- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
جنگ بدر یکی از جنگهای مهم صدر اسلام است که بین مسلمانان و مشرکان مکه اتفاق افتاد. در این جنگ مشرکان شکست سختی خورد. اما درباره علت جنگ بدر گفته می شود که پیامبر اسلام آغازگر جنگ بوده است با این توضیح که علت جنگ بدر به خاطر غارت اموال مشرکین توسط پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) بوده است. در این نوشته بیان گردیده که به دلایلی پیامبر اسلام آغاز گر جنگ نبوده است و غارت اموال مشرکین توسط مسلمانان نیز عوامل خاص خودش را داشته است.
قبل از بیان علت جنگ بدر ذکر دو نکته ضروری است.اوّل این که باید به یاد داشته باشیم پیامبر گرامی اسلام معصوم هستند و همه کارهای ایشان به اذن و دستور خداوند متعال می باشد. همان گونه که خداوند متعال در قرآن می فرماید: پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) هرگز ار روی هوای نفس سخن نمی گوید آنچه می گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست.(۱) بنابراین جنگ های آن حضرت هم بدون تردید به اذن خداوند متعال صورت گرفته و هیچ گونه انگیزه ای مادی و نفسانی در آن دخالت نداشته است. دوم این که بهترین و مستند ترین منابعی که می توان از آنها در پاسخ به این شبهه بهره گرفت. عبارت هستند از قرآن و منابع دسته اولی است که در دوره های نزدیک به صدر اسلام، یعنی قرن های دوم، سوم و چهارم به بیان حقیقت جنگ بدر پرداخته اند مثل سیره ابن هشام، المغازی و… امّا آنچه که نویسندگان غیرمسلمان و مستشرقین در این رابطه ذکر نموده اند اگر بدون هیچ گونه غرض ورزی نگاشته شده باشد، می تواند راهگشای این شبهه باشد.
جنگ بدر در سال دوم هجرت رخ داد و موجب شکست مشرکین مکه گردید. امّا علل این جنگ را چنین می توان خلاصه نمود:
۱. یک علت جنگ بدر این بوده که در ماه جمادی الاول سال دوم هجرت به پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) خبر رسید که کرز بن جابر با گروهی از قریش تا سه منزلی شهر مدینه آمده و شتران پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) را با چهارپایان افراد دیگر به غارت برده و به محصولات بعضی از زمین های زراعی مدینه آسیب زده اند.
پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) با جمعی به تعقیب آنها رفتند تا به چاه بدر رسیدند و سه روز در آن جا توقف کردند و هر چه جستجو کردند، کسی را نیافتند و سپس به مدینه برگشتند. این غزوه را بدر اول می نامند.(۲)
۲. علت دیگر این بود که کفار، اموال مهاجران را در مکه، مصادره کرده بودند به عنوان مثال ابوسفیان خانه و زندگی جمعی از مهاجرین مانند بنی جحش و دیگران را در مکه تصاحب کرد و صهیب را مجبور کردند به هنگام هجرت به مدینه هر چه دارد به آنها واگذار کند. همچنین ابو سلمه را وادار کردند حتی از زن و فرزند خود چشم بپوشد.(۳) مسلمانان از این وضع به تنگ آمده و از پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) اجازه خواستند تا آنها نیز دست به کارهای انتقامی زده و از خود دفاع کنند ولی آن حضرت فرمود: هنوز چنین امری از سوی خداوند نازل نشده است و دستور شکیبایی و تحمل به آنها می دادند. باهجرت مسلمانان از مکه به مدینه، خداوند ضمن بر شمردن ستم هایی که بر مسلمانان رفته بود به آنان اجازه مبارزه داد.(۴)
۳. از سوی دیگر مشرکین همواره، راه های ارتباطی را برای مبلغان اسلامی نا امن می کردند و این دلیل محکمی بود که پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) نیز راه را برای تجارت مشرکان ناامن کند.(۵)
۴. دلیل دیگری که می توان بر پاکی پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) و عدم انحراف آن حضرت از ارزش های انسانی اقامه کرد، گواهی اندیشمندان غیرمسلمان است. آنان با مطالعه سیره و زندگی آن حضرت همواره از پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) به عنوان معلم بزرگ اخلاق و مصلح جهانی یاد کرده اند و ایشان را ستوده اند. بنابراین، این خود دلیلی بر بطلان همه تهمت ها و دروغ هایی مثل: راهزنی پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) و… است.
اکنون به برخی از نظریات اندیشمندان غیرمسلمان در رابطه با شخصیت حضرت محمد (صلیالله علیه و آله) اشاره می گردد و تا معلوم شود که چنین تهمت هایی به پیامبر رحمت و عظیم الشأن اسلام که دوست و دشمن نسبت به ایشان خضوع می کنند، هرگز واقعی نیست.
الف. «برنارد شاو» نویسنده معروف ایرلندی: وی می گوید: «پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) را باید منجی بشریت خواند من اعتقاد دارم که اگر مردی مثل او حاکمی در عصر جدید می شد برای حل مشکلاتش از صلح و دوستی استفاده می کرد. او عالی ترین مردی بود که روی زمین پا گذاشته است. ملّتی را بنا نهاد، اخلاق را نهادینه کرد… وی مردم را از جنگ و نزاع های قبیله ای رهانید و به اتحاد و همبستگی ملی رسانید. او در این مدت، مردم را … از تباهی به بالاترین معیارهای تعالی اخلاقی هدایت کرد».(۶)
ب. «ماهاتماگاندی» رهبر فقید هند: وی در کتاب «هند جدید» در مورد شخصیت حضرت محمد (صلیالله علیه و آله) می گوید: «جالب است بدانید که بهترین کسی که امروزه بدون هیچ چون و چرایی در قلب میلیون ها انسان جا گرفته محمد (صلیالله علیه و آله) است. از اینجا من متقاعد شده ام که این شمشیر نبود که در آن روزها مردم زیادی را تسلیم اسلام کرد…».(۷)
ج. «لامارتین» مورخ مشهور می گوید: «محمد (صلیالله علیه و آله) یک معلم مذهبی، یک مصلح اجتماعی، یک رهبر اخلاقی معنوی… دوستی با وفا، و هم نشینی زیبا بود… نمازهای بی نهایت او، زمزمه های سری او با خدا، مرگ او و پیروزی او بعد از مرگ، نشانه ایمانی راسخ است».(۸)
د. «ویل دورانت» می گوید: «محمد، پیامبری بزرگ و موحدی کامل بود که مانند نداشت و برای اصلاح بشر مبعوث شد».(۹)
هـ. «تولستوی» می گوید: «شکی نیست که محمد از مردان بزرگ و مصلحانی است که به حقیقت خدمت بزرگی به بشر کرده است. شریعت پیامبر اسلام به علت توافق آن با عقل و حکمت در آینده عالمگیر خواهد شد».
و. «الکساندر دوما» نیز می گوید: «محمد (صلیالله علیه و آله) معجزه شرق بود، زیرا دینش دارای آموزه های بزرگی بود، اخلاقش بر جسته و رفتاری پسندیده داشت».(۱۰)
ز. «آرمسترانگ». خانم «کارن آرامسترانگ از صاحب نظران غیرمسلمان «وین» است. پس از یازده سپتامبر ۲۰۰۲م در مورد زندگی پیامبر اسلام، کتابی نوشت که در ردیف پرفروش ترین کتاب های سال آمریکا و اروپا قرار گرفت. انگیزه اصلی او در نوشتن کتاب مذکور، دفاع از اسلام و روشن کردن ذهن مسیحیان غربی به پیامبر اسلام بود. او در مقدمه کتابش چنین نوشته است: «بیشتر همّ پیامبر صرف جلوگیری از برخوردهای وحشیانه گردید. زیرا اسلام در لغت به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند است و از ریشه (سلام) به معنای (صلح) گرفته شده است…. او به جای خونریزی و قتل عام، در فکر مذاکره و صلح بود. آگاهی از داستان واقعی زندگی حضرت محمد (صلیالله علیه و آله) در این مقطع خطرناک تاریخ بشری لازم است و نباید اجازه داد که متعصبان خیره سر با تحریف زندگی پیامبر به نفع خود از آن استفاده کنند».(۱۱)
بنابراین با توجه به گفته های اندیشمندان غیرمسلمان که همواره از پیامبر گرامی اسلام به عنوان مصلح اجتماعی، رهبر اخلاقی، صاحب اخلاق برجسته، منجی بشریت و… یاد کرده اند، آن حضرت چگونه می توانسته فردی راهزان و غارتگر باشد، آیا فرد راهزن می تواند منجی بشریت و مصلح اجتماعی باشد؟
آیا روحیه غارتگری و راهزنی با پیامبری که خداوند در حق آن حضرت می فرماید: «نزدیک است، که به خاطر عدم ایمان مردم جان عزیزت را از شدت اندوه و تأسف بر آنان هلاک کنی» سازگاری دارد؟
پی نوشت:
- نجم : ۳ ـ ۴.
- ابن هشام، السیره النبویه، ترجمه رسولی محلاتی، تهران، انتشارات کتابچی، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۹۷. طبری، تاریخ طبری، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۰۶.
- السیره النبویه، همان، ج۱، ص۲۵۰ ـ ۳۳۱.
- حج : ۳۹ و ۴۰.
- برگرفته از بیانات آیت الله معرفت در نشست «قرآن و مستشرقان»
- ر.ک: فیروز آّبادی، جعفرزاده، محمد کاظم، پیامبر اعظم(ص) در آیینه گفتار اندیشمندان غیرمسلمان، مرکز پژوهش های غیرمسلمان، ص۵ ـ ۴۰.
- نصیری، مهدی، ویژه نامه پیامبر اعظم(ص)، مؤسسه فرهنگی قدس، ص۶۱.
- حسین پاشا، پیامبر اعظم از نگاه متفکران غربی، ماهنامه سیاحت غرب، شماره ۳۸.
- همان.
- همان.
- همان.
منبع: نرم افزار پاسخ مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات.