- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اهل سنت در مسئله انتخاب خلیفه بر این اعتقاد هستند که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) کسی را به جای خود خلیفه قرار نداده بلکه در قرآن کریم بر طبق آیه «و امرهم شوری بینهم» این امر به شورای امت واگذار شده است. یعنی مسلمانان درانتخاب خلیفه مختار هستند و خود شان باید آن را انتخاب کنند.
البته مشاوره و مشورت معمولا در کارهای شخصی و نیز در امور سیاسی و حکومتی و نظامی کاربرد دارد تا به وسیله آن راه درست و کار آمد برای تصمیم گیری از طرفی کسی که مشاوره خواسته است اتخاذ شود. در قرآن بر مسئله مشورت در دو آیه شریفه تاکید شده است در یکی از این آیات می فرماید: «وَ الَّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَینَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُون؛ و آنان که دعوت پروردگارشان را پاسخ مى گویند و نماز مى گزارند و کارشان بر پایه مشورت با یکدیگر است و از آنچه به آنها روزى داده ایم انفاق مى کنند».[۱] در این آیه خداوند مشورت نمودن را از صفات مؤمنین می شمارد.
اصل«شورى» یک اصل مهم اجتماعی است که بدون آن همه کارها ناقص است، یک انسان هر قدر از نظر فکرى نیرومند باشد نسبت به مسائل مختلف تنها از یک یا چند بعد مى نگرد، و لذا ابعاد دیگر بر او مجهول مى ماند، اما هنگامى که مسائل در شورى مطرح گردد و عقلها و تجارب و دیدگاه هاى مختلف به کمک هم بشتابند مسائل کاملا پخته و کم عیب و نقص مى گردد، و از لغزش دورتر است.
به هر حال شوری و مشورت یک امر پسندیده و مورد تاکید در اسلام است که حتی خداوند به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) دستور می دهد که با مسلمانان در کارها مشورت کند. اما با سوالاتی که مطرح می شود شوری در انتخاب خلیفه هیچ نقشی ندارد.
سوالات ما
۱. با توجه به این که شورى منحصرا در مورد کارهاى اجرایى و شناسایى موضوعات است نه در باره احکام که تنها باید از مبدء وحى و از کتاب و سنت گرفته شود. آیا نظر اهل سنت انتخاب امام و خلیفه از موضوعات و امور اجرایی است؟
۲. اولا منصب امامت و خلافت از موضوعات احکام نیست تا انتخاب خلیفه مشمول این آیه شریفه قرار گیرد وثانیا در آیه شریفه گفته نشده است که انتخاب خلیفه و امام باید با شوری انجام گردد. ثالثا از همه مهمتر آیات قرآن و روایات نبوی خصوصیات و اوصاف امام را بیان نموده و حتی مصادیق آن ها را برای امت معرفی کرده است که در این جا مجالی برای بیان آن ها نیست، با وجود این ها اهل سنت با چه دلیلی می گویند که انتخاب خلیفه و امام باید با شوری انجام گیرد؟
۳. چرا پیامبر اسلام ص(صلی الله علیه و آله و سلم) به اصحابش نفرمود که تعیین امام بعد از من به عهده خود شما است و از میان خود تان یکی را با شوری به عنوان امام انتخاب کنید؟
۴. اگر واقعا از دیدگاه اهل سنت انتخاب خلیفه و امام با شوری است پس چرا اهل سنت در تعیین خلفا حتی در یک مورد به مفاد این آیه تمسک نکرده بلکه راه های دیگری را در پیش گرفته اند و حتی تعیین خلفای اولیه نیز به این آیه شریفه مستند نشده است.
مثلا انتخاب اولین خلیفه مسلمین حتی نمی تواند بر اساس شوری باشد زیرا شوری برای دستیابی سخن و راه حق انجام می گیرد در عین حال بر فرضی که ما بپذیریم شورای سقیفه برای این منظور دایر شده بود ولی هیچ نوع معیار مشورت در آن لحاظ نشده است. این مطلب از داستان و سقیفه که از طریق عایشه همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در صحیح بخاری نقل شده ثابت می گردد؛ زیرا در این حدیث آمده است که پس مشاجره بین انصار و مهاجرین بر سر تعیین خلبفه عمر با بابوبکر بیعت کرد و هیچ نوع شورایی هم انجام نگرفت. [۲]
۵. اگر واقعا امام و خلیفه پیامبر با شوری باید تعیین گردد پس چرا عمر بن خطاب با شوری خلیفه نشد بلکه ابوبکر به تنهایی خلافت را برای عمر منعقد گردانید و بعد از آن دیگران با عمر بیعت کردند که این روش را استخلاف هم می نامند.[۳] و استخلاف با شوری کاملا متضاد است؟
۶. اگر اهل سنت واقعا در انتخاب خلیفه پای بند شوری است پس چرا عثمان بن عفان با شورایی که اعضای آن را عمر مشخص کرده بود خلیفه گردید؟ آیا انتخاب عثمان به عنوان خلیفه توسط عمر صورت نگرفته است؟ زیرا خود عمر برای این شش نفر «عثمان، علی، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص و عبدالرحمن بن عوف» را برای مقام امامت نامزد نمود که با هم مشورت کنند و یکی را به عنوان امام انتخاب کنند. در این شورای شش نفره طلحه و زبیر و سعد بن ابی وقاص کنار می روند و حق خودشان را به عثمان و علی و عبدالرحمن بن عوف واگذار می کنند و سپس عبدالرحمن بن عوف هم از حق امامت خود با این شرط می گذرد که وی بین عثمان و علی حکم قرار بگیرد. با پذیرفته شدن این شرط، او عثمان را خلیفه قرار می دهد.[۴]
۷. آیا روی کار آمدن خلفای بنی امیه و بنی عباس همگی با زور شمشیر نبوده است و این اعتقاد اهل سنت که می گویند یکی از راه های انتخاب خلیفهو امام اینست که او با زور شمشیر بر مردم غلبه کند و قدرت را به دست بگیرد و بر مردم است که از او متابعت کند و حق جنگ و خروج بر علیه او را ندارند.[۵] قانون شوری را نقض نمی کند؟
۸. آیا از اینکه اهل سنت حتی در یک مورد برای انتخاب خلیفه به این آیه شریفه متمسک نشده اند به دست نمی آید که این آیه شریفه هیچ ربطی به تعیین امام و خلیفه ندارد؟ اگر بنابر ادعای اهل سنت این آیه در باره انتخاب خلیفه می بود آنان باید در تمام موارد برای انتخاب خلیفه به این آیه شریفه متمسک می شدند و بر طبق آن عمل می کردند و از اینکه حتی در یک مورد به آن تمسک نشده است خودش دلیل بر این است که این آیه شریفه ربطی به تعیین و انتخاب خلیفه ندارد و یا لااقل آنان بر طبق این آیه خلیفه ای را تعیین نکرده اند؟
نویسنده: حر
پی نوشت ها
[۱] . شوری،۳۸.
[۲] . رم: بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۳، ص۱۳۴۱، بیروت، دار ابن کثیر، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق ـ ۱۹۸۷م.
[۳] . ر.ک: جمال الدین احمد بن محمد غزنوی، اصول الدین، بیروت، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۲۷۶ ـ ۲۷۹؛ ابوسعید عبدالرحمن نیشابوری، الغیبه فی اصول الدین، بیروت، موسسه الکتب الثقافیه، چاپ اول، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۱۸۵
[۴] . الغیبه فی اصول الدین، ج۱، ص۱۸۵.
[۵] . شنقیطی، محمد الأمین بن محمد بن المختار، اضواء البیان، ج۱ص۳۰، بیروت ،دار الفکر للطباعه والنشر، ۱۴۱۵ق / ۱۹۹۵م. تحقیق: مکتب البحوث والدراسات.