- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
در طول تاریخ در رابطه با اثبات خدا، اندیشمندان تمام ادیان الهی، استدلال های بیشماری را در هر دوره و عصری مطرح کرده اند. تمامی این ادله را می توان در سه راه کلی خلاصه کرد:
۱ـ براهین عقلی ۲ـ براهین علمی و تجربی ۳ـ براهین قلبی
در استدلال های عقلی می توان به براهینی چون: برهان علّی و معلولی یا برهان امکان و وجوب، برهان امکان فقری، برهان صدیقین، برهان حرکت و حدوث، برهان هستی شناسی آنسلم و … اشاره کرد برای ادلۀ علمی و تجربی بر اثبات خدا، می توان به برهان نظم یا برهان اتقان صنع، برهان احتمالات و برهان سودمندی و … اشاره کرد.
همچنین برای استدلال های قلبی و شهودی می توان به برهان فطرت، برهان تجربه دینی و … اشاره داشت.
ما در این جا، از باب نمونه به برخی از براهین سه دستۀ فوق خواهیم پرداخت. اما قبل از توضیح این ادله ذکراین نکته ضروری است که بیان این ادله به معنای قبولی صد در صدی آنها و این که همۀ آنها یقینی است و همه آنها را می پذیرند و اصلاً ایراد و اشکالی بر آنها وارد نیست، نمی باشد. اما با این وجود برخی از این ادله چون برهان امکان و وجوب یا برهان صدیقین و برهان فطرت بیش از ادلۀ دیگر توانسته اند در برابر اشکالات، خود را مصون و پا برجا نگه دارند. به هر روی چون برای برخی افراد، بعضی از این براهین قانع کننده و مفید است و برای برخی ها خیر. ما در صدد تحلیل و نقد و پاسخ ایرادات نیستیم.
۱ـ برهان آنسلم: این برهان را اولین بار قدیس آنسلم (حدود ۱۰۳۳ـ ۱۱۰۹م) متکلم بزرگ مسیحی در کتاب پروسلوگیون مطرح کرد صورت استدلال چنین است:
صورت استدلال: اگر x = خدا = کامل مطلق یا کاملترین موجود قابل تصور باشد. مقدمه اول: اگر x در ذهن موجود باشد و در خارج موجود نباشد، آنگاه x ، x نیست. مقدمه دوم: اما بالضروره هر x ، x است.
نتیجه: x هم در ذهن و هم در خارج موجود است.(۱)
برای توضیح استدلال می توان گفت: هر گاه برای یک شیئی دو حالت فرض کنیم: ۱ـ وجود آن شیئی فقط در عالم ذهن ۲ـ وجود همان شیئی در عالم ذهن و در عالم خارج. آن گاه وجود دوّم قطعا کاملتر از وجود اوّل است.مثلاً وجود یک سیب هم در عالم ذهن و هم در عالم خارج، کاملتر است از وجود همان سیب فقط در عالم ذهن.
حال می گوید اگر کامل ترین موجود قابل تصور (= خدا) فقط در عالم ذهن موجود باشد، آنگاه کامل ترین موجود قابل تصور، نخواهد بود زیرا دست کم یک موجود کامل تر از او می توان تصور کرد و آن کامل ترین موجود قابل تصور هم در عالم ذهن و هم در عالم خارج است. پس برای این که خلف فرض لازم نیاید و کامل ترین موجود قابل تصور، کامل ترین موجود قابل تصور باشد، باید علاوه بر عالم ذهن، در عالم خارج نیز موجود باشد. پس کامل ترین موجود قابل تصور در عالم خارج موجود است. یعنی خدا وجود خارجی دارد.
۲ـ برهان اخلاقی: مبتکر این برهان، ایمانوئل کانت، فیلسوف بزرگ و معروف آلمانی است وی عقل نظری را قادر به اثبات وجود خدا نمی دانست لذا از راه عقل عملی به اثبات حقانیت حق پرداخت. براساس برهان اخلاقی، اگر احکام اخلاقی را به صورت امر و نهی در نظر بگیریم، از وجود امر اخلاقی مطلق، پی به آمر مطلق می بریم. قانون اخلاقی مطلق، بدون مقنّن الهی، ممکن نیست. آمر و قانون گذار، ما انسان ها نیستیم چرا که ما در یک زمان یا مکان، امری را قبول داریم و در شرایط دیگر خیر. چیزی را ما خوب می دانیم و انسانی دیگر بد. اما وفاق عمومی انسان ها نسبت به احکام اخلاقی، مانند زشتی ظلم و زیبایی عدالت و صداقت، دال بر وحدت سرشت خدادادی انسان است.(۲)
۳ـ برهان تجربه دینی: این برهان نیز تبیینهای متعددی دارد. بر طبق برخی بیان ها گفته می شود در زمان ها و مکان های بسیار مختلف، عدۀ عظیمی از انسان ها گفته اند که وجود خدا را احساس یا تجربه کرده اند. تصور و احتمال این که همه آنها فریب خورده اند یا اشتباه کرده اند نامعقول و غیر ممکن است. صرف لمس و مشاهده کردن وجود خداوند توسط جمعی از انسان های عارف در ضمن همۀ نسل های بشری، دلالت بر وجود حقیقی او می کند.(۳)
۴ـ برهان فطرت: تقریرهای مختلفی از برهان فطرت شده است یکی از بهترین تقریرها چنین است:
الف) انسان فطرتاً کمال جو و کمال خواه است. بینش شهودی و گرایش حضوری نسبت به هستی محض و کمال نامحدود در وجود و سرشت همۀ انسان ها تعبیه شده است، تا بدین وسیله نیاز و منافع درونی و بیرونی خود را مرتفع و خود را از ضرر و زیان ها حفظ کنند.
ب) شواهد مربوط به زندگی انسان گویای این حقیقت است که کمال های محدود انسان ها را ارضاء نمی کنند، پس فطرت انسان خواهان کمال لایتناهی است.
ج) وجود چنین احساس و شناخت و عشق و کشش و گرایشی در انسان به کمال برتر و نامحدود مستلزم وجود کمال مطلق است و او همان خداوند است و الا تمامی این بینش ها و تمایلات لغو و عبث خواهند بود.
یکی دیگر از تقریرهای این برهان چنین است که انسان در لحظه های خطرناک و بحران های زندگی که از همۀ اسباب و علل طبیعی قطع امید می کند و در نهاد خویش احساس می کند که قدرتی فراتر از قدرت های مادی وجود دارد و اگر اراده کند می تواند او را نجات دهد، بدین جهت امید به حیات در او قوّت می گیرد اما سرگرمی های زندگی مادی و انس با طبیعت و دنیا موجب غفلت او از این قدرت برتر می شود. قرآن در این باب می فرماید: پس هرگاه در کشتی سوار شدند، خدای را با اخلاص بخوانند و چون (خدا) آنان را به سوی خشکی نجات دهد، آنان (به او) شرک ورزند. (۴)
«شخصی به حضرت صادق (ع) عرض کرد: مرا به خدا راهنمایی کن، فرمود: هیچ سوار کشتی شده ای؟ گفت: آری. فرمود هیچ اتفاق افتاده است که کشتی تو بشکند و به حالت اضطراب افتاده باشی و چاره ای برای نجات نیابی؟ گفت: آری فرمود: آیا دل تو تعلق گرفت به این که موجودی هست که قادر به خلاصی تو باشد؟ گفت آری. فرمود: آن موجود همان خداوند قادر متعال است…».(۵)
۵ـ برهان احتمالات یا مصلحت اندیشی: مبتکر این روش بلز پاسکال ریاضی دان پرآوازۀ فرانسوی است. وی معتقد است که معقولیت یک تصمیم تابع میزان انتظار و امیدی است که از انجام آن می رود و برآورد میزان امید براساس این الگوی است: هزینه ها – (سود محتمل × احتمال وقوع) = میزان امید این الگو در تصمیم گیری عقلانی انسان حاکم است و همواره وقتی آدمی در صدد انجام کاری است سه عنصر اساسی را در نظر می گیرد. کاملاً طبیعی است که آدمی در میان دو عمل که هر دو احتمال وقوع و هزینه های مساوی دارند، آن را انتخاب می کند که سود محتمل بیشتری دارد. پاسکال در تصمیم پیرامون اعتقاد به خدا از همین الگو پیروی کرد. فرض مسئله این است که احتمال وجود یا عدم وجود خدا مساوی است بنابراین باید به سراغ مؤلفه های دیگر معقولیت تصمیم رفت. حال در فرض وجود خدا سود محتمل چنان زیاد است که اصلاً حدّی برای آن قابل تصور نیست چرا که اگر خدا باشد زندگی انسان به آن سوی مرزهای ماده هم کشیده خواهد شد و امکان بهره مندی از حیات جاویدان و اقامت در بهشت الهی با آن همه نعمت فراهم می شود. البته پذیرش چنین اعتقادی مستلزم پذیرش هزینه های زیادی نیز هست و آدمی باید سر تسلیم در برابر اوامر و نواهی الهی فرود آورد و از برخی لذّات دنیوی و شهوات چشم پوشی کند و رنج صبر بر سختی های عبودیت را تحمل کند. در مقابل این فرض، اگر خدایی نباشد، سود محتمل فقط در حد و مرزهای عالم ماده و دنیا محدود می ماند. البته هزینه ها چندان زیاد نیست و زندگی در مدار خواهش های حیوانی است و دشواری های زندگی چارچوب دین را ندارد.
نتیجه ای که پاسکال می گیرد این است که اعتقاد به وجود خداوند کاملاً معقول است و بر عکس بی اعتقادی به خدا یک تصمیم غیر عقلانی است و مؤمن کسی است که کار معقول انجام می دهد و ملحد کسی است که بر خلاف عقلانیت عملی تصمیم می گیرد.(۶)
البته لازم به ذکر است که شبیه این تقریر پیش از او حضرات معصومین علیهم السلام نقل شده است از جمله احتجاجی که امام صادق (ع) با ابی العوجا(۷) داشته است.
در آخر ذکر این نکته ضروری است که از آنجا که هر علمی علاوه بر این که متکفل اثبات قضایا و مسائل خاص خویش است، روش اثبات مسائل آن علم را نیز شامل میشود. لذا نباید انتظار داشت که مثلاً با علم ریاضی مباحث تجربی یا تاریخی ثابت شود یا اساسی ترین موضوع علم کلام یعنی اثبات وجود خدا. درست است که علم کلام نیز در روش کلی اثبات موضوعات و مسائل خویش همچون علم ریاضی از روش منطقی و عقلی مدد می گیرد، اما در نوع استفاده از این روش متفاوت هستند در علم کلام متکلم از استدلال های عقلی مباشر و غیر مباشری چون برهان و قیاس استفاده می کند و گرچه در برخی موارد در صورت استدلال تفاوت چندانی با صورت استدلال ریاضی ندارد اما به طور حتم در مواد قضایا با هم تفاوت بسیار دارند. به این معنا که چون موضوع علم کلام راجع به اثبات عقاید دینی و خدا و افعال و صفات او بحث می کند و وظیفه و هدف متکلم چیزی جز اثبات این امور نیست از این رو نه او می تواند در مورد موضوع و مسائل ریاضی که عدد و کمیت و … است دخالت کند و نه علم ریاضی به وسیله اعداد و ارقام می تواند موضوعات مسائل کلامی را اثبات کند. بنابراین صحیح نیست که بگوئیم آیا می شود به وسیله علم ریاضی خدا را اثبات کرد؟ چون هم موضوع و هم مسائل و هم هدف و وظیفۀ هر کدام از اینها با هم بسیار متفاوت هستند. گرچه از لحاظ صورت استدلال ریاضی در برخی موارد می توان وجود خدا را اثبات کرد چنان که در برخی براهین ذکر شده نیز چنین بود.
پی نوشت:
۱.براهین اثبات وجود خدا در فلسفه غرب، ص ۳۷ (خطابه فصلهای دوم تا چهارم به نقل از دائره المعارف فلسفی پل ادواردز، ج ۵، ص ۵۳۸.
۲.ر.ک: خدا در فلسفه (برهانهای فلسفی اثبات وجود باری)، ترجمه مقالاتی از ویراسته پل ادواردز، مترجم بهاء الدین خرمشاهی، ص ۹۸، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چ اول، ۱۳۷۰.
۳.خدا در فلسفه، ص ۱۱۳.
۴.عنکبوت : ۶۵.
۵.مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، موسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴. ج ۳، ص ۴۱.
۶.ر.ک: جمعی از نویسندگان، جستارهایی در کلام جدید، مقاله ایمان و معقولیت از محسن جوادی، ص ۱۳۴ ـ ۱۳۲، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها، چ اول، تهران: ۱۳۸۱.
۷.کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، دار الاسوه، باب حدوث العالم، ح دوم، ص ۹۷.
منبع : نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه