- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : محمد ارباب
- 0 نظر
در میان نعمت های مادی پروردگار، طعام و غذا از مهم ترین و نخستین نعمت هاست که پس از آب یا هم ردیف آن، مهم ترین نیاز انسان است؛ چرا که حیات و رشد و سلامت و نشاط او در گرو تغذیه درست و مناسب اوست؛
از این رو حضرت ابراهیم در مقام شمارش نعمت های مادی و معنوی پروردگار پس از نعمت خلقت و هدایت، بی درنگ از نعمت طعام و آب یاد می کند[۱] و در سوره قریش پس از امر به عبادت پروردگار خانه کعبه، از دو نعمت طعام و امنیت یاد می کند: «الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعِ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ»؛[۲] همو [خدایی] که از گرسنگی طعامشان داد و از بیم آسوده خاطرشان کرد.»
نیاز به غذا از نیازهای مستمر و جدانشدنی هر انسان است؛ چراکه به تعبیر برخی روایات، خداوند بنی آدم را «اجوف» یعنی میان تهی و توخالی آفریده است[۳] و ایــن خصلت همواره با انسان همراه است و برای پر کردن آن به طعام نیاز دارد. هر انسانی در طول شبانه روز دست کم به دو وعده غذایی نیاز دارد و در سبد هزینه های خانوار بیشترین سهم برای هزینه های غذایی است.
غذاها نیز خود انواع و اقسامی دارد که نیاز به گندم و نان نخستین اولویت نیازهاست که همواره قوت غالب آدمیان بوده و هست و به تعبیر زیبای امام صادق (علیه السلام) تن انسان بر نان بنا شده است: «إِنَّمَا بُنِیَ الْجَسَدُ عَلَى الْخُبْزِ».[۴] پس از نان اولویت های بعدی به مواد قندی، چربی ها، مواد پروتئینی و ویتامین ها اختصاص دارد.
اهمیت و جایگاه بی بدیل طعام در میان نیازهای مادی انسان، می طلبد که در مقام سخاوت و بخشندگی نیز اطعام صدرنشین باشد و رتبه نخست را از آن خود کند. در این مقام ابتدا معنای لفظ طعام را بیان می کنیم، سپس درباره اهمیت و اولویت اطعام مطالبی را عرضه می داریم و آنگاه برخی قواعد مرتبط به آن را از نظر می گذرانیم.
معنای طعام
لفظ طعام را در زبان فارسی به غذا معنا می کنیم که هر چند این معنا نادرست نیست، تامل در آیات و روایات و کتب لغت نشان می دهد طعام کاربردهایی پیش از آن دارد. خلیل بن احمد می گوید: «طعام اسمی است جامع برای هر چیز خوردنی و غالب در کلام عرب این است که طعام، خصوص گندم است و گفته می شود طعام، اسم برای گندم و نان است، سپس هر چیزی را که نزدیک به آن باشد و در حد آن شود، طعام می نامند و هر چیزی که سد جوع کند، طعام است.
خداوند می فرماید: «أُحِلَّ لَکُمْ صَیْدُ الْبَحْرِ وَ طَعَامُهُ متاعاً لَکُمْ».[۵] پس صید را طعام نامیده است؛ چون سد جوع می کند. زمخشری با نقل کلام خلیل می گوید: غلبه طعام در گندم مانند غلبه مال در شتر است.[۶] بیشتر اهل لغت مانند جوهری و ابن فارس و راغب اصفهانی و حمیری نیز طعام را به چیز خوردنی معنا کرده اند و برخی پذیرفته اند. گاهی طعام به گندم اختصاص می یابد.[۷]
در تفسیر آیه شریفه «الیوم أحل لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حِل لَکُمْ»، روایات متعددی از امام صادق (علیه السلام) وارد شده است که طعام را به حبوبات و امثال آن و نیز بقول، یعنی سبزیجات تفسیر می کنند و تصریح کرده اند شامل ذبایح اهل کتاب نمی شود؛ چون نام خدا را بر ذبایحشان نمی برند؛[۸]
مثلا در روایت ابوالجارود از امام باقر (علیه السلام) طعام به حبوب و بَقل یا بُقول تفسیر شده است.[۹]
در مجموع می توان گفت قدر متیقن از طعام در قرآن و روایات، گندم و حبوبات و امثال آن است، هر چند استعمال آن به ویژه مشتقات آن مانند اطعام در هر چیزی که سد جوع می کند، حتی گوشت و میوه ها جز در موارد خاص مانند آیه سوره مائده بلامانع است؛ بنابراین لفظ طعام، معادل دقیق فارسی ندارد و واژه پرکاربرد غذا فارسی نیز، بر خلاف طعام در عربی، بیشتر ناظر به غذاهای پختنی مانند انواع خورشت هاست؛ از این رو در این نوشتار از همان واژه طعام و مشتقات آن مانند اطعام بهره گرفته شده است.
اهمیت طعام و اولویت اطعام در متن آموزه های دین
آیات و روایات و سیره های فراوان معصومان (علیه السلام) نیز بر این مطلب گواهی می دهد که سخاوت در اطعام صدرنشین انواع بخشندگی باشد؛ اینجا به تبیین پاره ای از آنها می پردازیم.
تبدیل تعبیر انفاق به اطعام
در قرآن کریم می فرماید: «وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ»؛[۱۰] و چـون بـه آنان گفته شود از آنچه خداوند روزیتان کرده است انفاق کنید، کسانی که کافر شدند به آنان که ایمان آوردند، می گویند آیا کسی را طعام دهیم که اگر خدا می خواست [خودش] طعامش می داد؟ شما جز در گمراهیی آشکاری نیستید». در این آیه شریفه یکی از لطایف تعبیری قرآن کریم آمده است.
بدین بیان که در بخش اول آیه، امر به «انفاق» شده است و کافران در برابر این فرمان خدا، مخالفت و شبهه افکنی می کنند که چرا باید مساکین را «اطعام» کنیم؛ بلکه اگر خداوند می خواست خود به آنان طعام می داد؛یعنی همان تعبیر انفاق در بخش اول به تعبیر اطعام در بخش دوم تغییر چهره داده است که گویا اصل و اساس در انفاق، اطعام است که حتی کافران نیز از امر به آن، امر به اطعام را می فهمند و قرآن کریم نیز این فهم کافران را تخطئه نکرده است.
ستایش اطعام و بیان پاداش و ارزش آن
برخی از آیات و روایات با ستایش اطعام و بیان پاداش آن، بر این کار ترغیب می کنند؛ برای مثال در سوره مبارکه انسان، خانواده امیرالمومنین (علیه السلام) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را به سبب اطعام مسکین و یتیم و اسیر در عین نیاز خود می ستاید و انواع پاداش های بهشتی را برایشان بیان می کند[۱۱]؛
و در روایت علی بن ابی حمزه از امام سجاد (علیه السلام) چنین آمده است: «مَنْ أَطْعَمَ مُؤْمِناً مِنْ جُوعِ أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّهِ وَ مَنْ سَقَى مُؤْمِناً مِنْ ظَمَا سَقَاهُ اللَّهُ مِنَ الرَّحِیقِ الْمَخْتُومِ»؛[۱۲] کسی که مومنی را از گرسنگی طعام دهد، خداوند از میوه های بهشتی بدو بخوراند و کسی که مومنی را از تشنگی برهاند، خداوند از شراب مهر خورده بهشتی به او بنوشاند.
یعنی اگر انسان با صفت جود خود با دیگران رفتار کند و بدان متصف شود، خداوند متعال هم به تناسب با صفت جود خودش با او رفتار می کند و بهتر از آن را به او می دهد؛ اگر از طعام دنیا بخشید، خداوند از طعام بهشت به او می بخشد و اگر از تشنگی نجاتش داد، خداوند از تشنگی آخرتش نگه می دارد.
از سوی دیگر قرآن کریم آزادسازی برده و اطعام در روز گرسنگی و قحطی به یتیم خویشاوند یا بینوای خاک نشین را بخشی از گردنه ای می داند که انسان باید برای پیوستن به اصحاب میمنه (اصحاب نجات) از آن بگذرد.[۱۳] طبیعی است اطعام در روزگار قحطی اهمیت بیشتری دارد و برای انسان هم دشوارتر است؛ چون در آن زمان بیم استمرار قحطی و افتادن نیاز خود به طعام در آینده نیز وجود دارد و اوج بخل در آن شرایط از انسان نمایان می شود.
در این آیه کریمه اطعام، همتراز آزادسازی برده قرار گرفته است و در روایات متعددی از ائمه معصومین (علیه السلام) نیز این حقیقت بازگو شده است؛ برای مثال در روایت ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) چنین آمده است: «سُئِل مُحَمَّدُ بن عَلِیٌّ مَا یَعْدِلُ عِتْقَ رَقَبَهٍ؟ قَالَ: إِطْعَامُ رَجُلٍ مُسْلِمِ»؛[۱۴] از [پدرم] محمد بن علی (علیه السلام) پرسیدند: چه چیزی با آزادسازی برده برابری می کند؟ فرمود: اطعام یک مرد مسلمان.
مقایسه اطعام و روزه مستحبی نیز در روایت امام صادق (علیه السلام) خطاب به یکی از اصحاب به نام عقبه آمده است: «یَا عُقْبَهُ لإِطْعَامُ مسلّم خَیْرٌ مِنْ صِیَامٍ شَهْرٍ»؛[۱۵] ای عقبه، اطعام یک مسلمان بهتر از روزه یک ماه است.
توصیه به اطعام روزانه
یکی از اصول اطعام، مداومت بر اطعام روزانه است؛ بدین نحو که هر روز یک یا چند نفر را اطعام بدهد؛ بلکه افزون بر آن از هر وعده غذایی خود نیز بخشی از آن یا مثل آن را صدقه بدهد.
سدیر صیرفی می گوید امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: «مَا مَنَعَکَ أَنْ تُعْتِقَ کُلَّ یَوْمٍ نَسَمَهٌ»؛ چه چیز تو را باز می دارد از اینکه هر روز برده ای را آزاد کنی. گفتم: «لا یَحْتَمِلُ مَالِی ذَلِکَ: مالم کشش آن را ندارد. فرمود: «تُطْعِمُ کُلَّ یَوْمٍ مُسْلِماً»؛ [به جای آن] هر روز به مسلمانی طعام می دهی. گفتم: «مُوسِراً أَوْ مُعْسِراً»؛ توانگر باشد یا تنگدست. فرمود: «إِنَّ الْمُوسِرَ قَدْ یَشْتَهِی الطَّعَامَ»؛[۱۶] توانگر هم گاهی به طعام میل دارد.
ثابت ثمالی نیز می گوید امام باقر (علیه السلام) به من فرمود: «یَا ثَابِتُ أَمَا تَسْتَطِیعُ أَنْ تعتقَ کُلَّ یَوْمِ رقبه قُلْتُ لَا وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا أَقْوَى عَلَى ذَلِکَ قَالَ فَقَالَ أَمَا تَسْتَطِیعُ أَنْ تُعَشَّى أَوْ تُغَدِّیَ أَرْبَعَهٌ مِنَ الْمُسْلِمِینَ قُلْتُ أَمَّا هَذَا فَأَنَا أَقْوَى عَلَیْهِ قَالَ هُوَ وَ اللَّهِ یَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ عِتْقَ رَقَبَهٍ»؛[۱۷]
ای ثابت، آیا نمی توانی هر روز برده ای را آزاد کنی؟ گفتم: خیر فدایت گردم توانش را ندارم. فرمود: آیا نمی توانی به چهار تن از مسلمانان شام یا ناهار بدهی؟ گفتم: اما توان این کار را دارم. فرمود: به خدا سوگند این کار در نزد خدا با آزادسازی برده برابر است.
در سیره امام سجاد (علیه السلام) از زبان فرزندش امام باقر (علیه السلام) چنین نقل شده است: «کَانَ لَا یَمُرُّ بِهِ یَوْمٌ مِنَ الْأَیَّامِ إِلَّا أَشْبَعَ فِیهِ مِسْکِیناً فَصَاعِداً ما أَمْکَنَهُ»؛[۱۸] روزی از روزها بر او نمی گذشت مگر اینکه در آن یک مسکین یا بیشتر را به حسب توانش سیر می کرد.
از آخرین وصایای امیرالمومنین (علیه السلام) به فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام) نیز این بود: «وَ لَا تَأْکُلَنَّ طَعَاماً حَتَّى تَصَدَّقَ مِنْهُ قَبْلَ أَکْلِهِ»؛[۱۹] طعامی را نخور تا اینکه پیش از خوردنش از آن صدقه بدهی. در سفارش های لقمان حکیم به فرزندش نیز که حماد از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است، در ضمن تشریح آداب سفر چنین آمده است: «وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ لَا تَأْکُلَ طَعَاماً حَتَّى تَبْدَأَ فَتَتَصَدَّقَ مِنْهُ فَافْعَل»؛[۲۰] اگر توانستی از طعامی نخوری تا اینکه ابتدا از آن صدقه بدهی چنین کن.
عبارت «إِنِ اسْتَطَعْت: اگر توانستی»، اشاره به این است که مداومت بر این کار سخت است و همتی بلند می طلبد که شایسته مردان بزرگ همچون انبیا و اولیای عظام است؛ همچنان که در سیره امام سجاد (علیه السلام) چنین آمده است: «وَ کَانَ لَا یَأْکُلُ طَعَاماً حَتَّى یَبْدَأَ فَیَتَصَدَّقَ بمِثْلِهِ»؛[۲۱] طعامی را نمی خورد تا اینکه ابتدا مثلش را صدقه بدهد. ظاهرا مراد حدیث این است که امام (علیه السلام) معادل طعام خود را صدقه می داد.[۲۲]
نهادن اطعام در متن شعائر و احکام دین
قرآن کریم به شیوه های مختلف به تحقق اطعام در جامعه اهتمام داشته است؛ از جمله اینکه حتی در متن بسیاری از شعائر دینی نیز اطعام را گنجانده است؛ برای مثال عید فطر که حسن ختام روزه ماه رمضان است، با اعطای زکات فطره _که همان اطعام سه فقیر است_ برگزار می شود و در قرآن کریم پس از امر ابراهیم خلیل الرحمن به فراخوان عمومی به فریضه حج، درباره هدف از برگزاری آن می گوید:
«لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِى أَیَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَهِ الْأَنْعَامِ فَکُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا البَائِسَ الْفَقِیر»؛[۲۳] تا شاهد منافعی برای خودشان باشند و نام خدا را در روزهایی معلوم بر دام های زبان بسته ای ببرند که روزی شان کرده است؛ پس، از آنها بخورید و به بدحال فقیر بخورانید.
همچنین در متن دستورهای دینی برای برخی گناهان و غیر گناهان، کفاراتی از جنس اطعام قرار داده شده است؛ برای مثال:
- در افطار عمدی ماه رمضان، اطعام شصت فقیر یکی از کفارات است.[۲۴]
- در کفاره صید عمدی در حال احرام، اطعام مساکین در کنار قربانی و روزه جای دارد.[۲۵]
- در کفاره شکستن سوگند، اطعام یا پوشاندن ده مسکین در کنار آزادسازی برده قرار گرفته است.[۲۶]
- در کفاره ظهار _که نوعی طلاق در عرب بوده است_ اطعام شصت فقیر پس از آزاد کردن برده و دو ماه روزه متوالی قرار گرفته است.[۲۷]
البته در برخی از موارد فوق پوشاندن یا آزاد کردن برده نیز به عنوان کفاره آمده است. با دقت در این موارد به این نکته پی می بریم که اسلام با تشریع هر یک از قوانین فوق دو هدف را نشان گرفته است:
- جبران نقص و تقصیری که در رابطه انسان و پروردگار پدید آمده است و بخشش و اصلاح آن؛
- پرشدن خلا و شکاف اقتصادی در جامعه که همان گرسنگی است.
این نکته را نیز یادآور شویم که صدقه دادن و پرداخت نقدی در بسیاری از موارد جای اطعام را نمی گیرد و اطعام در بسیاری از موارد به خودی خود مطلوب است؛ همچنان که عبدالله بن بکیر می گوید: نزد امام صادق (علیه السلام) بودم که فرستاده عمویش، عبدالله بن علی آمد و گفت: عمویت می گوید ما دنبال عقیقه گشتیم؛ ولی آن را نیافتیم. پس نظرت چیست که پولش را صدقه بدهیم؟
فرمود: «لَا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَإِرَاقَهَ الدِّمَاءِ»؛[۲۸] خیر! خداوند اطعام طعام و ریختن خون ها را دوست دارد. هرچند مورد سوال در روایت عقیقه است، پاسخ امام عام است و شامل غیر عقیقه نیز می شود؛
نمونه هایی از اهتمام به اطعام در سیره اهل بیت (علیهم السلام)
ما در این نوشتار نمونه هایی از اطعام اهل بیت (علیهم السلام) را نقل کرده ایم و در اینجا نیز برخی از آنها را نقل می کنیم که نشان از اهتمام آنان به اطعام است.
سیره امام سجاد (علیه السلام)
ابونعیم اصفهانی در حلیه الاولیاء با اسنادش به ابو حمزه ثمالی چنین نقل می کند: «کان علی بن الحسین یحمل جراب الخبز على ظهره باللیل فیتصدق به ویقول إن صدقه السر تطفىء غضب الرب عزوجل»؛[۲۹] على بن حسین (علیهما السلام) کیسه های نان را شبانه به دوش می کشید، آنها را صدقه می داد و می گفت: صدقه پنهان خشم پروردگار عزوجل را می نشاند.
سیره امام صادق (علیه السلام)
هشام بن سالم می گوید: «کَانَ ابو عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِذَا أَعْتَمَ وَ ذَهَبَ مِنَ اللَّیْلِ شَطْرَهُ أَخَذَ جِرَاباً فِیهِ خُبْز وَ لَحْمٌ وَ الدَّرَاهِمُ فَحَمَلَهُ عَلَى عُنُقِهِ ثُمَّ ذَهَبَ بِهِ إِلَى أَهْلِ الْحَاجَهِ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَهِ فَقَسَمَهُ فِیهِمْ وَ لَا یَعْرِفُونَهُ فَلَمَّا مَضَى ابوعَبْدِ اللَّهِ (ع) فَقَدُوا ذَلِکَ فَعَلِمُوا أَنَّهُ کَانَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع)»؛[۳۰]
رسم امام صادق (علیه السلام) چنین بود که پس از تاریک شدن هوا و گذشتن نیمی از شب، مشکی را بر می داشت که در آن نان و گوشت و درهم هایی بود و آن را به دوش می کشید و به صورت ناشناس در میان حاجتمندان از اهل مدینه تقسیم می کرد تا اینکه پس از درگذشت امام (علیه السلام) و فقدان آن دانستند که او، امام صادق (علیه السلام) بوده است.
سیره امام کاظم (علیه السلام)
در سیره امام موسی کاظم (علیه السلام) نیز چنین آمده است: «وَ کَانَ یَفْتَقِدُ فُقَرَاءَ الْمَدِینَهِ فِی اللَّیْلِ فَیَحْمِلُ إِلَیْهِمُ (الرَّبِیلَ) فِیهِ الْعَینُ وَ الْوَرِقُ وَ الْأَدِقَهُ وَ التُمُورُ فَیَوصِلُ إِلَیهِمْ ذَلِکَ وَ لَا یَعْلَمُونَ مِنْ أَى جِهَهٍ هُوَ»؛[۳۱] فقرای مدینه را شبانه تفقد می کرد و زنبیلی را بر می داشت که در آن دینار و درهم و آرد و خرما بود و آنها را در حالی به دستشان می رساند که نمی دانستند آن کمک از کدام جهت است.
سیره امام رضا (علیه السلام) در اطعام
از معمر بن خلاد چنین نقل شده است: «کَانَ ابو الْحَسَنِ الرَّضَا (علیه السلام) إِذَا أَکَلَ أُتِیَ بِصَحْفَهٍ فَتُوضَعُ بِقُرْبِ مَائِدَتِهِ فَیَعْمِدُ إِلَى أطْیَبِ الطَّعَامِ مِمَّا یُؤْتَى بِهِ فَیَأْخُذُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ شیْئاً فَیَضَعُ فِی تِلْکَ الصَّحْفَهِ ثُمَّ یَأْمُرُ بِهَا لِلْمَسَاکِینِ»؛[۳۲] هنگامی که امام رضا (علیه السلام) می خواست غذا بخورد، کاسه بزرگی در نزدیکی سفره اش می نهادند و پس به پاکیزه ترین طعام هایی که می آوردند، توجه می کرد و از هر چیزی مقداری بر می داشت و می فرمود آن را به بینوایان بدهند.
فضیلت اطعام حیوانات از غذای خود
از امور دیگری که برای تکمیل بحث اطعام می توان مطرح کرد، اطعام حیوانات است که در سخن و سیره معصومان (علیهم السلام) به چشم می خورد[۳۳] که به بعضی از آنها اشاره خواهیم کرد. علامه مجلسی می گوید در بعضی از کتب مناقب معتبر با اسناد به نجیح چنین آمده است:
رَأَیْتُ الْحَسَنَ بن عَلِیٍّ یَأْکُلُ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ کَلْبٌ کُلَّمَا أَکَلَ لَقَمَهٌ طَرَحَ لِلْکَلْبِ مِثْلَهَا فَقُلْتُ لَهُ یَا ابن رَسُولِ اللَّهِ أَلَا أَرْجُمُ هَذَا الْکَلْبَ عَنْ طَعَامِکَ قَالَ دَعْهُ إِنِّی لَأَسْتَحْیِی مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَکُونَ ذُو رُوحٍ یَنْظُرُ فِی وَجْهِی وَ أَنَا أَکُلُ ثُمَّ لَا أَطْعِمُه»؛ حسن بن علی را دیدم که غذا می خورد و روبرویش[۳۴] سگی بود که هرگاه لقمه ای می خورد مثل آن را برای سگ هم می انداخت. گفتم ای فرزند رسول خدا، آیا این سگ را از طعامت نمیرانی؟ فرمود: رهایش کن! من از خداوند عزوجل حیا می کنم که موجود صاحب روحی در چهره ام بنگرد و من بخورم و اطعامش نکنم.
در روایتی از امام صادق نیز چنین آمده است: «إِنَّ عِیسَى ابن مَرْیَمَ لَمَّا أَنْ مَرَّ عَلَى شَاطِی الْبَحْرِ رَمَى بِقَرْصٍ مِنْ قُوتِهِ فِی الْمَاءِ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ الْحَوَارِثِینَ یَا رُوحَ اللَّهِ وَ کَلِمَتَهُ لِمَ فَعَلْتَ هَذَا وَإِنَّمَا هُوَ مِنْ قُوتِکَ قَالَ فَقَالَ فَعَلْتُ هَذَا لِدَابَّهٍ تَأْکُلُهُ مِنْ دَوَابِّ الْمَاءِ وَ تَوَابُهُ عِنْدَ اللهِ عظیم»؛[۳۵] عیسی پسر مریم هنگامی که بر ساحل دریا گذر کرد، قرصی از قوتش را در آب انداخت؛ یکی از حواریون به او گفت ای روح خدا و کلمه اش! چرا چنین کردی در حالی که این از قوت خودت است؟ فرمود: این کار را برای جنبنده ای از جنبندگان آب کردم که آن را می خورد و ثوابش نزد خدا بزرگ است.
نتیجه گیری
از بررسی موارد فراوان از اطعام های اهل بیت (علیهم السلام) به این نتیجه می رسیم که اطعام به معنای اعطای نان یا گندم یا آرد، نخستین، بیشترین و مستمرترین انفاق معصومان (علیهم السلام) بوده است و پس از آن نیز مثل خرما و گوشت و روغن و شکر قرار داشته است و اطعام شبانه از برنامه های مستمر معصومان (علیهم السلام) بوده است.
پی نوشت ها
[۱] . شعراء: ۷۷_۷۹.
[۲] . قریش: ۴.
[۳]. ر.ک: الکافی؛ ج ۶، ص ۲۸۶، ح ٢.
[۴] . ر.ک: همان، ص ۲۸۷، ح۷ و ص۲۸۶ ،ح۳.
[۵] . مانده: ۹۶.
[۶] . اساس البلاغه؛ ص ۳۸۹_۳۹۰.
[۷] . الصحاح؛ ج ۵، ص ۱۹۷۴.
[۸]. تفسیر القمى؛ ج۱، ص ۱۶۳.
[۹] . الکافی؛ ج ۶، ص ۲۶۴ .
[۱۰] .یس :۴۷.
[۱۱]. انسان: ۸.
[۱۲]. الکافی؛ ج ۲، ص۲۰۱، ح۵ و ص ۲۰۳، ج ۱۷.
[۱۳] . بلد: ۱۲_۱۶.
[۱۴] . الکافی، ج ۲، ص ۲۰۳، ح۱۶.
[۱۵] . الکافی، ج۴، ص ۱۴۴، ح۷.
[۱۶] . الکافی، ج ۲، ص ۲۰۲_۲۰۳، ح۱۲.
[۱۷] . المحاسن؛ ج ۲، ص ۳۹۴، ح۵۱.
[۱۸] . دعائم الإسلام؛ ج ۱، ص ۲۴۱ و ج ۲، ص۳۳۰_۳۳۱.
[۱۹] . الامالی شیخ مفید؛ ص۲۲۲.
[۲۰]. الکافی ج ۸، ص ۳۴۸، ح۵۴۷.
[۲۱] . الخصال: ج ۲، ص ۵۱۸.
[۲۲] . در حدیثی از امام رضا (علیه السلام) نیز مشابه این مطلب آمده است. (الکافی، ج ۴، ص ۵۲، ح١٢).
[۲۳] .حج: ۲۸.
[۲۴]. ر.ک: الکافی؛ ج ۴، ص۱۰۱_۱۰۴.
[۲۵] . مانده: ۹۵.
[۲۶] . مانده: ۸۹.
[۲۷] . مجادله: ۴.
[۲۸] . الکافی ج ۶، ص ۲۵، ح۶.
[۲۹] . ابونعیم اصفهانی، حلیه الاولیاء؛ ج ۳، ص ۱۳۵ _ ۱۳۶.
[۳۰] . الکافی ج ۴، ص۸، ح۱.
[۳۱] . الارشاد؛ ج ۲، ص ۲۳۱_۲۳۲.
[۳۲] . الکافی ج ۴، ص ۵۲، ح ۱۲.
[۳۳] . ر.ک: جامع احادیث الشیعه: ج ۹، ص ۶۷۷-۶۸۱.
[۳۴] . بحار الانوار ج۴۳، ص۳۵۲.
[۳۵] . الکافی، ج ۲، ص۱، ح۳.
منابع
- قرآن کریم.
- برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، چ۲، دار الکتب الاسلامیه، قم، ۱۳۷۱ف.
- جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، چ۱، دار العلم للملایین، بیروت، بی تا.
- زمخشری، محمود بن عمر، اساس البلاغه، چ۱، دار الکتب العلمیه، بیروت، بی تا.
- شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه قمی، الخصال، چ۱، جامعه مدرسین، قم، ۱۳۶۲.
- شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه قمی، الامالی، چ۶، تهران، کتابچی، ۱۳۷۶.
- شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی چ۱، دارالحدیث، قم، ۱۴۲۹ق.
- شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۴۰۷ق.
- قاضی نعمان، نعمان بن محمد مغربی، دعائم الاسلام، چ۲، موسسه آل البیت، قم، ۱۳۸۵ق.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، دار الکتاب، قم، ۱۴۰۴ق.
- معزی، ملایری، اسماعیل، جامع الاحادیث، مهر، قم، ۱۴۱۷ق.
برگرفته شده از کتاب درآمدی بر سبک بخشندگی، اصول و قواعد انفاق در نظام اخلاقی اسلام؛ کاظم دلیری، انتشار یافته توسط پژوهشگاه علوم و معارف اسلامی. (با دخل و تصرف)