مقایسه مراقبه ذن بودایی با مراقبه نفس قرآنی

۱۴۰۱-۰۱-۲۷

173 بازدید

مراقبه در مکتب ذن بودایی، راهی برای رسیدن به اشراق و روشن بینی است، همانطور که مراقبه نفس در آموزه های قرآن، راه رستگاری است. این دو سنت معنوی، نگاه متفاوتی به مراقبه و غایت آن دارند، هر چند در هر دو سنت، مراقبه باعث دگرگونی ذهن و روان انسان شناخته می شود و او را در مسیر تعالی معنوی پیش می برد.

مکتب ذن‌ بودایی‌

دو سه‌ قرن‌ پس‌ از درگذشت‌ بودا، پیروانش‌ به‌ دو دسته‌ بزرگ‌ «هینه یانه» و «مهایانه»، یعنی‌ ناقل‌ کوچک‌ و ناقل‌ بزرگ‌، تقسیم‌ شدند. از این‌ دو شاخه‌ بزرگ‌ نیز چندین‌ شاخه‌ کوچک تر رویید.[۱]

ذن‌ بودایی، به دسته مهایانه‌ بودیسم‌ تعلق دارد که‌ به طور عمده‌ در ژاپن‌ یافت‌ می شود؛ اما اخیراً‌ در کشورهای‌ غربی، به‌ ویژه‌ ایالت‌ متحده‌ اثر گذاشته‌ است. فرقه های‌ ذن، حدود نُه‌ میلیون‌ طرفدار دارد. اصطلاح‌ ذن‌ از نظر لغوی‌ به‌ معنای‌ مراقبه‌ است.

از نظر سنتی‌ می گویند ذن،‌ در سال‌ ۵۲۰ میلادی‌ به وسیله‌ بودی‌ دارمه که‌ از هند به‌ چین‌ آورده‌ شد؛ اما برخی این‌ گزارش را‌ جعلی‌ می دانند.[۲]

ابعاد هندی و چینی ذن

ذن، هم‌ در خطوط‌ کلی‌ عقاید مانند تناسخ، نیاز به‌ رهایی، امکان‌ دستیابی‌ فردی‌ به‌ بودائیت، و هم‌ در وفاداری‌ به‌ بودا و نظام‌ رهبانی‌ سنگهه که‌ به وسیله‌ وی‌ بنیان گذاری‌ شد، به‌ قطع‌ شکل‌ بودایی‌ دارد و در عین‌ حال، به‌ طور مشخصی‌ از نظر روحی، چینی‌ است.

در حالی‌که‌ روش های‌ هندی‌ مراقبه (dhyana)، بر تأثیر کوشش‌ فردی‌ در کنترل‌ ذهن‌ و اهمیت‌ جدا شدن‌ فرد از محیطش‌ تأکید می ورزد، ذن‌ بودایی‌ بر ناخواسته بودن‌ روشن بینی (Satori) و رابطه‌ بین‌ فرد و طبیعت‌ تأکید می‌کند.

عصر طلایی‌ ذن

قرن‌ هشتم‌ و نهم، «عصر طلایی‌ ذن» است. در این‌ دوره، استادان‌ بزرگ‌ ذن، مانند ما تسو، نان‌ چوآن، هوآنگ، لین‌ چی و چاو چو، زندگی می کردند.

در این‌ دوره، سبک‌ خاص‌ تعلیم‌ ذن‌ که‌ بر تعلیم‌ شفاهی‌ و استفاده‌ از شکل های‌ غیرعقلانی‌ گفت ‌و گو تأکید می ورزید، شکل‌ گرفت‌ که‌ بعدها «کوآن» از آن‌ گرفته‌ شد. در برخی‌ موارد، از خشونت های‌ فیزیکی‌ برای‌ رهانیدن‌ شاگردان‌ از شکل های‌ معمول‌ تفکر و یافتن‌ وجدان‌ روشن‌ استفاده‌ می شد.

پس‌ از آزار شدید بودایی‌ ها در سال ۸۴۵ م، ذن‌ به‌ دلیل‌ ویژگی های‌ درونی‌ و انزوا در دیرهای‌ کوهستانی، فرقه‌ غالب‌ در چین‌ شد.[۳]

ذن در ژاپن

ذن‌ در قرن‌ دوازدهم‌ و سیزدهم‌ به‌ ژاپن‌ رفت‌ و ترکیبی‌ از بودایی‌ هندی‌ و عقاید چینی‌ (خصوصاً تائوئیسم) را ارائه‌ کرد و با فرهنگ‌ ژاپنی‌ عجین‌ شد. دو مکتب عمده‌ ذن‌ «لین‌ چی» و «ایسائوتونگ» در قرن‌ چهاردهم‌ به‌ ژاپن‌ رفتند. فرقه‌ اول تأکید بیش تری‌ بر استفاده‌ از کوآن‌ داشت‌ و برای‌ به دست‌ آوردن‌ اشراق‌ ناگهانی‌ می کوشید؛ در حالی که‌ دوگن، بنیانگذار فرقه ایسائوتونگ، بر نشستن‌ در حال‌ مراقبه‌ (ذاذن) تأکید می ورزید.

تأثیر ذن‌ بر زیبایی شناسی‌ ژاپنی‌ اعم‌ از شعر، نقاشی، خطاطی‌ تا مراسم‌ چای، گل آرایی‌ و باغبانی‌ فضای‌ سبز، مشهور است.

ذن‌ ژاپنی‌ در قرن‌ ۱۶ و ۱۷ میلادی افول‌ کرد؛ اما شکل های‌ سنتی‌ آن‌ به وسیله‌ هاکوئین‌ بزرگ (۱۶۸۶ – ۱۷۶۹) احیا شد. تمام‌ استادان‌ مکتب لین چی در زمان‌ حاضر، شیوه‌ او را پی‌ می گیرند.

مراقبه و خالی شدن از تفکر

ابتدائی ترین مرحله ذن در انجام مراقبه، خالی شدن از اندیشیدن است؛ خالی شدن از همه الگوهای عادی اندیشیدن که عمیقاً ریشه در ذهن دارد. اساتید مراقبه ذن، مریدان را از تفکر بر حذر می دارند و می گویند «هر چقدر فرد جدی تر فکر کند، از نایل شدن به تجربه «شکست – خود» نا امید تر می شود.»

بدگمانی ذن به تفکر و فلسفه

ذن به فلسفه بدگمان است. از نظر برخی محققان، عدم اعتماد ذن به تفکر و فلسفه ریشه تاریخی دارد. از نظر تاریخی خاستگاه ذن، چین است. ذن در چین به عنوان یک عکس العمل شدید در مقابل سیستم عام فلسفی مهایانا، که در هند و چین بسط یافته بود، شکل گرفت. متفکران بودایی در آن بحث ها و منازعات فلسفی، خود را به شدت درگیر می کردند. بنابراین متفکران ذن درصدد کنار گذاشتن جدال و استدلال برآمده و کوشیدند بودیسم را به شکل اصلی و ساده خود برگردانند.

مراقبه، هسته اصلی تعالیم ذن

نظر ذن این است که تجربه اصلی شخص بودا، هسته اصلی تعالیم ذن چه در ژاپن و چه در چین بوده است. پیرو ذن در صدد حذف تمام اشکال تاریخی بودایی برمی آید تا به تجربه روشن بینی بودا برسد و آن را مجدداً در شکل اصلی اش تجربه کند و به عمق حیات معنوی که فراتر از حوزه عقل است، دست یازد. از این رو، در عمل و در اصل با هر نوع استفاده از عقل در فهم هسته اصلی تعالیم ذن مخالفت می ورزد.[۴] تجربه اصلی بودا از نظر ذن، نوعی بیداری به مرتبه فراآگاهی است.

گفته می شود بودی دارما به جانشین خود اکا، در پاسخ به این که چگونه فرد می تواند به ساحت حقیقت مطلق (tao) وارد شود، چنین گفته است: «فقدان تشویش و اضطراب در جهان خارجی، و فقدان آرزو در ذهن؛ و تنها هنگامی که ذهن تو مانند یک دیوار عمودی باشد، می توانی وارد حوزه حقیقت شوی.» ایزوتسو می گوید، «این سخنان چیزی جز دعوت به مراقبه نیست.»[۵]

چنان چه پیش تر نیز اشاره شد، اصل مراقبه در ذن، ذاذن نامیده می شود که به معنای نشستن در مراقبه است. از نظر ذن، هر فرد در درون خود یک «طبیعت – خود» یا یک «طبیعت – بودا» دارد و آگاهی ناگهانی به آن، همان حاصل شدن بودائیت یا اشراق به تمام پدیده ها است. در حقیقت این مساله به وحدت همه اشیاء اشاره دارد.

آگاهی مطلق و خالی شدن ذهن از هر دوگانگی

از دیدگاه ذن بودایی، تعقل و اندیشیدن در هر شکلی که ظاهر شود، به «من» اشاره دارد که به چیزی آگاهی می یابد. ساختار اصلی اندیشیدن و تعقل، «آگاهی – از» است. نفس عاقله و شیء مورد تعقل دو چیز جدا از هم هستند که در مقابل یکدیگر قرار دارند. در حقیقت در این جا نوعی ثنویت حاکم است. ذن از این حد فراتر می رود و از آگاهی مطلق و ناب سخن می گوید، نه «آگاهی از چیزی».

شوسان سوزوکی یکی از پیروان معروف ذن در قرن هفدهم می گوید: «دستیابی به بودائیت به معنای «خالی شدن» است و آن این است که تو به حالت نخستین (بی تمایزی) که در آن سخن از «من»، «دیگری»، «حقیقت»، و «بودا» نیست برگردی؛ یعنی این که تو از همه چیز دست بشویی و خود را برای رهایی مهیا کنی. این حالت در تو حاصل نمی شود، مگر این که هیچ چیز در ذهنت باقی نماند حتی اندیشه اشراق»

طراحی ذاذن و کوآن

در ابتدای تاریخ ذن، مراقبه نظام مند به صورت امروزی وجود نداشت. تا اواخر سلسله تئانگ، هر مرید ذن راه خود را می رفت. بعدها بود که به منظور تربیت مریدان بر روش ذاذن و کوآن تاکید شد. چنان چه قبلاً نیز اشاره شد، روش ذاذن در مکتب «ایسائوتونگ» و کوآن در مکتب «لین‌ چی» مورد استفاده قرار گرفت.

آموزه مراقبه نفس در قرآن

آموزه های قرآن نیز ما را به مراقبه دعوت می کند. اما مراقبه قرآنی برای غرق شدن در آگاهی مطلق نیست، بلکه هدفش غرق شدن در ذکر الهی است. قرآن نمی خواهد آگاهی ما را از هر دوگانگی خالی کند، بلکه می خواهد ما را در آگاهی از خداوند مستغرق کند. در این بخش با بهره از تفسیر علامه طباطبایی، آموزه قرآنی مراقبه نفس را شرح می دهیم.

نفس، راه خداست

قرآن کریم می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ، لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ، إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[۶]

«اى کسانى که ایمان آورده اید بر شما باد رعایت نفس خودتان، چه آنان که گمراه شده اند گمراهی شان به شما ضرر نمى رساند اگر شما خود راه را از دست ندهید، بازگشت همه شما به خداست و پس از آن آگاهتان مى کند به آنچه عمل مى کردید.»

مطابق با تفسیر علامه طباطبایی، وقتی قرآن می فرماید «بر شما باد نفس تان»، مقصود این است که شما ملازمت کنید نفس خود را از جهت اینکه نفس شما راه هدایت شما است، نه از جهت اینکه نفس یکى از رهروان راه هدایت است.

به عبارت دیگر، «اگر خداى تعالى مؤمنین را در مقام تحریک به حفظ راه هدایت، امر مى‏ کند به ملازمت نفس خود، معلوم مى ‏شود نفس مؤمن همان طریقى است که باید آن را سلوک نماید، بنا بر این نفس مؤمن طریق و خط سیرى است که منتهى به پروردگار می شود. نفس مؤمن راه هدایت اوست، راهى است که او را به سعادتش مى رساند.»[۷]

فراموشی و غفلت از نفس

خدای سبحان در سوره حشر می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ. وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ. لا یَسْتَوِی أَصْحابُ النَّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّهِ أَصْحابُ الْجَنَّهِ هُمُ الْفائِزُونَ»[۸]

خداوند در این آیات به مؤمنین دستور  مى دهد نفس را زیر نظر گرفته و اعمال صالح او را که سرمایه و توشه فرداى اوست (و بهترین توشه تقوا است) تحت مراقبت قرار دهند، زیرا براى نفس امروز و فردایى است، و نفس هر آنى در حرکت و در طى مسافت است، و منتهاى سیرش خداى سبحان است، چون نزد اوست حسن ثواب یعنى بهشت.

بنا بر این بر انسان لازم است که این راه را ادامه داده و همواره به یاد خداى خود باشد و لحظه اى فراموشش نکند، چون خداى سبحان غایت و هدف است، و انسان عاقل هدف را از یاد نمى برد، زیرا مى داند که فراموش کردن هدف باعث از یاد بردن راه است. روى این حساب اگر کسى خداى خود را فراموش کند خود را هم فراموش کرده و در نتیجه براى روز واپسین خود زاد و توشه اى که مایه زندگیش باشد نیندوخته است، و این همان هلاکت است.[۹]

کسانى که تنبه دارند و متذکرند به تذکرى که هرگز دستخوش نسیان نشود با کسانى که غفلت دارند، و واقعیتى را که هیچ آنى از آن جدا نیستند را درک نمى ‏کنند یکسان نیستند[۱۰]؛ غفلت و عدم درک این واقعیت که در زندگى در حال پیمودن راهى هستند که یک قدم نمى توانند از آن تخطى کرده یا یک لحظه آن را ترک گفته، پا از آن بیرون نهند.[۱۱]

این اختلاف در درک براى این است که متذکر به این حقیقت هر لحظه که به یاد آن مى ‏افتد و متوجه مى شود که نسبت به خداى خویش در چه موقفى قرار دارد و نسبت او با سایر اجزاى عالم چه نسبتى است، نفس خود را مى یابد که منقطع و بریده از غیر خداست، و حال آنکه غیر متذکر چنین درکى ندارد. همین متذکر هم قبل از تذکرش نفس خود را بسته و مربوط به عالم مى یافت.

نیز مى یابد که در برابرش حجاب هایى است که کسى را جز پروردگارش به آن حجاب ها دسترسى و احاطه و تاثیر نیست؛ تنها پروردگار او قادر بر رفع آن حجاب ها است. همچنین نفس خود را مى یافت که با پروردگار خود خلوتى دارد که دوستى جز او برایش نیست.

در اثر این مراقبه مستمر ادراک و شعور نفس عوض شده و نفس از افق شرک به موطن عبودیت و مقام توحید مهاجرت نموده، و اگر عنایت الهى دستگیرش شود و توفیق شامل حالش گردد، شرک و اعتقاد به موهومات و دورى از خدا و تکبر شیطانى و استغناى پوشالى و خیالى را یکى پس از دیگرى به توحید و درک حقایق و نزدیکى به خدا و تواضع رحمانى و فقر و عبودیت تبدیل مى نماید.[۱۲]

نتیجه گیری

مراقبه ذن، برای رسیدن به آگاهی مطلق و خالی شدن ذهن از هر دوگانگی طراحی شده است. اما مراقبه نفس در قرآن، بر پایه نگاه توحیدی شکل گرفته و نوعی استغراق در ذکر الهی است. اشتراک این دو آموزه در این است که هر دو، آگاهی روزمره ما را دگرگون کرده و آگاهی معنوی را جایگزین آن می کند. اما آگاهی معنوی از نظر قرآن یعنی فقر و عبودیت و منقطع شدن از غیر خدا، نه رسیدن به آگاهی مطلق و خالی شدن از دوگانگی.

پی نوشت ها

[۱] . Zimmer, Heinrich, Philosophics of India, PP,1 . 506-1

[۲] . Smart, ninan, “Zen” in, Ency clopedia of philosophy, PP . 366 . 7

[۳] . Smart, Ninian, “Buddhism” in: Encyclopedia of Philosophy, PP. 365 . 7

[۴] .  Izutsu, p276

[۵] .  Izutsu, p277

[۶] . مائده/۱۰۵

[۷] . علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۶، ص۲۴۳

[۸] . حشر/۱۸-۲۰

[۹] . علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۶، ص۲۴۴

[۱۰] . زمر/۹؛ طه/۱۲۳-۱۲۶

[۱۱] . نک: علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۶، ص۲۴۴

[۱۲] . علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۶، ص۲۴۷

منابع

۱. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت، الأعلمی، چاپ سوم، ۱۳۹۳ق

۲. Smart, Ninian,» Zen «in: Ency clopedia ofphilosophy, paul, Edwards (ed), 1972

۳. Smart, Ninian, »Buddhism« in: Encyclopedia of Philosophy , paul, Edwards (ed), 1972

۴. Izutsu, T,» Meditation Intellection in Japanese Zen Buddhism «in: Traditional Modes of contemplation Action , yusmf Ibish. Peter Lamborn willson (eds). Iranian Academy of philosophy, Tehran, 1977

۵. Zimmer, Heinrich, Philosophics of India, Princeton Univ. Pr, New Jersey, 1990

منابع مقاله | اقتباس از:

۱. سخایی، مژگان، درآمدی بر مطالعه مقایسه ای عرفان اسلامی و ذن بودایی، فصلنامه قبسات، ۱۳۸۱، شماره ۲۴

۲. سخایی، مژگان، نگرشی نقادانه به ذن بودایی از نگاه توحیدی، فصلنامه کتاب نقد، شماره ۳۵

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *