- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
با توجه به عدالت الهی چرا بعضی زشت و بعضی زیبا و بعضی عقب مانده ذهنی یا جسمی آفریده می شوند؟
پاسخ:
عدل الهی به عمل خداوند براساس حسن و قبح عقلی و عدم انجام هرگونه قبیحی از سوی او اشاره دارد. قبیح را هر چیزی که عقل از آن تنفر داشته باشد مانند دروغ و ظلم دانستهاند. بر اساس عدل الهی تمام کارهای خداوند در امور تکوینى مانند خلقت و امور تشریعى مانند فرستادن پیامبران، در دنیا و آخرت همه از روى حکمت و مصلحت است.
عدل الهی از نقاط تمایز بین دو مذهب بزرگ اسلامی دانسته شده است. شیعیان عدل الهی را از اصول پنجگانه دین و یا دستکم از اصول مذهب میدانند.چنانکه معتزلیان نیز عدل را اصل دوم از اصول دین خود قرار داده بودند.
متکلمان مسلمان در کتابهای خود بخش جداگانهای به عدل اختصاص دادهاند. باور به عدل الهی در چندین بحث اعتقادی تأثیرگذار است؛ تأثیر نخست آن در مباحث خداشناسی است. شیعیان عدل را از صفات فعل ثبوتی خداوند میدانند. بنابر روایتی امام صادق(ع) عدل را در کنار توحید، اساس دین معرفی میکند. عبدالرزاق لاهیجی متکلم شیعه معتقد است عدل نشاندهنده کمال خداوند در افعال اوست. همچنین از نظر متکلمان شیعه عدل کاملکننده توحید است و سایر اصول دین مانند نبوت، امامت و معاد وابسته به آنند.
مباحث دیگری مانند بهشت، جهنم و حسابرسی اعمال در قیامت نیز متوقف بر عدل الهیاند.همچنین باور یا عدم باور به عدل در مسائل مهم انسانشناختی مانند جبر و اختیار، قضا و قدر، مسئله شرور و رنجهای زندگی، سعادت و شقاوت اختیار و اراده انسان تأثیر دارد. از نظر باورمندان به عدل الهی حتی شناخت احکام عملی دین نیز وابسته به عدل الهی است. چون قاعده ملازمه و تأثیر مصالح و مفاسد واقعی در احکام و پذیرش نقش عقل در اجتهاد با پذیرش عدل الهی ممکن است. در تفسیر نمونه عدل رکن مهم اسلام دانسته شده که هیچ یک از مسائل عقیدهاى و عملى، فردى و اجتماعى، خالى از روح عدل نیست.
با توجه به این که خداوند کمال مطلق و غنی مطلق است و هیچ نقصی نسبت به ساحتش تصور ندارد، میفهمیم که خدا عادل است، چرا که سرچشمه ظلم، جهل و یا نیاز است که این دو نقص در خدا تصوّر ندارد. وقتی یقین داریم خدا عادل و مهربان است، مییابیم آن چه از تفاوتها در خلقت مشاهده می شود.
از ناحیه خدا نیست، یعنی این گونه نیست که خدا آدم فلج را در حالی که امکان و قابلیت صحیح بودن را داشت، از روی ظلم و بی مهری فلج آفریده باشد، بلکه فلج بودن او عامل دیگری دارد، و آن خصوصیت مربوط به جهان ماده و عالم طبیعت است.
جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، جهان ماده است، یعنی هر چیزی در شرایط خاص و با علل و اسباب خاص خود به وجود میآید و تدریجاً کامل میگردد. اگر شرایط و حدود آن مراعات نشود، موجودی ناقص و بی فایده و احیاناً مضر به دست می آید.
میوه درخت در موقعی به صورت کامل به دست می آید که باغبان آن را به موقع آب و کود دهد و به کلیه اصول رشد توجه داشته باشد و آنها را فراهم آورد. در غیر این صورت میوه درخت به صورت کامل به دست نمی آید، زیرا جهان مادی و طبیعی این طور نیست که در هر شرایطی موجودات سالم و کامل تحویل دهد.
پس برای به دست آمدن میوه سالم و کامل، باغبان باید آن چه را در پرورش و تکامل آن لازم است، مراعات کند. همچنین برای نوزاد سالم ضرورت دارد پدر و مادر، آن چه را در پرورش و تکامل او لازم و مفید است، بدانند و آنها را همیشه مراعات کنند. ما هستیم که در بسیاری از موارد در اثر مراعات نکردن شرایط زناشویی و بهداشت، کودکان ناسالم به وجود می آوریم.
پس در این گونه موارد نباید آن را تقصیر دستگاه آفرینش بگذاریم، زیرا خداوند برای تکامل هر موجودی شرایط خاصی قرار داده است. که اگر آنها مراعات شود، هر چیزی نیکو و مفید به وجود خواهد آمد. به عبارت دیگر: سالم و ناقص به دنیا آمدن، علل و اسباب مادی خاص خود را دارد. طبعاً هر معلول و پدیدهای از علت خاص خود صادر میشود.
هنگامی که علت و اسباب و شرایط به وجود آمدن نوزادی ناقص باشد، یا از نظر ژنتیکی، بسیاری از جهان شناخته نشده باشد، نوزاد ناقص به دنیا میآید.
اگر کسی در به کار بردن نیروی برق، شرایط آن را مراعات نکند، در نتیجه خطری پیش آید و جان خود و عده ای را از بین ببرد، همه تقصیر را بر گردن کسی می گذارند که شرایط به کار بردن برق را مراعات نکرده است اما “ادیسون” را کسی تقصیر کار نمیداند و هیچ گاه نمیگویند: چرا ادیسون برق را کشف کرد، بلکه او را میستایند و فقط تقصیر کار را نکوهش می کنند.
جهان آفرینش شرایطی دارد که اگر کسی آنها را مراعات نکند، در نتیجه نواقص به بار آید، تقصیر از خود او است و ربطی به عالم آفرینش ندارد.(۱)
این نکته را نیز اضافه میکنیم که درست است نوزاد ناقص الخلقه به خاطر شرایط پدر و مادر یا محیط و… چنین به دنیا آمده، اما از طرفی خداوند نسبت به معلولان ملاحظاتی نموده که لطف بزرگی است، از جمله این که تکالیف شرعی آنان را آسان گرفته و پاداش عبادت آنان را بزرگتر قرار داده و اداره زندگی آنان را (در صورتی که قادر به اداره آن نباشند) بر عهده حکومت اسلامی گذاشته است.
در نهایت آن چه را ملاک برتری است، در اختیار همه قرار داده است که همه افراد بشر (حتی معلولین و ناقصها) میتوانند داشته باشند و آن عبارت است از تقوا و پرهیزکاری. قرآن فرمود: “گرامیترین شا پیش خدا با تقواترین شما است”.
چه بسا در جهان دیگر، بسیاری از ضعف هایی که ناخواسته بر نوزاد و فرزند تحمیل شده است، جبران شود. در نتیجه: آنچه در جهان هستی و آفرینش وجود دارد، تفاوتها است، نه تبعیضها. تفاوتها نیز معلول عمل و اسباب است و خداوند به هر موجودی به اندازهای که قابلیت و استعداد دارد و شرایط و اسباب آن اقتضا میکند، وجود و هستی میبخشد.
پی نوشت ها
۱ مؤسسه در راه حق، بیست پاسخ، ص ۲۸٫
منبع:نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها