- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
یکى از امتیازات انسان، در مقایسه با موجودات دیگر، تهیه پوشش مناسب براى اندام خویش است. بر این اساس، لباس پوشیدن یکى از شؤون و ویژگىهاى انسان است. لباس، افزون بر حفظ انسان از سرما و گرما و برف و باران و یارى دادن وى در حفظ عفت و شرم، در آراستگى و زیبایى آدمى نیز نقشى مهم ایفا مىکند و مىتوان آن را نشاندهنده گرایش اعتقادى فرد و تعلق وى به فرهنگى خاص دانست. قرآن کریم ضمن نعمت و هدیه خداوند خواندن لباس به کارکردهاى مختلف آن اشاره مىکند و مىفرماید: «اى فرزندان آدم! براى شما لباسى فرو فرستادیم که اندام شما را مىپوشاند و مایه زینت شما است و لباس تقوا بهتر است. این از آیات خداوند است. باشد که متذکر شده پند گیرید». (۱)
در این راستا، پوشش اعضاى جنسى به دلایل گوناگون از اهمیت بیشترى برخوردار است. برابر متقنترین کتاب آسمانى، قرآن و دیگر کتب مقدس، تاریخ رویکرد آدمیان به پوشش از نخستین انسانها یعنى حضرت آدم و حوا آغاز مىشود. در قرآن کریم آمده است: «فلما ذاقا الشجره بدت لهما سواتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنه؛ و آنگاه که آدم و حوا از آن درخت ممنوع چشیدند، پوشش خود را از دست دادند [عورتشان آشکار گردید] و به سرعت با برگ درختان بهشتى خود را پوشاندند». (۲)
در کتاب مقدس نیز مىخوانیم:
«چون زن دید که آن درخت براى خوراک نیکو است و به نظر خوش نما و درختى دلپذیر، دانشافزا. پس از میوهاش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد. آنگاه چشمان هر دوى ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند. پس برگهاى انجیر به هم دوخته، سترها براى خویشتن ساختند…. و خداوند، رختها براى آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید. (۳)
بر اساس پژوهشها، از آغاز پیدایش انسان، هر یک از زن و مرد کوشیده است تا پوشش مناسب خود را تهیه کند. آدمى نخست با برگ درختان، سپس با پوست حیوانات و بعدها با دست بافتهاى خود، خویش را پوشاند. (۴) تمام کسانى که زندگى بشر و تحولات آن را ارزیابى کردهاند. بر این تلاش تاکید ورزیدهاند؛ براى نمونه دکتر شیبانى در کتاب «تاریخ تمدن »، با اشاره به این که تمدن سومرىها از نخستین تمدنهاى بشرى است، مىنویسد: «نخستین دستهاى از نژاد انسان که در این نواحى متمرکز شدند و نخستین شهر حقیقى را بنا نهادند، سومرىها بودند؛ و چون سرزمین آنها بىاندازه حاصلخیز بود، در سال دو مرتبه محصول برداشت مىنمودند و به گلهدارى و پرورش دام مىپرداختند و از الاغ و گوسفند و بز و گاو نر استفاده مىکردند. از پشم و کرک بز پارچه تهیه مىنمودند و از پارچههاى کتانى که به آن نام گاد، (gud) مىدادند، البسه (انواع لباس) درست مىکردند». (۵)
خوشبختانه با پیشرفت صنعت و دست یافتن به منابع و ابزار جدید، پوشش نیز از تغییرات تکاملى بهرهمند گردید و انسان به پوشاک مناسبتر دست یافت. نکته قابل توجه آن است که اگر چه حیات آدمیان از همان آغاز با «پوشش » پیوند خورده است، به دلیل وجود نوعى احساس حیاى طبیعى در جنس ماده، زنان در طول تاریخ در امر پوشش تلاش و جدیت بیشتر از خود نشان دادهاند. (۶) دانشمندان، در مورد علت اشتیاق و جدیت بیشتر زنان، نظرهاى گوناگون ارائه دادهاند؛ بسیارى ریشه اشتیاق بیشتر زنان به پوشش را طبیعت آنان دانستهاند. دکتر فخرى، دانشمند فیزیولوژیست مصرى، در این باره مىنویسد: نوعى احساس حیا در حیوانات وجود دارد؛ زیرا میل به اختلاط جنسى در حیوانات به صورت ادوارى است؛ یعنى در مقاطع خاصى از زمان چنین میلى وجود دارد و در مقاطع دیگر زمانى تمایلى به آمیزش جنسى در آنان به چشم نمىخورد. در چنین مواقعى، آنان نوعى احساس حیاى تناسلى دارند. بنابراین، ممکن است بگوییم اصل و مبدا احساس حیا، همان احساس طبیعى جنس ماده در مورد حیا است و به همین جهت، مىبینیم نوع احساس حیا در زنان از مردان قوىتر است. (۷) ویل دورانت نیز مىگوید: «شرمگینى، خاص نوع انسان نیست و شباهت آشکارى دارد به کراهت حیوان ماده از جفت شدن در غیر فصل جفت جویى یا خارج از حد معتاد آن. مسلما ریشه شرمگینى نیز از همین جا است». (۸)
در مقابل، ویلیام جیمز، روان شناس معروف، حیا را امرى اکتسابى مىداند و مىنویسد: «زنان دریافتند که دست و دلبازى، مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند…». یکى از محققان سبب گرایش زنان به حیا را چنین توضیح داده است: «خوددارى از انبساط و امساک در بذل و بخشش، بهترین سلاح براى شکار مردان است… مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیا است و بىآن که بداند، حس مىکند که این خوددارى ظریفانه از یک لطف و دقت عالى خبر مىدهد». (۹) شوپنهاور نیز حیاى زن را رهآورد پیمان پنهانى زنان براى افزایش ارزش و جذابیت خود و وادار ساختن مرد به جست و جو مىداند. (۱۰)
طبق این دیدگاه، حیا امرى غریزى نیست؛ به نوعى در نهاد زنان ریشه دارد و از سرشت خاص آنان بر مىخیزد.
به هر حال، به گواهى متون تاریخى، در میان اکثر قریب به اتفاق ملتها و کشورهاى جهان حجاب زنان معمول بوده است. مورخان، به ندرت از اقوامى بدوى که زنانشان داراى حجاب مناسب نبوده یا برهنه در اجتماع ظاهر مىشدند، نام مىبرند. تعداد این اقوام آن قدر اندک است که در مقام مقایسه قابل ذکر نیستند. (۱۱) از این رو، مىتوان نتیجه گرفت: در اقوام بدوى و غیرمتمدنى که زنانشان حجاب مناسب نداشتند، وجود برخى موانع، سبب جلوگیرى از بروز استعدادهاى طبیعى و فطرى زنان شده یا عواملى ناشناخته انحراف آنان از مسیر فطرت را رقم زده است.
حجاب زنان در طول تاریخ، فراز و نشیبهاى بسیار دیده و در سایه فرهنگها و سلیقههاى حاکمان و متنفذان مذهبى تشدید یا تخفیف پذیرفته، ولى هماره تداوم یافته و هیچ گاه به طور کامل از میان نرفته است. بسیارى از مؤرخان به گستردگى دامنه حجاب و رواج آن در بین زنان اشاره کردهاند. فرید وجدى با تصریح به قدمت حجاب، با استناد به دایره المعارف لاروس، گزارشى مفصل از پوشاندن صورت و همه اندامها توسط زنان یونانى و فنیقى ارائه مىدهد و از رواج حجاب در میان زنان اسبرطا، سیبرى، آسیاى صغیر، فارس و عرب سخن مىگوید. (۱۲)
ویل دورانت زنان بریتانیاى جدید و جزیره برنئو را داراى حجاب کامل خوانده است. (۱۳) راسل کیفیت حجاب در عصر ملکه ویکتوریا را شدید مىشمارد. (۱۴) و مهدى قلى هدایت از رواج حجاب در چین سخن مىگوید. (۱۵)
بدون آن که تحت تاثیر هیچ آموزه، فرمان یا تذکرى قرار گیرند، به وسیله برگهاى درختان بهشتى به سرعت خود را پوشاندند – راز رویکرد انسان به پوشش را نهاد و فطرت او دانستهاند؛ زیرا اولا، نخستین انسانها به طور فطرى به پوشش روى آوردهاند. ثانیا، گزارشهاى موجود به خوبى اثبات مىکند که حجاب زن در نقاط مختلف جهان به طور کامل رعایت مىشده و در بعضى از موارد با شدت و سختى همراه بوده است. ثالثا، اگر اکنون نیز به لباس ملى کشورهاى جهان بنگریم، معمول بودن حجاب زنان را به خوبى در مىیابیم. آقاى «براون واشنایدر» در کتابى به نام «پوشاک اقوام مختلف » تصویر لباسهاى ملى و رایج کشورهاى مختلف جهان از عهد باستان تا قرن بیستم را به تفصیل ارائه کرده است. نگاهى کوتاه به این کتاب نشان مىدهد یهودیان، مسیحیان، اعراب، یونانیان، اهالى رم، آلمان، خاور نزدیک و… حجاب را به طور کامل رعایت مىکردند و اکثرا سر خویش را نیز مىپوشاندند. برابر تصاویر این کتاب، کاهش تدریجى حجاب زنان از نیمه دوم قرن هیجدهم در اروپا آغاز شد؛ ولى حتى تا اواخر قرن نوزدهم، اروپاییان همچنان لباس بلند مىپوشیدند و سر را نیز مىپوشاندند. (۱۶)
متداول بودن حجاب در میان ملل مختلف که عقیده، مذهب و شرایط جغرافیایى متفاوت داشتند، نیز نشاندهنده تمایل فطرى زنان به حجاب دانسته شده است. بسیارى از جامعهشناسان حجاب زن را مقتضاى طبیعى جامعه بشرى معرفى کردهاند. مونتسکیو مىنویسد: «قوانین طبیعت حکم مىکند زن خوددار باشد؛ زیرا مرد با تهور آفریده شده است و زن نیروى خوددارى بیشترى دارد. بنابراین، تضاد بین آنها را مىتوان با حجاب از بین برد و بر اساس همین اصل، تمام ملل جهان معتقدند که زنان باید حیا و حجاب داشته باشند». (۱۷)
در نظر منتسکیو، از دست رفتن عفت زنان به قدرى نواقص و معایب پدید مىآورد و روح مردم را فاسد مىکند که اگر کشورى بدان دچار گردد، در بدبختىهاى فراوان فرو مىرود. به خصوص در حکومت دموکراسى از دست رفتن عفت سبب بزرگترین بدبختىها و مفاسد مىشود و اساس حکومت را از بین مىبرد. بدین جهت، «در جمهورى نه تنها اخلاق فاسد بلکه تظاهر به فساد اخلاق و سبکى را نیز منع کردهاند؛ چه آن که عشوهگرى و طنازى که از بیکارى زنها تولید مىشود، نتیجهاش آن است که قبل از آن که خود زنها را فاسد کند، دیگران را فاسد مىنماید». (۱۸)
با عنایت به تمایل فطرى زن و نقش حیاتى پوشش زنان در کنترل و هدایت غرائز شهوانى در مسیر صحیح و جلوگیرى از فساد و تباهى جامعه، پیامبران الاهى، هماهنگ با فطرت انسانى زنان، آنان را به حجاب فراخواندند و بدین وسیله اشتیاق درونى شان را با قوانین تشریعى استحکام بخشیدند. (۱۹)
آرى، پروردگار جهانیان از یک سو گرایش به پوشش را در نهاد زنان به ودیعت گذارد؛ از سوى دیگر، پوشاک را در لا به لاى نعمتهاى بیکرانش به بشر ارزانى داشت؛ و از سوى سوم «حجاب » را بر زنان واجب ساخت تا گوهر هستى «زن » در صدف پوشش صیانت گردد و جامعه از فرو افتادن به گرداب فساد و تباهى نجات یابد. قرآن کریم برهنگى و کنارگذاشتن لباس را دام شیطان معرفى مىکند و انسانها را از فروافتادن در چنین دامى بر حذر مىدارد: «اى فرزندان آدم! مبادا شیطان، شما را بفریبد آنچنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند و لباسشان را از تنشان بیرون آورد تا عورتشان را به آنها بنمایاند. همانا شیطان و گروه وابسته به او، شما را از جایى [یا به گونهاى] مىبینند که شما آنها را نمىبینید. ما شیاطین را اولیا و دوستان کسانى قرار دادیم که ایمان نمىآورند». (۲۰)
از نظر تاریخى، شکل نوین بىحجابى از قرن نوزدهم آغاز شد. پس از رنسانس و انقلاب علمى صنعتى، به ویژه پس از جنگ جهانى دوم، به تدریج زمینه لازم در اروپا فراهم گردید و با وقوع نهضت به اصطلاح آزادى زنان! کنار گذاشتن حجاب مورد تشویق و تکریم قرار گرفت؛ به گفته ویل دورانت، فیلسوف تمدن نگار غرب، کارخانهداران بزرگ براى استفاده از نیروى کار ارزان قیمت زنان و حضور آنان در محیط کار، تبلیغات وسیعى را آغاز کردند و زنان نیز که از حقیقت امر ناآگاه بودند، براى دست یافتن به حقوق از دست رفته خویش تلاش فراوان کرده، موجى جدید به وجود آوردند که «نهضت زنان براى آزادى » نامیده شد و در باره ضرورت آن تبلیغات وسیعى در مطبوعات انجام گرفت. (۲۱) دامنه این اقدامات کم کم کشورهاى اسلامى را نیز فرا گرفت. نخستین کشور اسلامى که به صورت رسمى به کشف حجاب بانوان روى آورد، افغانستان بود. دومین کشور ترکیه بود که پس از سقوط دولت عثمانى، در سال ۱۳۱۳ منع حجاب در آن رسمیت یافت. در ایران نیز رضاخان، در هفدهم دى ماه ۱۳۱۴، به صورت رسمى کشف حجاب را اجرا کرد.
پىنوشت:
۱- اعراف (۷): آیه ۲۷
۲- اعراف (۷): آیه ۲۲
۳- تورات، سفر پیدایش، باب ۳، آیات ۶- ۸ و ۲۰ و ۲۱
۴- ویل دورانت در صفحه ۱۵۵ نخستین جلد تاریخ تمدن درباره پوشاک انسان و تاریخ صنعت بافندگى مىنویسد: از آن وقت که انسان توانست سنجاق و سوزن را بسازد، به بافندگى پرداخت؛ و نیز مىتوان گفت که، از وقتى که انسان بافندگى را آغاز کرد بر حسب ضرورت سوزن و سنجاق را ساخت؛ چون انسان تنها به این خشنود نبود که با پوست حیوانات خود را بپوشاند. با پشم گوسفند و الیاف گیاهان لباسهایى را براى خود تهیه کرد و همین لباس ساده است که جامه رد هندى و شنل یونانى و لنگ مصرى قدیم و سایر اقسام گوناگون و جذاب لباس انسان را در عهدهاى مختلف تشکیل داده است. در این هنگام است که بافندگى از مهمترین هنرهاى مخصوص زن گردیده است. دوکها و ماسورههایى که در میان عصر جدید به دست آمده، به خوبى نشان مىدهد که صنعت عظیم بافندگى ریشه دورى دارد.
۵- تاریخ تمدن، نظام الدین مجیر شیبانى، ص ۴۳
۶- المراه و فلسفه التناسلیات، فخرى، ص ۲۷۸، لذات فلسفه، ویل دورانت، ص ۱۲۹
۷- المراه و فلسفه التناسلیات، فخرى، ص ۲۷۸ و ۲۸۰ و ۲۸۹
۸- لذات فلسفه، ویل دورانت، ترجمه عباس زریاب، ص ۱۲۹
۹- همان، ص ۱۲۹
۱۰- حسینى نجفى، ص ۱۱۶
۱۱- النادر کالمعدوم؛ موارد کمیاب همانند نایاب است.
۱۲- دایره المعارف فریدوجدى، ج ۳، ص ۳۳۶
۱۳- تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۷۲
۱۴- زناشویى و اخلاق، ص ۱۳۴
۱۵- خاطرات و خطرات، مهدى قلى هدایت، ص ۴۰۵
۱۶- ر. ک. پوشاک اقوام مختلف، ترجمه یوسف کیوان شکوهى.
۱۷- زن در آیینه تاریخ، على اکبر علویقى، ص ۱۱۵
۱۸- روح القوانین، منتسکیو، ترجمه على اکبر مهتدى، ص ۳۲۵
۱۹- براى تفصیل بیشتر به حجاب در ادیان الاهى از نگارنده مراجعه مىشود.
۲۰- اعراف (۷): ۲۷
۲۱- لذات فلسفه، ص ۱۵۱
نویسنده: على محمد آشنانى
منبع: سایت باشگاه اندیشه