- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
بنا بر مبانی اعتقادی اهل سنت پیروی از حاکم ظالم و فاسق واجب است. اهل سنت معتقدند اگر حاکمی با زور و کشتار بر مردم مسلط شود، اطاعت از او واجب است. آنان بر این باور هستند که اگر کسی با زور شمشیر بر مردم غلبه کند و قدرت را به دست بگیرد، بر مردم است که از او متابعت کند و حق جنگ و خروج علیه او را ندارند به دلیل اینکه خروج علیه حاکمی که با زور شمشیر، قدرت را به دست گرفته است اختلاف در بین مسلمین ایجاد می شود و باعث خونریزی می گردد.[۱]
اهل سنت خروج بر حاکم ظالم و فاسق را تا زمانی که کافر نشده است نیز جایز نمی دانند و به اجماع مسلمین قیام و خروج بر آن را حرام می دانند و می گویند که اهل سنت اجماع بر این دارند که سلطان و پادشاه با فسق عزل نمی شود و دلیل آن را این می دانند که از عزل حاکم ظالم و فاسق فتنه و خونریزی به وجود می آید. و می گویند اهل سنت اجماع دارند که فقط در صورتی که پادشاه مسلمانان کافر شود از امامت عزل می گردد.[۲]
از دیدگاه اهل سنت hطاعت امامان و پادشاهان و امراء و والیان واجب و فرضی از فرض های شرعی می باشد و خروج بر آنان جائز نیست هر چند مرتکب گناه و ظلم بشوند و امام با ارتکاب ظلم و گناه کبیره از امامت عزل نمی شود[۳] و به صراحت می گویند که اطاعت از اولوالامر ظالم، واجب است و قتال با او روا نیست؛ و اگر کسی از فرمان او بیرون رود خارجی است؛ زیرا از نافرمانی حاکم غالب، فتنه می خیزد و فتنه از قتل، سختتر است. آنان بر مبنای حدیثی در صحیح مسلم و بخاری معتقد است که کسی که از حکم حاکم ظالم بیرون رود و بر آن صبر نکند، از جماعت مفارقت کرده و اگر بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است.[۴]
سوالات ما
۱. سوالی که مطرح می شود این است که ایا آنانی که با خونریزی حکومت و خلافت را می گیرند و سپس بر مردم ظلم می کنند چرا باید پیروی از آنان واجب باشد؟ حکومت حاکم ظالم خودش عین فتنه و فساد است، چرا مسلمانان حق ندارد که برای برچیدن ظلم و فساد حاکم ظالم قیام نکند؟
۲. آیا حکومت حاکم ظالم و فاسق مصداق طاغوت نیست که در قرآن از پیروی آن نهی شده است؟ آیا این عقیده بر خلاف قرآن و سنت برای حمایت از خلفای بنی امیه و بین عباس القا نشده است؟
۳. اگر حکومت حاکم ظالم مشروعیت می داشت و قیام علیه او جایز نبود، پس چرا ابوحنیفه رئیس مذهب حنفی با این نظر مخالف است. او از قیام زید بن علی(علیه السلام) علیه هشام بن عبدالملک و نیز از قیام یحیی بن زید در برابر حکام اموی حمایت کرده و گفته است که خروج زید مانند خروج رسول الله در روز بدر است.[۵]
همچنین هنگامی که محمد نفس زکیه فرزند عبدالله بن حسن (علیه السلام) علیه عباسی ها قیام کرد و به دست ابوجعفر منصور به شهادت رسید، ابو حنیفه به طور علنی در مجالس درس خود می گفت که عباسی ها حق حکومت ندارند و ولایت آنان بر مردم ساقط می باشد. و همین طور از قیام ابراهیم بن عبدالله حسنی در برابر عباسیان حمایت کرده و حکومت آنان را غیر مشروع دانسته است.[۶]
۴. آیا حاکم ظالم و فاسق که خودش با خونریزی و کشتار مردم، حکومت را از آن خود کرده و سپس به ظلم و فسق خود هم ادامه می دهد، اعتقاد به وجوب اطاعت از حاکم ظالم را نقض نمی کند؟ به این معنا که با چه دلیلی حاکم ظالم حق داشته با زور شمشیر و خونریزی بر مسلمانان مسلط شود؟ پس همان گونه که این حاکم با زور شمشیر و کشتار مردم حکومتش مشروعیت پیدا کرده است، کسی دیگری که دست کم فاسق هم نیست و تا حدودی عدالت را هم رعایت می کند، چرا نتواند با زور شمشیر حاکم ظالم را برکنار کرده و حکومت بهتری را به وجود بیاورد؟
۵. ایا اعتقاد به وجوب اطاعت از حاکم ظالم و فاسق باز گذاشتن دست همه حاکمان ظالم برای ارتکاب ظلم و بی عدالتی و فسق و فجور نیست؟ و آیا قرار گرفتن در برابر عدالت خواهان و افراد شایسته برای حکومت نمی باشد؟
نویسنده: حر
پی نوشت ها
[۱] . شنقیطی، محمد الأمین بن محمد بن المختار، اضواء البیان، ج ۱، ص ۳۰، بیروت، دار الفکر للطباعه والنشر، ۱۴۱۵ق / ۱۹۹۵م. تحقیق: مکتب البحوث والدراسات.
[۲] . یحیی بن شرف نووی، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج ۱۲، ص ۲۲۹ بیروت، دارالکتب العربی، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۳] . ر.ک: جمال الدین احمد بن محمد غزنوی، اصول الدین، ج۱، ص ۲۷۲- ۲۷۶، بیروت، دارالبشائر الاسلامیه، چ۱، ۱۴۱۹ق- ۱۹۹۸م.
[۴] . علاءالدوله سمنانی، احمدبن محمد، العروه لاهل الخلوه و الجلوه، ص ۲۹۳.
[۵] . جمعی نویسندگان، المذاهب الاسلامیه الخمسه، ص ۲۰۰، بیروت، الغدیر.
[۶] . همان، ص ۲۰۳و ۲۰۴.