- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
مسئله وحدت خداوند از جمله مسائل علمى دقیق و پیچیده است. این مسئله در جایگاه و مرتبه ای قرار دارد که از سایر مسائل علمى به مراتب بالاتر است.
تحلیل و بررسی وحدت خداوند
توحید از سنخ مسائل و قضایاى متداولى نیست که نفوس بتواند با آن انس گرفته و دل ها به آن راه یابد، و معلوم است که چنین مسئله اى چه معرکه اى در دلها بپا خواهد کرد، و عقول و افکار براى درک آن سر از چه چیزهایى در خواهند آورد، چون اختلاف در نیروى جسمانى بواسطه اختلاف ساختمان هاى بدنى اعصاب فکرى را هم مختلف مى کند، و در نتیجه فهم و تعقل در مزاج هاى مختلف از نظر کندى و تیزى و خوبى و بدى و استقامت و کجى مختلف می شود.
اینها همه مسلم است، و کسى را در آن تردید نیست، قرآن کریم هم در آیات چندى به آن اشاره کرده، از آن جمله مى فرماید: “هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ”[۱] و نیز می فرماید: “فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِکْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیاهَ الدُّنْیا ذلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ”[۲] و نیز می فرماید: “فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثاً”[۳] و نیز در ذیل آیه ۷۵ همین سوره که از آیات مورد بحث است می فرماید: “انْظُرْ کَیْفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ الْآیاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى یُؤْفَکُونَ”[۴].
و این اختلاف درک ها و تفکرات در طرز تلقى و تفسیر یکتایى خدا از همه جا روشنتر دیده مى شود، چه در آن جاست که اختلاف و نوسان وسیع و عجیبى که افراد بشر در درک و تعقل و کیفیت تفسیر و بیان مسئله وجود خداى تعالى دارند بخوبى به چشم مى خورد، با این که همه شان در اصل وجود خدا متفقند، چون داراى فطرت انسانى اند، و این مسئله هم از الهامات مرموز و اشارات دقیق فطرت سرچشمه می گیرد.
لذا مى بینیم که وجود این فطرت از یک طرف، و برنخوردن به دین صحیح از طرف دیگر عده اى از افراد انسان را بر آن داشته که براى اسکات و قانع ساختن فطرت خود بت هایى از چوب و سنگ و حتى از کشک و یا گلى که با بول گوسفند درست کرده، آن ها را شریک خدا بدانند و بپرستند، همان طورى که خدا را مى پرستند، و از آن ها حاجت بخواهند همان طورى که از خدا مى خواهند، و در برابر آن ها به خاک بیفتند همان طورى که در برابر خدا مى افتند، حتى به این هم اکتفاء نکرده کار را به جایى برسانند که در همان عالم خیال بت ها را با خدا در انداخته و سرانجام بت ها را بر خدا غلبه داده و در نتیجه براى همیشه روى به بت خانه نهاده و خدا را فراموش کنند، بت ها را بر خود و حوایج خود امارت و سرورى داده و خدا را معزول و از کار خدایى منفصل کنند.
در حقیقت منتها درجه اى که این عده توانسته اند در باره هستى خداوند فکر کنند این است که براى او وجودى قائل شوند نظیر وجودى که براى آلهه خود قائلند، آلهه اى که خود بدست خود یا بدست امثال خود آن را ساخته و پرداخته اند، و لذا مى بینیم که خدا را مانند یک یک بتها به وحدت عددیه اى که در واحد است و از آن اعداد ترکیب مى شود توصیف کرده اند.
قرآن هم در آیه زیر همین توصیف غلط آن ها را حکایت کرده و مى فرماید: “وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قالَ الْکافِرُونَ هذا ساحِرٌ کَذَّابٌ. أَ جَعَلَ الْآلِهَهَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَیْءٌ عُجابٌ”[۵] چه از این طرز گفتارشان معلوم مى شود که دعوت قرآن را به توحید، دعوت به وحدت عددى تلقى کرده اند، همان وحدتى که در مقابل کثرت است، و گمان کرده اند اگر قرآن مى فرماید: وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ”[۶] و یا مى فرماید: “هُوَ الْحَیُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ”[۷] و یا آیات دیگرى که دعوتشان به این است که خدایان برون از حدتان را دور انداخته روى به درگاه خداى یگانه آرید، و یا اگر مى فرماید: “وَ إِلهُنا وَ إِلهُکُمْ واحِدٌ”[۸] معبود ما و معبود شما یکیست و بت پرستان را دعوت مى کند به این که تفرقه در عبادت و این که هر قبیله و طایفه اى خدایى مخصوص به خود تهیه کرده و در برابر خدایان دیگران خضوع نکند، را کنار گذاشته همه متفقا یکى را بپرستند معنایش این است که این آلهه زیاد را کنار گذاشته و اله واحد را که وحدتش نظیر وحدت یک یک بتها است بپرستید.
قرآن و وحدت خداوند
قرآن در تعالیم عالیه خود توحید عددی را از پروردگار (جل ذکره) نفى می کند، و جهتش این است که لازمه وحدت عددیه (توحید) محدودیت و مقدوریت است، و واحدى که وحدتش عددى است جز به این که محدود به حدود مکانى و زمانى و هزاران حدود دیگر باشد و جز به این که مقدور و محاط ما واقع شود تشخیص داده نمى شود، و قرآن خداى تعالى را منزه از این مى داند که محاط و مقدور چیزى واقع شود، و کسى بر او احاطه و تسلط بیابد، مثالى که بتواند قدرى مطلب را به ذهن خواننده نزدیک کند اینست که:
اگر شما از آب حوض منزل خود که آب واحدى است دویست ظرف را پر کرده و به این وسیله آبى را که تا کنون تمامیش یک واحد بود بصورت دویست واحدش در آورید، در این صورت خواهید دید که آب هر یک از ظرف ها به تنهایى واحد و جدا از آب هاى دیگر است. و اگر کسى از شما سؤال کند این ظرف معین وحدتش را از کجا آورد؟
و چطور شد که از آبى که همه آن یک واحد بود دویست واحد پیدا شد؟! در جواب خواهید گفت: جهت این کثرت این است که هر یک از ظرف ها را که انگشت بگذارید مى بینید آب سایر ظرف ها در آن نیست، و همین نبودن آب هاى صد و نود و نه ظرف دیگر در این ظرف حد این ظرفست و همچنین یک انسان از این جهت یکى است که خصوصیات سایر انسان ها را فاقد است، همچنین نداشتن و نبودنها عبارتست از حدى که اگر نبود ممکن نبود انسان را که هم صادق بر این فرد و هم بر سایر افراد است متصف به وحدت و کثرت نمود.
پس از این مثال به خوبى روشن شد که تنها و تنها محدودیت یک وجود به هزاران هزار امر عدمى باعث شده است که واحد عددى واحد شود، و اگر به جهتى آن وحدت از میان رفته و صفت و کیفیت اجتماع عارض شود از ترکیب همان واحد کثرت عددى بوجود آید. و چون خداى متعال بنا بر تعلیم عالى قرآن منزه از مقهوریت است بلکه قاهرى است که هیچگاه مقهور نمى شود از این جهت نه وحدت عددى و نه کثرت عددى در حق او تصور ندارد و لذا در قرآن می فرماید: “هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ”[۹] و نیز می فرماید: “أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْماءً سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ”[۱۰] و می فرماید: “وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ”[۱۱] و مى فرماید: “لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً لَاصْطَفى مِمَّا یَخْلُقُ ما یَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ”[۱۲].
و سیاق این آیات همان طورى که مى بینید تنها وحدت فردى را از بارى تعالى نفى نمى کند، بلکه ساحت مقدس او را منزه از همه آنحا وحدت می داند، چه وحدت فردى که در قبال کثرت فردى است (مانند وحدت یک فرد از انسان که اگر فرد دیگرى به آن اضافه شود نفر دوم انسان به دست می آید) و چه وحدت نوعى و جنسى یا هر وحدت کلى دیگرى که در قبال کثرتى است از جنس خود، (مانند وحدتى که نوع انسان که یکى از هزاران هزار نوع حیوانى است، مانند گاو و گوسفند و اسب و امثال آن، در قبال کثرت انواع)
چون تمامى این انحاء وحدت در مقهوریت و جبر به داشتن حدى که فرد را از سایر افراد نوع، یا نوع را از سایر انواع جنس جدا و متمایز کند مشترکند، و چون بنا بر تعلیمات قرآن هیچ چیز خداى تعالى را به هیچ وجه نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال نمى تواند مقهور و مغلوب و محدود در حدى کند از این جهت وحدت او عددى نیست.[۱۳]
نتیجه گیری
از نظر قرآن، خداوند، قاهرى است فوق هر چیز، و در هیچ شانى از شئون خود محدود نمى شود. وجودى است که هیچ امرى از امور عدمى (که به عبارت دیگر، حد است) در او راه ندارد، و حقى است که مشوب به هیچ باطلى (که یکى از آنها محدودیت است) نمی گردد، زنده ایست که مرگ ندارد، دانایى است که جهل در ساحتش راه ندارد، قادرى است که هیچ عجزى بر او چیره نمى شود، مالکى است که کسى از او چیزى را مالک نیست، عزیزى است که ذلت برایش نیست و ملکى است که کسى را بر او تسلطى نیست.
پی نوشت ها
[۱] . آیا برابرند آنان که میدانند با آنان که نمی دانند این را تنها صاحبان خرد مىفهمند و متذکر می شوند. سوره الزمر آیه ۹.
[۲] . پس روى بگردان از کسى که پشت کرد و روى گردانید از قرآن ما و جز زندگى مادى دنیا را نخواست آرى پایه معلومات انسان همین اندازه است. سوره نجم آیه ۳۰.
[۳] . پس چه می شود این مردم را که نمىفهمند و نزدیک هم نیست حدیثى را درک کنند. سوره نساء آیه ۷۸.
[۴] . ببین چگونه بر ایشان آیات را بیان می کنیم آن گاه ببین چگونه از شنیدن حق روى می گردانند. سوره مائده آیه ۷۵.
[۵] . و در شگفت شدند از این که بسوى ایشان از جنس خودشان ترساننده اى از طرف پروردگار آمد و کفار گفتند این شخص جادوگرى است دروغ پرداز. شگفتا، آیا این مرد این همه خدایان را کنار زده و منحصر به خداى واحدى کرده است!؟ این مطلب راستى مطلب بسیار عجیبى است. سوره ص آیه ۵.
[۶] . معبود شما معبودى است یگانه، معبودى جز او نیست. سوره بقره آیه ۱۶۳.
[۷] . اوست همان زنده، جز او معبودى نیست، پس او را بخوانید در حالى که دین را براى او خالص کرده باشید. سوره مؤمن آیه ۶۵.
[۸] . سوره عنکبوت آیه ۴۶.
[۹] . اوست یکتاى قهار. سوره رعد آیه ۶.
[۱۰] . آیا پروردگاران متفرق بهتر است یا معبود واحد قهار؟ نمی پرستید جز خدا مگر چیزهایى را که شما خود و پدرانتان بدون هیچ دلیلى اسم خدا بر آنها نهاده اید. سوره یوسف آیه ۴۰.
[۱۱] . و نیست هیچ معبودى بجز اللَّه تعالى که یکتاى قهار است. سوره ص آیه ۶۵.
[۱۲] . اگر خدا می خواست فرزندى براى خود فراهم کند هر آینه از آنچه که خلق کرده براى فرزندى خود بر مىگزید هر چه را که می خواست، لیکن او منزه است، و اوست اللَّه واحد قهار. سوره زمر آیه ۴.
[۱۳] . ترجمه تفسیر المیزان، ج۶، ص: ۱۳۴