- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
اگر به خانه، مسکن یعنی محل سکون گفته میشود، به این دلیل است که مکان و مأوایی برای رسیدن به آرامش و سکون است. با بیان این آیه عامل اضطراب، بیاعتمادی، نگرانی، سوء ظن، دشمنی و هر آنچه که آرامش خانه را بر هم میزند، گناه میباشد.
البته باید توجه داشت که برخی از مسائل به خودی خود گناه محسوب نمیشوند؛ اما زمینهای برای ظهور و بروز گناه هستند؛ استفاده از شبکههای ماهوارهای از آن جمله است. همین که ماهواره را به خانه ی خود آوردید، شیطان را شریک در زندگی خود کرده اید. برخی میگویند: همه چیز ماهواره که بد نیست! ما از بدهایش اجتناب میکنیم و از خوب هایش بهره میبریم؛ مثل شبکههای خبری! در پاسخ باید گفت که خطر آنها به مراتب از تصاویر مستهجن بیشتر است.
اثربخشترین وسیله در تربیت افراد، رسانه است و از میان رسانه، مؤثرترین آنها تلویزیون، اینترنت و ماهواره! در یک جلسه ی سخنرانی یک سخنران تنها از طریق گفتار خود شما را تحت تأثیر قرار میدهد؛ اما یک فیلم با یاری از قصه پردازی، تصویر، صدا، بازی، رنگها و صحنه پردازیهای جذاب، بیشترین و عمیقترین اثر تربیتی را بر شما میگذارد!
اگر برخی از برنامهها با یاری از تبلیغات، هزینه ی ساخت خود را جبران میکنند، چگونه است که برای تهیه و پخش برخی دیگر از برنامهها، هزینههای کلان میشود! چه استدلالی میتواند پرداخت چنین هزینههایی را توجیه کند؟! آیا آنها واقعاً دلشان برای مردم ما سوخته است که با هزینههای گزاف این همه شبکههای فارسی زبان را تجهیز میکنند؟ اینجاست که باید به نیت سوء دستاندرکاران چنین برنامههایی پی برد.
ب: محافظت از خانواده
در قرآن تأکید شده است که: (…قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَهُ…)(۲۲)؛ یعنی خود و خانوادهتان را از آتش نگاه دارید؛ آن هم آتشی که به بیان قرآن هیزمش سنگها و مردم هستند! این یک هشدار و امر الهی است که نمیتوان آن را سبک شمرد. متأسفانه امروزه میبینیم که پدر، اهل دیانت است و مادر نیست! و یا مادر، متدین است و پدر نیست! و یا هر دو اهل تدین هستند و فرزند نیست! در این باره قرآن هشدار داده است که نمیتوانید نسبت به دینداری خانواده ی خود بیتفاوت باشید.
روایات فراوانی در ذیل این آیه وجود دارد. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «چون این آیه نازل شد؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانوادهتان را از آتش حفظ کنید»، مردی از مسلمانان نشست و گریه کرد و گفت: من از حفظ خود ناتوانم. اکنون مسئولیت خانوادهام نیز بر عهده ام نهاده شد!»
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز فرمودند: «برای تو همین کافی است که به آنچه خودت را بدان فرمان میدهی، آنان را نیز فرمان دهی و از آنچه خودت را نهی میکنی، آنان را نیز از آن نهی کنی.»(۲۳)
حال اگر با شیوههای مختلف و بیانهای گوناگون متذکر شدید و اثرگذار نبود، بر شما حرجی نیست. گناه پسر نوح را به حساب پدرش نمینویسند! البته در این خصوص مرد خانواده مسئولیت بیشتری دارد؛ زیرا در فرهنگ اسلامی بر مسئولیت مرد خانواده نسبت به همسر و فرزندان تأکید بیشتری شده است.
مثلاً مرد نمیتواند نسبت به وضعیت ظاهری همسر خود هنگام حضور در جامعه بیتفاوت باشد؛ بلکه نسبت به این امر مسئول است و در قیامت از او سؤال خواهد شد. در مقابل، اگر پدر وماری مرتکب گناه شدند، فرزند خانواده به میزان پدر خانواده مسئولیت ندارد. یک بار تذکر از سوی فرزند کافیست؛ زیرا او نباید فضای خانه را متشنج کند.
در روایت دیگری درباره ی این آیه اصحاب گفتند:ای پیامبر خدا! چگونه خانواده مان را از آتش حفظ کنیم؟ فرمودند: «آنان را به آنچه خدا دوست میدارد، بخوانید و از آنچه خدا ناخوش میدارد، نهی شان کنید.»(۲۴)
حضرت علی(علیه السلام) در تفسیر این آیه میفرماید: به آنان علم و ادب بیاموزید.(۲۵)
همچنین حضرت(علیه السلام) در این باره میفرماید: آنها را به کار خیر تعلیم دهید.(۲۶)
البته لازم به ذکر است که شما نمیتوانید فرزندان را به کار خیر وادار کنید. بلکه با فضا سازی مناسب و تدارک یک محیط سالم و دوستان خوب میتوانید پرداختن به کار نیک را در او ترغیب و این امر را برای او تسهیل نمایید.
از امام صادق(علیه السلام) نیز درباره ی این آیه سؤال شد که چگونه خانواده هایمان را از آتش حفظ کنیم؟ ایشان فرمودند: با امر به معروف و نهی از منکر.(۲۷) از این روایت میتوان نتیجه گرفت که مصداق اصلی امر به معروف و نهی از منکر، خانواده است. شخص دیگری همین پرسش را کرد و گفت: یا ابن رسول الله! ما آنها را امر به معروف میکنیم، ولی آنها نمیپذیرند. حضرت پاسخ دادند: هر گاه آنها را امر به معروف کردید، دیگر وظیفه ی خود را انجام داده اید.(۲۸)
یکی از شروط امر به معروف و نهی از منکر احتمال تأثیر آن است؛ یعنی شما باید تا حد امکان شرایط تأثیر آن را فراهم کنید. حال چه زمانی حرف ما در دیگران اثر میگذارد؟ هنگامی که خود عامل به کار خوبی باشیم که به آن توصیه میکنیم. دیگر آنکه به کسی خدمت کرده و دل او را به دست آورده باشیم. مطالعه نیز قدرت تأثیر را بالا میبرد. مردم از فرد اهل علم و مطالعه تأثیر بیشتری میگیرند؛ زیرا استدلال هایش قویتر و بیانش روانتر است.
همچنین مردم از کسی که با آنها باشد؛ یعنی با آنها رفاقت و همدردی کند و در خوشیها و ناخوشی هایشان مشارکت داشته باشد، بیشتر تأثیر میپذیرند. با دادن هدیه نیز میتوان دلها را صید کرد و در پی آن قدرت تأثیر کلام خود را بالا برد. اگر به دلایلی دستتان تنگ است، میتوانید با خلاقیت، چیزهای کوچک و کم بهاء اما با ارزش هدیه بدهید.
سلیمان بن خالد نزد امام صادق(علیه السلام) آمد و گفت: خانوادهای دارم که از من، حرف شنوی دارند؛ آیا آنان را به کار نیک فرا خوانم؟ حضرت فرمودند: بله و همین آیه را تلاوت کردند.(۲۹)
باید که از هر فرصت مناسبی برای دعوت فرزندان خود برای انجام کارهای نیک استفاده کنیم. اگر برای او هدیهای میخواهید بخرید، یک شرط خیر برایش بگذارید؛ مثلاً به او بگویید برای هر کار خیر یک مثبت و هر کار بد یک منفی به او میدهید و هنگامی که جمع امتیازات به ۱۰ رسید، برایش یک هدیه میخرید. جانماز زیبایی برای او بگیرید و در آن هر دفعه شکلاتی بگذارید. هر کار نیک او را در نزد دیگران بازگو کنید.
گفتن احادیث درخور فهم فرزند نیز او را ترغیب به نیکی و پرهیز از بدیها میکند. در روایت آمده است که حدیث دلها را شاد میکند. حدیث همواره تازه است و دلها را نیز تازه میکند. اصلاً حدیث به معنای سخن تازه است. امام صادق(علیه السلام) از پدر خود نقل میکند: شخصی آمد و گفت رحمت خدا بر تو، آیا برای خاندانم حدیث بگویم؟ حضرت فرمودند: آری. سپس حضرت این کار را به آیه ی: (….قُوا أنفُسَکُم وَ أهلِیکُم نَاراً…) و آیه ی: (وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاَهِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْهَا) نسبت دادند.(۳۰)
آیه ی اخیر میگوید که خانواده ی خود را به نماز فرمان بده و بر آن پافشاری کن. پافشاری به معنای تذکر و گفتن مکرر نیست بلکه به معنای آن است که با تدبیر، روشهای خلاقانه و ایجاد جذابیت، فرزندان خود را از همان سنین کودکی به نماز وادار کنیم. به این منظور میتوانیم از یک سخنران خوب، کتابهای جذاب و یا سی دیهایی که در این باره تهیه شده اند، یاری بگیریم و فرزند را برای استفاده از آنها با تهیه ی هدایای دلچسبش تشویق کنیم. قرآن نیز از این روش استفاده میکند.
قرآن همه را با مباحث عرفانی جذب و وادار به اطاعت نمیکند؛ بلکه با زبان و بیانی سخن میگوید که همه بهرهمند شوند. هر کس را با ارائه ی چشم اندازهای گوناگون فراخور مرتبه و ظرفیتی که دارد جذب میکند. از وعده ی خوردنیهای گوناگون، باغها و نهرها آغاز میکند و آرام آرام آنچنان روح افراد را اعتلا میدهد تا آن که در آخر میفرماید: (و رضوان من الله اکبر)(۳۱).
سر دلبران در کلام دیگران
– میدان دادن به شهوت، آزاد گذاردن غرایز و امیال، نشست و برخاست با اهل بدعت و معصیت، و بیتوجهی به واقعیات، عواملی هستند که عقل را دچار ضعف و سستی میکنند، و این نور عرشی و نور ملکوتی را از کار میاندازد و انسان از جاده اعتدال منحرف و دچار افراط و تفریط میشود.(۳۲)
– اگر انسان عالم و متفکر نبوده و مانند کرم ابریشم در این دنیا به خود بتند و به فکر تحصیل پول و شهرت و زندگانی مرفّه و… باشد، کم کم عقلش را از دست داده انسان کوته فکری میشود و آنقدر خرفت و بیعقل میشود که در اواخر عمر حتی به فکر نظافت نیز نیست.(۳۳)
– در شرح این کلام (الناس اثنان: عالم و متعلم و سایر الناس همج و الهمج فی النار)(۳۴) امام علی(علیه السلام) باید گفت: همج، پشههایی هستند که شب پیدا میشوند. این پشههای شب، اذیت میکنند. اما اگر نسیمی بوزد، دیگر پیدا نیستند. همان نسیم اگر چه تند بادی هم نیست، اما آنها را میبرد. انسان جاهل نیز مانند همج است؛ یا افراط گر یا تفریط گر و به خود و دیگران آزار میرساند.(۳۵)
احادیث
توکل
– برای متوکل به خدا، سختیها آسان است.(۳۶)
بخل
– بخل ورزیدن به آنچه در دست داری بدگمانی به معبود است.(۳۷)
– بخل نکوهیدهترین خوی است.(۳۸)
جمال
– لباس زیبا بپوش؛ زیرا خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد اما باید از حلال باشد.(۳۹)
– زیبایی رخسار مؤمن، از حسن عنایت خدا به اوست.(۴۰)
– نیکویی صورت، زیبایی ظاهر است و نیکویی خرد، زیبایی درون.(۴۱)
پینوشتها
۱- الکافی، ج۱، باب عقل و جهل، حدیث ۱٫
۲- عنکبوت/ ۴۳٫
۳- الکافی، ج۱، باب عقل و جهل.
۴- طلاق/ ۳٫
۵- الکافی، ج ۳، باب ایمان وکفر، حدیث ۱۵۸۵٫
۶- یونس/ ۶۲٫
۷- غررالحکم، ص ۱۹۷؛ «الامامُ علیُّ(علیه السلام): أصلُ قُوَّهِ القَلبِ التَّوکُّلُ علَی الله».
۸- الفبای زندگی،(جواد محدثی)، ص ۴۲٫
۹- ۵۰% طلاقها فقط مربوط به سه سال اول زندگی مشترک است.
۱۰- مفاتیح الجنان، دعای عرفه.
۱۱- ص/ ۴۴٫
۱۲- الکافی، ج ۲، ص ۱۰۶؛ «امام صادق(علیه السلام): الحَیاءُ وَ العِفافُ وَ العِیُّ – أعنِی عِیُّ اللَّسانِ لاعِیُّ القَلب- مِنَ الإیمانِ»
۱۳- همان، ص ۱۰۷؛ «حضرت صادق(علیه السلام)، از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) أربَعَ مَن کُنَّ فِیهِ وَ کانَ مِن قَرنِهِ إلی قَدَمِهِ ذَنَوباً بَدَلِها الله حَسَناتٍ: الصَّدقُ وَ الحَیاءُ وَ حُسنُ الخُلقِ وَالشُکرُ».
۱۴- بهشت اخلاق، ج ۲، ص ۶۳۷٫
۱۵- از آنجا که در زمینه حیا کتاب مفصلی نوشته ام، به همین مختصر بسنده و خوانندگان را به خواندن آن کتاب توصیه مینمایم.
۱۶- بقره/ ۱۸۷؛ «آنها لباسند برای شما و شما لباسید برای آنها».
۱۷- بحارالانوار، ج۱۶، ص ۴۰۲٫
۱۸- مِئه مَنقَبَه، ص ۱۳۵٫
۱۹- احزاب/ ۳۳٫
۲۰- حج/ ۳۰٫
۲۱٫ مائده/ ۹۰٫
۲۲- تحریم/ ۶٫
۲۳- الکافی، ج ۵، ص ۶۲؛ الامام الصادق(علیه السلام): لما نزلت هذه آیه: «یا أیها الذین آمنوا قوا أنفسکم و أهلیکم ناراً» جلس رجلُ من المسلمینُ یبکی و قالَ: أنَا عَجَزتُ عَن نفسی، کُلَّفتُ أهلی! فَقالَ رَسولُ اللهِ(صلی الله علیه و آله و سلم): حَسبُک أن تأمُرَهُم بِما تأمُرُ بِهِ نَفَسکَ، و تَنهاهُم عَمّا تَنهی عَنهُ نَفسَک.»
۲۴- الدر المنثور، ج ۸، ص ۲۲۵؛ «الدّر المنثور عن زید بن أسلم: تَلا رَسولُ الله(صلی الله و علیه و آله) هذِهِ الآیَهَ: «قُوا أَنفُسَکُم وَ أَهلِیکُم نَاراً» فَقالوا: یا رَسولَ الله ِ، کَیف نَقی أهلَنا ناراً؟ قالَ: تأمرونَهُم بمِا یُحِبُّهُ اللهُ، و تَنهَونَهُم عَمَّا یَکرَهُ اللهُ.»
۲۵- کنزل العمّال، ج۲، ص ۵۳۹؛ «عَلَّموهُم و أدَّبوهُم.»
۲۶- مستدرک الوسایل، ج ۱۲۳، ص ۲۰۱؛ «…قال اعملوا الخیر و ذکروا به اهلیکم و ادبوهم…»
۲۷- وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۱۸؛ «…کیف نقی اهلنا ؟ قال تامرونهم و تنهونهم»
۲۸- همان، ج ۲۰، ص ۱۷۷؛ «…کیف نقیهن؟ قال تامرونهن و تنهونهن قیل له انا نامروهن و ننهاهن فلا یقبلن فقال اذا امرتموهن و نهیتموهن فقد قضیتم ما علیکم.»
۲۹- الکافی، ج ۲، ص ۲۱۱؛ «الکافی عن سلیمان بن خالد: قُلتُ لأبی عَبدالله(علیه السلام): إنَّ لی أهلَ بَیت و هُم یَسمَعونَ مِنّی، أفَأَدعوِهُم إلی هذَا الأمرِ [الایمان]؟ فَقالَ: نَعَم، إنَّ اللهَ عَزَّو جَلَّ یَقولُ فی کِتابِهِ:(یَأیُّهاً الَّذینَ ءَ امَنُوا قُوا أنفُسَکُم وَ أهلِیکُم نَاراً وَ قُودُهَاَ النَّاسُ وَ الحِجارَهُ)»
۳۰- طه/ ۱۳۲؛(و تو اهل بیت خود را به نماز و طاعت خدا امر کن و خود نیز بر آن صبور باش).
۳۱- توبه/ ۷۲؛(و رضای خداوند از هر نعمتی برتر است).
۳۲- نظام خانواده در اسلام،(حسین انصاریان)، ص ۳۳۶٫
۳۳- عوامل کنترل غرایز در زندگی انسان،(آیت الله مظاهری)، ص ۹۲٫
۳۴- الکافی، ج ۱، ص ۳۸۶٫
۳۵- عوامل کنترل غرایز در زندگی انسان،(آیت الله مظاهری)، ص ۱۰۳٫
۳۶- غررالحکم، ص ۱۹۷؛ «قال علی(علیه السلام): من توکل علی الله تسهلت له الصعاب»
۳۷- همان، ص ۲۹۲؛ «امام علی(علیه السلام): البُخلُ بِالمَوجُودِ سُودُ الظَّنَّ بِالمَعبودِ».
۳۸-بحارالانوار، ج ۱، ص ۹۴؛ «امام هادی(علیه السلام):البُخلُ أذَمُّ الاخلاق».
۳۹- وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۶؛ «امام صادق(علیه السلام): اَلبَسَ وَ تَجَمُّل فَأنَّ اللهَ جَمیلُ وَ یُحِبُّ وَیُحِبَّ الجَمالَ وَ یسکَنَ مِن حلال».
۴۰- غررُ الحکم، ص ۹۱؛ «امام علی(علیه السلام) حُسنُ وَجهِ المُومِن مِن حُسنِ عِنایَهِ الله».
۴۱- بحارالانوار، ج ۱، ص ۹۵؛ «امام حسن عسگری(علیه السلام): حُسنُ الصُّورَهُ جَمالُ ظاهِرٌ العَقلِ جَمالٌ باطِنٌ».
منبع: بانکیپور فرد، امیرحسین؛(۱۳۹۱)، سّر دلبران(عوامل آرامش بخش و نشاط آفرین در خانواده)، اصفهان: حدیث راه عشق، چاپ ششم