- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
تردیدی در این نیست که فرقه وهابیت یک فرقه تکفیری است. فرقه وهابیت همه مسلمانان را اعم از شیعه و سنی که اعتقاد به زیارت قبور، شفاعت، توسل، تبرک دارند، تکفیر می کند. موسس فرقه وهابیت محمد بن عبد الوهاب بعد از این که خروجش را علیه مسلمانان عملی می کند می گوید: شرک مسلمانان غلیظ تر از شرک بت پرستان زمان جاهلیت است.[۱] فرقه وهابیت حتی کسانی را که مسلمانان را به خاطر اعتقاد شان به اموری که به آن ها اشاره شد تکفیر نکند نیز تکفیر می کند. محمد بن عبدالوهاب می گوید:کسی که مشرکین (مسلمانان) را تفکیر نکند و یا شک در کفر آنان داشته باشد از بزرگترین نواقص اسلام است.[۲]
در فرقه وهابیت به حدی در تکفیر مسلمانان و اهل سنت افراط شده است که حتی عبادات آنان را که قبل از وهابی شدن شان انجام داده بودند باطل می شمارند. زینی دحلان می گوید: محمد بن عبدالوهاب کسانی را که از مذهب او پیروی می کردند و قبلاً فریضه حج را انجام داده بودند، وادار می ساخت که عمل حج را اعاده کند به آن ها می گفت حج اول آنان در حال شرک بوده و باطل است. هم چنان به کسانی که به مذهب او می گرویدند پس از ادای شهادتین می گفت شهادت سوم را هم به زبان جاری کنند و بگویند که قبلاً کافر بوده ایم و پدر و مادر ما نیز در حال کفر از دنیا رفته اند. اگر کسی این شهادت را به زبان جاری نمی ساخت دستور قتلش داده می شد. او به طور آشکار می گفت مسلمانان شش صد سال کافر بوده اند و غیر از پیروان خود بقیه مسلمانان را مشرک و کافر می دانستند و خون و مال شان را حلال و مباح می شمردند.[۳]
سوالات ما
۱. چرا وهابی ها امروز در تکفیر اهل سنت تقیه می کنند؟ در حالی که ابن عابدین یکی از علما معروف حنفی مذهب اهل سنت می گوید: فرقه وهابیت تمام اهل سنت را کافر دانسته و فقط خودشان را موحد می پندارند و به طور کلی هر کس با اعتقاد آنان مخالف باشد از دیدگاه آن ها مشرک و کافر است و به همین دلیل کشتار اهل سنت و علمای آنان را مباح دانسته اند.[۴]
۲. اگر وهابی ها مسلمانان را تکفیر نمی کنند پس در برابر سخن احمد امین نویسنده معروف اهل سنت چه پاسخی دارند که گفته است: فرقه وهابیت غیر از سرزمین خود سرزمین های دیگر اسلامی را مملکت اسلامی نمی دانند و معتقد اند که باید با ممالک اسلامی دیگر جهاد نمود.[۵]
۳. حسن بن علی سقاف می گوید: وهابیت با همه مذاهب اسلامی اعم از فقهی و کلامی به شدت مخالفت نموده و سران و اتباع آن ها را با القاب زشت هم چون دزد، کافر، ملحد، زندیق، یهود اهل قبله و… نام برده است.[۶] سوال این است آیا این نوع موضع گیری در برابر علمای اسلامی و اهل سنت خودش کفر گویی نبوده و مخالفت با آموزه های صریح دین اسلام نیست؟
۴. آیا وهابی ها خودشان را در برابر مسلمانان قرار نداده و آیا آنان با تکفیر مسلمانان پشتوانه کافران قرار نگرفته اند. اگچنین نیست چرا عالمان اهل سنت سخنان قاطعی در انحراف عقاید فربه وهابیت و گمراه بودن وهابیان گفته اند که به عنوان نمونه به برخی از آن ها اشاره می کنیم:
شیخ جمیل صدقی زهاوی در مورد وهابیت می گوید:
خداوند فرقه وهابیت را بکشد، زیرا این فرقه به خود جرأت داده که همه مسلمین را تکفیر کند گویا همّ و هدف بزرگ آن فقط تکفیر نمودن است و بس. می بینید که وهابیان کسانی را که توسط پیامبر به خداوند متوسل می شود تکفیر نموده اند.[۷] این عالم اهل سنت کتابی به نام «الفجر الصادق فی الرد علی منکری التوسل و الکرامات و الخوارق» در رد وهابیت نوشته است.
زینی دحلان مفتی مکه میگوید که سید عبد الرحمن اهدل مفتی زبید می گفت:
هیچ نیازی به تالیف کتاب در رد فرقه وهابیت دیده نمی شود؛ زیرا در رد آنان همین سخن پیامبر که فرمود «سیماهم التحلیق» یعنی چهره و علامت آنان این است که موی سرش را می تراشند، کفایت می کند. زیرا محمد بن عبدالوهاب دستور داده است که پیروان او سرشان را بتراشند.[۸]
شیخ خالد بغدادی می گوید: اگرکتاب های وهابی ها را به دقت مطالعه کنیم در می یابیم که مانند کتاب های لا مذهب ها سعی دارند که با افکار باطله شان مسلمانان را مورد خدعه قرار داده و آنان را گمراه کنند.[۹]
۵. آیا با این اظهار نظرها و انعکاس واقعیت از نظر علمای اهل سنت تردیدی در انحراف وهابی ها باقی می ماند؟ و آیا مبانی اعتقادی اهل سنت کاملاً با اعتقادات وهابیت در تضاد نیست؟ و آیا کارنامه نظری و عملی وهابیت گواه آشکار بر مخالفت و دشمنی این فرقه با مسلمانان و جانب داری از دشمنان اسلام نیست؟
نویسنده: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱] . عبد الوهاب، محمد بن، کشف الشبهات، ریاض، ص ۳۳ـ۳۴.
[۲] . عوبیس، عبد الحلیم، الدعوه علی منهاج النبوه، ص ۱۳۵.
[۳] . دحلان، سید احمد بن زینی، خلاصه الکلام فی بیان امراء البلد الحرام، ص ۳۳۸ـ ۳۴۰.
[۴] . ابن عابدین، حاشیه رد المختار، ج۴، ص ۴۴۹.
[۵] . امین، احمد، زعماء الاصلاح فی عصر الحدیث، ص ۲۰ـ ۲۱.
[۶] . سقاف، حسن بن علی، السلفیه الوهابیه، افکارها الاساسیه و جذورها التاریخیه، ص ۷۳ و ۱۱۰.
[۷] . رضوی، سید مرتضی، صفحه عن آل سعود الوهابین، ص ۱۲۰.
[۸] . صفحه عن آل سعود الوهابین، ص ۱۲۱.
[۹] . صفحه عن آل سعود الوهابین، ص ۱۲۵.