- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
از موضوعاتی که پس از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، باعث رنجش حضرت فاطمه و اهل بیت (سلام الله علیهم) گردید، مصادره نمودن سرزمین فدک توسط ابوبکر و عمر است. در اینکه سرزمین فدک از سوی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت زهرا (سلام الله علیها) بخشیده شده بود تردیدی وجود ندارد.
در حدیثی که از ابو سعید خدری نقل شده، چنین آمده است: «لَمَّا نَزَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و سلم) وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ[۱]، قَالَ: یا فَاطِمَهُ لَکِ فدک؛[۲] وقتی آیه «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ» بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل گردید، فرمودند: ای فاطمه! فدک مال شما است.
مصادره سرزمین فدک توسط ابوبکر و عمر
داستان مصادره شدن و استرداد سرزمین فدک از سوی ابوبکر و عمر در بسیاری از متون اهل سنت مانند صحیح بخاری و صحیح مسلم نقل شده است. در صحیح بخاری و سایر کتاب های اهل سنت آمده است:
أَنَّ فَاطِمَهَ علیها السَّلَام بِنْتَ النبی (صلی الله علیه و سلم) أَرْسَلَتْ إلى أبی بَکْرٍ تَسْأَلُهُ مِیرَاثَهَا من رسول اللَّهِ (صلی الله علیه و سلم) مِمَّا أَفَاءَ الله علیه بِالْمَدِینَهِ وَفَدَکٍ وما بَقِیَ من خُمُسِ خَیْبَرَ … فَأَبَى أبو بَکْرٍ أَنْ یَدْفَعَ إلى فَاطِمَهَ منها شیئا فَوَجَدَتْ فَاطِمَهُ على أبی بَکْرٍ فی ذلک فَهَجَرَتْهُ فلم تُکَلِّمْهُ حتى تُوُفِّیَتْ وَعَاشَتْ بَعْدَ النبی (صلی الله علیه و سلم) سِتَّهَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا ولم یُؤْذِنْ بها أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّى علیها.[۳]
این حدیث می فرماید حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دختر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) از ابوبکر خواست که میراث او را که شامل سرزمین فدک و خمس خیبر می شد به او برگرداند؛ اما ابوبکر (بنا به برخی دلایلی که در حدیث ذکر شده) هیچ چیزی از آن ها را به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) برنگرداند؛
پس فاطمه علیه ابوبکر غضبناک شد و از او دور شد و دیگر هرگز با و سخن نگفت تا اینکه از دنیا رفت و بعد از پدرش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شش ما زنده بود؛ هنگامی که فوت کرد علی او را در شب دفن نمود و اجازه نداد که ابوبکر بر او نماز بخواند و خودش بر او نماز خواند.
عمر بن عبدالعزیز خلیفه وقت زمان امام محمد باقر (علیه السلام)، سرزمین فدک را به آن حضرت برگرداند. علت برگرداندن سرزمین فدک این بود که آن حضرت عمر بن عبدالعزیز را موعظه نمود و او را از عقوبت رفتار نادرست در برابر اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خبر داد و این موعظه بر عمر بن عبدالعزیز تاثیر گذاشت و بلافاصله سرزمین فدک را به آن حضرت واگذار کرد.
متن و ترجمه موعظه امام محمد باقر (علیه السلام)
عَنْ هِشَامِ بْنِ مُعَاذٍ، قَالَ: کُنْتُ جَلِیساً لِعُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ، حَیثُ دَخَلَ الْمَدِینَهَ، فَأَمَرَ مُنَادِیهُ أَنْ ینَادِی: مَنْ کَانَتْ لَهُ مَظْلِمَهٌ، أَوْ قَالَ: ظُلَامَهٌ، فَلْیأْتِ الْبَابَ، فَأَتَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی (علیهما السلام) فَدَخَلَ عَلَیهِ مَوْلَاهُ مُزَاحِمٌ، فَقَالَ لَهُ: إِنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی (علیه السلام) بِالْبَابِ، فَقَالَ لَهُ: أَدْخِلْهُ یا مُزَاحِمُ فَدَخَلَ مُحَمَّدٌ، وَ عُمَرُ تَسِحُ عَینَاهُ بِالدُّمُوعِ، فَیمْسَحُهَا، فَقَالَ مُحَمَّدٌ (علیه السلام): مَا أَبْکَاکَ یا عُمَرُ؟ فَقَالَ هِشَامٌ: أَبْکَاهُ کَذَا وَ کَذَا یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ.
فَقَالَ مُحَمَّدُ [بْنُ عَلِی (علیهماالسلام)]: یا عُمَرُ، إِنَ الدُّنْیا سُوقٌ مِنَ الْأَسْوَاقِ، مِنْهَا خَرَجَ النَّاسُ بِمَا ینْفَعُهُمْ، وَ مِنْهَا خَرَجُوا بِمَا یضُرُّهُمْ، وَ کَمْ مِنْ قَوْمٍ هُمْ قَدْ ضَرَّهُمْ مِثْلُ الَّذِی أَصْحَابُنَا فِیهِ حَتَّى أَتَاهُمُ الْمَوْتُ، فَاسْتَوْعَبُوا فَخَرَجُوا مِنَ الدُّنْیا نَادِمِینَ ، لَمَّا لَمْ یأْخُذُوا لِمَا أَحَبُّوا مِنَ الْآخِرَهِ عُدَّهً وَ لَا لِمَا کَرِهُوا جُنَّهً، قَسَّمَ مَا جَمَعُوا مَنْ لَا یحْمَدُهُمْ، وَ صَارُوا إِلَى مَا یعْذِرُهُمْ.
فَنَحْنُ وَ اللَّهِ مُحِقُّونَ أَنْ نَنْظُرَ إِلَى تِلْکَ الْأَعْمَالِ الَّتِی کُنَّا نَغْبِطُهُمْ بِهَا فَنُوَافِقُهُمْ فِیهَا، وَ نَنْظُرُ إِلَى تِلْکَ الْأَعْمَالِ الَّتِی کُنَّا نَتَخَوَّفُ عَلَیهِمْ مِنْهَا، فَنَکُفُّ عَنْهَا؛ فَاتَّقِ اللَّهَ وَ اجْعَلْ فِی قَلْبِکَ اثْنَینِ تَنْظُرُ الَّذِی تُحِبُّ أَنْ یکُونَ مَعَکَ إِذَا قَدِمْتَ عَلَى رَبِّکَ فَقَدِّمْهُ بَینَ یدَیکَ حَتَّى تَخْرُجَ إِلَیهِ، وَ تَنْظُرُ الَّذِی تَکْرَهُ أَنْ یکُونَ مَعَکَ إِذَا قَدِمْتَ عَلَى رَبِّکَ، فَابْتَغِ بِهِ الْبَدَلَ، وَ لَا تَذْهَبَنَّ إِلَى سِلْعَهٍ بَارَتْ عَلَى مَنْ کَانَ قَبْلَکَ .
فَاتَّقِ اللَّهَ یا عُمَرُ، وَ افْتَحِ الْأَبْوَابَ، وَ سَهِّلِ الْحُجَّابَ وَ انْصُرِ الْمَظْلُومَ، وَ رُدَّ الْمَظَالِمَ. ثَلَاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ اسْتَکْمَلَ الْإِیمَانَ بِاللَّهِ.
فَجَثَا عُمَرُ عَلَى رُکْبَتَیهِ، ثُمَّ قَالَ: إِیهِ أَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّهِ، قَالَ: نَعَمْ یا عُمَرُ، مَنْ إِذَا رَضِی لَمْ یدْخِلْ رِضَاهُ فِی الْبَاطِلِ، وَ مَنْ إِذَا غَضِبَ لَمْ یخْرِجْهُ غَضَبُهُ مِنَ الْحَقِّ، وَ مَنْ إِذَا قَدَرَ لَمْ یتَنَاوَلْ مَا لَیسَ لَهُ. قَالَ: فَدَعَا عُمَرُ بِدَوَاهٍ وَ قِرْطَاسٍ وَ کَتَبَ:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. هَذَا مَا رَدَّ عُمَرُ بْنُ عَبْدِ الْعَزِیزِ، ظُلَامَهَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی، فدک؛[۴]
هشام بن معاذ گفت وقتى عمر بن عبد العزیز وارد مدینه شد من به همراه او بودم؛ دستور داد منادى فریاد زند هر کس بر او ستم شده و یا از او حقى تضییع گردیده بیاید تا او را به حق خویش رسانم.
حضرت باقر، محمد بن على بن الحسین (علیهم السلام) از جمله کسانى بود که آمد. مزاحم، غلام عمر بن عبد العزیز اطلاع داد که محمد بن على بر در خانه است. دستور داد ایشان را وارد کنند. وقتى امام وارد شد دید عمر بن عبد العزیز اشک هاى چشمش را پاک می کند. فرمود چرا گریه می کنى؟ هشام گفت به خاطر فلان و فلان کار گریه می کند.
حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: عمر! دنیا بازارى است که بعضى از این بازار سود می برند و برخى زیان مى بینند. بسا از افرادى که فریب این دنیا را خوردند، مرگ گریبان آن ها را گرفت، بیچاره شدند، با سرزنش از دنیا خارج شدند؛ زیرا اعمالى که آن ها را به بهشت رهنمون کند، نکردند و وسیله اى که از آتش دوزخ نگاهشان دارد، تهیه ندیدند.
ثروتى که بر هم انباشتند، تقسیم شد بین کسانى که او را ستایش هم نکردند و رهسپار خدمت پروردگارى می شوند که عذر و بهانه آن ها را نمى پذیرد. به خدا قسم سزاوار است که ما دقت کنیم درباره کارهاى خوب آن ها و از آن پیروى نماییم و توجه نماییم به کارهاى زشت ایشان، خود را نگه دارى کنیم از آن اعمال.
عمر! از خدا بترس، به دو مطلب متوجه باش، هر چه را دوست دارى همراهت باشد وقتى به پیشگاه پروردگار می روى، آن را پیش فرست و از چیزى که ناراحتى با تو شد در آنجا به جایش چیز دیگرى را برگزین؛ مبادا متاعى را بخرى که بازارش کساد است و دیگران نتوانستند آن را بفروشند به امید اینکه شاید از تو بپذیرند.
از خدا بترس، درِ بارگاه را به روى مردم باز کن و دربانان را مواظب باش که مزاحم مردم نشوند. به کمک مظلوم بشتاب و حق مردم را بده. آن گاه فرمود: سه چیز است که در هر کس باشد، ایمان خود را تکمیل نموده است. عمر بن عبد العزیز به دو زانو نشسته، گفت: بله، بفرمایید؛ شما اهل بیت پیغمبرید، فرمود: بسیار خوب؛
- هر کس هنگام شادمانى و خوشى، این حال او را به کار حرام وا ندارد.
- و اگر خشمگین شد، خشم، او را از حقیقت خارج نکند.
- کسى که وقتى قدرت پیدا کرد، بیش از حق خود نگیرد.
عمر بن عبد العزیز کاغذ و قلم خواسته، نوشت: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، این مدرکى است که عمر بن عبد العزیز با آن رد کرد حق محمد بن على را و آن حق فدک است.
جمع بندی
سرزمین فدک حق حضرت زهرا (سلام الله علیها) بوده و پیامبر اسلام آن را به آن حضرت بخشیده بوده است. عمر و ابوبکر در حق حضرت زهرا (سلام الله علیها) ظلم صریح نموده و او را از حق مشروعش محروم کردند. اگر سرزمین فدک به حضرت زهرا (سلام الله علیها) تعلق نمی داشت، عمر بن عبدالعزیز آن را به امام باقر (علیه السلام) واگذار نمی کرد.
پی نوشت ها
[۱] . سوره اسرا، آیه ۲۶.
[۲] . المسترشد فی امامه علی بن ابی طالب (علیه السلام)، ص ۵۰۲.
[۳] . صحیح بخاری، ج۴، ص ۱۵۴۹؛ صحیح مسلم، ج۳ ص ۱۳۸۰.
[۴] . المسترشد فی امامه علی بن ابی طالب (علیه السلام)، ص ۵۰۲ – ۵۰۶.
منابع
- قرآن کریم.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت.
- طبری آملی، محمد بن جریر بن رستم، المسترشد فی امامه علی بن ابی طالب (علیه السلام)، مصحح: محمودى، احمد قم، کوشانپور، چ۱، ۱۴۱۵ق.
- مسلم نیشابوری، مسلم بن حجاج ابوالحسین قشیری، صحیح مسلم، بیروت، دار احیاء التراث العربی (محقق: محمد فواد عبدالباقی).