- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- 0 نظر
مندله از آموزه های وجره یانه، یکی از طریقت های رازآمیز بودایی است. در این طریقت بودایی مندله، جایگاه مهمی در مراحل سلوک، تفکر و بیداری معنوی دارد. در این مقاله می کوشیم با مندله و ابعاد مختلف آن آشنا شویم.
جایگاه مندله در بودیسم وجره یانه
بوداییان عمدتاً بر این باورند که در پی تناسخ و حیات پی در پی می توان به مقام بیداری رسید. بوداییانی که پیروان گرایش وجره یانه هستند، بر این باورند که هر کس صاحب استعداد و توانایی های خاص است. لذا فرد باید ترکیبی از فنون و آداب و مهارت های گوناگون را به کار گیرد تا بتواند از چرخه سمساره رهایی یابد. آنان معتقدند که انسان قادر است در طول یک دوره زندگی، «مطلق» را دریابد، به شرطی که خطرات احتمالی را بپذیرد. از این رو، برای وصول به حقیقت، حامیان این سنت، مناسک، آیین ها و مراسم مختلف را برگزار می کنند و در این مراسم از مندله به عنوان راهی که آنان را در نیل به رستگاری یاری می کند، سود می جویند.[۱]
معنای مندله و ساختار آن
مندله، کلمه ای سنسکریت به معنای «دایره» است. دایره نمادی است آیینی و جادویی برای کیهان، آسمان و مفاهیم مربوط به الوهیت در سنت های شرق و غرب. دایره چون دارای آغاز و پایانی نیست، دلالت بر مطلق و ابدیت دارد.[۲] اما در اصطلاح، مندله، عبارت است از دوایر هم مرکز یا چند مرکز که محاط در مربع است و مرکز آن جایگاه جلوس خدای مرکزی است[۳]، که معمولاً به همراه همسر خود می باشد. در چهار جهت اصلی، چهار بودا قرارگرفته اند که هر کدام ایزدبانو و همتای مادینه خود را به همراه دارند. دوایر بعدی، نمود گروهی از بودی ستوه ها و خدایان مرتبه پایین است. هر چه فاصله این خدایان از مرکز بیشتر شود، از اعتبار و اهمیت کمتری برخودار می شوند.[۴]
ممکن است در مرکز مندله تصاویر خدایان یا علایم آن ها را قرار دهند یا به صورت گل نیلوفر ظاهر شود. همچنین، در مرکز مندله امکان دارد، تصویر بودا یا تمثیلی قرار گیرد که نشان دهنده آمیزش عبادی شیوا و شکتی است. عناصر سازنده مندله نیز نمادین بوده و از فانی بودن زندگی دنیوی و ناپایداری عمر انسان حکایت می کنند.[۵]
دایره های مندله، نمادی برای کیهان، آسمان ها و خدا در شرق و غرب هستند. در مندله، آسمان و زمین به ترتیب، به وسیله دایره در درون یک مربع نشان داده می شود که نماد اصل آفرینندگی جهان و به منزله زهدان جهان است.[۶] نقطه مرکزی مندله آغازی است که همه چیز از آن سرچشمه می گیرد و بدان باز می گردد. آن چه در نگاره مندله در سنن عرفانی شرق بسیار بنیادین است، نقطه مرکزی است که هدف یوگی رسیدن به این نقطه است.[۷]
مندله درهایی در چهار جهت دارد. در واقع، کمال غایی چهار در مندله در ظهور «یک» است. یوگی برای این می کوشد که ذهن را در چهار جهت توسعه و کمال بخشد، تا به یک یعنی بلندترین مرتبه روحانی برسد. غایت مرتبه روحانی، پایان همه مراحل، یعنی نیل به اشراق است. بنابراین، «مندله در ساحت اندیشه و شهود شرقی که نمود را عین بودا می شناسد، هم جلوه ای از حقیقت است، هم طریق حقیقت؛ هم راه می برد، هم راه می نمایاند».[۸]
انواع مندله
طرح مندله می تواند دو بعدی روی کاغذ و حریر و …، سه بعدی مانند مجسمه و یا به صورت معماری مثل برخی از معابد باشد که به عنوان کمک در مراقبه یا به صورت نقاط کانونی آداب تشرف به کار برده می شوند. هم چنین، مندله مى تواند نامرئى باشد و هنگام مراقبه، در دل مراقبه گر ساخته شود. همان طور که تاجیما رویوجون، دانشمند بودایى، مى گوید: «مندله حقیقى در اعماق دل انسان ساخته مى شود»؛ و مندله تن که برترین نوع مندله است در تن آدمی ساخته می شود.[۹] علت این که مندله ها را بر روی پارچه می کشند این است که دل بتواند روی نمونه های آن ها یک دله شود و به وسیله آن ساخت جهان را که راهی برای رستگاری است، مجسم کند. اما، مندله هایی که از طریق پاشیدن پودرهای رنگی نقاشی می شوند را در پایان مراسم از بین می برند، از آن جهت که نماد رهایی از سمساره در نیل به رستگاری هستند.[۱۰]
چیستی مندله
مندله در گرایش وجره یانه، عمدتاً به معنای قلمرو خدایی است که خود در مرکز آن جای دارد و قسمت های مختلف آن به عنوان قلمرو خدایان گوناگون، بوداها و بودی ستوه ها است. مندله جهان را طبق ادراک عمیق این خدایان باز می نمایاند. مندله هم اقامت گاه خدایان است و هم اشاره به خود خدایانی است که در آن ساکن شده اند.[۱۱]
در اندیشه وجره یانه، مندله اغلب اشاره به یک فضا با یک ساختار خاص دارد که به وسیله یک خط پیرامون آن احاطه می شود و در آن خدا و یا خدایان به وسیله منتره ها دعوت می شوند. مرکز مندله شامل تصویر یا نماد خدای اصلی است که «مندله شه» یا خدای مندله نامیده می شود. «مندله شه» با کل مندله شناخته می شود و خدایانی که اطراف آن می باشند، نمود آن هستند. بوداها، بودی ستوه ها، الهه ها، نگهبانان و… همه نمود «مندله شه» هستند.[۱۲] یک مندله ساده تنها یک «مندله شه» با چهار خدا در اطراف آن دارد. این ساختار ساده می تواند به وسیله اضافه کردن چهار یا خدایان بیشتر در جهت میانی پیچیده تر شود. [۱۳]
مندله به وسیله سه یا چهار دایره متحد المرکز احاطه می شود که اولی نماد آتش و مظهر دانستگی است؛ دومی نماد گورستان و مظهر جهان محسوسات است؛ سومی نماد وجره و مظهر جهان ثبات است؛ چهارمی نماد لوتوس است که مظهر جهان معنوی است.[۱۴] دایره گل لوتوس نشان دهنده گل لوتوس بزرگ است که به عنوان محافظ برای مندله، کاخ و ساکنان الهی آن به کار می رود. اطراف هر مندله یک دایره آتش درخشان وجود دارد که همه نیروهای منفی را دور از درون مندله نگه می دارد. در تعداد نسبتاً زیادی از مندله ها دایره چهارم نیز وجود دارد که به وسیله هشت زمین قبرستان نمایش داده می شود و به سه دایره اول اضافه می گردد.[۱۵]
همچنین، در اطراف مندله می توان موجودات هراس انگیزی مثل مار، جانوران وحشی و اهریمن را مشاهده کرد.[۱۶] این موجودات هراس انگیز در مندله دروازه بانان مندله هستند که مسئول مراقبت از مندله می باشند. در این دوایر، چندین بخش مختلف ظاهر می شود که هر طرف آن با داشتن راه ورود به وسیله یک در، به شکل «T» نمایان می شود.[۱۷] بنابراین، در طریقت وجره یانه، مندله محیط مقدسی را تعیین می کند و آن را از تهاجم نیروهای تجزیه کننده حفظ می کند که باید آن را به خاطر مقاصد آیینی و نیایشی پاک نگه داشت.
تاریخ و خاستگاه مندله
محققان بر این باورند که مندله های طریقت وجره یانه ریشه در سنت های ودایی دارند که طرح قربانگاه های ودایی نمایان گر آن است.[۱۸] جنبه های مقدس مندله ها می تواند به عنوان ادامه محل قربانی ودایی تلقی گردند. مربع های چهار گوش مندله های وجره یانه شباهت خاصی به محراب آتش مقدس دارد.[۱۹]
کیهان به مثابه مندله
در اندیشه وجره یانه جهان هم چون یک مندله با بوداها و بودی ستوه های گوناگون تصویر می شود که همگی این بوداها در اطراف خدای مرکزی قرار می گیرند. این خدا منبع انبساط وجود است که همه چیز از آن سرچشمه می گیرد و دوباره در آن مستحیل می گردد.[۲۰] بنابراین، مندله بیش از همه نقشه عالم است؛ در فرایند صدور و انجذاب که عالم در گستره فضایی بی حرکت بلکه به شکل گردش زمانی و هر دو به صورت یک فرایند حیاتی که از یک اصل ذاتی تحول می یابد و حول یک محور مرکزی می گردد.
انسان به مثابه مندله
مندله نشان گر ارتباط میان عالم کبیر و عالم صغیر یعنی جهان هستی و جسم انسان است. عالم و جسم انسان به طور کامل هم خوان اند و یوگی در احساس خاصی که به جهان هستی دارد، مندله را در بدنش می سازد.[۲۱] از آن جایی که جسم انسان نمایان گر کیهان است و از آن جایی که فقط از طریق جسم است که یوگی خود را با خدای خویش یکی می کند تا قوای الهی نهفته در خود را بیدار کند و به مقام وصل برسد، در تفکر وجره یانه جسم انسان و سطوح مختلف آن به عنوان یک مندله فرض شده است[۲۲] که به صورت بدیهی در وجود انسان نهفته است. این نوع مندله، فقط می تواند به وسیله ی یوگی ها ایجاد شود نه شخص دیگر. مندله جسم ویژگی خاصی دارد که کمک می کند، سالکان از طریق آن با مشاهده حقیقت غایی به رهایی برسند. به همین دلیل، آن مقدس ترین نوع مندله است.
مندله انسان از چند مرتبه ساخته می شود: مرتبه تن، گفتار و دل. مندله انسان حاوی نمادهای گوناگون است که با مقاصد و فنون عمل مراقبه همسازند و صفات خوب یک بودا را منعکس می کنند. آن ها نشان دهنده تن، گفتار و دل یک بودا هستند. در مندله تن خدایان با ویژگی های شمایل نگارانه با تصاویری شبیه انسان نشان داده می شوند؛ در مندله گفتار خدایان به وسیله سیلاب تخم نشان داده می شوند و در مندله دل، خدایان به وسیله نماد تهیت نشان داده می شوند.[۲۳]
مندله به مثابه راه
مندله، دایره های تو در توی نقشه مقدس راهی است که سلوک سالک را به مقصد راهبری می کند[۲۴]، به طوری که سالک از طریق مناسک و انجام اعمال باید آن ها را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارد و از موانع مختلف عبور کند تا از این طریق به ماهیت خود و حقیقت نهایی پی ببرد.[۲۵]
این سلوک عرفانی از دایره بیرونی آغاز می شود و تا وصول سالک به نقطه مرکزی ادامه می یابد. دایره بیرونی مندله آغاز راه است، آغازی برای رسیدن به یگانگی. این دایره بیرونی نمادی است از قرار گرفتن در مسیر کمال که تا رسیدن به آن نقطه مرکزی، یوگی راه بسیار دشواری در پیش رو دارد؛ راهی که در آن همه اضداد با هم می آمیزند و یوگی می تواند از همه اضداد و تناقض ها اندیشه خود را آزاد ساخته و به مقام اتحاد دست یابد. دایره تو در توی مندله نشانگر رهایی از پریشانی و پراکندگی و رسیدن به مرکز مندله، یعنی مقام اتحاد است که آرام آرام صورت می پذیرد.[۲۶]
نقطه مرکزی مندله نمادی از جنین است که آفرینش از آن شروع می شود. در واقع، آن چه در مندله در تفکر عرفانی وجره یانه بسیار بنیادین است، نقطه مرکزی است که ناف هستی است و هدف سالک رسیدن به این نقطه مرکزی و یکی شدن با خدای اصلی است[۲۷]، و این عمل معرفت بخش یکی از بهترین راه های نیل به اشراق و رسیدن به مطلق در طریقت وجره یانه می باشد.[۲۸]
بر همین اساس، سالک همواره در طلب راهی به سوی خویشتن خویش یعنی به سوی مرکز وجود (مندله) خود است. چرا که مندله در حقیقت همه ای است که در بنیاد حقیقت وجود یعنی خود انعکاس یافته است. یوگی به کمک مرشد معنوی دایره های مندله را یکی پس از دیگری پشت سر می گذارد و هر لحظه به مرکز وجودی خویش که همان اتحاد با خدای مرکزی و رسیدن به مقام وصول است نزدیک می شود و حضور عالم و حرکت خدایان و نیروهای آنان را درک می کند. به این ترتیب، به وحدت با آن چه که ادراک کرده، یعنی مقام اتحاد با خود می رسد. این مقام، نمادی از اتحاد با خدای اصلی است که هدف سالک رسیدن به آن است. اما، این وحدت در صورتی حاصل می شود که در زمان خاص آن، سالک وارد این نقطه شود و مندله در جایگاه پاکی ساخته شده باشد.
در نگاره مندله، گذر ازکثرت برای رسیدن به وحدت و همچنین تمامیت مادی و معنوی را می توان مشاهده کرد. سالک، به صورت تدریجی، وارد عرصه های این فضای قدسی می شود و از بخش های مختلف که با مراتب رازآموزی و مراحل گوناگون سیر و سلوک معنوی تطبیق می کنند، یکی پس از دیگری می گذرد و اینگونه تا مرکز قدسی که نماد قلب جهان و اقامت گاه رمزی خدایان است، پیش می رود.[۲۹]
این به سالک اجازه می دهد تا از طریق آن نیروهای کیهانی را فرا بخواند. چرا که به واسطه مندله می توان نیروهای جهان را به بند کشید و بر آن ها غالب شد. در نتیجه، سالک به وسیله مراقبه از همه امور وهمی و خیالی جهان سمساره ای رهایی می یابد و به وسیله مراقبه با مندله در حالت غیرثنوی به روشنایی می رسد.[۳۰] اتحاد کامل با خدای مرکزی و دریافتن ارتباط میان اشیاء و موجودات با هر چیز دیگر و نیز بیداری موجودات چنانکه هستند، شأن مندله است. اصل مندله دلالت بر بیان تجربه دیدن ارتباط میان تمام پدیده ها می کند که از طریق راهنمایی های مرشد معنوی برای سالک حاصل می شود.
نتیجه گیری
وجره یانه، سومین گرایش تفکر بودایی و صورتی از پیچیده ترین سنن دینی در شرق است. پیروان و حامیان طریق وجره یانه، برای وصول به حقیقت، آیین ها و مراسم مختلف برگزار می کنند و در این مراسم از مندله به عنوان راهی برای نشان دادن حقیقت و نیل به نجات استفاده می کنند. مندله ها دایره هایی جادویی و نمادین برای انجام مراقبه و تمرکز بر خویشتن و جستجو در درون انسان هستند. هر یک از این دایره ها که در مندله مندرج اند، مظهر یکی از منازل و مقامات سلوک بودایی است که سالک طریقت وجره یانه باید برای نیل به کمال آن ها را بپیماید.
پی نوشت ها
[۱] . هاردی، ادیان آسیا، ص۶۰۶
[۲] . هال، فرهنگ نگاره ای نمادها در هنر شرق و غرب، ص۱۶، ۱۹
[۳] . الیاده، رساله در تاریخ ادیان، ص۳۵۰
[۴] . هاردی، ادیان آسیا، ص۶۰۶
[۵] . conze, Buddhism A Short History: 65-66
[۶] . هال، فرهنگ نگاره ای نمادها در هنر شرق و غرب، ص۹
[۷] . اسماعیل پور، اسطوره، بیان نمادین، ص۲۲
[۸] . توچی، مندله، نظریه و عمل، ص۳۰
[۹] . ذکرگو، مودرا رمزشناسی حالات دست در شمایلنگاری بودایی، ص۹۲
[۱۰] . Brauen, The Mandala in Tibetan in Buddhism: 3-4
[۱۱] . Williams, Buddhist Thouht: 227-8
[۱۲] . توچی، مندله، نظریه و عمل، ۱۰۳
[۱۳] . Bühnemann, Mandalas: Buddhist Mandalas: 8/5641
[۱۴] . Saunders, Buddhist Mandala: 9/156
[۱۵] . Brauen, The Mandala in Tibetan in Buddhism: 5-6
[۱۶] . ۳۲۹Irons, Encyclopedia of Buddhism:
[۱۷] . Saunders, Buddhist Mandala: 9/156
[۱۸] . Gaeffk, Mandalas: Hindu Mandalas: 9/153
[۱۹] . Bühnemann, Mandalas: Buddhist Mandalas: 26-27
[۲۰] . هاردی، ادیان آسیا، ص۶۰۶
[۲۱] . Saunders, Buddhist Mandala: 9/155
[۲۲] . الیاده، یوگای پاتنجلی، ص۱۴۹
[۲۳] . Bühnemann, Mandalas: Buddhist Mandalas: 8/5642
[۲۴] . هاوکینز، آیین بودا، ص۲۸؛
[۲۵] . ۳۲۹ Irons, Encyclopedia of Buddhism:
[۲۶] . اتونی، نگاره ماندالا، ریختار ساخت اسطوره، ص۲۱-۲۰
[۲۷] . اسماعیل پور، اسطوره، بیان نمادین، ص۹۲
[۲۸] . Saunders, Buddhist Mandala: 9/156
[۲۹] . دوبوکور، رمزهای زنده جان، ص۱۰۶
[۳۰] . Conze, Buddhism A Short History: 65. Snellgrove, Indo-Tibetan Buddhism: 19
منابع
۱. اتونی، بهروز، نگاره ماندالا، ریختار ساخت اسطوره، حماسه اسطوره ای عرفان، فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی، ش۲۱، ص۴۳-۹، زمستان ۱۳۸۹
۲. اسماعیل پور، ابوالقاسم، اسطوره، بیان نمادین، تهران، سروش ، چاپ چهارم، ۱۳۹۳ش
۳. الیاده، میرچا، رساله در تاریخ ادیان، تهران، سروش، چاپ پنجم، ۱۳۹۴ش
۴. الیاده، میرچا، یوگای پاتنجلی، مراقبه در مکاتب عرفانی هند، تهران، پارسه، چاپ اول، ۱۳۹۴ش
۵. توچی، جوزپه، مندله، نظریه و عمل، با اشاره خاصّ به روانشناسی جدید زیردانستگی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان ومذاهب، چاپ اول، ۱۳۸۸ش
۶. دوبوکور، مونیک، رمزهای زنده جان، تهران، نشر مرکز، چاپ دوم، ۱۳۷۶ش
۷. ذکرگو، امیرحسین، مودرا رمزشناسی حالات دست در شمایلنگاری بودایی، فصلنامه هنرنامه، ش۲۳، ص۲۹-۱۷، تابستان ۱۳۸۳
۸. هاردی، فریدهلم، ادیان آسیا، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش
۹. هاوکینز، برادلی، آیین بودا، تهران، امیرکبیر، چاپ پنجم، ۱۳۹۳ش
۱۰. هال، جیمز، فرهنگ نگاره ای نمادها در هنر شرق و غرب، تهران، نشر فرهنگ معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۰ش
۱۱. Bühnemann, Gudrun, “Mandalas: Buddhist Mandalas”, Encyclopedia of Religion, Editor: Lindsay Jones, New-York: Macmillan, 1980
۱۲. Brauen, Martin, The Mandala in Tibetan in Buddhism, https://aras.org
۱۳. Conze, Edward, Buddhism A Short History, A. P. H. Publishing Corporation. , Oxford: One world publications, 1993
۱۴. Irons, Edward A, Encyclopedia of Buddhism, New-York: Facts on File (An imprint of Infobase Publishing), 2008
۱۵. Saunders, E. Dale, “Buddhist Mandala”, Encyclopedia of Religion, Editor: Mircea Eliade, New-York: Macmillan, 1987
۱۶. Snellgrove, David, Indo-Tibetan Buddhism (Indian Buddhists and their Tibetan successors), Boston: Shambhala Press, 2002
۱۷. Williams, Paula & Tribe, Anthony, Buddhist Thouht (A complete introduction to the Indian tradition), London & New-York: Routledge (Taylor & Francis e-library), 2002
منبع مقاله | اقتباس از:
گراوند، سعید، میرزایی، ثریا، اهمیت مندله و نقش معرفت شناسی آن در منازل سلوک در طریقت وجره یانه، دوفصلنامه مطالعات شبه قاره دانشگاه سیستان و بلوچستان، سال۱۲، ش۳۸، بهار و تابستان ۱۳۹۹، ص۱۹۵-۲۱۴