- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
واقعه سقیفه بنیساعده، نخستین واقعه پس از رحلت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در سال ۱۱ق بود که در آن ابوبکر بن ابیقحافه به عنوان خلیفه مسلمانان انتخاب شد. پس از وفات حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام) و برخی دیگر از اصحاب مشغول تدارک مراسم تدفین وی بودند، در همان زمان عدهای از انصار به رهبری سعد بن عباده، در محلی به نام سقیفه بنیساعده جمع شدند تا برای انتخاب رهبر خود پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) تصمیم بگیرند.
«… ثمّ اسْتَنْهَضَکم فَوَجَدَکُمْ خِفافا، وَاَحْمَشَکُمْ فَاَلْفاکُمْ غضابا فَوَسَمْتُمْ غَیر اِبِلِکُمْ وَ وَرَدْتُمْ غیرَ مَشْرَبِکُمْ هذا والعَهْدُ قَریبٌ، والکَلْمُ رحیبٌ، والجَرْحُ لَمّا ینْدَمِل، والرّسول لمّا یقْبَرُ، إبْتِدارا زَعَمْتُمْ خَوفَ الْفِتْنَهِ، ألا فِى الْفِتْنَهِ سَقَطوا وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَهٌ بِالْکافِرینَ…۱؛
سپس شیطان از شما خواست که برخیزید، آن گاه دریافت که شما افراد سبکى هستید، او شما را تحریک و عصبانى کرد و شما را غضبناک یافت. آن گاه شما شترهاى دیگران را داغ نمودید علامت مالکیت زدید و براى نوشیدن آب از غیر راه خود وارد شدید… و این اعمال شما در حالى صورت گرفت که عهد شما نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله نزدیک است، و جراحتى که به واسطه ى رحلت پیامبر وارد شده، هنوز وسیع و تازه است، و جراحتى که بر ما وارد شده، هنوز التیام پیدا نکرده است. و رسول خدا هنوز دفن نشده بود. خیلى با عجله این کار را کردید. خیال کردید که اگر این کار را نکنید فتنه پدید می آید. آگاه باشید که در فتنه سقوط کردند، و حتما جهنم کافران را احاطه می کند…»۲٫
آنچه در بالا خواندید، بخشى از خطبه ى فدکیه ى حضرت فاطمه علیها السلام است که به دنبال تصرف فدک توسط خلیفه ى اول آن بانوى بزرگ، در برابر خلیفه و در حضور مهاجران و انصار ایراد فرمود.
گرچه این خطبه به مناسبت غصب فدک ایراد شده، امّا محور بخش هایى از آن، موضوع خلافت و رهبرى جامعه ى اسلامى است.
دختر گرامى پیامبر صلی الله علیه و آله در سخنان تند و عتاب آمیز خود، کسانى را که وصى و برادر پیامبر صلی الله علیه و آله را از صحنه ى رهبرى کنار زده، خود زمام امور مسلمانان را در دست گرفتند، مورد انتقاد قرار داده که آلت دست شیطان شده به حوزه ى «خلافت» وارد شدند که حق آنان نبوده و هنوز سوگ رسول خدا فراموش نشده شتاب زده دست به اقدامى زدند (ماجراى سقیفه) که آنان را در گرداب فتنه افکند.
فتنه افکنى، یا دستاویز گریز از فتنه!
نکته اى که در این بخش از سخنان حضرت فاطمه علیها السلام جلب توجّه می کند، این است که توجیه نادرست صحنه گردانان سقیفه در مورد انتخاب خلیفه را افشا کرده، عواقب زیانبار آن را بیان می کند و می گوید: «خیال کردید
اگر این کار را نکنید فتنه پدید می آید، آگاه باشید که در فتنه سقوط کردید.»
در این جا این سؤال پیش می آید که آنان کدام فتنه را دستاویز قرار دادند و مقصودشان از فتنه چه بود؟ و مقصود حضرت زهرا علیها السلام از این که آنان در فتنه سقوط کردند، چیست؟
چنان که در کتب تاریخ اسلام مطرح شده و قرائن نیز آن را تأیید می کند، مقصود آنان از فتنه، ارتداد امت، آشوب و هرج و مرج و از هم گسیختن نظام اسلامى به دنبال انتشار خبر رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله ، و پیدایش خلأ قدرت در مرکز حکومت اسلامى بود. آنان به این عنوان که از چنین فتنه اى جلوگیرى کنند، پیش از آن که پیکر پاک پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله را به خاک بسپارند، و در حالى که على علیه السلام و بنى هاشم سرگرم مراسم غسل پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، به سقیفه شتافته در صدد تعیین خلیفه و زمامدار مسلمانان برآمدند! امّا مگر آن تشریفات چه قدر وقت می خواست که در آن مدت، بیم فتنه می رفت؟ آیا در همان مدت اندک، خبر رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله (با نبودن وسائل ارتباطى امروزی) در سراسر کشور اسلامى منتشر می شد و همه چیز به هم می ریخت. این سؤال ها در صحّت و درستى نگرانى از فتنه، ایجاد تردید می کند. از این رو حضرت فاطمه علیها السلام با تعبیر، زَعم، پندار و خیال از آن یاد کرده است.
امّا این که آنان چگونه در فتنه سقوط کردند . که موضوع اصلى این نوشتار است . پاسخ این است که آنان با این اقدام خود منشأ اختلاف و دو دستگى و شکاف در جامعه اسلامى شدند. شکافى که تاکنون پر نشده است. گرچه آن روزها با بیعت مردم با ابوبکر، کار تعیین زمامدار به ظاهر پایان یافت، امّا این انتخاب عواقبى را به دنبال داشت که هر چه مسلمانان از آن سال ها دورتر شدند، آثار نامطلوب آن بیشتر پدیدار گشت. خاطره ى اختلاف و کشمکش هاى مسلمانان بر سر امامت و خلافت، خاطره اى تلخ و غم انگیز است. کدام فتنه اى بزرگتر از قرن ها اختلاف و کشمکش و خونریزى که سنگ زیر بناى آن در سقیفه گذاشته شد.
شهرستانى می نویسد:
«هرگز در اسلام هیچ شمشیرى به خاطر یک بنیاد دینى، چون شمشیرى که به خاطر امامت کشیده شد، آهیخته نگردید.»۳
پرده هاى دیگرى از فتنه ها
فاطمه ى زهرا علیها السلام در خطبه ى دیگرى، پرده هاى دیگرى از فتنه هاى ناشى از سقیفه را فاش ساخته است. دختر پیامبر صلی الله علیه و آله ، این خطبه را هنگامى ایراد کرد که گروهى از زنان مهاجران و انصار براى عیادت و احوال پرسى از او . که در اثر حمله به خانه اش مصدوم و بیمار بود . رفته بودند.
آن بانوى بزرگ در فرازى از این خطبه فرمود:
«آگاه باشید به جانم سوگند! این حکومتى که پدید آوردند، تازه آبستن شده است. پس صبر کنید تا ببینید چه ثمره اى به بار می آورد. آن گاه از آن به اندازه ى ظرف هاى بزرگ به جاى شیر خون تازه و سمّ کشنده بدوشید! این جا است که کسانى که به راه باطل رفته اند، زیانکار می شوند و آیندگان، عاقبت آنچه را که گذشتگان تأسیس کردند، خواهند دید. اکنون که به مراد خود رسیدید از بابت دنیاى خود خوش باشید و قلبا براى فتنه هایى که خواهد آمد، مطمئن باشید. و بشارت باد بر شما به شمشیرهاى برنده اى که به دنبال آن می آید و قدرت متجاوزى که حداکثر ظلم و تعدّى را روا می دارد و به هرج و مرجى فراگیر که همه جا را شامل می شود و به استبدادى از ظالمین که
مقدار اندکى از بیت المال را باقى می گذارد، به گونه اى که کسى در آن رغبت نمی کند و جمعیت شما را درو می کند همه را قتل عام می کند، پس حسرت و اندوه با شما باد، و به کدامین سو می روید؟… .»۴
در این سخنان کوتاه، امّا رسا و گویا، حوادث تلخ و اندوهبار چند دهه پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله به روشنى ترسیم شده است که ریشه در سقیفه داشت. زیرا با روشى که در انتخاب خلیفه پیش گرفته شد، افراد دیگرى نیز که خود را از خلفاى اولیه کمتر نمی دانستند، به فکر خلافت افتادند و کشمکش و رقابت بر سر خلافت در گرفت و منتهى به جنگ ها و خونریزی ها شد.
از طرف دیگر مسیرى که در مورد خلافت در پیش گرفتند، موجب شد که با فراهم شدن تدریجى زمینه و موافقت عملى خلیفه دوم و سوم، بنی امیه به حکومت برسند و با ظلم و ستم و تجاوز و تعدى . که بر هیچ مورخى پوشیده نیست . با مردم رفتار کردند و بیت المال مسلمین را به یغما بردند. با توجه به این حوادث، سخنان حضرت فاطمه علیه السلام در این زمینه، از نظر تحلیل اجتماعى و سیاسى در تاریخ اسلام بسیار ارزنده و تکان دهنده است.
شاخصه اى گویا از فتنه ها
چنانکه اشاره شد، ماجراى سقیفه، افرادى از صحابه ى بزرگ رسول خدا را به فکر خلافت افکند. به ویژه شوراى شش نفرى خلافت که توسط خلیفه ى دوم طراحى شد . و خود دنباله ى سقیفه بود . اعضاى شورا را به فکر خلافت انداخت و خود را براى این منصب شایسته یافتند۵
و پس از آغاز خلافت على علیه السلام به مخالفت برخاستند، و این موضوع به اضافه قدرت یافتن معاویه با موافقت دو خلیفه ى قبلى، موجب بروز جنگ هاى جمل، صفین و نهروان شد و تلفات
هرگز در اسلام هیچ شمشیرى به خاطر یک بنیاد دینى، چون شمشیرى که به خاطر امامت کشیده شد، آهیخته نگردید.
سنگینى به بار آورد که هیچ فتنه اى با آن قابل مقایسه نمی باشد. براى آن که به عمق فتنه پى ببریم کافى است به آمار تلفات سه جنگ یاد شده توجه کنیم:
به گفته ى یعقوبی: «در جنگ جمل بیش از سى هزار نفر از طرفین کشته شدند و تلفات جنگ نهروان بالغ بر چهار هزار بود.»۶
و به اعتقاد مسعودى، مجموع کشته شدگان جنگ صفین از عراقی ها و شامی ها، هفتاد هزار نفر بود که بیست و پنج هزار نفر آن عراقى و چهل و پنج هزار نفر شامى بودند.»۷
عمق فاجعه هنگامى آشکارتر می شود که بدانیم مجموع کشتگان در جنگ هاى زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله را (از طرفین) حدود هزار و پانصد نفر تخمین
زده اند در حالى که در آن زمان، جنگ با کفار و مشرکان بود اما در سه جنگ یاد
شده، جنگ، جنگ مسلمان با مسلمان و جنگ اهل قبله با اهل قبله بود!.
حمله به خانه ى حضرت فاطمه علیها السلام از نظر علماى اهل سنت
در این جا به مناسبت بحث، لازم است گفته شود که مدرک و مأخذ حمله به خانه ى حضرت فاطمه علیها السلام تنها منابع و مدارک شیعى نیست بلکه در تعدادى از منابع اهل سنت نیز به این معنا تصریح شده است.۴
به عنوان نمونه «طبری» مورّخ نامدار اهل سنت، از ابوبکر نقل می کند که به هنگام احتضار از نه چیز اظهار ندامت می کرد و یکى از آن ها این بود که می گفت: … «کاش دستور ورود به خانه ى فاطمه را نداده بودم، هر چند آن را به قصد جنگ بسته بودند… .۸»
ابن قتیبه دینورى نیز در مورد آتش زدن در خانه ى حضرت فاطمه علیها السلام می نویسد: «و إن ابابکر رضی الله عنه قفقد قوما تخلّفوا عن بیعته عند على کرّم اللّه وجهه، فبعث الیهم عمر، فجاء فناداهم و هم فى دار على، فأبَوا ان یخرجوا فدعا بالحطب و قال: والذى نفس عمر بیده، لتخرجنّ او لأحرقنّها على من فیها،
فقیل له: یا ابا حفص ان فیها فاطمه؟، فقال: و إن … .۹
همچنین نظّام . که یکى از علماى برجسته ى معتزله بوده . در این باره می گوید: «ان عمر ضرب بطن فاطمه یوم البیعه حتى القت الجنین من بطنها، و کان یصیح: احرقوا دار ها بمن فیها، و ما کان فى الدار غیر على و فاطمه و الحسن و الحسین.»۱۰
پی نوشت:
۱ . این خطبه در منابع متعدد، و از آن جمله در کتاب الأحتجاج احمد بن على طبرسى، ط نجف، ۱۳۵۰ ه··، ص ۶۱ . ۶۶ نقل شده است.
۲ . عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینورى، الأمامه والسیاسه، تحقیق استاد على شیرى، قم، منشورات الشریف الرضى، ج ۱، ص ۳۰٫
۳ . شهرستانى، محمد بن عبدالکریم، کتاب الملل و النحل، ط ۲، قاهره، مکتبه آنجلو المصریه، ج ۱، ص ۳۰٫
۴ . طبرسى، الأحتجاج، ص ۶۶؛ مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، تهران، المکتبه الأسلامیه، ج ۴۳، ص ۱۶۰٫
۵ . ابن واضح، احمد بن ابى یعقوب، تاریخ یعقوبى، نجف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۸۴ ه··، ج ۲، ص ۱۷۲، ص ۱۸۲٫ مرحوم شیخ مفید می نویسد: درباره ى شمار کشتگان در جنگ بصره (جمل) روایات، مختلف است: در برخى آمده است که شمارشان بیست و پنج هزار بوده است. از عبدالله بن زبیر هم روایت شاذّى نقل شده که شمار آنان پانزده هزار بوده است. شاید هم سخن ابن زبیر صحیح تر باشد ولى از آنچه همه ى اهل علم در این باره گفته اند، فاصله دارد و نمی توان آن را پذیرفت
۶ . ابراهیم بن سیار بن هانی ء نظّام.
۷ . على بن حسین مسعودى، مروج الذهب، ط ۱، بیروت، دار الأندلس، ج ۲، ص ۳۹۴٫
۸ . سعد بن ابى وقاص با على علیه السلام بیعت نکرد و این، علتى جز این نداشت که او پس از شوراى شش نفرى، خود را رقیب على علیه السلام و شایسته ى خلافت می دانست! زیرا او از اعضاى این شورا بود. (ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، بیروت، دار صادر، ج ۳، ص ۱۹۱)
۹ . محمد بن عبدالکریم شهرستانى، کتاب الملل و النحل، ج ۱، ص ۵۹٫
۱۰- بحار الأنوار – العلامه المجلسى – ج ۲۸ ،صفحه ۲۰۴
منابع:
بحارالأنوار،محمدباقر مجلسى،دارالرضا،ج۳۰،ص۱۷
تاریخ یعقوبى،احمد بن ابى یعقوب،المکتبه الحیدریه،محل نجف،تاریخ۱۳۸۴ ه. ق،ج۲،ص۱۷۲، ۱۸۲
نبرد جمل،ترجمه و تحشیه ى دکتر محمود مهدوى دامغانى،نشر نى،۱،محل تهران،تاریخ۱۳۶۷،ص۲۵۱
مروج الذهب،على بن حسین مسعودى،دار الأندلس،۱،محل بیروت،ج۲،ص۳۹۴
مأساه الزهراء،سید جعفر مرتضى عاملى،دارالسیره،محل بیروت،ج۲
تاریخ الأمم والملوک،محمد بن جریر طبرى،دارالقاموس الحدیث،محل بیروت،ج۴،ص۵۲
الأمامه والسیاسه،عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینورى،منشورات الشریف الرضى،محل قم،ج۱،ص۳۰
کتاب الملل و النحل،محمد بن عبدالکریم شهرستانى،ج۱،ص۵۹
الأحتجاج احمد بن على طبرسى،طبرسى،محل نجف،تاریخ۱۳۵۰،ص۶۶-۶۱
کتاب الملل و النحل،محمد بن عبدالکریم شهرستانى،مکتبه آنجلو المصریه،۲،محل قاهره،ج۱،ص۳۰
الأحتجاج،طبرسى،ص۶۶
بحار الأنوار،محمد باقر مجلسى،المکتبه الأسلامیه،محل تهران،ج۴۳،ص۱۶۰
الکامل فى التاریخ،ابن اثیر،دار صادر،محل ،بیروت،ج۳،ص ۱۹۱
مهدى پیشوائى