- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
خلفای راشدین، عنوانی است که اهل سنت به نخستین حاکمان پس از پیامبر اکرم(ص) دادهاند. خلفای راشدین به ترتیب عبارتند از: ابوبکر، عمر، عثمان و علی(ع). در برخی منابع، حسن بن علی(ع) هم در شمار خلفای راشدین ذکر شده است.
اهل سنت عنوان راشدین را متمایزکننده خلفای صدر اسلام از خلفای بنی امیه میدانند و بر این باورند که در دوره خلافت آنان فضایل اسلامی شکوفا شده است.
واژه
راشد به معنای هدایتشده است و خلفای راشدین از دیدگاه اهل سنت به ترتیب عبارتند از: ابوبکر، عمر، عثمان و امام علی(ع).[۱] در برخی منابع اهل سنت، حسن بن علی(ع) هم در شمار خلفای راشدین دانسته شده است.[۲]
مستند روایی
مستند عنوان «خلفای راشدین»، حدیثی منسوب به پیامبر(ص) است که با اندکی تفاوت در مجامع حدیثی اهل سنت نقل شده است. در این روایت پیامبر اصحاب را به پیروی از سنت خود و سنت خلفای «راشدین» (هدایتشده) پس از خود فرامیخواند.[۳] محدثان و نویسندگان اهل سنت این عنوان عام را بر خلفای نخست پس از پیامبر اطلاق کردهاند که در دید آنان، به سنت پیامبر(ص) اقتدا و آن را حفظ نمودهاند.[۴]
همچنین گفته شده که عثمانیه (یعنی هواخواهان عثمان و دودمان اموی)، عنوان خلفای راشدین را درباره نخستین جانشینان پیامبر(ص) به کار میبردند.[۵]
بعضی از بزرگان و محققان شیعه همچون علامه امینی، درباره این حدیث بحث کرده و آن را ساختگی دانستهاند.[۶] در متون حدیثی شیعه، گاهی همین لفظ به صورت صفت برای ائمه دوازدهگانه شیعه به کار رفته است.[۷]
اهل سنت عنوان راشدین را متمایزکننده خلفای صدر اسلام از خلفای بنیامیه دانسته[۸] و بر این باورند که آنان سنت پیامبر را حفظ کرده و در دوره آنان ایمان و فضایل اسلامی شکوفا شده است.[۹]
خلافت ابوبکر
نوشتارهای اصلی: ابوبکر بن ابوقحافه و واقعه سقیفه بنی ساعده
پس از وفات پیامبر(ص)، انصار و مهاجرین در سقیفه بنی ساعده در مدینه اجتماع کردند و به دنبال منازعهای که بر سر جانشینی آن حضرت، میان انصار با یکدیگر و بین آنان و مهاجران در گرفت، عدهای با ابوبکر به عنوان خلیفه بیعت کردند. [۱۰] این بیعت که در زمانِ غیبتِ بیشتر اصحاب پیامبر(ص) صورت گرفت به بیعت سقیفه معروف شد.[۱۱] بنابر اعتقاد متکلمان اهل سنت، اجماع اهل حل و عقد، بنیاد مشروعیت خلافت ابوبکر تلقی شد.[۱۲]
هرچند امام علی (علیهالسلام) و بنی هاشم و طرفداران حضرت علی(ع)، از جمله گروهی از مهاجران و انصار، که به نخستین شیعیان مشهور شدند، با استناد به نص پیامبر اکرم(ص) بر جانشینی علی (علیهالسلام) و قرابت او با پیامبر(ص) و سبقت او در اسلام، از بیعت خودداری کردند.[۱۳]
خلافت عمر
ابوبکر پس از دو سال و چند ماه خلافت (۱۱- ۱۳)، در هنگام مرگ با نوشتن وصیت نامهای عمر را به جانشینی خود معرفی کرد و با این کار شیوه سقیفه را سرمشق قرار نداد و روش تعین خلافت توسط خلیفه قبلی را به کار گرفت.[۱۴] انتخاب عمر اگرچه با انتقاد و نگرانی برخی از صحابه مواجه گردید،[۱۵] اما در مجموع آرام و بیسروصدا پذیرفته شد.
اقدامات عمر
قلمرو دولت اسلامی در دوره ده ساله خلافت عمر (خلافت: ۱۳-۲۳ق) گسترش چشمگیری یافت. او اصل و اولویت در پرداخت مستمری به مسلمانان را بر سابقه اسلام آوردن آنان، شرکت در غزوه بدر و نیز خویشی با پیامبر اکرم(ص) و اصل و نسب قبیلهای قرار داد[۱۶] که بر خلاف رویه اسلامی بود.
او نخستین خلیفه مسلمان بود که به قتل رسید. وی پیش از مرگ، امر جانشینی را به شورایی شش نفره از مهاجران اولیه از جمله علی (علیهالسلام) و عثمان سپرد و رأی نهایی را در صورت عدم توافق شورا، در اختیار عبدالرحمان بن عوف قرار داد که به منزله کاهش زمینه انتخاب علی بن ابی طالب بود. سه تن از اعضای دیگر شورا، از یکدیگر جانبداری کرده و به علی(ع) رأی ندادند و عثمان با شرط تبعیت از کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم(ص) و روش شَیخَین (ابوبکر و عمر) به خلافت رسید.[۱۷]
خلافت عثمان
عثمان بن عفان، سومین خلیفه پس از پیامبر بود. او حدود دوازده سال خلیفه مسلمانان بود.[۱۸] محققان معتقدند عثمان در شش سال اول خلافت بسیار آرام عمل کرد و کوشید موقعیت خود را مستحکم کند. اما در شش سال دوم، بنیامیه را صاحب قدرت کرد، مناصب مهم حکومتی را به آنها سپرد و عملا تمام قدرت در دست بنیامیه افتاد.[۱۹]
عثمان حق خود میدانست که از قدرت و ثروت خلافت بنا به میل خویش و آزادانه استفاده کند و از هرگونه اعتراضی رنجیده خاطر میشد.[۲۰] حمایت او از بنی امیه و استفاده آزاد از درآمدهای بیحد و حصر حکومتی، تجمل گرایی و اسراف و تبذیر را در جامعه اسلامی رواج داد.[۲۱]
تلاش او برای تبدیل زمینهای عمومی به اموال خاصه، گام بزرگی برای تبدیل خلافت به پادشاهی بود.[۲۲]رفتار او با برخی از صحابه و ستمکاری عاملان او و ترویج بدعت ها که با قرآن و سنت پیامبر(ص) ناسازگار بود، اعتراضات شدیدی را به بار آورد که نهایتاً منجر به کشته شدن او شد.
خلافت علی(ع)
پس از عثمان، مسلمانان با علی(ع) بیعت کردند که برخلاف سه خلیفه قبلی، همه حاضران در مدینه در آن شرکت کردند.[۲۳] امام علی در آغاز مورد حمایت انصار مدینه، کوفیان و مصریانی که در قتل عثمان شرکت کرده بودند، و گروهی از مهاجران قرار گرفت و برای مدتی از حمایت رؤسای قبایل بزرگ نیز برخوردار بود.[۲۴]
اصلاحات علی(ع)
برنامه خلافت او، استقرار مجدد نظام سیاسی و اصلاح وضع اجتماعی و ساختار حقوقی بود.[۲۵] نخستین اقدام امام، برکنار کردن کارگزاران عثمان و گماردن حاکمان لایق و وظیفه شناس و بازگرداندن حقوق تضییع شده و قَطایع [۲۶] عثمان، به بیت المال بود.[۲۷]
ادامه اختلافات داخلی
در دوره علی(ع) سه جنگ سنگین به او تحمیل شد. خاستگاه این جنگها متفاوت بود؛
جنگ اول (جنگ جمل) به رهبری طلحه و زبیر و عایشه، به راه افتاد و ویژگی مهم آن طمعورزی و بیعتشکنی بود.
جنگ دوم (جنگ صفین) به رهبری معاویه و با فریب دادن دیگران و حقستیزی و به بهانه خونخواهی عثمان بود، [۲۸] این جنگ چند ماه به طول انجامید و سرانجام در حالی که شکست معاویه قطعی شده بود کار به حَکَمیت کشید و با فریبکاری نماینده معاویه (عمرو عاص)، حَکَمین (عمرو بن عاص و ابوموسی اشعری)، رأی به عزل علی (علیهالسلام) دادند. این رأی خارج از حیطه داوری آن دو بود، و امام علی(ع) هم با آن مخالفت کرد که نتیجهای هم دربرنداشت.
پس از آن برخی از افراد سپاه امام علی(ع)، از ایشان جدا شده و با تصمیم علی(ع) مبنی بر پذیرش اصل حکمیت – که خود در جنگ صفین اصرار بر پذیرش آن داشتند- به مخالفت برخاسته و در نتیجه جهل و کجفهمی ایشان، جنگ نهروان (خوارج) شکل گرفت. [۲۹]
سرانجام با شهادت علی(ع) در ماه رمضان ۴۰ ق، به دست ابن ملجم که از خوارج بود، کوفیان با حسن بن علی (علیهالسلام) بیعت کردند.[۳۰]
حکومت امام حسن(ع)
حکومت کوتاه امام حسن(ع) را باید ادامه حکومت امام علی(ع) دانست، چرا که علاوه بر اینکه خلافت او با بیعت مردم انجام شد، وی شرط بیعت خود را عمل به کتاب و سنت پیامبر(ص) قرار داد. مهمترین برنامه امام حسن(ع)، همچون پدر بزرگوارش، مقابله با معاویه بود.[۳۱] ایشان برای مقابله با معاویه، لشکری را فراهم کرد، اما معاویه با فشار نظامی و توزیع ثروتهای بسیار در میان طرفداران خود و نیز سپاهیان امام حسن(ع)، به مقابله با امام پرداخت، به گونهای که رویارویی نظامی امام با قوای معاویه دشوار شد و امام که میدانست این نبرد جز شکست حاصلی نخواهد داشت، ناگزیر با معاویه صلح کرد و اختیار حکومت را به او سپرد.[۳۲]
پایان دوره خلافت اسلامی
با صلح امام حسن(ع) با معاویه دوران خلافت به پایان رسید و از آن پس، خلافت در قالب حکومت موروثی و شبیه پادشاهی استمرار یافت.[۳۳]
پی نوشت:
- ابن اثیر، النهایه، فی غریب الحدیث و الاثر، ج۲، ص۲۲۵؛ ابن منظور، ذیل راشد.
- مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۸۴
- رجوع کنید:ابن حنبل، ج۴، ص۱۲۶؛ دارمی، ج۱، ص۴۵؛ ابن ماجه، ج۱، ص۱۶؛ مقایسه کنید با: شریف رضی، ص۱۷۴.
- برای نمونه مراجعه کنید: ابن خُزیمه، ج۴، ص۳۲۵؛ ابن ابی زید، ص۲۳؛ ابن عبدالبر، ص۱۳۶.
- مدرسی طباطبائی، ص۱۴۱.
- رجوع کنید: امینی، ج۸، ص۲۰۶؛ عسکری، ج۲، صص۲۳۳- ۲۳۵؛ حسینی میلانی، ص۵- ۶۰
- رجوع کنید: ابن بابویه، ج۱، ص۳۳۱- ۳۳۲؛ مجلسی، ج۲۵، ص۱۷۴؛ ج۹۷، ص۲۰۸.
- ابن خزیمه، ج۴، ص۳۲۵؛ ابن ابیزید، ص۲۳؛ ابن عبدالبر، ص۱۳۶.
- باسورث، ص۲.
- رک: ابن هشام، السیره النبویه، ج ۴، صص ۳۱۰- ۳۱۱؛ ابن قتیبه، تاریخ الخلفاء، ج ۱، صص ۴- ۹؛ یعقوبی، تاریخ، ج ۲، صص ۱۲۳- ۱۲۴؛ طبری، تاریخ، ج ۳، صص ۲۱۸- ۲۲.
- یعقوبی، تاریخ، ج ۲، صص ۳۲۵- ۳۲۶؛ نیز رک: حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام: السیاسی و الدینی و الثقافی و الاجتماعی، ج ۱، ص۲۰۵.
- رک: قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۲۰، قسم ۱، صص ۲۵۹ به بعد؛ ماوردی، کتاب الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیه، ص۶؛ ابن فراء، الاحکام السلطانیه، صص ۲۳- ۲۴؛ قلقشندی، آثر الانافه فی معالم الخلافه، ج ۱، ص۴۰.
- رک: یعقوبی، تاریخ، ج ۲، صص ۳۲۵- ۳۲۶؛ مسعودی، تاریخ، ج ۳، ص۴۳؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۳۲۵.
- ابن قتیبه، ج۱، صص۱۸- ۱۹؛ فضل الله بن روزبهان، ص۸۰
- رجوع کنید: ابن قتیبه، ج۱، ص۲۰؛ طبری، ج۳، ص۴۲۸
- رجوع کنید: یعقوبی، ج۲، ص۱۵۳
- ابن قتیبه، ج۱، صص۲۴-۲۶؛ یعقوبی، ج۱، صص۱۶۰-۱۶۲؛ طبری، ج۴، صص۲۲۸-۲۳۰، ۲۳۸
- شیخ مفید، الإختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۰.
- جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۱۴۴.
- مادلونگ، ص۸۱
- برای مواردی از تجمل گرایی صحابه رک: مسعودی، ج۳، صص۷۶- ۷۷
- مادلونگ، ص۸۵
- مسعودی، ج۳، ص۸۷-۹۰، ۹۳؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، صص۱۹۰- ۱۹۱.
- رجوع کنید: یعقوبی، ج۲، صص۱۷۸- ۱۷۹.
- نهج البلاغه، خطبۀ۱۶، ۱۲۶
- (زمینهای عمومی که در اختیار افرادی خاص قرار داده شده بود)
- رک: یعقوبی، ج۲، ص۱۷۹؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۰۱؛ ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۶۹؛ برای تفصیل این قطایع رجوع کنید: محمد عبدالقادر خریسات، صص۸۱- ۸۵.
- ابن قتیبه، ج۱، صص۲۸- ۴۹
- رجوع کنید: یعقوبی، ج۲، صص۱۸۹- ۱۹۰؛ طبری، ج۵، صص۶۴- ۸۵.
- یعقوبی، ج۲، ص۲۱۴؛ طبری، ج۵، ص۱۵۸؛ مسعودی، ج۳، ص۱۸۱.
- رجوع کنید: یعقوبی، ج۲، ص۲۱۴؛ طبری، ج۵، ص۱۵۸- ۱۵۹
- رجوع کنید: یعقوبی، ج۲، صص۲۱۴- ۲۱۵
- رک: مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص۱۸۴؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص۹.
منابع
- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۵-۱۳۸۷/ ۱۹۶۵-۱۹۶۷، چاپ افست بیروت، بیتا.
- ابن ابی زید، رساله ابن ابی زید القیروانی، چاپ صالح عبدالسمیع آبی ازهری، بیروت، بیتا.
- ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، ۱۳۸۵-۱۳۸۶/ ۱۹۶۵-۱۹۶۶، چاپ افست ۱۳۹۹-۱۴۰۲/ ۱۹۷۹-۱۹۸۲.
- ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ ش.
- ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش.
- ابن حنبل، احمد، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، بیتا.
- ابن خزیمه، صحیح این خزیمه، چاپ محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
- ابن عبد البَر، الانتفاء فی فضائل الائمه الثلاثه الفقهاء: مالک بن انس الاصبحی مدنی و محمد بن ادریس الشافعی المطلبی و ابی حنیفه النعمان بن ثابت کوفی، چاپ عبدالفتاح ابوغدّه، حلب ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
- ابن فرّاء، الاحکام السلطانیه، چاپ محمد حامد فقی، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
- ابن قتیبه، الامامه و السیاسه (مشهور به: تاریخ الخلفاء)، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
- ابن کثیر، البدایه و النهایه، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
- ابن ماجه، سنن ابن ماجه، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۸۸، چاپ افست، بیروت بیتا.
- ابن منظور.
- ابن هشام، السیره النبویه، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶، چاپ افست بیروت بیتا.
- امینی عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب السنه و الادب، ج ۸، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.
- حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام: السیاسی و الدینی و الثقافی و الاجتماعی، ج ۱، قاهره ۱۹۶۴، چاپ افست، بیروت بیتا.
- حسینی میلانی، رساله فی حدیث «علیکم بسنتی و سنه الخلفاء الراشدین »، قم ۱۴۱۸ ق.
- دارمی، سنن الدارمی، چاپ محمد احمد دهقان، دمشق، ۱۳۴۹.
- ذهبی.
- سیوطی عبدالرحمان بن ابی بکر، تاریخ الخلفاء، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۷۸ /۱۹۵۹؛
- شریف رضی، محمد بن حسین، المجازات النبویه، چاپ طه محمد.
- زینی، قاهره ۱۹۶۸، چاپ افست قم، بیتا.
- عسکری، مرتضی، معالم المدرستین، تهران، ۱۴۱۳ /۱۹۹۳.
- علی بن ابی طالب، امام اول شیعیان، نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، تهران، ۱۳۷۱ ش.
- فضل الله بن روزبهان، سلوک الملوک، چاپ محمد علی موحد، تهران ۱۳۶۲ ش.
- قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۲۰، چاپ عبدالحلیم محمود و سلیمان دنیا، قاهره، بیتا.
- قلقشندی، احمد بن علی، مآثر الانافه فی معالم الخلافه، چاپ عبدالستار احمر فراج، کویت ۱۹۸۵.
- ماوردی، علی بن محمد، کتاب الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیه، چاپ احمد مبارک بغدادی، کویت، ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
- مجلسی، محمد عبدالقادر خریسات، «القطائع فی صدر الاسلام: عصر الرسول و خلفاء الراشدین »، دراسات تاریخیه، ش ۲۷ و ۲۸ (ایلول- کانون الاول ۱۹۸۷).
- مدرسی طباطبائی، حسین، مکتب در فرایند تکامل: نظری بر تطور مبانی فکری تشیع در سه قرن نخستین، ترجمه هاشم ایزد پناه، نیوجرسی، ۱۳۷۴ ش.
- مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تصحیح شارل پلا، بیروت، منشورات جامعه لبنانیه، ۱۹۷۳م.
- واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، چاپ مارسدن جونز، لندن ۱۹۶۶، چاپ افست قاهره، بیتا.
- یعقوبی، تاریخ.
- Clifford Edmond Bosworth, The new Islamic dynasties: a chronological and genealogical manual, Edinburg 2004.
- Philip Khuri Hitti, History of the Arabs, London 1977.
- Madelung, The succession to Muhammad: a study of the early Caliphate, Cambridge 1997.
منبع مقاله: دانشنامه جهان اسلام
دائره المعارف بزرگ اسلامی