- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
خانقاه از ارکان فرقه های صوفیه به شمار می آید. خانقاه امروز در برابر مسجد مسلمانان قرار گرفته و تنها صوفیان مربوط حق داخل شدن در خانقاه را دارند. در خانقاه های صوفیه مراسم گوناگون انجام می شود. در این جا سخن از این است که ایا خانقاه بدعت در دین است یا اینکه از این جهت مشکلی ندارد. برای بهتر روشن شدن مسأله لازم است که ابتدا دو واژه «خانقاه» و «بدعت» توضیح داده شود. سپس موضوع را مورد بحث و بررسی قرار داد که آیا خانقاه ریشه اسلامی دارد و یا جزء بدعتهای تصوف میباشد.
برای بهتر روشن شدن مسأله لازم است که ابتدا دو واژه «خانقاه» و «بدعت» توضیح داده شود. سپس موضوع را مورد بحث و بررسی قرار داد که آیا خانقاه ریشه اسلامی دارد و یا جزء بدعتهای تصوف میباشد.
«خانقاه» محلی است که درویشان در آن سکونت میکنند و آداب و رسوم تصوف را اجراء مینمایند. اولین خانقاه برای صوفیان در رمله شام بوسیله فرمانروای مسیحی ساخته شد.(۱) و گفته شده: قبل از آنکه صوفیه اسم خانقاه را برای محل عبادت خویش انتخاب نمایند منزلگاه طبقات مانوی نیز به همین عنوان خوانده میشد.(۲)
واژه «بدعت» از ریشه «بدع» به معنای پدید آمدن چیزی است که سابقه نداشته باشد طریحی در مجمع البحرین در این مورد میگوید: «بدعت عبارت است از پدید آوردن چیزی در دین که در قرآن و سنت ریشه ای ندارد. بدعت را از آن جهت بدعت میگویند که چون بدون آن که صاحب شریعت آن مطلب را گفته باشد، در دین وارد گردیده است. از آنجا که سابقه در دین نداشته آن را بدعت میگویند.»(۳)
پس بدعت عبارت است از صدور حکم و یا عمل به حکمی به عنوان حکمی شرعی و دینی، بدون آن که آن حکم جزو شریعت بوده و یا از کتاب و سنت، برای وقوع آن حجت و دلیلی وجود داشته باشد.(۴)
با توجه به مطالب یاد شده از آنجایی که «خانقاه» به قصد جایگاه عبادت و برای کمرنگ نمودن حضور مسلمین در مسجد به وجود آمده و موجب تفرقه بین مسلمین شده است و در هیچ یک از منابع اسلامی (قرآن و سنت) به آن اشاره نگردیده و در زمان رسول خدا (ص) و ائمه ـ علیه السلام ـ نیز چیزی به نام «خانقاه» وجود نداشته است. قطعاً از جمله بدعتهای است که تصوف در دین به وجود آوردهاند. زیرا مکان عبادت در اسلام «مسجد» است که از اهمیت و ارزش بسیار زیادی برخوردار میباشد. تا جایی که یک نماز در مسجدالحرام برابر با صد هزار نماز است و یک نماز در مسجد رسول خدا مساوی با ده هزار نماز و یک نماز در مسجد جامع مساوی است با صد نماز در جای دیگر و یک نماز در مسجد محله برابر با بیست و پنج نماز است.(۵)
در روایت آمده است که: هر که بنا کند مسجدی، هر چند که مانند آشیانه قطاه باشد خداوند از برای او خانهای در بهشت میسازد.
فقهای عظیمالشأن شیعه به پیروی از مکتب اهل بیت ـ علیه السلام ـ حضور در خانقاه را ولو به قصد دعا و عبادت و اجرای مراسم مذهبی جایز نمیدانند. فقیه عالی قدر شیعه آیت الله گلپایگانی (قدس سره) در جواب به کسی که در خانقاه برای عبادت شرکت مینموده، فرموده است: «واضح است که معبد مسلمانان مسجد است و رفتن به خانقاه اگر برای این باشد که گمان کنید آنجا خصوصیت و شرافتی بر سایر امکنه دارد بدعت و حرام است و علاوه این تشکیلات، موجب تفرقه بین مسلمین و اختلاف و ضعف آنها میشود و ذکرهائی که در آنجا خوانده میشود اگر سند و مدرک معتبر نداشته باشد خواندش به قصد ورود جایز نیست و اگر عبادت آن هم با عقاید حقه موافق نباشد خواندنش مطلقاً حرام است»(۶) همچنین رفتن به خانقاه جهت سوگواری ائمه اطهار ـ علیه السلام ـ و اقامه فاتحه برای اموات و منبر رفتن در آنجا جهت ختم فواتح و کمک به ساختمان خانقاه را ترویج باطل و جایز ندانسته است.(۷)
نکته قابل توجه اینکه: مسجد که محل عبادت و بهترین جایگاه برای تقرب بندگان بسوی خداوند متعال است از دیدگاه اهل خانقاه قدر و اعتباری ندارند چه اینکه بسیاری از احکام شرعی در نزد آنان از اهمیت برخوردار نیست.
هر دو علت در خانقاه صوفیان وجود دارند زیرا ساختن خانقاه باعث میگردد در میان مسلمین تفرقه و پراکندگی ایجاد گردد و دو گروه شوند و با هم اختلاف نمایند و از این اختلاف دشمنان اسلام سوء استفاده نمایند و به اهداف و اغراض شوم خویش دست یابند بیجهت نیست که اولین خانقاه برای صوفیان به وسیله فرمانده مسیحی ساخته میشود.
و همچنین خانقاه محل تجمع دشمنان خدا و اسلام است چون بدعتهای که تصوف بوجود آوردهاند همه در خانقاهها صورت گرفتهاند و انحرافات اخلاقی خانقاه نشینان بر کسی پوشیده نیست تا جای که خود صوفیه به آنها اعتراف میکنند: ملای رومی در مثنوی وضعیت خانقاهها را اینگونه بیان داشته است:
خـانقـاهی کو بود بهر مـــکان من ندیدم یک زمان در وی آمان
رو بمن آرند مشتی خــمر خوار چــشمها پر نطفه کف خایه فشار
و انکه ناموسیت خود را زیر زیر غمزه دزدد میــدهد مالش به …
خانقــه چون این بود بـازار عام چون بود خـــر گله و دیوان خام
خـر کجا نـاموس و تقوا از کـجا خر چه داند خشیت و خوف و رجا(۸)
ملای رومی میگوید:
ابلهان تعظیم مسجد میکند در جفای اهل دل جد میکند
آن مجاز است این حقیقت ای خوان نیست مسجد جز درون سروران(۹)
جامی در نفحات الانس از با یزید نقل کرده که او گفت: مردی پیش من آمد و گفت: کجا میروی؟ گفتم به حج، گفت: چه داری؟ گفتم: دویست درم، گفت به من ده که صاحب عیالم و هفت بار گرد من بگرد. حج تو این است و از تو قبول کنند، چنان کردم و برگشتم».(۱۰)
مطلب قابل توجه دیگر اینکه شباهتهای بین خانقاه و مسجد ضرار وجود دارند که قابل بحث و بررسی است. در زمان رسول خدا منافقین خواستند مسجد ضرار بنا کنند آیه ۱۰۷ سوره توبه بر مذمت و کفر آنها اینگونه نازل شد:
وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَکُفْرًا وَتَفْرِیقًا بَینَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَیحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلا الْحُسْنَی وَاللَّهُ یشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ. کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان رساندن (به مسلمانان) و (تقویت) کفر و تفرقه افکنی میان مؤمنان و کمین گاه برای کسی که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود …).(۱۱)
در این آیه مبارکه علت ضرار بودن مسجدی که منافقین خواسته اند بنا کنند دو چیز ذکر شده یکی تفرقه بین مسلمین و دیگری کمینگاه برای دشمنان خدا که هاتف اصفهانی وضعیت خانقاهها را شناخته و اخطار میدهد و میگوید: «به خانقاه منه پا که صوفیان مستند»(۱۲)
عطار نیشابوری میگوید:
اندر میان صفه نشینان خانقاه یک صوفی محقق پرهیز کار کو(۱۳)
در نتیجه خانقاه صوفیان جایگاه بدعت گذاری در دین و محل تجمع انسانهای بیبند و بار و بر پا نمودن مراسم خوشگذرانی مانند رقص و آواز خوانی و دیگر اعمال و رفتار خلاف شریعت است که انسان از بیان آنها شرم دارد و به هیچ وجه مورد تأئید دین مبین اسلام نمیباشند و فقهای عظیم الشان آن را از بدعتهای صوفیه دانسته اند.
پی نوشت:
- وحید بهبهانی، خیراتیه، ج ۱، ص ۱۰۴، بی تا بی جا.
- غلامحسین مصائب، دائره المعارف فارسی، ج ۱، ص ۸۸۵، تهران، فلوکس بی تا.
- فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج ۴، ص ۲۹۸، بیروت، دارالحیاه التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.
- محمدباقر مجلسی، مرآه العقول، ج ۲، ص ۲۶۶.
- شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱:۱۵۲، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ ق.
- محمدرضا گلپایگانی، مجمع المسائل، ص ۱۵۵، قم، دارالقرآن، ۱۴۱۴ق.
- همان.
- جلال الدین ملای رومی, مثنوی معنوی، ص ۱۰۷۰, تهران، هرمس، ۱۳۸۱ ش.
- ، مثنوی معنوی، ص ۱۰۷۰،
- تذکره الاولیاء، ص ۱۳۹.
- سوره توبه، آیه ۱۰۷.
- هاتف اصفهانی، دیوان اشعار، غزل ۳۲.
- دیوان عطار، غزل ۷۰۶.
منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه