- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
حضرت شیث (علیه السلام) دومین پیامبر پس از حضرت آدم (علیه السلام) است، ایشان از فرزندان حضرت آدم (علیه السلام) و حوا است که بعد از هابیل و قابیل دیده به جهان گشود. تولد حضرت شیث در حقیقت هدیه ای از جانب خدا برای حضرت آدم (علیه السلام ) بود که در برابر به قتل رسیدن هابیل از جانب خداوند به ایشان عطا شد و از این رو حضرت شیث را هبه الله می گویند.
ولادت حضرت شیث (علیه السلام)
علی بن حسین مسعودی (۲۸۰-۳۴۵ یا ۳۴۶ق) تاریخ نگار و جغرافی دان مسلمان سده چهارم هجری قمری و نویسنده کتاب مروج الذهب درباره ولادت حضرت شیث مى نویسد:
«چون حوا به شیث باردار شد، نورى در پیشانیش درخشیدن گرفت و زمانى که شیث را به دنیا آورد، آن نور به حضرت شیث منتقل گردید. بعد از اینکه شیث بالغ گردید و جوانى برومند و کامل شد، حضرت آدم او را وصى خود کرد و وصیتش را با او در میان نهاد و او را آگاه کرد که او حجت خدا بعد از آدم است و خلیفه خداست بر روى زمین. او باید حق را به اوصیائش برساند و او دومین کسى است که نور پیامبر خاتم به او منتقل شده است.»[۱]
طبری در تاریخش از قول ابن عباس نقل نموده است: «… حوا براى آدم، شیث و خواهرش حزورا را بزاد و او را هبه الله نام دادند که از هابیل گرفته شده بود و هنگامى که تولد یافت جبریل به آدم گفت: «این هبه الله است به جاى هابیل» که به عربى شیث است و به سریانى شات؛ هنگامى که شیث زاده شد آدم یکصد و سى سال داشت.»[۲]
وصیت حضرت آدم به حضرت شیث (علیهما السلام)
حضرت شیث به فرمان خدا جانشین و وصی حضرت آدم شد[۳] و تمام علومی که به حضرت آدم (علیه السلام) داده شده بود به شیث منتقل گردید.[۴] او پس از درگذشت آدم (علیه السلام) به مقام نبوت رسید[۵] و به فرمانروایی و حکومت میان مردم پرداخت. شیث مقررات حضرت آدم (علیه السلام) را که مشتمل بر احکام و مجازات خدا بر مفسدان بود جاری کرد و مردم را به تقوا و کار نیک فرمان داد.[۶]
در اخبار الزمان مسعودی آمده است:
هنگامى که خداوند مرگ آدم را اراده فرمود، به وى فرمان داد تا وصیت خود را به فرزندش شیث بسپارد و همه علوم و دانشى را که به وى آموخته شده بود به او بیاموزد و آدم نیز چنین کرد.[۷]
در تاریخ یعقوبى آمده است:
چون مرگ آدم (علیه السلام) فرا رسید، حضرت شیث به همراه فرزند و فرزند زاده اش به خدمت او رسید؛ حضرت آدم بر آن ها درود فرستاد و بر ایشان از خداوند برکت خواست، سپس وصیتش را در اختیار حضرت شیث گذاشت و به او دستور داد که جسدش را حفظ کند و پس از مرگ در غار گنج بگذارد و سپس او به نوبه خود به فرزند و فرزند زادگانش یکى پس از دیگرى وصیت کند و به هنگام مرگ هر کدام دیگرى را وصى خود نماید؛
و چون از سرزمین خود فرود آمدند جسد او را برگیرند و در وسط زمین قرار دهند. سپس به حضرت شیث دستور داد تا پس از او قائم مقام وى در بین فرزندانش بوده، آنان را به تقواى الهى و عبادت و پرستش نیکوى او فرمان دهد، و آنان را از اختلاط با قابیلیان ملعون باز دارد. سپس حضرت آدم (علیه السلام) بر همه آن ها درود فرستاد و آن گاه دیده بر هم نهاد و در روز جمعه، جهان را بدرود گفت.[۸]
قضاوت و حج حضرت شیث (علیه السلام)
احمد بن ابی یعقوب (متوفی ۲۸۴ یا ۲۹۲ق) معروف به یعقوبی، تاریخ نگار و جغرافی دان سده سوم هجری، در تاریخ یعقوبی می گوید: «شیث پس از مرگ پدرش حضرت آدم به جاى او نشست و مردم را به تقواى الهى و کار نیکو فرمان داد.»[۹]
و در اخبار الزمان آمده است: «خداوند شیث را فرمان داد تا خانه کعبه را بسازد، و حج و عمره به جاى آورد. شیث نخستین کسى است که عمره به جاى آورده است.»[۱۰]
سبط ابن جوزی (۶۵۴-۵۸۲ ق) نوه عبد الرحمان بن جوزی، واعظ و مورخ نام دار اهل سنت در قرن هفتم هجری و از شاگردان ابن عساکر دمشقی است در کتاب مرآه الزمان می نویسد:
هنگامى که آدم از دنیا رفت، شیث به مکه آمد و حج و عمره بگزارد و خانه کعبه را که فرسوده شده بود تجدید بنا کرد و آن را با سنگ و گل بساخت و به عمران و آبادى زمین پرداخت و همچون پدرش، حدود خدا را بر مفسدان جارى کرد.[۱۱]
حضرت انوش، فرزند حضرت شیث (علیهما السلام)
ذهبی در کتاب مروج الذهب می نویسد: «هنگامى که آدم به شیث وصیت کرد، شیث آن را برگرفت و محتواى آن را به خاطر سپرد و به فرمانروایى و حکومت میان مردم پرداخت و مقررات پدرش را به اجرا گذاشت.
سپس همسرش از او بار گرفت و انوش را به دنیا آورد. آنگاه بود که نور درخشان موجود در پیشانى حضرت شیث به حضرت انوش (علیهما السلام) منتقل گردید. این انتقال به هنگام ولادت او صورت گرفت. چون انوش به حد کمال رسید، شیث ودیعه آدم (علیه السلام) را به او سپرد و او را از موقعیت و شرف و کرامت این وصیت آگاه ساخت و به او سفارش کرد که [او نیز] فرزندش را به حقیقت این شرف و کرامت با خبر سازد و فرزندانشان را نیز بر این امر آگاه گردانند و امر این وصیت را مادام که نسلشان بر قرار است در میان خود یکى پس از دیگرى انتقال دهند.»[۱۲]
وصیت هم چنان جارى بود و از قرنى به قرن دیگر منتقل مى شد تا اینکه خداوند نور تابان را به عبد المطلب و از او به فرزندش عبد اللّه پدر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسانید؛ و ما به خواست خدا اخبار برخى از ایشان را ضمن اخبار اجداد پیامبر (صلی الله علیه و آله) خواهیم آورد.
وصیت حضرت شیث به فرزندش انوش (علیهما السلام)
در تاریخ یعقوبى آمده است:
چون زمان فوت حضرت شیث (علیه السلام) فرا رسید، فرزندان و فرزند زادگانش که شامل انوش و قینان و مهلائیل و یرد و اخنوخ و زنان و فرزندانشان بودند گرد بستر او را گرفتند. حضرت شیث بر آنان درود فرستاد و بر ایشان از خداوند برکت خواست و پیش از همه، به این امر سفارش کرد که با فرزندان قابیل ملعون آمیزش نکنند، آنگاه به فرزندش انوش وصیت کرد و او را فرمان داد تا جسد آدم را همچنان نگه دارد و اینکه تقواى الهى پیشه کند و قومش را نیز به تقواى الهى و عبادت نیکو فرمان دهد؛ آنگاه دیده از جهان فرو بست.[۱۳]
عمر حضرت شیث (علیه السلام)
گویند که او نخستین کسى بود که نوشتن را ابداع کرد و فرزندان خود را به آن زندگانى سعادت آمیزى که پدر و مادرش در بهشت داشته بودند، ترغیب کرد. آنان به کوه حرمون رفتند و در آنجا اعتکاف کردند و زهد و عبادت پیش گرفتند و به زنان نپرداختند. از این رو اینان را فرزندان الوهیم -یعنى خداى- نامیدند. براى حضرت شیث، حضرت آنوش زاده شد و او در این سال به راى تورات دویست سال داشت و به راى یهود صد و پنج سال و همه عمر او بنابر هر دو راى نهصد و دوازده سال بود.[۱۴]
جمع بندی
حضرت شیث یکی از فرزند حضرت آدم (علیه السلام) است، وی بعد از کشته شدن هابیل به دست قابیل به دنیا آمد، او را هبه الله هم گفته اند، او بود که اولین بار خط را ابداع کرد، حضرت شیث وصی و جانشین حضرت آدم (علیه السلام) بوده است که نهصد دوازده سال عمر نمود.
پی نوشت ها
[۱] . فشردهاى از شرح حال شیث در مروج الذهب مسعودى( ۱/ ۴۷- ۴۸).
[۲] . طبری، تاریخ طبری/ ترجمه،ج۱،ص:۹۹
[۳] . عسکری، عقاید اسلام در قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۶۳ و ۳۳۱.
[۴] . عسکری، عقاید اسلام در قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۲۹.
[۵] . طبری، ترجمه تفسیر طبری، ۱۳۵۶ش، ج۲، ص۳۹۴-۳۹۸؛ ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۹۹.
[۶] . عسکری، عقاید اسلام در قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۶۴و۶۵.
[۷] . فشردهاى از اخبار الزمان مسعودى، چاپ دار الاندلس بیروت، سال ۱۹۷۸ م؛ سبط بن جوزى نیز برخى از اخبار وصیت را در شرح حال شیث، در مرآه الزمان، چاپ دار الشروق بیروت سال ۱۴۰۵ ه، ص ۲۲۳ آورده است.
[۸] . تاریخ یعقوبى، چاپ بیروت ( ۱/ ۷).
[۹] . تاریخ یعقوبى ( ۱/ ۸).
[۱۰] . اخبار الزمان، ص ۷۶.
[۱۱] . مرآه الزمان، ص ۲۲۳.
[۱۲] . مروج الذهب، مسعودى ( ۱/ ۴۸).
[۱۳] . تاریخ یعقوبى ( ۱/ ۸- ۹).
[۱۴] . تاریخ مختصر الدول / ترجمه، متن، ص:۵.
منابع
- عسکری، مرتضی، عقاید اسلام در قرآن، مترجم: محمدجواد کرمی، تهران، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- ابنکثیر، ابوالفداء اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
- طبری، محمد بن جریر، ترجمه تفسیر طبری، مصحح: حبیب یغمایی، تهران، انتشارات توس، چاپ دوم، ۱۳۵۶ش.
- یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار الصادر، بیتا.
- مسعودی، علی بن حسین، اخبار الزمان، المکتبه الحیدریه – نجف اشرف – عراق، ۱۳۸۶ هجری قمری / ۱۹۶۶ میلادی.
- تاریخ طبرى، محمد بن جریر طبرى (م ۳۱۰)، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، چ پنج.
- مختصر تاریخ الدول، ابن العبرى (م ۶۸۵)، ترجمه عبد المحمد آیتى، تهران ، انتشارات علمى.