- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اربعین یک نگاه تاریخی صرف نیست؛ بلکه به صورتی مؤثق و گسترده، نگاهی معرفت شناسانه است. ما نمی خواهیم به صورت صرفا تاریخی به موضوع اربعین بپردازیم؛ بلکه با نگاهی معرفت شناسانه و با مراجعه به «زیارت اربعین» که سفارش اکید امام معصوم و حجّت خداست و با دقت در مضامین بلند آن که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده، به آن می پردازیم. به این اعتبار، شیعه هویّت خود را نیز باید در اربعین جست وجو کند.
بحث اربعین ابعاد مختلفی دارد. یک بعد آن، اصل زیارت سیدالشهدا(علیه السلام) در این روز است. بُعد دیگر، مفاد زیارت اربعین است؛ چه آن زیارتی که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده و چه زیارت منقول از جابر و مخصوصاً زیارتی که از زبان امام(علیه السلام) است، ابعاد بسیار عمیقی را در قالب زیارت فرموده است.
اهل بیت عصمت و طهارت(علیه السلام) بر مصائب حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) به مناسبت های گوناگون تأکید داشتند. بخشی از خطبه های حضرت زینب کبری و حضرت امام زین العابدین‘ در کوفه و شام بیان مظلومیت سیدالشهدا(علیه السلام) و در حقیقت، روضه خوانی است. بعد هم که اهل بیت در مدینه بودند، در آن جا هم مجلس عزای سیدالشهدا پیوسته ادامه داشت؛ به گونه ای که امام زین العابدین(علیه السلام) عزاداران را اطعام می کرد[۱] و سنت در نزد شیعیان به از ایشان به یادگار ماند. این مجلس عزا چندین سال به طور پیوسته ادامه داشت و یک سال آن، به صورت شبانه روزی بود و بنا نقلی دیگر تا سه سال بعد از واقعه عاشورا این مجلس عزا در مدینه برگزار می شد.[۲] پس از ایشان، امام باقر(علیه السلام) وصیّت کردند که تا ده سال در منا روضه بخوانند.[۳]
در دوره امام صادق(علیه السلام) فضا بازتر شد و حتی سرودن شعر و مراثی نیز تشویق می شد و شعر نقش مهمی در ماندگاری واقعه کربلا و تحریک عواطف دارد. لذا حضرت افرادی مانند ابوعماره منشد،[۴] جعفر بن عفان[۵] و ابوهارون مکفوف[۶] را تشویق می کند که برای حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) شعر بسرایند. در زمان امام رضا(علیه السلام) هم می بینیم که شاعرانی مانند مثل دعبل خزاعی[۷] برای سرودن اشعار عاشورایی مورد توجه حضرت قرار گرفتند. همچنین استمرار اقامه مجالس عزا در خانه ها و بیان فضیلت شعر گفتن در رثای ابی عبدالله(علیه السلام) و رفتن به زیارت آن حضرت در هر شرایط و در مناسبت های گوناگون و ترغیب به زیارت اربعین از ویژگی های این دوران است.
عنوان «زیارت اربعین» به زمان امام صادق(علیه السلام) بازمی گردد و عجیب این است که با وجود بیم و ترس از حکومت جائر، مردم از امام سؤال می کردند که با وجود ترس از خبرچینان و عوامل حکومت، آیا به زیارت حضرت سیدالشهدا برویم؟ و حضرت می فرمودند که بروید.[۸] این در حالی است که فقهای شیعه در مسئله حج، یکی از شرایط استطاعت را «تخلیه سرب» بیان فرموده اند؛ یعنی باید امنیت باشد و اگر امنیت نباشد، استطاعت محقق نیست؛ اما در مورد زیارت سیدالشهدا(علیه السلام) حتی با نبود امنیت نیز مردم را ترغیب به زیارت می کردند.
از این گذشته، به مناسبت های مختلف نیز ترغیب به زیارت آن حضرت شده است. در جلد ۱۴ وسائل الشیعه، در آخر کتاب حج، مناسبت های زیارتی سیدالشهدا(علیه السلام) ذکر شده است[۹] که در این بخش، تنها به مناسبت ها و ابواب آن در وسائل اشاره می کنیم:
استحباب تکرار زیاره الحسین(علیه السلام)؛ استحباب زیاره النساء؛ کراهه ترک زیارت الحسین(علیه السلام)؛ استحباب المشی إلی زیاره الحسین(علیه السلام)؛ باب استحباب الاستنابه فی زیارت الحسین(علیه السلام).
یا در مناسبت ها و حالات گوناگون:
استحباب زیارت الحسین(علیه السلام) ولو رکب البحر؛[۱۰] (یعنی حتی اگر ناگزیر از پیمودن دریا با کشتی باشید، باز زیارت سیدالشهدا(علیه السلام) مستحب است). یا در مناسبت ها و زمان های خاص[۱۱] مانند: استحباب زیارت الحسین(علیه السلام) لیله عرفه؛ فی اول رجب؛ فی النصف من شعبان؛ لیله النصف من شعبان بکربلاء؛ استحباب زیارت الحسین(علیه السلام) لیله القدر؛ لیله الفطر؛ لیله عاشورا؛ یوم الاربعین؛ استحباب زیارت الحسین(علیه السلام) کل لیله جمعه.
اما در خصوص روز اربعین در جلد ۱۴ وسائل الشیعه[۱۲] این باب را می یابیم: «باب تأکّد استحباب زیارت الحسین(علیه السلام) یوم الأربعین من مقتله و هو یوم العشرین من صفر». تأکّد استحباب را که در این جا مطرح است، با آوردن روایاتی بیان می کند. روایت اول از امام حسن عسکری(علیه السلام) است که فرمود: «علامات المؤمن خمس، صلاه الخمسین، و زیارت الاربعین، والتختّم فی الیمین، و تعفیر الجبین، و الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم»؛[۱۳] نشانه های انسان مؤمن پنج تاست: پنجاه رکعت نماز روزانه (نمازهای واجب و نافله)، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، پیشانی بر خاک نهادن و بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن.
این روایت گرچه مرسل است، ولی بنابر تسامح در ادله سنن و احادیث مَن بلغ در بحث مستحبات، مرسل بودن خبر، ضرری نمی رساند و مشکلی ایجاد نمی کند.
سپس روایت صفوان جمال را از امام صادق(علیه السلام) نقل و کیفیت زیارت اربعین را بیان می کند[۱۴] و بعد مطلبی است که از «مصباح المتهجد» شیخ نقل می کند.[۱۵] فتوای صاحب وسائل در تیتر ابواب کتابش معلوم می شود و از اول تا آخر وسائل این گونه است. در این جا فتوایش این طور است: «باب تأکّد استحباب زیارت الحسین(علیه السلام) یوم الاربعین».
این فضیلت زیارت اربعین از قدیم در کتاب های روایی مطرح بوده و همه جا در اهمیت و فضیلت زیارت اربعین امام حسین(علیه السلام) به همین روایت امام حسن عسکری(علیه السلام) که اصل آن در مزار شیخ مفید[۱۶] و دو کتاب شیخ طوسی (یعنی تهذیب الاحکام[۱۷] و مصباح المتهجد[۱۸]) است، تمسک کرده اند.
شیخ مفید در کتاب مزار، «فضل زیارت الاربعین» دارد که این را بعد از «فضل زیارت امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا» قرار داده است و به همین حدیث امام حسن عسکری(علیه السلام) تمسک می کند.[۱۹] شیخ طوسی نیز در کتاب «تهذیب الاحکام» به همین روایت تمسک می کند و در ضمن فضایل زیارت امام حسین(علیه السلام) همین روایت را می آورد.[۲۰]
همچنین شیخ طوسی در «مصباح المتهجد» می فرماید: «و یستحب زیارته فیه و هی زیارت الاربعین» بعد هم همین روایت امام حسن عسکری(علیه السلام) را بیان می کند[۲۱] و سپس روایتی از امام صادق(علیه السلام) در کیفیت زیارت دارد که در وسائل به آن اشاره می کند و همه خبر و زیارت را نمی آورد و فقط یک جمله اش را می آورد: «السلام علی ولیّ الله و حبیبه…»[۲۲] اما در مصباح کامل آمده است. در آن جا دارد که در روز اربعین و در وقت ارتفاع نهار بگو:
«اَلسَّلامُ عَلی وَلِی اللَّهِ وَحَبیبِهِ، اَلسَّلامُ عَلی خَلیلِ اللَّهِ وَنَجیبِهِ، اَلسَّلامُ عَلی صَفِی اللَّهِ وَابْنِ صَفِیهِ، اَلسَّلامُ عَلی الْحُسَینِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ علی اَسیرِ الْکرُباتِ، وَقَتیلِ الْعَبَراتِ، اَللّهُمَّ اِنّی اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیک وَابْنُ وَلِیک، وَصَفِیک وَابْنُ صَفِیک، الْفآئِزُ بِکرامَتِک، اَکرَمْتَهُ بِالشَّهادَهِ، وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعادَهِ، وَاَجْتَبَیتَهُ بِطیبِ الْوِلادَهِ، وَجَعَلْتَهُ سَیداً مِنَ السَّادَهِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَهِ، وَذآئِداً مِنْ الْذادَهِ، وَاَعْطَیتَهُ مَواریثَ الْأَنْبِیآءِ، وَجَعَلْتَهُ حُجَّهً عَلی خَلْقِک مِنَ الأَْوْصِیآءِ، فَاَعْذَرَ فی الدُّعآءِ، وَمَنَحَ النُّصْحَ، وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیک، لِیسْتَنْقِذَ عِبادَک مِنَ الْجَهالَهِ وَحَیرَهِ الضَّلالَهِ، وَقَدْ تَوازَرَ عَلَیهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا، وَباعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الأَْدْنی، وَشَری آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکسِ، وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدّی فی هَواهُ، وَاَسْخَطَک وَاَسْخَطَ نَبِیک، وَاَطاعَ مِنْ عِبادِک اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ، وَحَمَلَهَ الْأَوْزارِ الْمُسْتَوْجِبینَ النَّارَ، فَجاهَدَهُمْ فیک صابِراً مُحْتَسِباً، حَتّی سُفِک فی طاعَتِک دَمُهُ، وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ، اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً، وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً، اَلسَّلامُ عَلَیک یا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیک یا بْنَ سَیدِ الْأَوْصِیآءِ اَشْهَدُ اَنَّک اَمینُ اللَّهِ وَابْنُ اَمینِهِ، عِشْتَ سَعیداً، وَمَضَیتَ حَمیداً وَمُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً، وَاَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَک، وَمُهْلِک مَنْ خَذَلَک وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَک، وَاَشْهَدُ اَنَّک وَفَیتَ بِعَهْدِ اللَّهِ، وَجاهَدْتَ فی سَبیلِهِ حَتّی اَتیک الْیقینُ، فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَک، وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَک، وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً سَمِعَتْ بِذلِک فَرَضِیتْ بِهِ، اَللّهُمَّ اِنّی اُشْهِدُک اَنّی وَلِی لِمَنْ والاهُ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ، بِاَبی اَنْتَ وَاُمّی یا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ، اَشْهَدُ اَنَّک کنْتَ نُوراً فی الْأَصْلابِ الشَّامِخَهِ وَالْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَهِ، لَمْ تُنَجِّسْک الْجاهِلِیهُ بِاَنْجاسِها، وَلَمْ تُلْبِسْک الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیابِها، وَاَشْهَدُ اَنَّک مِنْ دَعآئِمِ الدّینِ وَاَرْکانِ الْمُسْلِمینَ، وَمَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ، وَاَشْهَدُ اَنَّک الْأِمامُ الْبَرُّ التَّقِی، الرَّضِی الزَّکی الْهادِی الْمَهْدِی، وَاَشْهَدُ اَنَّ الْأَئِمَّهَ مِنْ وُلْدِک کلِمَهُ التَّقْوی، وَاَعْلامُ الْهُدی، وَالْعُرْوَهُ الْوُثْقی، وَالْحُجَّهُ علی اَهْلِ الدُّنْیا، وَاَشْهَدُ اَنّی بِکمْ مُؤْمِنٌ، وَبِاِیابِکمْ مُوقِنٌ، بِشَرایعِ دینی وَخَواتیمِ عَمَلی، وَقَلْبی لِقَلْبِکمْ سِلْمٌ، وَاَمْری لِأَمْرِکمْ مُتَّبِعٌ، وَنُصْرَتی لَکمْ مُعَدَّهٌ، حَتّی یاْذَنَ اللَّهُ لَکمْ، فَمَعَکمْ مَعَکمْ لامَعَ عَدُوِّکمْ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیکمْ، وَعلی اَرْواحِکمْ وَاَجْسادِکمْ، وَشاهِدِکمْ وَغآئِبِکمْ، وَظاهِرِکمْ وَباطِنِکمْ، آمینَ رَبَ الْعالَمین».[۲۳]
این زیارت مخصوص سیدالشهداء(علیه السلام) در روز اربعین و معروف به «زیارت اربعین» است. سید بن طاووس نیز در «اقبال الاعمال» فضلیت زیارت امام حسین(علیه السلام) در روز بیستم ماه صفر را بیان کرده و به همان حدیث معروف امام حسن عسکری(علیه السلام) تمسک می کند.[۲۴] علامه حلی نیز در «منتهی المطلب» می نویسد: «و تستحب زیارته یوم الاربعین من مقتله و هو العشرون من صفر» بعد هم همین روایت علامات المؤمن خمس را بیان می کند.[۲۵]
شهید اول در کتاب مزار می گوید: «و منها زیاره الاربعین و یوم هو العشرون من صفر»[۲۶] و کفعمی در دو کتابش «البلد الامین» و المصباح خود همین مطلب را آورده است. در «البلد الامین» می نویسد: «یستحب بالعشرین منه زیاره الحسین(علیه السلام) و هی زیاره الاربعین»[۲۷] و در مصباح نیز همین مطلب را آورده است.[۲۸]
علامه محمدتقی مجلسی (مجلسی اول) در «روضه المتقین» در فضل زیارت سیدالشهدا(علیه السلام) در روز اربعین به همین حدیث امام حسن عسکری(علیه السلام) تمسک می کند.[۲۹] محمدباقر مجلسی صاحب بحارالانوار نیز در دو کتاب «بحارالانوار» و «ملاذ الاخیار» نیز چنین آورده است. در بحارالانوار زیارت اربعین را مطرح و تمسک به همین روایت امام عسکری(علیه السلام) دارد[۳۰] و در ملاذ الاخیار (که شرح بر کتاب تهذیب الاحکام است) نیز چنین آورده است.[۳۱]
این که مقصود از زیارت اربعین، خصوص زیارت امام حسین(علیه السلام) در روز اربعین است، به سبب شواهد متعددی از بیان علما از زمان شیخ مفید و شیخ طوسی تا زمان سید بن طاووس و بعد علامه حلی، شهید اول، کفعمی، شیخ حرّ عاملی، مجلسی اول و دوم است که همین معنا از سخن آنان استفاده شده است و از این بالاتر، زیارت اربعین طبق فرمایش حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) از جمله علامت های مؤمن شمرده شده است. بنابراین شاید بتوان گفت که پیش از شهادت سیدالشهدا(علیه السلام) اصلاً اربعین جلوه ای نداشته است. اربعین به معنای پاسداشت چهلمین روز حماسه کربلا و شهادت سیدالشهدا(علیه السلام) و یارانش مطرح شد و دشمنان هیچ گاه نتوانستند آن را از بین ببرند؛ به گونه ای که زیارت اربعین که ابتدا به چند ده نفر محدود می شد، امروزه به حضور میلیونی زائران تبدیل شده است.
این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که حتّی اگر جابر به کربلا نمی آمد، باز هم زیارت سیدالشهدا(علیه السلام) در روز اربعین مستحب بود؛ گرچه جابر هم یقیناً آمده است؛ چون مفاد زیارت جابر بسیار والاست و معارف عالی دارد و مضمونی است که کاملا با عمق عقاید شیعه منطبق است و نشان از کمال معرفت جناب جابر بن عبدالله انصاری دارد و بعید نیست که جابر بن عبدالله، هم اصل زیارت را و هم توصیه به زیارت در روز اربعین را از ائمه گرفته باشد و از این رو سعی کرد تا خود را در اربعین به کربلا برساند. پس زیارت اربعین و استحباب زیارت سید الشهدا(علیه السلام) در روز اربعین ثابت است و بلکه به تعبیر دقیق شیخ حرّ عاملی شدت استحباب زیارت آن حضرت در روز اربعین ثابت است.
پس در روز اربعین دو جنبه هست: یکی اصل استحباب زیارت سیدالشهدا(علیه السلام) در این روز که دستور ائمه هدی است، و جنبه دیگر این است که جناب جابر در این روز موفق شد با عطیه به کربلا آید و به زیارت آن حضرت بشتابد.
خلاصه سخن این که: زیارت سیدالشهدا(علیه السلام) همیشه مستحب است، اما در اماکن خاص و اوقات خاص سفارش دوچندان به آن شده است و اهل بیت خواسته اند به بهانه های مخلتف نام و یاد آن حضرت زنده نگاه داشته شود. از این رو کاری کردند که در طول سال مردم به یاد سیدالشهدا(علیه السلام) باشند و با ایشان محشور باشند. حضور در آن مکان مقدس هم آثار و برکات ویژه ای دارد؛ به اندازه ای که امام هادی(علیه السلام) وقتی بیمار شدند، با این که خودشان امام و حجت خدا هستند، افرادی را به کربلا می فرستند تا برای شان دعا کنند.
سرانجام این که خود مکان و شرایط زمانی و مکانی یقیناً آثار خود را دارد و در اربعین، این استحباب مضاعف است؛ چون با هدایت اهل بیت(علیه السلام) بوده و به مرور به شعار شیعه تبدیل شده است.
پی نوشت ها:
[۱]. المحاسن، ص ۴۲۰؛ الایام الشامیه من عمر النهضه الحسینیه، ص ۴۶۷٫
[۲]. قاضی نعمان مصری، دعائم الاسلام، ج ۱، ص۲۲۷٫
[۳]. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۱۷؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۲۵، ح۱٫
[۴]. ابنقولویه قمی، کامل الزیارات، ص۲۰۹، ح۲۹۸٫
[۵]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۲، ح ۱۶٫
[۶]. کامل الزیارات، ص۲۰۸، ح۲۹۷ و ص۲۱۰، ح۳۰۱٫
[۷]. سید بن طاووس، کشف الغمه، ج۳، ص۱۱۲؛ بحار الانوار، ج۴۵، ص ۲۵۷٫
[۸]. کامل الزیارات، ص۱۲۶ و ۱۲۷٫
[۹]. وسائل الشیعه، ج۱۴، ص ۴۲۸- ۴۴۲٫
.[۱۰] همان، ج۱۴، ص۴۵۸٫
[۱۱]. همان، ص۴۵۹- ۴۷۹٫
[۱۲]. همان، ص ۴۷۸، باب ۵۶ کتاب الحج ابواب مزار و مایناسبه.
[۱۳]. همان، ص ۴۷۸، ح۱۹۶۴۳٫
[۱۴]. همان، ص ۴۷۸، ح۱۹۶۴۴٫
[۱۵]. همان، ص ۴۷۸، ح۱۹۶۴۵٫
[۱۶]. شیخ مفید، المزار، ص ۵۲.
[۱۷]. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۵۲، ح۲۰۱٫
[۱۸]. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ج ۲، ص ۷۸۸.
[۱۹]. المزار، ص ۵۲.
[۲۰]. تهذیب الاحکام، ج ۶، ص۵۲، باب ۱۶ باب فضل زیارته.
[۲۱]. مصباح المتهجد، ج ۲، ص ۷۸۸.
[۲۲]. وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۴۷۸، ح۱۹۶۴۵٫
[۲۳]. مصباح المتهجد، ج ۲، ص ۷۸۸.
[۲۴]. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۱۰۰.
[۲۵]. علامه حلّی، منتهی المطلب، جلد ۱۳، ص ۲۹۵.
[۲۶]. المزار، ص ۱۸۷.
[۲۷]. تقیالدین ابراهیم کفعمی، البلد الامین، ص۲۷۴.
[۲۸]. تقیالدین ابراهیم کفعمی، المصباح، ص ۴۸۲.
[۲۹]. محمدتقی مجلسی، روضه المتقین، ج ۵، ص ۳۸۹.
[۳۰]. بحار الانوار، ج ۹۸، ص ۳۲۹، باب ۲۵.
[۳۱]. محمدباقر مجلسی، ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، ج ۹، ص۱۲۵.
منبع : محمدامین پورامینی ؛فرهنگ زیارت – دیماه سال ۱۳۹۲ شماره ۱۹ و ۲۰ –