- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- 0 نظر
گر چه شاید در نگاه نخست، بودیسم هینه یانه عاری از هر گونه قداست به نظر برسد، اما در بودیسم مهایانه اعتقاد به امر قدسی و پرستش موجودات متعالی، فضای این آیین را مشحون از قداست کرده است. نقاط عطف زندگی و آموزه بودا مبنای بسیار مهمی در اعتقاد پیروان بودایی به قداست برخی از نمادها، مفاهیم و مکان ها بوده است؛ و نظریه همگانی بودن نجات، راه را برای خداگونگی و قداست انسان هموارتر کرده است.
مبدأ قدسی آفرینش از نگاه بودیسم مهایانه
در بودیسم مهایانه، همه موجودات عالم از یک واقعیت متعالی و قدسی نشئت گرفته اند و نمودهای آن هستند.[۱] این گرایش فکری در توصیف همین واقعیت متعالی و یگانه از تعابیر متنوعی مثل تَتاتَه، بدهی، دهرمه، پرَجنا، بودا و نیروانه استفاده میکند. مکتب های «مادیمَیَکه» و «یگه چاره» به عنوان دو شاخه فلسفی از بودیسم مهایانه، به وجود مطلقی اعتقاد دارند که خمیرمایه همه پدیده های تجربی و فراتجربی را شکل میدهد. در این مکاتب فکری وجود مطلق با نام های غامضی همچون «خلأ یا تهیت» و «مخزن آگاهی یا «چنینی» و امثال آن توصیف می شود.[۲]
دو ساحت مقدس و نامقدس هستی در بودیسم مهایانه
نیروانه که مقصد نهایی پیروان بودایی است، اصطلاحا یعنی «فرونشاندن عطش تمایلات»، «گریز از عوامل شاکله إنیت»، «رهایی از سلسله علل زادمرد» و «رستگاری از رنج جهانی». نیروانه همه مختصات امر قدسی را دارد. زیرا پیش از هر چیز دیگری، حقیقتی نامتجانس از دنیایی است که تجربه می کنیم و امر توصیف ناپذیری است که می توان آن را در بهتربن حالت، «آرامش ابدی» نامید.[۳]
در بودیسم مهایانه، نیروانه ساحتی متفاوت با عالم محسوسات است، اما نه به این معنا که قلمرو جغرافیایی خاصی موسوم به نیروانه وجود دارد، بلکه به این معنا که نیروانه ساحتی قدسی و متعال است که از ویژگی های عالم پدیداری (سمساره) عاری است. نیروانه عالم مطلق است و سمساره عالم مقید و متعین، اما این دو ساحت از یکدیگر جدا نیستند و اینکه نیروانه پدید آید یا سمساره، بستگی به بینش ما دارد. اگر مطلق را در قالب شکل و صورت بنگریم، سمساره به وجود می آید و اگر عالم پدیداری، آزاد از شکل و صورت مطمح نظر قرار گیرد، همان امر مطلق یا نیروانه خواهد بود.[۴]
هنر قدسی در بودیسم مهایانه
با پیدایش سبک هنری گندهاره بود که برای اولین بار، بودا در شکل انسانی به صورت مجسمه به تصویر درآمد. بودا به تدریج از صحنه نگاره هایی که داستان های زندگی او را حکایت می کردند، جدا شد و به عنوان تندیس های مستقلی تراشیده، و موضوع پرستش گردید. این روند به گونه ای ادامه یافت که بودای بت شکن پس از گذشت هزار سال از درگذشتش به بزرگ ترین بت تاریخ تبدیل شد.[۵]
شمایل نگاران همچنین نقش چشمگیری در تصویر پردازی ایزدان بودایی داشتند. آنها سنت ها، باورها و رسوم محلی و نبوغ خود را در چهره پردازی این خدایان وارد کردند. پیروان نیز اگر می خواستند معبودشان را در هیئت نیرومندتری بنمایانند، دست و سر و پای اضافی به تندیس ها و نگاره های خدایان اضافه می کردند تا آنها را با مطلوب دل خود منطبق تر کنند. بدین ترتیب هر کدام از این خدایان شکل های متنوعی همراه با شمار بسیاری دست، چندین سر و رنگ و قیافه مختلفی بر طبق نوع پرستش و مراسم متفاوتی که خویشکاری شان اقتضا می کرد، داشتند. این گونه بود که خدایان در بودیسم مهایانه به طرز شگفت آوری افزایش پیدا کردند. نمونه ای از این گونه شمایل نگاری ایزدان، مربوط به «اولوکیتشوره» است. این بودی ستوه را دارای هزار چشم، برای دیدن مصائب دنیا و دارای هزار دست برای یاری رساندن به مردم تصویر کردند.[۶]
با بررسی نمادگرایی دینی و هنر قدسی بودایی و سیر تاریخی آن، درمی یابیم که در بودیسم از سه نوع نمادهای غیرشمایلی، نیمه شمایلی و شمایلی برای بیان هنری مفاهیم دینی استفاده شده است. منظور از نمادهای غیرشمایلی نمادهایی است که به طور انتزاعی به معبود اشاره دارند که مهم ترین آنها در هنر بودایی عبارت اند از: چرخ دهرمه، شیر و نیلوفر.[۷] نمادهای نیمه شمایلی نمادهایی هستند که ظاهر شمایلی ندارند اما در قالب فیزیکی و مادی به معبود اشاره مستقیم دارند؛ برخلاف نمادهای غیرشمایلی که به طور انتزاعی به معبود اشاره داشتند. نمادهای بارز نیمه شمایلی در هنر بودایی عبارت اند از: استوپا، تخت خالی و جای پا.[۸] اما نمادهای شمایلی در هنر دینی بودایی در دوران حکومت کوشانیان پدید آمد و در پایان سده نخست میلادی در گندهاره و ماتورا، بودا به صورت انسانی مجسم شد. دو عامل اصلی در این زمینه اثربخش بود: یکی تأثیر فرهنگ و هنر یونانی، رومی و ایرانی، و دیگری نفوذ و تأثیر هندوئیسم بر بودیسم.
مندله
مندله یکی از تجلیگاه های امر قدسی است. لفظ مندله به معنای حلقه و دایره؛ و در متون تبتی به معنای مرکز، و نیز چیزی که احاطه می کند ترجمه شده است. مندله به عنوان نمادی دینی، عبارت از دایره های متحدالمرکزی است که در یک مربع محاط اند. در درون این نمودار خطوطی ترسیم می شود و تصاویر خدایان مختلف را بر آن نقش می کنند. مندله در عین حال تصویر رمزی عالم هستی و معبد جمیع خدایان است.[۹] از مندله در بیشتر آیین های دینی رسمی استفاده می شود. این نقش در هند، چین، ژاپن و اندونزی یافت می شود ولی کانون واقعی آن در بین لامایی های تبت است. مندله ها در واقع نقشه های بنای جهان معنوی و تصاویری از راه رستگاری مهایانه اند.[۱۰]
استوپا
واژه «استوپا» به معنای «تپه مقدس» است. استوپا را می توان قدیمی ترین بنای دینی آیین بودا دانست که به عنوان یادبود بودا و به منظور حفاظت از خاکستر او به شکل توده ای تپه مانند از خاک ساخته شد. تا پیش از ظهور بودیسم در هند هیچ بنای استوپایی وجود نداشت، اما پس از مرگ بودا بقایای خاکستر او به هشت استوپا در نواحی مرکزی هند انتقا یافت. این استوپاها بعدا مکان هایی شدند که راهبان بودایی در آنجا جمع می شدند و عبادت می کردند. سپس به دستور آشوکا (٣٠۴ – ٢٣٢ ق.م) استوپاهای دیگری در بسیاری از نقاط هند ساخته شد.[۱۱]
در سوتره «مهاپری نیروانه» آمده است که بودا در اواخر عمرش به شاگرد و برادر ناتنی اش آناندا گفت رهبانان و راهبه ها نباید برای بازمانده های او آیین ویژه ای انجام دهند. با وجود این، به تدریج تأسیس و ستایش استوپا نه تنها در بین مردم، بلکه میان راهبان نیز رواج یافت. به مرور این جایگاه های مقدس ارزش قدسی یافت و مردم برای دریافت برکت، هدایایی مثل گل، بخور و آتش را به این پرستشگاه ها می آوردند.
چهار زیارتگاه مقدس
الف) لومبینی: شهری در مرز میان هند و نپا کنونی است و بر پایه گزارش ها، زادگاه بودا تصور می شود. باغ لومبینی از دیرباز در این منطقه تقدس و اهمیت ویژه ای داشته است. آشوکا در فاصله سال های حکومتش به زیارت لومبینی می رفت و در این محل فرضی تولد بودا به عبادت مشغول می شد. به یادبود حضور آشوکا در این مکان، ستونی سنگی ساختند و بر آن کتیبه ای نیز نگاشتند.
از جمله مکان های زیارتی لومبینی «پوشکارنی» به معنای «حوضچه مقدس» است. بوداییان معتقدند مادر بودا، «مایادوی»، بدن خویش را پیش از تولد بودا در این حوضچه غسل داده و به همین دلیل، این حوضچه از تقدس ویژه ای در بین بوداییان برخوردار است. معبد باستانی مایادوی نیز از جمله مکان های مقدس و مشهور لومبینی است که آن را محل دقیق تولد بودا دانسته اند.[۱۲]
ب) بودگایا: بودگایا در منطقه بیهار کشور هند قرار دارد. بودگایا که محل روشن شدگی بودا است، مقدس ترین مکان برای بوداییان به شمار می آید. امپراتور آشوکا به زیارت این مکان نیز رفته و معبدی در آنجا بنا کرده است. از آن زمان زائران بی شماری به زیارت این مکان می شتابند.[۱۳]
ج) سارنات: بودا در جایی از هند به نام «باغ غزالان» که اکنون سارنات نامیده می شود، نخستین موعظه خود و دهرمه ای را که به آن دست یافته بود، برای یارانش تعلیم داد و به آنها سفارش کرد که راه میانه را برگزینند. بقعه اصلی این زیارتگاه به دست آشوکا در سده سوم ق.م احداث شده است. در این زیارتگاه بقعه ها و آثار مقدس دیگری نیز وجود دارد. افزون بر این، معابد مهم و نوبنیادی نیز برای زائران سارنات ساخته شده است؛ از جمله این معابد می توان به معبد مردم برمه، معبد چینی ها، معبد ژاپنیها و معبد کره ای ها اشاره کرد.[۱۴]
د) کوسیناره: زیارتگاه کوسیناره از جمله مکان های مقدسی است که بوداییان به زیارت آن می روند. بر پایه گزارش ها، این مکان همان جایی است که بودا در آن درگذشت و به نیروانه کامل دست یافت. در همین محل جسدش را سوزاندند و بنای یادبودی برای او ساختند.[۱۵] آشوکا بقعه و مناره هایی در این مکان بنا کرد. با اینکه از سده دوازدهم میلادی و پس از تسلط مسلمانان بر هند به این مکان بی توجهی شد و رو به ویرانی نهاد، اما از اواخر سده نوزدهم این مکان دوباره جایگاه و اهمیت ویژه خود را بازیافت.[۱۶]
در آیین بودا، صرف نظر از این چهار زیارتگاه ویژه، معابد و زیارتگاه های فراوان دیگری مثل ساواتی و سنکاسیا وجود دارد. از نگاه بوداییان، زیارت این مکان ها ارزش و اهمیت ویژه دارد و به بهبود زندگی متعارف انسان و تولد دوباره او در وضعیت بهتر یاری می رساند.[۱۷]
چهار کوه مقدس
در کشورهای خاور دور نیز، مکان های مقدس بسیاری برای بوداییان وجود دارد. در چین، زیارت کوههای مقدس از دیرباز مرسوم بوده است. چهار کوه مقدس در چین به نامهای «او می» مکان مقدس بودی ستوه «سمنته بدره»، کوه «وو تی»، مکان مقدس بودی ستوه منجوشری، کوه «پو تا او» مکان مقدس بودی ستوه «اولوکیتشوره» و کوه مقدس «هوآ» مکان مقدس بودی ستوه کشیتیگربهه وجود دارد.[۱۸]
متون مقدس
بودیسم مهایانه، متون مقدس بودایی را به خودی خود دارای نیرویی سحر آمیز و رهایی بخش در نظر می گیرد که قادر است انسان را در درمان بیماری ها و رفع مصائب یاری دهند. همچنین، قرائت و به یاد سپردن سوتره ها دارای آثار رمزی و فواید بی پایان تلقی شده است. علاوه بر این، درون مایه های رمزی برخی از متون، مؤمنان بودایی را به احترام و تکریم متن مقدس ملزم می کند و با این قداست بخشی، متن از هر گونه بی حرمتی و ارزیابی انسانی فراتر می رود. سوتره نیلوفر از جمله این متن ها است که بی حرمتی به آن موجب گرفتاری معرفی شده است.[۱۹]
ابعاد اساطیری و افسانه ای متون مقدس نیز در قداستآنها بسیار مؤثر بوده است. بنا بر یکی از این افسانه ها، سوتره های متأخر که دیرتر به دست پیروان گرایش مهایانه رسیده، روزگاری در کام شیاطین و اژدهایان موسوم به «ناگاها» در جهان زیرین انباشته شده بود تا آنکه زمان مناسب فرا رسید و ناگارجونه به جهان زیرین رفت و آنها را به جهان آدمیان آورد.[۲۰]
تری کایه
آموزه «تری کایه» استخوان بندی بوداشناسی مهایانه را شکل می دهد[۲۱]، و در سوتره ها به وفور بر آن تأکید شده است.[۲۲] یکی از دلایلی که موجب شد مخصوصا استادان یگه چاره مثل اَسَنگه (م ٣١۵-٣٩٠ م) و واسوبندو (در حدود قرن ۴ م) ، نظریه «تری کایه» را صورت بندی کنند، حل مسئله پیچیده ساحت های وجودشناختی بودا بود.[۲۳]
«تری کایه» در لغت به معنای «سه جسم» است و منظور از آن، سه کالبد هر بودا است که عبارت اند از: «دهرمه کایه»، «سمبهوگه کایه» و «نیرمانه کایه». سنگ بنای این آموزه این عقیده است که هر بودایی فی حد ذاته همان امر قدسی مطلق و یگانه است که در این عوالم نسبی و به تعبیری در تاریخ به انحاء گوناگون تجلی کرده تا به سود همه موجودات بکوشد.
دهرمه کایه، کالبد حق و قانون یا آیین است و حقیقت ذاتی بودا و همه موجودات به شمار می رود.[۲۴] این جنبه از بودا تغییرناپذیر، پاک و منزه است و گوهره وجودی همه موجودات تصور می شود. «دهرمه کایه» به رغم آنکه فی حد ذاته وصف ناپذیر است، اما چون تمام جهان را از خود سرشار می کند و خود را بنا بر علیت و طبق قابلیت های مختلف موجودات بر تمامی آنها آشکار می سازد[۲۵]، می توان او را از منظر موجودات جهان متناهی، دارای اوصاف اعتبار کرد.[۲۶]
«دهرمه کایه» خود را به صورت «سمبهوگه کایه» متجلی می کند و تشخص می یابد. «سمبهوگه کایه» میان «دهرمه کایه» و «نیرمانه کایه» می ایستد و نقش واسطه میان آن دو را دارد. «دهرمه کایه» برای بسیاری از نفوس به اندیشه درنمی آید اما «سمبهوگه کایه» اندیشه پذیر است؛ از این رو، برای برخی به شکل «میتابه» و برای گروه دیگر به شکل «ایشوره» ظاهر می شود. «سمبهوگه کایه» همان «دهرمه کایه» انسان وار است[۲۷] که جلوه ای از شفقت «دهرمهکایه» و به مفهوم خدایی است، مانند آنچه در نظام های دینی برهمنی وجود دارد.[۲۸] «سمبهوگه کایه» خود را بیهیچ محدودیتی بر طبق نیازهای عبادتکنندگان متجلی میکند.
سومین کالبد بودا، «نیرمانه کایه» یا همان بودای تاریخی است که در تاریخ و جهان انسان ها نمودار می شود؛ او وضعیت زندگی خاکی را به خود گرفته و کالبد زمینی دارد؛ مجلای امر قدسی در تاریخ انسانی است و موجودات را به سوی رهایی هدایت می کند.[۲۹]
آدی بودا و تجلیات آن
مراتب قداست و تجلی امر قدسی در بودیسم مهایانه، در مفهوم «آدی بودا» و تجلیات آن نیز وجود دارد. آدی بودا، بودای نخستین غیر متشخص است که تجلی و آفرینندگی او به صورت گروهی از «دیانی بوداها»، «بودی ستوه ها» و «منوشی بوداها» نشان داده شده است.[۳۰] در سلسله ای طولی از خدایان که در بودیسم مهایانه چیده شده اند، بودای نخستین در آغاز قرار دارد و سپس «آمیتابه» و پس از آن بودی ستوه «اولوکیتشوره»، و در پایان نیز بودای تاریخی جای گرفته است.[۳۱]
بودی ستوه
بودی ستوه یعنی کسی که ذاتش معرفت کامل است یا کسی که توجهش معطوف به معرفت کامل است. ظاهرا مقام بودی ستوه همان مقام تعین یافته و تصورشدنی جوهر بوداشدگی و ساحت تجلی یافته امر قدسی (سمبهوگه کایه) است.
در اصطلاح بودیسم مهایانه، مشار الیه این واژه کسی است که در مسیر طولانی روشن شدگی قرار گرفته و در شرف رستگاری است؛ اما او با آنکه امکان ورود به نیروانه را دارد، از روی اختیار از این ورود امتناع می کند، به امید آنکه بتواند نیازمندان و سایر طالبان را در طول زنجیره بسیار طولانی سمساره دستگیری کند و به رهایی برساند. مهر بی کران به انسان ها و آرزوی رستگاری و نیک بختی همه آنها، وصف ویژه و برجسته بودی ستوه ها است. آنها حتی قادرند آلودگی های کرمه ای و رفتاری افراد عادی را بزدایند و آنان را شایسته رهایی کنند.[۳۲]
از حدود قرن دوم پیش از میلاد با پیدایش گرایش های بهکتی گونه در آیین بودا، پرستش بودی ستوه ها نیز آغاز شده است.[۳۳] با این همه، تا پیدایش بودیسم مهایانه در آغاز تاریخ مسیحی، این اندیشه چندان شرح و بسط نیافت؛ تفسیر خاص بودیسم مهایانه از بوداگی و راه تطهیر و تقدیس معنوی، این مفهوم را از کاربرد اولیه اش به ابزار و وسیله رستگاری جهانی تبدیل کرد.[۳۴]
در هنر دینی بودایی، برای نشان دادن برتری بودی ستوه ها بر جهان مقید به سمساره، آنان را با گوهرهایی می آرایند و در حالی به تصویرشان می کشند که تاج پنج نوک بر سر دارند. مهم ترین این شخصیت های اسطوره ای عبارت اند از: اولوکیتشوره، منجوشری، میتریه، کشیتی گربهه.[۳۵]
نتیجه گیری
بسیاری از دین پژوهان، بودیسم اولیه و سنت هینه یانه را خالی از هر گونه قداستی تصور می کنند، اما بودیسم مهایانه، در مقابل هینه یانه که هستی حقیقی بیرون از نمودها را انکار می کند، امر مطلق جاوید را به نام های گوناگون تعلیم می دهد. بودیسم مهایانه واقعیت غایی را دارای سلسله مراتب می داند و نمودها و ظهورات مختلفی برای آن در نظر می گیرد. این واقعیت در متعالی ترین مرتبه، نامتشخص و در هنگام ظهور یا تجلی به صورت خدایی انسان وار در نظر گرفته می شود.
مراتب تجلی و ظهور امر مطلق در نظریه تری کایه، نمایانگر سه بعد از امر قدسی است. مراتب تجلی امر قدسی همچنین در مفهوم آدی بودا و تجلیات آن به صورت تعدادی آدیانی بوداها، بودی ستوه ها و منوشی بوداها صورت بندی شده است. تفسیر مهایانه از جوهر بودا (تری کایه)، بودی ستوه ها، مفاهیمی چون شونیاتا، چنینی و نیروانه، استوپاها و معابد، شمایل نگاری ها، نمادهای دینی مثل مندله و اساطیر بودایی، از مهم ترین وجوه قداست در بودیسم مهایانه به شمار می رود.
پی نوشت ها
[۱] . چاترجی، معرفی مکتب های فلسفی هند، ص٣٣٣
[۲] . اسمارت، تجربه دینی بشر، ج١، ص١٩٣
[۳] . شایگان، افسون زدگی جدید، ص١۶۵-١۶۶
[۴] . رستمیان، فنا و نیروانه، ص٢١٩
[۵] . ذکرگو، از بودا تا بت، ص١۴۵
[۶] . هاوکینز، آیین بودا، ص٩۶
[۷] . جوادی، نقش برجسته ها و مجسمه های هند باستان در هنر بودایی، ص١٢
[۸] . جوادی، نقش برجسته ها و مجسمه های هند باستان در هنر بودایی، ص١٣
[۹] . الیاده، رساله در تاریخ ادیان، ص٣۵٠
[۱۰] . هاوکینز،آیین بودا، ص١١٩
[۱۱] . برون، Indian Architecture، ص۷
[۱۲] . ویکی فقه، ذیل بودیسم
[۱۳] . ویکی فقه، ذیل بودیسم
[۱۴] . ویکی فقه، ذیل بودیسم
[۱۵] . ویکی فقه، ذیل بودیسم
[۱۶] . Khoon San, Buddhist Pilgrimage: 98
[۱۷] . ویکی فقه، ذیل بودیسم
[۱۸] . Eiki, Buddhist Pilgrimage in East Asia: 349-350
[۱۹] . Ruhe, Freeing the Buddha: 368
[۲۰] . Thunday, Buddha and Christ: 77
[۲۱] . شومان، آیین بودا، ص١١٣
[۲۲] . سوزوکی، راه بودا، ص٨۴
[۲۳] . Xing, The Concept of the Buddha: 181
[۲۴] . شایگان، افسوم زدگی جدید، ص١٧۴
[۲۵] . سوزوکی، راه بودا، ص١۵٩
[۲۶] . وارد، خدا در سنت بودایی، ص۴٧
[۲۷] . سوزوکی، راه بودا، ص٧٧-٧٨
[۲۸] . Chatterjee, The Yogacara Idealism: 175-6
[۲۹] . سوزوکی، راه بودا، ص٧۵
[۳۰] . قرایی، ادیان هند، ص٣٣۴
[۳۱] . حسینی، حقیقت غایی در آیین بود، ص١١٠
[۳۲] . محمودی، راه بدهیستوه، ص١٨۵
[۳۳] . Thomas, The History of Buddhist Thought: 199-200
[۳۴] . Nakamura, Bodhisattva Path: 2/266
[۳۵] . شومان، آیین بودا، ص١٢۵-١٢٧
منابع
۱. اسمارت، نینیان، تجربه دینی بشر، تهران، سمت، چاپ چهارم، ۱۳۹۳ش
۲. الیاده، میرچا، رساله در تاریخ ادیان، تهران، سروش، چاپ پنجم، ۱۳۹۴ش
۳. جوادی، شهره، نقش برجسته ها و مجسمه های هند باستان در هنر بودایی، باغ نظر، ش٧، ص۵-١٨
۴. چاترجی، ساتیش چاندرا، معرفی مکتب های فلسفی هند، قم، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، ۱۳۸۴ش
۵. حسینی، سید اکبر، حقیقت غایی در آیین بودا، معرفت ادیان، س١، ش١، ص٩٩-١١۶
۶. ذکرگو، امیرحسین، از بودا تا بت: تأملی در سیر پیدایش شمایلگری در هنرهای بودایی، نامه فرهنگ، ش٢٢، ص١٣۶-١۴۵
۷. رستمیان، محمدعلی، فنا و نیروانه: مقایسه ای بین غایت سلوک در عرفان اسلامی و بودایی، هفت آسمان، ش٢۵، ص١٨٩-٢٨٨
۸. سوزوکی، بئاتریس لین، راه بودا، تهران، نگاه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۰ش
۹. شایگان، داریوش، افسون زدگی جدید: هویت چهل تکه و تفکر سیار، تهران، نشر فروزان، چاپ اول، ۱۳۸۰ش
۱۰. شومان، ولفگانگ، آیین بودا، تهران، فیروزه، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش
۱۱. قرایی، فیاض، ادیان هند، مشهد، دانشگاه فردوسی، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش
۱۲. محمودی، ابوالفضل، راه بدهیستوه، برهان و عرفان، س٢، ش۵، ص١٧١-٢٠٣
۱۳. وارد، کیت، خدا در سنت بودایی، اخبار ادیان، ش١۵، ص۴۴-۵٢
۱۴. ویکی فقه (١٣٩۶)، «بودیسم»، www.wikifegh.ir
۱۵. هاوکینز، برادلی، آیین بودا، تهران، امیرکبیر، چاپ پنجم، ۱۳۹۳ش
۱۶. Brown, Percy (1995). Indian Architecture, Buddhist and Hindu, Bombay: Taraporevala
۱۷. Chatterjee, A. K. (1987). The Yogacara Idealism , Delhi: Motilal Banarsidass Publidhers
۱۸. Eiki, Hoshino (1987). “Buddhist Pilgrimage in East Asia”, in: Encyclopedia of Religion, M. Eliade (ed.), vol. 11, Macmillan
۱۹. Khoon San, Chan (2002). Buddhist Pilgrimage, Malaysia: Subang Jaya Buddhist Association
۲۰. Ruhe, Brian (2005). Freeing the Buddha: Diversity on a Sacred Path, Delhi: Large Scale Concerns
۲۱. Thundy, Zacharias P. (1993.). Buddha and Christ: Nativity Stories and Indian Traditions, Brill Academic Pub
۲۲. Xing, Guang (2005). The Concept of the Buddha, NewYork: Routledge
منبع مقاله | اقتباس از:
دهقان زاده، سجاد، نامیان، حسن، قداست و نمودهای آن در بودیسم مهایانه، پژوهش های ادیانی، سال ششم، ش۱۲، پاییز و زمستان ۱۳۹۷، ص۷-۲۸