نگاه ویژه بازخوانى روابط دختر و پسر
عوامل و دلایل افزایش روابط دختر و پسر
در بررسى عوامل ایجاد و یا افزایش روابط دختر و پسر در ایران، مى توان به برخى زمینه ها و عواملى اشاره کرد که در افزایش و یا ایجاد برخى آسیب هاى اجتماعى دیگر مانند طلاق نیز مؤثر هستند. عوامل به دو سطح خرد و کلان تقسیم مى شود، در سطح خرد، ویژگى هاى پسران و دخترانى تبیین مى گردد که بیشتر درگیر روابط دختر و پسر هستند و در سطح کلان به عوامل ساختارى و تغییرات اجتماعى که زمینهساز ایجاد و افزایش الگوهاى جدید روابط دختر و پسر هستند مورد بررسى قرار مى گیرد.
بدیهى است که توجه همزمان به دو سطح خرد و کلان، به تحلیل دقیق تر این موضوع و در نتیجه مدیریت بهتر آن مى انجامد. با این وصف مطالعه پژوهش ها و آثار اندکى که درباره این موضوع انجام گرفته و یا منتشر شده است، نشان مى دهد سهم رویکردهاى خرد به مراتب بیشتر از رویکردهاى ساختارى و کلان بوده است.
در این قسمت عوامل افزایش روابط دختر و پسر، با تأکید بر ساختارهاى کلان اجتماعى بررسى مى شود.
۱- تسهیل روابط دختر و پسر
یکى از تغییرات مهمى که در الگوى زندگى مردم ایران به خصوص در کلان شهرها صورت گرفته است، سهولت روابط دختران و پسران در سال هاى اخیر است. از جمله مظاهر این سهولت، کثرت و توسعه اماکنى است که اساساً براى بهره مندى نسل جوان ایجاد شده اند و یا نسل جوان بیشترین بهره گیرى را از آنها دارند.
دانشگاه ها، سینماها، فرهنگسراها، پارک ها، کافى شاپ ها و کافى نت ها اماکنى هستند که در آنها ارتباط حضورى دختران و پسران به شدت تسهیل شده است. الگوى طراحى برخى از این اماکن، به توسعه روابط دختر و پسر دامن مى زند.
ویژگى عمده اماکن اجتماعى مدرن آن است که حضور جوانان در آنها بر اساس ویژگى ها و هویت فردى آنان مى باشد؛ به این معنا که خانواده، فامیل و یا مرجعیت هاى دیگرى که در گذشته روابط و کنش هاى جوانان را در اجتماع هدایت، همراهى و یا کنترل مى کردند، از همراهى جوانان باز مى مانند.
برخى پژوهش ها بیانگر آن است که دو سوم افراد داراى رابطه از طریق ملاقات حضورى و ارتباط کلامى با یکدیگر رابطه برقرار کرده اند. حدود چهل درصد از افراد داراى رابطه، اولین ارتباط را در خیابان با یکدیگر برقرار کرده اند. ۱۵ درصد در میهمانى ها، ۱۵ درصد در دانشگاه ها و ۱۲ درصد در پارک ها به این رابطه اقدام کرده اند.
۲- توسعه وسایل ارتباط جمعى
از جمله مهمترین عوامل تغییرات اجتماعى در جوامع مدرن، رسانه ها و وسایل ارتباط جمعى هستند. در سال هاى گذشته توسعه وسایل ارتباط جمعى به خصوص تلفن همراه و اینترنت، حجم و کیفیت روابط انسانى را تحت تأثیر خود قرار داده است.
اکثر استفاده کنندگان از اینترنت در ایران را جوانان تشکیل مى دهند و حجم بالایى از مشترکان تلفن همراه، جوانان هستند. گرچه اطلاعات دقیقى از کیفیت استفاده جوانان از این وسایل نداریم، اما برخى شواهد و آمارها نشان مى دهد جوانان در موارد غیر ضرورى از این وسیله استفاده مى کنند.
توسعه امکانات در فضاهاى مجازى براى گفت و گو، دوستیابى و انتقال اخبار و اطلاعات، هر چند مى تواند کارکردهاى مثبت بسیارى داشته باشد، اما به دلیل فقدان زیرساختهاى فرهنگى و وجود برخى زمینه هاى اجتماعى، غالباً به فضایى براى اتلاف اوقات فراغت تبدیل شده است و به شلختگى این روابط در فضاى مجازى دامن مى زند.
شاید مهمترین اقبال جوانان ایرانى به این دو وسیله، قابلیت عمده آنها در امکان بروز «فردیت» است. هویت مجازى افراد در فضاى مجازى، امکان هنجارشکنى ها و تجربه کردنها را بدون پذیرش تبعات اجتماعى ایجاد مى کند.
۳- تغییر در گروه هاى مرجع جوانان
یکى از عناصر مهم هویت بخشى به یک گروه یا یک طبقه اجتماعى، مرجعیت ها و مراکز ثقل اقتدار براى افراد و اعضاء آن گروه یا طبقه است. مرجعیت ها افراد یا گروه هایى هستند که گروه هاى وابسته، هنجارها و ارزش هاى خویش را از آنان مى گیرند و تلاش مى کنند خود را با آن هنجارها تطبیق دهند.[۱]
اگر بپذیریم در گذشته عمده ترین مرجعیت هاى جوانان خانواده، روحانیت و معلمان بودند، امروزه این مرجعیت ها در میان جوانان، به خصوص جوانانى که با جنس مخالف خود ارتباط دارند، روز به روز کاهش مى یابد، به گونهاى که جایگاه برخى از آنان، از مرجعیت مثبت به مرجعیت منفى[۲] تنزل مى یابد. بدیهى است نفى یک مرجعیت به معناى جایگزینى مرجعیت هاى دیگر است.
سیر تغییر مرجعیت گواه آن است که به تدریج مرجعیت هاى بیگانه و سازگار با نظام سلطه سرمایهدارى جایگزین مرجعیت هاى سنتى خواهند شد. از جمله مهمترین آموزههاى مرجعیت هاى جدید، دامن زدن به روابط آزاد دختران و پسران است.
۴- بالا رفتن سن ازدواج
از جمله پیامدها و نشانههاى مدرنیته و صنعتى شدن جوامع، بالا رفتن سن ازدواج است. در کشورهاى توسعه یافته و یا در حال توسعه، فاصله بلوغ جنسى و بلوغ اجتماعى، آموزش عالى، تأخیر در استقلال اقتصادى جوانان، کاهش حمایت خانواده ها از فرزندان پس از ازدواج موجب تأخیر سن ازدواج شده است.
از طرف دیگر برخى عوامل بومى نیز در سال هاى اخیر سن ازدواج را افزایش مى دهد. یکى از مهمترین آنها، عوامل جمعیتشناختى و نوسانهاى رشد جمعیت است که به مضیقه ازدواج در سال هاى گذشته منجر شد.[۳]در خلال سال هاى ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ رشد جمعیت در ایران حدود ۹/۳ درصد بود که با اعمال سیاستهاى کنترل جمعیت، از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵ به ۵/۱ درصد رسید. [۴]
از آنجا که میانگین سن ازدواج در مردان حدود ۴ سال بیش از زنان است دخترانى که در فاصله سال هاى ۵۵ تا ۶۵ متولد شدند، به دلیل نبودن این تعداد پسر در سال هاى قبل از ۵۵، در مضیقه ازدواج قرار گرفتند. آمار دختران مجرد بالاى ۲۲ سال چنین وضعیتى را تأیید مى کند.
بدیهى است بالا رفتن سن ازدواج به معناى تأخیر در پاسخ گفتن به نیازهاى عاطفى و غریزى است. از آنجا که نیروى جنسى و نیازهاى عاطفى و احساسى از قوى ترین قواى انسانى به خصوص در ایام جوانى هستند، طبیعى است خروج از قالبهاى مشروع و قانونى در ارضاء عواطف و نیازها افزایش یابد.
از سوى دیگر مضیقه ازدواج براى دختران در سال هاى گذشته، باعث شده است بسیارى از دختران روابط دختر و پسر را واسطهاى براى ازدواج و انتخاب همسر بدانند. بسیارى از دخترانى که به مشاوران مراجعه مى کنند، این سؤال را مى پرسند که آیا روابط دختر و پسر، راهکار مناسبى براى انتخاب همسر است؟[۵] بنا بر گزارش برخى پژوهش ها، حدود ۴۴ درصد دختران هدف اصلى خود را از رابطه با جنس مخالف، ازدواج و انتخاب همسر ذکر کرده اند، در حالى که ۲۵ درصد پسران چنین ادعایى را داشتهاند.
اگر نوسانات رشد جمعیت را عامل مؤثرى در افزایش یا کاهش روابط دختر و پسر بدانیم، مى توانیم پیشبینى کنیم در سال هاى ۸۸ تا ۹۵ به دلیل اینکه مضیقه ازدواج بیشتر براى پسران آماده ازدواج مطرح است، در حجم و الگوى روابط دختر و پسر تغییراتى صورت بگیرد.
اما از سوى دیگر نسلى که در گذشته، بیشترین روابط میان دو جنس را تجربه کرده است، در سال هاى پیش رو، نسل همسران جوان را تشکیل مى دهد.
در کنار خانواده هاى جوان موجود که روابط دختر و پسر را تجربه کرده اند، حجم فراوانى از دختران مجرد و زنان بیوه وجود دارند. این امر به معناى تداوم تعلق خاطر عاطفى خانواده، به بیرون از نهاد خانواده است. به این معنا که حجم به بالایى از روابط میان دختر و پسر را با توسعه مفهوم جوانى و مفاهیم دختر و پسر در میان زوجهاى جوان، پیشرو خواهیم داشت. بالا رفتن آمار طلاق و بزههاى اخلاقى نیز از پیامدهاى این گونه روابط است.
۵- حاکمیت روحیه فردگرایى
اگر روابط دختر و پسر را پدیدهاى مدرن بدانیم، بیش از آنکه مظاهر و تجلیات مدرنیته را مورد توجه قرار دهیم، باید نگاه خود را به انگارهها و فرهنگهایى معطوف کنیم که به تدریج با غلبه و توسعه مدرنیته در کشور ما، توسعه مى یابند. از جمله ویژگى هاى فرهنگ مدرن، تأکید بر فردگرایى است. فردگرایى که بر محوریت فرد در بهره مندى از حقوق اساسى و حقوق شهروندى تأکید مى کند، در کنار مفاهیم دیگرى چون سکولاریسم، لیبرالیسم و اومانیسم تبلیغ مى شود.
به علاوه، در جوامع مدرن یا در حال گذار به سوى مدرنیته، فردگرایى وصف کنش هاى افراد جامعه محسوب مى شود. میل به استقلال، برنامهریزى براى آینده فردى و ترسیم آرمانهاى فردى، بخشى از مظاهر حاکمیت روحیه فردگرایى است. تأکید بر حقوق و آزادىهاى فردى، مهمترین مطالبه جوانان مى باشد. بر این اساس، ازدواج دوره اى ایده آل و مرحله اى از کمال و پیشرفت در زندگى محسوب نمى شود، زیرا جوانان براى تغییر وضعیت و تغییر انتخاب اهمیت ویژهاى قائل هستند.
برخى خرده فرهنگ ها و سبک هاى زندگى نیز به رفتارهاى فردگرایانه در جوامع متأخر دامن مى زند. از طرف دیگر تمایل به متفاوت بودن، دیده شدن، انتخاب کردن، به روز بودن و برخى مفاهیم بنیادى تر مانند کالایى شدن روابط جنسى، موجب مى شود دوستى ها و روابط پیش از ازدواج، اشکال جدیدى از خانواده را در کشورهاى در حال توسعه رقم زند.
تغییر نگاه به ازدواج و تشکیل خانواده، به خصوص از نیمه دوم قرن بیستم به بعد از ویژگى هاى جوامع مدرن است. در گذشته مجموعهاى از نیازها و اهداف مانند نیازهاى عاطفى، نیازهاى غریزى، میل به بقاء نسل و به دست آوردن پایگاه اجتماعى، موجب پدید آمدن نهاد خانواده و اقدام به ازدواج مى شد و تأکید بر دو عنصر تعهد طرفینى و قداست نهاد خانواده، از ویژگى هاى دیگر خانواده محسوب مى گردید.
افزایش روحیه فردگرایى و آرمانهاى فردگرایانه، خانواده را به صورت یکى از امکانهاى فرارویى مطرح مى کند که حتى المقدور از تعهداتى که فردیت فرد را محدود مى نماید، خالى است؛ به این معنا که طرفین مى پذیرند این انتخاب، راه را بر انتخابهاى دیگر نمى بندد و پایان عمر یک خانواده تا زمانى است که یکى از طرفین، انتخاب جدیدى نکرده باشد. به همین دلیل روابط میان دو جنس از شکل و قالبهاى محدود کننده قانونى آن خارج شده و به صورت نوعى رابطه عرفى ظاهر مى شود.
اگرچه این ویژگى ها مخصوص کشورهاى توسعه یافته و بهخصوص آمریکاست، اما مطالعه وضعیت جوانان در اکثر کشورهاى جهان نشان مى دهد این فرهنگ به دلیل وجود وسایل ارتباط جمعى از قبیل ماهواره و اینترنت، فراگیر خواهد شد. [۶]
در جامعه ما، این وضعیت تا حد زیادى پیچیده است. تنوعات فرهنگى کشور که گاه منشاء اقتصادى، قومى و اقلیمى دارند، ما را از تعمیم ویژگى هاى یک خرده فرهنگ به سایر خرده فرهنگ ها باز مى دارد.
از سوى دیگر برخى نهادها از جمله مذهب، خانواده و قانون نیز در برابر اشاعه فرهنگ افراطى فردگرایى و مظاهر آن در روابط دختر و پسر مقاومت مى کنند. ارزشمندى نهاد خانواده، روابط فامیلى و ارزش هاى اخلاقى در کنار حمایت مذهب و قانون از روابط و تعهدات متقابل میان زوجین، موجب شده است که اکثرجوانان هنوز ازدواج را مرحلهاى تکاملى از دوران حیات اجتماعى افراد بدانند.
از سوى دیگر، تربیت فرزندان بر اساس روحیات فردگرایانه، و ظهور این گونه رفتارهاى در سایر ساحتهاى حیات اجتماعى ایرانیان، از جمله رفتارهاى اقتصادى، گواه آن است که به تدریج رفتارها و روحیات فردگرایانه درحال گسترش است، و دیر یا زود اخلاق و نهاد خانواده را تهدید خواهد کرد.
افزایش هنجارشکنى ها در میان افراد متأهل از رسوخ روحیات فردگرایانه در حوزه اخلاقیات و خانواده حکایت دارد؛ از طرف دیگر مظاهر فردگرایانهاى مانند تمایل به آزاد شدن از قید و بندهاى خانواده و گرایش به استقلال، ضعف روابط صمیمانه با پدر و مادر، حساسیت کمتر خانواده نسبت به برقرارى رابطه با جنس مخالف، ضعف اعتقادات مذهبى خانواده، ضعف نظارت خانواده بر فرزندان، ضعف پایبندى فرد به احکام شرعى و ارزش هاى سنتى، در افرادى که با جنس مخالف اقدام کرده اند، گزارش شده است.
۶- بحران هویت
یکى از عواملى که به روابط دختر و پسر دامن مى زند، مانند بسیارى آسیب هاى اجتماعى دیگر، بحران هویت است. اگر هویت را تفسیر اشخاص از کیستى خود و انتظار متقابل فرد و جامعه از یکدیگر بدانیم، بحران هویت را مى توان اغتشاش در این برداشت و یا ناسازگارى آن با انتظارات متقابل فرد و جامعه از یکدیگر دانست.
البته علاوه بر امکان ترسیم معنایى عام از هویت، با عنوان هویت فردى، مى توان به اعتبارات و حیثیتهاى متفاوت، هویت هاى گوناگونى از قبیل خانوادگى، ملى، دینى، اجتماعى و فرهنگى ترسیم کرد.[۷] بدیهى است میان هویت عام فردى و سایر هویت ها، رابطه متقابل وجود دارد.
اختلال و اغتشاش در برخى هویت هاى خاص، عوامل مخصوص خود را دارد. یکى از عوامل تأثیرگذار بر هویت را مى توان در مرجعیت هاى هویتساز جستجو کرد. افراد، گروه ها و جوامع، بر اساس نوع مرجعیت هایى که مى پذیرند، هویت مى یابند. همانطور که پیش از این اشاره شد، پایگاه مرجعیت هاى سنتى به تدریج در حال تزلزل است و هویت هاى تأثیرپذیر از این مرجعیت ها نیز در معرض آسیب خواهند بود.
یکى از عوامل تأثیرگذار بر نفى مرجعیت هاى سنتى، حرکت تدریجى جوامع در حال توسعه به سوى مدرنیته است. یکى از تأثیرات مدرنیته به خصوص در دوران متأخر آن (دوران پست مدرنیته)، نفى مرجعیت هاى سنتى است. برخى تجربههاى فرهنگى کشورهاى در حال توسعه، به رغم اختلاف فراوان در سطح توسعه یافتگى، مشابه تجربههاى کشورهاى توسعه یافته است.
شاید مهمترین عامل این تشابه، توسعه وسایل ارتباط جمعى، از جمله اینترنت و ماهواره دانست. «فرهنگ جهانى عصر پسامدرن تأثیرپذیرى جوانان از روندهاى فرهنگى همه کشورهاى جهان را به دنبال خواهد داشت. تلویزیون هاى ماهواره اى و اینترنت، مرزهاى زمانى و مکانى را درمى نوردند و هزینه آن گشوده شدن فرهنگ بومى به هجوم جهانى فرهنگ عامه پسند غربى، به ویژه نوع آمریکایى آن است. مقاومت در برابر این تهاجم فرهنگى حتى براى کشورهاى قدرتمندى که به حفظ زبان و سنن فرهنگى خویش اصرار دارند، بسیار دشوار است.[۸]
اما علاوه بر تأثیر فرهنگ مدرنیته، برخى کژکارى هاى ساختارى نیز سبب بحران و اختلال هویت فردى و هویت هاى خاص شده است. برخى ناکارآمدىهاى حکومت، نهاد آموزش، خانواده و روحانیت اطمینان نداشتن جوانان به آینده و در نهایت بى اعتنایى آنان نسبت به مرجعیت هاى سنتى را در پى دارد.
نفى جایگاه مرجیعتها و هویت هاى منبعث از آنان، خرده فرهنگ ها و سبک هاى زندگى، نقش مهمى در بازتعریف هویت جدیدتر براى جوانان ایفا مى کنند. این خرده فرهنگ ها بر فراغت به جاى کار، بر گروه همسالان و نیز بر سبک زندگى تأکید مى کنند. از پیامدهاى پذیرش این هویت صنفى جدید، تأکید بر «اکنونیت» و به روز بودن است. رسانه ها و به خصوص فضاى مجازى، مکانى سیال و مجازى را براى هویتیابى جوانان ایجاد مى کنند.
از جمله مظاهر این هویت جدید استفاده از زبان جدید و سیال، و مدهاى پوشش و آرایش است. این قبیل کالاهاى خردهفرهنگ جوانان، به سرعت، تولید، مصرف و اشاعه مى یابند و به سرعت نیز از عرصه خردهفرهنگ جوانان حذف مى شوند.
حساسیت جوانان در مشارکت یافتن در این هویت جدید، بیش از همه چیز در فقدان پایگاههاى مستحکم هویت بخش ریشه دارد. نفى هنجارهاى گذشته یکى از الزامات حضور در چنین فضایى است. یکى از این هنجارها، هنجارهاى دینى- اخلاقى در روابط دختر و پسر است.
بر اساس برخى پژوهش ها، نگرش مثبت به برقرارى رابطه با جنس مخالف، تمایل به آزاد شدن از قید و بندهاى خانواده وگرایش به استقلال، ضعف روابط صمیمانه با پدر و مادر، ضعف نظارت خانواده ها، ضعف اعتقادات مذهبى و پایبندى به احکام شرعى و به طور کلى بى اعتنایى به ارزش هاى سنتى جامعه، احتمال برقرارى رابطه با جنس مخالف را افزایش مى دهد و تمام این موارد، معلول اختلال در هویت افراد است.
– اختلال در هویت جنسى
هویت جنسى بخشى از هویت فردى است. هویت جنسى را مى توان به برداشت شخص از جنسیت خود در نسبت با نقش ها و انتظارات مبتنى بر جنسیت تعریف کرد. فقدان چنین برداشتى و یا اغتشاش در آن هویت جنسى را دچار اختلال خواهد کرد.
تمام آنچه که درباره بحران هویت گفتیم، مى توانیم درباره هویت جنسى نیز مطرح کنیم. اما در این قسمت، به طور خاص، تأثیر اختلال هویت جنسى، در افزایش روابط دختر و پسر مورد توجه است.
نظام آموزش و تربیت ما در سال هاى اخیر به پیروى از الگوى غربى، از تربیت دختران و پسران براى پذیرش نقش هاى متفاوت غافل است. بخشى از این غفلت، معلول غفلت از اهمیت و تأثیر نقش هویت جنسى افراد در بسیارى از ساحتهاى زندگى است و بخش دیگر از آن، در تبلیغات اندیشههاى فمینیستى که جنسیت را امرى اجتماعى مى دانند، ریشه دارد. یکسانسازى امر آموزش و تربیت موجب مى شود که هر دو جنس به رغم وجود غرایز و نیازهاى متفاوت و گاه متضادشان، در موقعیتها و فرصتهاى متفاوت یکسان رفتار کنند.
تربیت نشدن پسران براى غیرت ورزى، کنترل چشم، مسئولیت پذیرى و صیانت از غریزه جنسى، و هم چنین تربیت نشدن دختران براى حیاء، پرهیز از تبرّج و رفتارهاى عشوه گرانه و خضوع در گفتار موجب مى شود، دو جنس در برقرارى ارتباط با یکدیگر، هر چند غرایز سرکش طبیعى و جنسى آنان وجود دارد، همانند ارتباط با همجنسان خود رفتار کنند.
۷- ناکارآمدى خانواده ها در ارضاء نیازها و عواطف زوجین
در تقریر موضوع و محل نزاع در مسئله روابط دختر و پسر گفتیم که با توسعه مفهومى «رابطه دختر و پسر» به رابطه میان زنان و مردان جوان متأهلى که بیرون از خانواده روابطى دارند، وسعت مى یابد.
در توجیه چرایى ارتباط افراد متأهل، اعم از ارتباط عاطفى و یا جنسى، مى توان به بروز نوعى عادت ثانویه براى افرادى که در دوران تجرد چنین روابطى داشتهاند اشاره کرد. در بخش پیامدها به این موضوع خواهیم پرداخت. چنین روابطى میان افراد متأهل مى تواند تا حدود زیادى معلول ناکارآمدىهاى خانواده هاى جدید در ارضاى غرایز و نیازهاى روانى باشد.
پى نوشت ها
[۱]- محمد سعید ذکایى، فرهنگ مطالعات جوانان،تهران، نشر آگه، چاپ اول، ۱۳۸۵، صفحه ۱۴۴؛
[۲]- همان.
[۳]- محمد سعید ذکایى، فرهنگ مطالعات جوانان، نشر آگه، چاپ اول، ۱۳۸۵، ص ۱۵۵؛
[۴]- افشین جعفرى مژدهى و حجت الله قندى، رشد جمعیت و اختلال در وضعیت ازدواج در ایران، فصلنامه ریحانه، شماره ۱
[۵]- به عنوان نمونه رک به «روابط پسر و دختر»، محمد رضا احمدى با همکارى جمعى از محققان، نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، ۱۳۸۶؛
[۶]- محمد سعید ذکایى، جامعه شناسى جوانان ایران، ص ۴۲؛
[۷]- رک: محمد رضا شرفى، جوان و بحران هویت، انتشارات سروش، چاپ اول،۱۳۷۹
[۸]- محمد سعید ذکائى، جامعه شناسى جوانان ایرانى، ص ۴۲
منبع: حوراء؛ دى ۱۳۸۷؛ شماره ۲۸