- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- 0 نظر
یکی از اتفاقات مهم در تاریخ تشیع، اختلاف بر سر امامت حضرت کاظم (علیه السلام) بود، که منجر به جدایی بخشی از شیعیان و ظهور فرقه اسماعیلیه شد. در این مقاله با نخستین دوره از تاریخ این فرقه و اولین گروه های اسماعیلی آشنا می شویم.
فرقه اسماعیلیه
اسماعیلیه، یکى از فرقه های شیعه، که در اواسط قرن دوم هجری قمری پدیدار گشت و سپس به شاخه ها و گروه هایى چند تقسیم شد.
اسماعیلیان، همچون شیعیان امامى، امامت را به نص مى دانستند، اما درباره سلسله امامان پس از امام صادق (علیه السلام)، با دیگر پیروان آن امام دچار اختلاف گشتند. این فرقه نام خود را از اسماعیل فرزند امام جعفر صادق (ع) گرفته است.
در حال حاضر، اسماعیلیان که عمدتاً به شاخه نزاری این فرقه تعلق دارند، در بیش از ۲۵ کشور در قاره های آسیا و افریقا و اروپا و امریکا پراکنده اند.
نخستین گروه های اسماعیلی
با رحلت امام جعفر صادق (علیه السلام) در سال ۱۴۸ هجری، پیروان آن حضرت به گروه هایى منقسم شدند که دو گروه از آنها را مى توان به عنوان نخستین گروه های اسماعیلیه شناخت.
طبق برخى روایات، امام صادق (ع) ابتدا فرزند ارشد خود اسماعیل را به جانشینى برگزیده، و نص امامت را بر او قرار داده بود، ولى طبق روایت اکثر منابع، اسماعیل چند سال قبل از پدر، وفات یافته بوده است.[۱]
دو گروه اسماعیلى یاد شده که در حقیقت پس از وفات اسماعیل و در زمان حیات امام صادق (ع) به صورت دسته های شبه اسماعیلى پدیدار شده بودند، پس از درگذشت آن امام از دیگر شیعیان امامى جدا شدند و حیات مستقل خود را در کوفه آغاز کردند.
گروه اول: منکران مرگ اسماعیل
یکى از دو گروه مورد بحث، مرگ اسماعیل را انکار کردند و در انتظار رجعت او به عنوان امام قائم و مهدی موعود باقى ماندند.
نوبختى و سعد بن عبدالله اشعری، مؤلفان متقدم کتب فرق شیعه که نوشته های آنان مهم ترین مراجع درباره ظهور اسماعیلیه است، این گروه را «اسماعیلیه خالصه» نام گذاری کردهاند[۲]؛ و شهرستانى، مؤلف متأخری که با اصول عقاید اسماعیلیه به خوبى آشنا بوده، این گروه را «اسماعیلیه واقفه» نامیده است که اسماعیل بن جعفر را به عنوان آخرین امام و مهدی خود پذیرا شده بوده اند[۳].
این گروه معتقد بودند که امام صادق (ع)، صرفاً برای حفظ جان اسماعیل از دست عمّال عباسى مرگ فرزندش را اعلام کرده است.
گروه دوم: قائلان به امامت فرزند اسماعیل
گروه دوم از اسماعیلیان نخستین، مرگ اسماعیل بن جعفر در زمان پدرش را پذیرفته بودند و پس از وفات امام صادق (ع)، فرزند ارشد اسماعیل، محمد را به امامت شناختند.
به عقیده این گروه که به «مبارکیه» معروف شدند، انتقال نص و امامت از برادر به برادر تنها در مورد امام حسن و امام حسین (ع) جایز بوده است و به همین علت آنها حاضر به پذیرفتن امامت حضرت موسى کاظم (ع)، یا دیگر برادران اسماعیل نشدند.[۴]
نام اسماعیلیان نخستین
معاصران اسماعیلیانِ نخستین، غالباً آنان را «باطنیه» یا «ملاحده»، و سپس از اواسط قرن سوم هجری، «قرامطه» نیز خطاب مى کردند؛ ولى خود اسماعیلیان نخستین نهضتشان را «دعوت»، یا «دعوت هادیه» مى نامیدند.
در دوره فاطمیان نیز اسماعیلیان غالباً همان اصطلاحات «دعوت» و «دعوت هادیه» را برای نهضت خود بهکار مى برده، و از استعمال نام «اسماعیلیه» پرهیز مى کرده اند.[۵]
ارتباط اسماعیلیه با خطابیه
نوبختى و سعد بن عبدالله اشعری «اسماعیلیه خالصه» را با «خطابیه»، پیروان ابوالخطاب غالى شیعى، یکى مى دانند؛ این دو که به طور کلى بر تأثیر خطابیه بر شکل گیری اسماعیلیه تأکید دارند، یادآور مى شوند که پس از مرگ ابوالخطاب شماری از خطابیان به پیروان محمد بن اسماعیل ملحق گشتند و سرانجام، مدعى شدند که روح ابوالخطاب در محمد بن اسماعیل حلول کرده است.[۶]
ماهیت دقیق روابطى که احتمالاً بین «اسماعیلیه خالصه» و «مبارکیه» از یک سو، و این گروه های نخستین اسماعیلى و «خطابیه» از سوی دیگر وجود داشته، نامعلوم است؛ ولى مسلّم است که نخستین گروه های اسماعیلى در محیط شیعیان امامى در جنوب عراق، خاصه کوفه – که در آن خطابیه و غلات شیعى دیگر نیز فعالیت داشتند – ظاهر شدند و دهه های نخستین حیات مستقل خود را نیز در همانجا گذراندند.
اسماعیل و محمد بن اسماعیل
اسماعیل و برادر تنى او عبدالله افطح – که امام گروهی از امامیه، موسوم به «فطحیه» شد – بزرگ ترین پسران امام صادق (ع) از بطن فاطمه، نوه امام حسن (ع)، بودند.
تاریخ ولادت اسماعیل نامعلوم است، ولى گفته شده که وی حدود ۲۵ سال از برادر ناتنیش امام موسى کاظم (ع) که در سال ۱۲۸ هجری متولد شده، بزرگ تر بوده است.[۷] از اینرو، به نظر مى رسد که اسماعیل در نخستین دهه قرن دوم هجری متولد شده باشد.
تاریخ وفات اسماعیل نیز روشن نیست؛ در بیشتر منابع آمده است که او چند سال پیش از پدر بزرگوارش در شهر مدینه درگذشت، و همانجا در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
اسماعیل با برخى از شیعیان انقلابى و غلات شیعه، مانند ابوالخطاب و مفضّل بن عمر جعفى، همکاری داشته است و اخبار و روایت های مختلفى درباره این ارتباطات وجود دارد.[۸]
همچنین نقل شده است که اسماعیل در چند طرح ضد حکومت عباسى مشارکت کرده، و در یکى از این موارد در کوفه با بسّام بن عبدالله صیرفى همکاری داشته است.
پس از کشف طرح اخیر که احتمالاً مربوط به سال ۱۳۸ هجری بوده، امام صادق (ع)، اسماعیل و بسام به پایتخت عباسى در حیره احضار شدند و در آنجا خلیفه منصور، حکم به قتل بسام داد و اسماعیل را عفو کرد.
این یکى از چندین موردی بوده که امام صادق (ع) علناً از همکاری اسماعیل با غالیان شیعه و گروه هایى که باعث گمراهى فرزندش مى شدند، اظهار نارضایى کرده است.[۹]
درباره محمد بن اسماعیل، هفتمین امام اسماعیلیه، نیز اطلاعات چندانى در دست نیست.
محمد فرزند ارشد اسماعیل بوده که بنا بر روایات، هنگام فوت پدر ۲۶ سال داشته است و تولد او به احتمال قوی باید در حدود سال ۱۲۰ هجری واقع شده باشد.
دوره ستر: از مهاجرت محمد بن اسماعیل تا تأسیس خلافت فاطمی
محمد اندکى پس از سال ۱۴۸ هجری که اکثر شیعیان امامى حضرت کاظم (علیه السلام) را به امامت شناختند، از محل سکونت خانوادگى خود، مدینه، به عراق مهاجرت کرد و زندگى پنهانى خود را آغاز نمود و به همین سبب به «مکتوم» اشتهار یافت.
این مهاجرت مبدأ «دوره ستر» در تاریخ اسماعیلیان نخستین است که تا هنگام تأسیس خلافت فاطمیان و ظهور امام اسماعیلى به طول انجامیده است.
محمد پس از مهاجرت، پنهانى و با نام هایى مستعار مانند «میمون» در بلاد مختلف مى زیسته، و ارتباط خود را با مبارکیه که مرکزشان در کوفه بود، همچنان حفظ مى کرده است.
او پس از مدتى اقامت در جنوب عراق، از بیم آزار مأموران عباسى که مدام در جست و جوی وی بودند، به خوزستان رفته، و بخش آخر عمر خود را در آنجا، در میان گروهى از پیروانش گذرانده بوده است.
وی در دوره خلافت هارون الرشید، و احتمالاً اندکى پس از ۱۷۹ هجری درگذشته است.
محمد چند پسر داشته که طبق نظر اسماعیلیان فاطمى، یکى از آنان به نام عبدالله پس از مرگ پدر رهبری «مبارکیه» را به دست گرفته بوده است.[۱۰]
دو دستگی اسماعیلیه پس از وفات محمد بن اسماعیل
براساس اشارات نوبختى و سعد بن عبدالله، و با توجه به اعتقادات بعدی اسماعیلیه، به نظر مى رسد که با وفات محمد بن اسماعیل، مبارکیه به دو شاخه منشعب شده اند و تنها گروه بسیار کوچکى تداوم امامت را در اخلاف محمد بن اسماعیل پذیرفتند.
شایان ذکر است که منابع معاصر هیچ گونه اشاره ای به حیات مستقل این گروه و اسامى امامانشان نکرده اند، تا اینکه در سال ۲۸۶ هجری تداوم امامت اسماعیلیه رسماً مورد پذیرش اسماعیلیان فاطمى قرار گرفته است.
گروه دیگر، شامل اکثر مبارکیه، مرگ محمد بن اسماعیل را انکار کردند و در انتظار رجعت وی به عنوان امام قائم و مهدی موعود باقى ماندند. برای این گروه که بعدها به طور اخص به نام «قرامطه» شهرت یافتند، محمد بن اسماعیل پس از امام صادق (ع)، هفتمین و آخرین امام بوده است و به همین سبب اسماعیلیه عموماً به نام سبعیه یا هفت امامى نیز شهرت داشته اند.
رهبری اسماعیلیه در دوره ستر
از تاریخ بعدی این گروه های اسماعیلى نخستین که مرکزشان در کوفه بود و اعضای معدودی داشتند، تا زمانى که اسماعیلیان با برپایى نهضت واحد اندکى پس از اواسط قرن سوم هجری ناگهان در صحنه تاریخ اسلام ظاهر گردیدند، اطلاعات قابل ملاحظه ای در دست نیست.
به نظر مى رسد که طى این یک قرن، رهبرانى در خفا و به استمرار برای ایجاد یک نهضت واحد و پویا در میان گروه های اسماعیلى نخستین فعالیت داشته اند. این رهبران احتمالاً امامان همان دسته ای بوده اند که با مرگ محمد بن اسماعیل از مبارکیه منشعب شده، و تداوم امامت را پذیرفته بودند.
آنان برای حفظ جان خود از تعرض عباسیان، تقیه مى نمودند و مدت ها به طور علنى ادعای امامت نمى کردند؛ چنانکه این مطلب در نامه ای از عبیدالله مهدی خطاب به اسماعیلیان یمن، به وضوح بیان شده است.
عبیدالله مهدی آخرین این رهبران که در سال ۲۸۶ هجری تازه به رهبری مرکزی اسماعیلیه رسیده بود، آشکارا مدعى امامتِ خود و اسلافش گردید و سپس خلافت فاطمیان را در شمال افریقا بنیان نهاد.
به همین دلیل نوبختى و سعد بن عبدالله که از انشعابات داخلى شیعه نیک آگاه بوده اند، قادر به ذکر اسامى کسانى که پس از محمد بن اسماعیل از سوی این گروه امام شناخته مى شدند، نیستند.
مسلّم است که اقامتگاه این رهبران ابتدا در اهواز و عسکر مکرم در خوزستان بوده، و سپس به بصره، و سرانجام به شهر سلمیه در شمال شام (سوریه) منتقل شده است.
سلمیه تا سال ۲۸۹ هجری همچنان مرکز دعوت اسماعیلیه و اقامتگاه رهبران مرکزی نهضت بوده است.
ظهور داعیان اسماعیلیه در قرن سوم
کوشش های پنهانىِ این رهبران، عاقبت پس از نزدیک به یک قرن در حدود سال ۲۶۰ هجری به نتیجه رسید و از همان موقع شبکه ای از داعیان اسماعیلى ناگهان در بلاد مختلف اسلامى پدیدار گشتند و فعالیت گسترده ای را برای بسط دعوت اسماعیلیه آغاز کردند.
در آن تاریخ دعوت اسماعیلیه همچنان تحت هدایت رهبری مرکزی مستقر در سلمیه قرار داشته، و هویت واقعى این رهبران نیز هنوز به گونه های مختلف کتمان مى شده است.
برای جلب حمایت بیشترین شمار از اسماعیلیان نخستین، رهبران مرکزی اسماعیلیه تا مدت ها به نام محمد بن اسماعیل دعوت مى کردند که اعتقاد به امامت و مهدویت وی نظریه اصلى مبارکیه و مهم ترین گروه منشعب از آنها بوده است.
به عبارت دیگر، نظر به اینکه اکثر اسماعیلیان نخستین در انتظار رجعت محمد بن اسماعیل به عنوان مهدی و گسترش حکومت عدل او بوده اند، رهبران مرکزی نیز بر همین نظریه تأکید داشته، و نهضت واحد اسماعیلیه را در قرن سوم هجری بر اساس همین نظریه در باره امامت استوار کرده بودند.
پایان دوره ستر و ظهور دولت فاطمی
اسماعیلیان نخستین تا سال ۲۸۶ هجری محمد بن اسماعیل را به عنوان هفتمین و آخرین امام خود شناخته، و در انتظار ظهور او به عنوان قائم بودهاند[۱۱]، ولى در سال ۲۸۶ هجری، عبیدالله ناگهان و به طور آشکار با ادعای امامت اسماعیلیه برای خود و اسلافش – رهبران مرکزی نهضت – مهدویت محمد بن اسماعیل را انکار کرد.
تداوم امامت در اعقاب امام صادق (ع) که بعداً نظریه رسمى اسماعیلیان فاطمى گردید، بر این پایه بود که رهبری مرکزی اسماعیلیه در دوره بین امام صادق (ع) و عبیدالله مهدی، در دست شماری «امام مستور» بوده است که به گونه های مختلف هویت و اسامى واقعى خود را کتمان مى کرده اند.
اکنون بر محققان مسلّم شده است که قبل از اصلاحات عبیدالله، رهبران مرکزی اسماعیلیه مقام حجت امام مستور و قائم را برای خود قائل شده بودند و مؤمنان از طریق حجت مى توانسته اند از دستورهای امام قائم مطلع شوند.[۱۲]
اصلاحات عبیدالله و شورش حمدان و عبدان بر رهبری مرکزی، فرقه اسماعیلیه را در ۲۸۶ق به دو شاخه اصلى منقسم کرد.
یک شاخه، اصلاحات اعتقادی عبیدالله را قبول کردند و به رهبری مرکزی نهضت وفادار باقى ماندند؛ اینان اصل تداوم امامت را پذیرفتند و عبیدالله و رهبران قبلى مرکزی اسماعیلیه را به عنوان امامان خود پس از امام صادق (ع) شناختند.
شاخه دیگری از اسماعیلیان نخستین، اصلاحات عبیدالله را مردود دانستند و همچنان به عقیده نخستین خود درباره مهدویت محمد بن اسماعیل و رجعت قریب الوقوع او باقى ماندند که از آن پس – به طور اخص – به نام «قرامطه» شهرت پیدا کردند.
ابوحاتم رازی و دیگر داعیان ری که با رهبران قرمطى عراق و بحرین مکاتبه داشتند، عقاید عبیدالله را باطل دانسته، همچنان به مهدویت محمد بن اسماعیل وفادار ماندند. از سوی دیگر، شمار قابل توجهى از اسماعیلیان نخستین در خراسان به شاخه اسماعیلیان فاطمى پیوستند.
زکرویه که ابتدا به عبیدالله وفادار مانده بود، پس از چند سال به جناح قرمطیان پیوست و اشکالات جدیدی را برای نهضت اسماعیلیه پدید آورد. زکرویه با دستیاری پسرانش و برخورداری از حمایت شمار بسیاری از بنى کلب موفق شد تا طى سال های ۲۸۹ تا ۲۹۴ هجری شورش های قرمطى را در شام و عراق سازماندهى کند.
این قرمطیان که به قتل و غارت و ستیز با عباسیان پرداخته بودند، عاقبت به مقر عبیدالله در سلمیه نیز حمله بردند و آنجا را در سال ۲۹۰ هجری ویران کردند؛ ولى عبیدالله که به موقع از نیت زکرویه مطلع شده بود، یک سال قبل از حمله قرمطیان، سلمیه را برای همیشه ترک کرده بود.
سرانجام در سال ۲۹۴ هجری زکرویه و پیروانش در عراق به دست عباسیان شکست نهایى خوردند.[۱۳]
عبیدالله پس از ترک سلمیه، در سال ۲۸۹ هجری سفر طولانى و سرنوشت ساز خود را به مغرب آغاز کرد و عاقبت در سال ۲۹۲ هجری به شهر سجلماسه در شرق مراکش وارد شد و چندی به حبس افتاد.
داعى ابوعبدالله شیعى که از ۲۸۰ هجری به دستور ابن حوشب دعوت اسماعیلیه را در مغرب اشاعه کرده، از بربرانِ گرویده به این مذهب، نیروی نظامى قابل توجهى ساخته بود، در پى فتوحات چشمگیر در مغرب، و برانداختن یکایک حکومت های محلى، عبیدالله را رهانید و در ربیع الاخر سال ۲۹۷، عبیدالله طى مراسم ویژه ای رسماً به عنوان خلیفه شناخته، و سلسله فاطمى در افریقیه بنیان نهاده شد.
با شروع خلافت عبیدالله مهدی در افریقیه، دوره ستر و زمان امامان مستور نیز در تاریخ اسماعیلیانِ نخستین به پایان رسید و طى دوره کشف یا ظهور، امامان اسماعیلى که اکنون به خلافت نیز دست یافته بودند، به طور علنى در رأس پیروان خود قرار گرفتند.[۱۴]
نتیجه گیری
فرقه اسماعیلیه در نخستین دوره از حیات خود که بیش از یک قرن به طول انجامید در تقیه و استتار به سر می برد؛ در این دوره، که با مهاجرت فرزند اسماعیل از مدینه به عراق آغاز شد، گروه های مختلفی از اسماعیلیه منشعب شدند، تا اینکه در پایان قرن سوم، یکی از این گروه ها به رهبری عبیدالله مهدی توانست سلسله فاطمی را در افریقا تأسیس کند.
پی نوشت ها
[۱] . نک: علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۴۷، ص۲۴۱-۲۶۹
[۲] . نک: نوبختى، فرق الشیعه، ص۵۷-۵۸؛ سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، ص۸۰
[۳] . ۱۳۵، ۱۴۹
[۴] . نوبختى، فرق الشیعه، ص۵۸؛ سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، ص۸۰-۸۱؛ اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۲۶-۲۷؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۷۰-۷۱؛ شهرستانى، الملل و النحل، ص۱۳۵، ۱۴۹، ۱۷۱
[۵] . مستنصر بالله، السجلات المستنصریه، ص۱۵۷،۱۶۸،۱۷۶،۱۷۸،۱۷۹؛ امر باحکام الله، الهدایه الامریه، ص۷
[۶] . نوبختى، فرق الشیعه، ص۵۸-۶۱؛ سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، ص۸۱، ۸۳
[۷] . جعفر بن منصور، سرائر و اسرار النطقاء، ص۲۵۸
[۸] . جعفر بن منصور، الکشف، ص۲۵۶-۲۵۷؛ کشى، رجال، ص۳۲۱، ۳۲۵-۳۲۶
[۹] . دفتری، غزالی و اسماعیلیه، ص۹۸-۹۹
[۱۰] . ادریس، عیون الاخبار، ص۴/۳۵۱-۳۵۶
[۱۱] . جعفر بن منصور، الکشف، ص۶۲، ۷۷، ۱۰۳-۱۰۴
[۱۲] . جعفر بن منصور، الکشف، ص۹۷-۹۹، ۱۰۲ به بعد
[۱۳] . طبری، تاریخ، ج۱۰، ص۹۷-۱۰۰، ۱۰۳-۱۰۴؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۳۷۰-۳۷۶، ۳۹۱
[۱۴] . قاضى نعمان، افتتاح، ص۵۴-۲۵۸؛ نیشابوری، استتار الامام، ص۹۶ به بعد
منابع
۱- ادریس بن حسن، عیون الاخبار، بیروت، دار الاندلس، ۱۹۷۳-۱۹۷۸م
۲- اشعری، على، مقالات الاسلامیین، استانبول، ۱۹۲۹-۱۹۳۰م
۳- امر باحکام الله، منصور، الهدایه الامریه، بمبئى، ۱۹۳۸م
۴- بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، بیروت، دار الآفاق الجدیده، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م
۵- جعفر بن منصور الیمن، سرائر و اسرار النطقاء، بیروت، دار الاندلس، ۱۹۸۴م
۶- جعفر بن منصور الیمن، الکشف، لندن، ۱۹۵۲م
۷- دفتری، فرهاد، «غزالى و اسماعیلیه»، مجله معارف، اسفند ۱۳۶۳، شماره ۳
۸- سعد بن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، ۱۹۶۳م
۹- طبری، تاریخ؛ عریب بن سعد قرطبى، «صله تاریخ الطبری»، ضمیمه تاریخ طبری، بیروت، الاعلمی، ۱۸۹۷م
۱۰- علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۳م
۱۱- مستنصر بالله، معدّ، السجلات المستنصریه، قاهره، دار الفکر العربی، ۱۹۵۴م
۱۲- مسعودی، على، التنبیه و الاشراف، لیدن، نشر بریل، ۱۸۹۴م
۱۳- نیشابوری، احمد، «استتار الامام»، مجله کلیه الاداب بالجامعه المصریه، ۱۹۳۶م
۱۴- نوبختى، حسن، فرق الشیعه، به کوشش ریتر، استانبول، مطبعه دولت، ۱۹۳۱م
منبع مقاله | با اقتباس از:
دفتری، فرهاد، اسماعیلیه، دانشنامه بزرگ اسلامی، مقاله ۳۴۹۳