- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
سید عبدالهادى شیرازى، فرزند آیت الله سید اسماعیل شیرازى در سال ۱۳۰۵ ق. در شهر سامرا، در عراق دیده به جهان گشود. در همین سال پدرش درگذشت. سرپرستى او را آیت الله العظمى میرزا محمدحسن شیرازى (میرزاى بزرگ) که پسر عموى پدرش بود، بر عهده گرفت. اما هنوز هفت بهار از زندگانى وى نگذشته بود، که میرزاى شیرازى، در سال ۱۳۱۲ ق. جهان فانى را وداع گفت و به دیار باقى شتافت.
تحصیلات سید عبدالهادی شیرازی
آیت الله سید عبدالهادی شیرازی، در شهر سامرا تحصیلات مقدماتى خویش را در محضر برخى از فضلاى این حوزه آغاز کرد. پس از آن سطح، فقه و اصول را در محضر دو تن از عالمان فرزانه، میرزا على آقا (فرزند میرزاى شیرازى) و میرزا محمّدتقى شیرازى به پایان برد. آنگاه به سال ۱۳۲۶ ق. رهسپار نجف اشرف گردید و در جوار بارگاه ملکوتى امام على (علیه السلام) درس فقه و اصول را از محضر بزرگانى چون شیخ محمدکاظم خراسانى و شیخ الشریعه اصفهانى، بهره مند گردید. فلسفه و حکمت را در خدمت حکیم الهى، محمدباقر اصتهباناتى شیرازى و درس اخلاق را از شیخ آقا رضا تبریزى آموخت.
استادان
۱ – آیت الله میرزا على آقا فرزند میرزا محمّدحسن شیرازى (نجف ۱۲۸۷ ق)
۲ – آیت الله میرزا محمدتقى شیرازى پیشواى انقلاب عراق
۳ – آیت الله آخوند شیخ محمدکاظم خراسانى، صاحب «کفایه الاصول» (مشهد ۱۲۵۵ – نجف ۱۳۲۹ ق.)
۴ – آیت الله ملا فتح اللَّه معروف به شیخ الشریعه اصفهانى (اصفهان – نجف ۱۳۳۹ ق.)
۵ – آیت الله میرزا محمّدباقر اصتهباناتى شیرازى (…شهادت: شیراز ۱۳۲۶ در انقلاب مشروطیت)[۱]
دانش و کمالات سید عبدالهادی شیرازی
شیخ آقا بزرگ درباره سید عبدالهادی شیرازی مى نویسد: او از استوانه هاى استوار فقه و فردى است که بزرگان و دانشمندان نسبت به دانش و فضل و کمالات وى اعتراف داشته و اهل فضل و دانش، او را به خاطر درس و بحث هاى عالمانه و پربارش مى شناسند. وى در زمره عالمان این زمان و از پیشوایان تحقیق و صاحب نظر مى باشد. او در علم لغت، منطق، تاریخ، حکمت، تفسیر، رجال، حدیث، فقه و اصول متخصص گردید. وى در تمامى دانش هایى که شمرده شد، فردى قوى، عمیق، خوش ذوق و بلیغ بود.
شعر را به دو زبان فارسى و عربى به خوبى مى سرود. صاحب «الذریعه» در ادامه مى نویسد: وى در تسلط بر دانش فقه و اصول به بالاترین سطح علمى رسیده بود. و در میان طلاب و فضلا به فردى متبحر و محقق معروف بود. در محضر درسش گروه زیادى از طلاب و بزرگان حوزه نجف شرکت مى کردند و از خرمن دانش وى بهره مى جستند. به گونه اى که شمارى از بزرگان حوزه نجف، دست پرورده حوزه درس او مى باشند.
سید عبدالهادی شیرازی بیش از سى سال از عمر خویش تدریس نمود و در شمار مدرسان مشهور نجف قرار داشت، هیچ کس از عرب و عجم چه در عراق و چه در ایران و جاى دیگر نیست که آوازه بلند دانش و تقواى او را نشنیده باشد. آقا بزرگ تهرانى در باره علت پیشرفت علمى و معنوى سید عبدالهادى شیرازی مى نویسد:
یکى از عوامل، دارا بودن هوش و استعداد ذاتى و فطرى است که وى از آن بهره مند بود. عامل دیگر سرزمین و مرکز علمى شهر سامرا بود که محیطى عالم پرور و رشد دهنده شخصیت محصل بود چنانکه شخصیت هاى علمى بزرگى را در دامان خود پرورش داد و عامل سوم مسئله وراثت است و مى دانیم که خاندان او از بزرگان و اهل دانش و کمال بوده اند. اینها عوامل و جهاتى بود که زمینه مساعدى را فراهم ساخته بود تا وى بدینسان رشد نموده، بالنده گردد و او را بدین جایگاه بلندمرتبه از دانش و فضل و کمال برساند.[۲]
ویژگى هاى اخلاقى سید عبدالهادی شیرازی
یکی از ویژگی های آیت الله سید عبدالهادی شیرازی بعد خدا ترسى و پاکى روح و تقواى وى بود. تقوایى که از همان آوان جوانى بدان شناخته مى شد، تقوا و پاکى و ورعى که از آبا و اجداد خویش به ارث برده بود. وى به جهت فروتنى و اخلاص و دورى از ریا و تکبر و بى اعتنایى و روى گردانى از زر و زیور دنیا ضرب المثل است. او از بندگان صالح، عابد و زاهدى است که جز درد دین، دردى نداشته و غمى جز غم حساب و کتاب روز بازپسین خود نداشته است.
سید عبدالهادی شیرازی نفس خویش را از پلیدى ها و آلودگى هاى این جهان مادى پیراسته، علم و عمل را با هم جمع نموده و به رستگارى و سعادت جاودان رسیده است. وى عالمى بلند مرتبه در اخلاق و تهذیب نفس بود و نظر به مقام شامخ علمى و تدین و تقوایى که داشت در نظر مردم بسیار گرامى و مورد احترام بود و دلهاى مردم بدو روى مى آورد و او را در دل و جان، عزیز و محترم مى شمردند.[۳]
در این باره از شاگرد فرزانه اش علامه محمدتقى جعفرى (ره) مى خوانیم: «در فقه، مدت هفت سال من خدمت آیت الله سید عبدالهادی شیرازی بودم و در جلسه حاشیه بر عروه ایشان حضور داشتم که بسیار از نظر فقهى پربرکت بود. یکى از عالى ترین ایام زندگانى من، همین مدت هفت سال است که خدمت ایشان بودم. مرحوم آقا سید عبدالهادی شیرازی، مرد علم و عمل و به راستى تجسمى از معرفت و تقوا بود»[۴] …من بارها دیدم که ایشان موقع نماز خواندن مى لرزید»[۵]
آیت الله فیاض: «آیت الله سید عبدالهادی شیرازی … مردى بسیار متین، بزرگوار، سنگین و رعایت کننده آداب بود. از جهت اخلاقى ممتاز بود، مواظب بود که در محضر و مجلسش حرف لغو و کلام نابجا گفته نشود. و الا ناراحت مى شد، با وقار بود. هر کس که خدمت ایشان مى نشست هم کسب علم مى کرد و هم کسب اخلاق. در تقوى کامل بود.»[۶]
زهد و بى اعتنایى این مرد بزرگ نسبت به مال و منال دنیا تا جایى بود که با آن موقعیت بزرگ اجتماعى که داشت تا چند سال پیش از وفاتش هنوز در خانه استیجارى زندگى مى کرد. چنانکه نوشته اند: «میرزا سید عبدالهادی شیرازی یکى از علماى طراز اول و از مراجع بزرگ شیعه است که پس از آیت الله بروجردى مرجعیت عامه داشت… نماز جماعت[ایشان] از روحانیت خاصى برخوردار بود. سه چهار سال قبل از وفاتش خانه اى براى ایشان خریدارى کردند زیرا تا این تاریخ در خانه استیجارى زندگى مى کرد…[۷]
مردان حق و حقیقت و عالمان ربانى هرگز به دنبال مقام هاى دنیوى نبوده و هیچ گاه فریفته ریاست هاى ظاهرى و مادى و اسم و عنوان نمى گردند: «مرحوم آقا سیّد عبدالهادى شیرازى نیز مردى بود که هر چه به او نزدیکتر مى شدم، علاقه ام به او بیشتر مى شد. من ندیدم کسى را که این مقدار مقام دنبال او بدود ولى او از آن گریزان باشد. مرحوم شیرازى واقعاً این گونه بود.[۸]
روشن بینى و درک زمان سید عبدالهادی شیرازی
موضوع تخصصى شدن رشته هاى علوم حوزوى در حوزه هاى علمیه، در پنجاه سال پیش، در حوزه علمیه نجف اشرف از سوی سید عبدالهادی شیرازی مطرح گردید. علامه جعفرى در این باره مى گوید: «خدا رحمت کند مرحوم آیت الله آقا سید عبدالهادی شیرازی را، بسیار مرد روشنى بود. آن زمان در نجف، من خدمت ایشان مسئله تخصصى شدن ابواب فقه را عرض کردم. ایشان فرمود:
درست است باید دنبال مطلب را گرفت و تعقیب کرد. من خدمت ایشان عرض کردم امر دایر است بین این که شخصى در تمام ابواب فقه مجتهد شود، اما در این اجتهاد فقط به روایت هاى دم دستى اکتفا کند و بین این که در یک بخش مثلاً مکاسب با اراضى؟ مجتهد شود اما پیرامون آن کاملاً فحص کند و نگذارد چیزى باقى بماند کدامیک از این دو اقرب به واقع است؟ ایشان فرمود: مسلّم این دومى.[۹]
مرجعیت سید عبدالهادی شیرازی
آیت الله سید عبدالهادی شیرازی در مسجد شیخ انصارى در نجف که محل تجمع بزرگان از اهل فضل و تقوا بود، نماز جماعت اقامه مى کرد و چون در سال ۱۳۶۵ ق. مرجع تقلید شیعیان آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى به رحمت ایزدى پیوست و مرجعیت پس از وى را آیت الله حاج آقا حسین قمى در سال ۱۳۶۶ ق. عهده دار گردید، برخى از خواص علماى حوزه نجف، آیت الله سید عبدالهادی شیرازی را جهت تصدى این امر شایسته تر دانسته و از ایشان مى خواستند، این منصب دینى و مهم را به عهده بگیرند.
لکن وى همواره از پذیرفتن آن خوددارى نموده و از به دوش گرفتن چنین مسئولیت خطیرى شانه خالى مى کرد ولى سرانجام با درخواست هاى مکرر علما و مردم عراق و ایران و جاهاى دیگر، وى با اکراه، این مسئولیت بزرگ را پذیرفت و رساله ایشان منتشر گردید. و کم کم دایره مرجعیت او گسترده شد. لیکن این سیّد وارسته و مهذب کسى نبود که از این مقام و شهرت مرجعیت خشنود باشد.[۱۰]
فتواى ضد کمونیسم
مولف کتاب «مراقد المعارف» مى نویسد: وى از مراجع تقلید و علماى مجاهدى بود که مخالف حکومت و سلطه جابرانه حزب کمونیست عراق بود. در آن زمان (سال ۱۳۷۸ ق) سران و حاکمان عراق به قدرى نسبت به مردم عراق ستم و جنایت مى کردند که نه هولاکو خان مغول در بغداد، این اندازه مرتکب جنایت شده بود و نه صهیونیست ها در دیریاسین! حاکم ستم پیشه عراق در آن زمان عبدالکریم قاسم حتى دست به تحریف قرآن مى زد و آیات قرآن را کم و زیاد مى کرد.
این بود که آیت الله سید محسن حکیم و آیت الله سید عبدالهادی شیرازی فتوا به کفر حزب کمونیست عراق دادند. فتواى آیت الله شیرازى، در تاریخ هشتم شوال ۱۳۷۹ ق. صادر شد و متن آن این بود: «الشیوعیه ضلال و الحاد فلایجوز الإنتماء الیها». کمونیسم، گمراهى و بى دینى است و جایز نیست کسى بدان منسوب باشد.[۱۱]
فرزندان سید عبدالهادی شیرازی
از آیت الله سید عبدالهادی شیرازی چهار فرزند به یادگار مانده: دو پسر و دو دختر. پسران وى یکى به نام سید محمدعلى و دیگرى به نام سیّد محمّدابراهیم است دو داماد وى عبارتند از: برادران سید مهدى و سید کاظم مرعشى فرزندان سید محمدرضا مرعشى رفسنجانى که در ضمن نوه هاى سید اسداللَّه شیرازى برادر میرزاى بزرگ محسوب مى گردند.[۱۷] آیت الله هاشمى رفسنجانى که در اوایل تحصیل در قم چند سالى در منزل برادران مرعشى (در نزدیکى منزل امام خمینى (ره)) اقامت داشت درباره آنان مى گوید: «… امروز از آیات قم و مشهد هستند و آن روزها از فضلاى نامى حوزه بودند و مورد توجه طلاب و مراجع، برادر سومشان هم به نام جعفر آقا بود که به فلج دچار بود. مادرشان هم خانمى سالخورده بود از نوه هاى مرحوم آیت الله شیرازى بزرگ».[۱۲]
برخى شاگردان سید عبدالهادی شیرازی
۱. علامه محمدتقى جعفرى تبریزى(ره) (۱۳۰۴ – ۱۳۷۷ش).[۱۳]
۲. آیت الله شیخ محمّدرضا مظفر (۱۳۲۲ – ۱۳۸۳ق. نجف اشرف).
۳. آیت الله شیخ محمود یوسفى غروى. وى از یاران امام خمینى و در نجف اشرف در بیرونى منزل امام پاسخگوى مسائل شرعى مراجعین بود.
۴. آیت الله حاج شیخ ابوالحسن شیرازى فقیه و عالم فرزانه که در سال ۱۳۲۶ ق. در روستاى «لایزنگان» داراب در استان فارس دیده به جهان گشود.[۱۴]
آثار علمى سید عبدالهادی شیرازی
آثار علمى که از آیت الله سید عبدالهادى شیرازى به یادگار مانده بیشتر در موضوع فقه و اصول بوده و عبارتاند از:
۱. «دارالسلام» (در فروع اسلام و احکام، داراى هزار فرع از فروع اسلامى)،
۲. «رساله فى اللباس المشکوک».
۳. «کتاب الصّوم».
۴. «کتاب الزّکوه».
۵. «کتاب النّجاسات و المطهّرات».
۶. «الاستصحاب».
۷. «اجتماعالامر و النّهى».
۸. «الحواله».
۹. «الرضاع» و رساله هایى که به زبان فارسى و عربى و تقریرات در مباحث فقه و اصول.
نابینایى
آیت الله سید عبدالهادی شیرازی در سال ۱۳۶۹ق. بر اثر بیمارى از هر دو چشم نابینا گردید. و مردم شهر نجف بدین جهت در ناراحتى و اندوه فرو رفتند. همه طبقات، به ویژه طلاب و روحانیون که از آن پس از درس و بحث ایشان محروم شدند. چون معالجات در عراق نتیجه اى در پى نداشت، آیت الله سید عبدالهادی شیرازی را به تهران آوردند. گروهى از فضلاى نجف نیز جهت احترام در خدمت ایشان بودند. مردم مسلمان شهرهاى عراق و ایران که در مسیر وى قرار داشتند، مشتاقانه به دیدار مرجع تقلید خود شتافته، به گرمى از او استقبال نموده و از دیدار آیت الله شیرازى اشک شوق مى ریختند.
ولى در عین حال از این عارضه اى که براى معظم له پیش آمده بود بسیار متاثر و اندوهگین بودند. وى در بیمارستان فیروز آبادى تهران مدتى به معالجه چشمان خود ادامه داد. معروفترین چشم پزشکان به معالجه ایشان پرداختند. لکن معالجه سودبخش واقع نشد و وى بینایى خود را به دست نیاورد. ولى با همین حال به زیارت حضرت رضا(علیه السلام) و حضرت معصومه(علیه السلام) مشرف گردید و با علما و بزرگان دو حوزه مشهد و قم بخصوص با آیت الله العظمى بروجردى دیدار داشت.
سپس به نجف بازگشت و در عین حال به درس و بحث و امامت جماعت خویش ادامه داد. حتى جواب استفتائات را نیز مى دادند. به این صورت که استفتائات را براى ایشان مى خواندند و وى شخصاً جواب آن را بیان مى فرمود. آیت الله شیرازى براى بار دوم جهت معالجه چشم خود به ایران آمدند که با تأسف باز هم نتیجه اى حاصل نشد و مأیوسانه به نجف بازگشتند. این شخصیت عالی قدر باز هم چنان به اندازه توان خویش به مسئولیت هاى شرعى خود و خدمت به اسلام و مسلمین ادامه داد. خانه وى محل رفت و آمد مردم و علما و طلاب بود.
هرگاه مرجعى از مراجع تقلید از دنیا مى رفت مقلدین آن مرجع به وى رجوع مى نمودند. تا اینکه در سال ۱۳۸۰ ق. که بزرگترین مرجع تقلید شیعیان جهان آیت الله العظمى بروجردى رحلت نمود، بسیارى از مقلدین وى به صف مقلدین آیت الله شیرازى پیوستند و بدین سان دایره مرجعیت ایشان بسیار توسعه پیدا کرد. اما این گسترش دامنه مرجعیت با عارضه نابینائى چشم باعث ناراحتى و آلام روحى وى گردید به گونه اى که بارها از ترس خدا و مسؤلیت سنگینى که بر دوش داشت اشک مى ریخت و ناله مى کرد.[۱۵]
یک خاطره از سید عبدالهادی شیرازی
درباره دیدار آیت الله سید عبدالهادى شیرازى با آیت الله بروجردى(ره) آیت الله آقاى اسماعیل ملایرى خاطره اى دارد که نشان گر کمال فروتنى و محبت این دو بزرگوار نسبت به یکدیگر بوده و الگوى خوبى براى طلاب و عالمان دینى است و آن خاطره را ایشان چنین باز مى گوید: «خاطره دیگر که شاهد بودم این که آیت الله سید عبدالهادی شیرازی به قم آمده بودند (ایشان براى معالجه به ایران آمده بودند و بناى ایشان آن بود که بى سر و صدا و بدون دید و باز دید بگذارنند) خواستند که به دیدار آیت للَّه بروجردى بروند (با آن که مرحوم آیت الله بروجردى به خاطر عدم اطلاع از آمدن ایشان، به دیدن ایشان نیامده بودند) در بین راه، به آقاى آیت الله سید على یثربى، فرمودند:
از این جا تا منزل آقاى بروجردى چقدر راه است؟ جواب داد. بعد ایشان فرمودند: پیاده برویم تا فضیلت ببریم! وقتى به خدمت آیت الله بروجردى رسیدیم و از پله که بالا رفتیم، دیدم ایشان عصبانى هستند از این که چرا اطلاع نداده ایم که آیت الله سید عبدالهادی شیرازی به قم تشریف آورده اند. در بین صحبت ها، آیت الله سید عبدالهادى شیرازى فرمودند: «من به آقاى شیخ نصراللَّه خلخالى گفته ام که: براى برکت سفره ما، نان آقاى بروجردى را براى ما بیاورید.» با آن که ایشان بعد از آیت الله سید ابوالحسن، مرجع تام بودند. بعد از اتمام مکالمات، دیدیم که به زحمت، مرحوم آقاى بروجردى بلند شدند و جلوتر از ما حرکت کردند و رفتند کفش حاج سیّد عبدالهادى را جفت کردند.»[۱۶]
ارتحال ملکوتى سید عبدالهادى شیرازى
علامه محمدتقى جعفرى مى گوید: «یک روز خدمت آقا سید عبدالهادى شیرازى رفتم، دیدم در بستر بیمارى قرار گرفته و از شدت درد و ناراحتى ناله مى کند. عرض کردم: آقا! چیزى نیست ان شاء اللَّه هر چه زودتر بهبود یافته و سلامتى خویش را به دست مى آورید، ایشان با یک حالت خاص فرمودند: جان عزم رحیل کرد گفتم که مرو گفتا چه کنم، خانه فرود مى آید.[۱۷]
آرى، وقتى مدت اقامت در این دنیاى فانى به پایان رسد و پیمانه عمر انسان لبریز گردد، چاره اى از تسلیم مرگ شدن و رفتن به جهان ابدى نیست. آیت الله سید عبدالهادى شیرازى (اعلى اللَّه مقامه) در عصر روز جمعه دهم ماه صفر ۱۳۸۲ق. در کوفه بر اثر بیمارى تب که یک روز پیش از آن بدان مبتلا گردیده بود، چشم از جهان فروبست و به رحمت ایزدى پیوست. همین که خبر درگذشت این مرد بزرگ و مرجع تقلید در شب شنبه به نجف اشرف رسید، مردم مؤمن این شهر به طرف کوفه هجوم برده در حالى که پیشاپیش آنان، روحانیون و طلاب در حرکت بودند، و از این ماتم بزرگ به سر و سینه مى زدند.
پس از رسیدن به کوفه پیکر پاک وى را در آب فرات غسل داده، جنازه را شب تا صبح در مسجد (یونس پیامبر) گذارده و در صبح شنبه دسته جات عزادارى از کوفه و نجف و کربلا به راه افتاد. ابتدا پیکر مطهر او را به مسجد کوفه بردند که در آنجا علماى بزرگ و مراجع تقلید اجتماع کرده بودند، بعد جنازه را در حرم حضرت مسلم بن عقیل(علیه السلام) طواف داده سپس آن را روى دست تا نجف اشرف آورده و در مقبره میرزاى بزرگ به خاک سپردند[۱۸]
نویسنده: على غلامى
پی نوشت ها
[۱] شرح زندگانى میرزاى شیرازى، ص ۹۸و ۱۴۶، دایره المعارف تشیّع، ج ۱، ریحانه الأدب، ج ۳و ۲۰۷، اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۱۸۷، شهیدان راه فضیلت، ص ۵۱۴، گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۱۲۰.
[۲] نقباء البشر، ج ۳، ص ۱۲۵۰ تا ۱۲۵۵.
[۳] همان.
[۴] همان، ص ۱۳۲.
[۵] همان، ص ۱۳۵.
[۶] غواص اقیانوس اندیشه، ص ۴۱.، مجله حوزه، ش ۱۹، ص ۲۵.
[۷] مجله حوزه، ض ۱۹، ص ۳۷.
[۸] نقباء البشر، ج ۳، ص ۱۲۵۳.
[۹] معارف الرجال، ج ۲، ص ۷۷.
[۱۰] هاشمى رفسنجانى، دوران مبارزه، ص ۶۴.
[۱۱] براى آگاهى بیشتر از زندگانى این متفکر بزرگ اسلامى به کتابهاى زیر مراجعه شود: ۱ – غواص اقیانوس اندیشه، غلامرضا گلى زواره ۲ – تکاپوگر اندیشه ها، عبداللَّه نصرى
[۱۲] جهت اطلاع بیشتر از زندگانى وى به کتاب «گلشن ابرار» ج ۲ ص ۶۸ مراجعه کنید.
[۱۳] مجله حوزه، ش ۴۸، ص ۵۱.
[۱۴] آینه پژوهش، ش ۶۳، ص ۱۱۷، مجله حوزه، ش ۱۷، ص ۲۰.
[۱۵] نقباء البشر، ج ۳، ص ۱۲۵۴، گنجینه دانشمندان، ج ۵، ص ۴۳۲ و ۴۳۳.
[۱۶] چشم و چراغ مرجعیت، ص ۲۸۱.
[۱۷] غواص اقیانوس اندیشه، ص ۶۷ و ۶۸.
[۱۸] معارف الرجال، ج ۲، ص ۷۷ تا ۸۰.