- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
آیه صدم سوره توبه براین دلالت دارد که خداوند از همه مهاجران و انصار رضایت کامل دارد و براى آن ها ورود به بهشت را تضمین کرده است . این معنا با آنچه شیعه درباره خلفا و برخى از صحابه معتقد است ، منافات دارد؟ توضیح دهید.
پاسخ:
ترجمه آیه ۱۰۰ سوره توبه : “پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار و آن ها که به نیکى از آن پیروى کردند، خداوند از آن ها خشنود و آن ها (نیز) از او خشنود شدند، و باغ هایى از بهشت براى آنان فراهم ساخته که نهرها از زیر درختانش جریان دارد؛ جاودانه در آن خواهند ماند، و این پیروزى بزرگى است .”
اهل سنت ، این آیه را دلیلى بر عدالت و درستکار و پاک بودن همه صحابه دانسته اند، ولى این پندار به دلایل قرآنى و غیر قرآنى باطل است .
دلایل قرآنی
الف ـ رضایت پروردگار در آیه مورد بحث ، افزون بر صحابه ، شامل تابعان نیز می شود و منظور از تابعان ، همه کسانى هستند که از روش مهاجران و انصار نخستین و برنامه هاى آن ها پیروى می کنند؛ بنابراین ، باید تمام امت بدون استثنا اهل نجات باشند. برخى از مفسران اهل سنت مانند فخررازى در تفسیر کبیر و رشید رضا در المنار، براى تابعان شرط “باحسان ” را مطرح می کنند؛ یعنى بر خلاف صحابه که همه آن ها درستکارند، تنها کسانى از تابعان درستکارند که از برنامه هاى نیت صحابه پیروى کنند.
این سخن صحیح نیست ؛ زیرا وقتى حکم تابعان که فرع به شمار می روند، مشروط باشد، حکم اصل باید به طریق اولى به این شرط مشروط باشد؛ چرا که در غیر این صورت ، این حکم در درون خود تضاد داشته و غیر معقول است ؛ یعنى یک کار را اگر صحابى انجام دهد، پاداش می گیرد و مشمول رضایت پروردگار می گردد، ولى اگر تابعى انجام دهد، کیفر می شود و به غضب و سخط الهى گرفتار می گردد! بنابراین ، مقصود آیه این است که در رضایت و خشنودى خدا شامل حال همه مهاجران و انصار نخستین که داراى برنامه صحیحى بودند و همه پیروان آن هاست ، نه این که همه مهاجران و انصار
، چه خوب و چه بد، مشمول رضایت و رحمت الهی ، و تابعان با قید و شرط مشمول عنایت خداوندند.
ب ـ در آیه مورد بحث ، سخن از همه مهاجران و انصار نیست ، بلکه گروه اندکى از آنان را شامل می شود: “والسّـَبِقون الاَوَّلون مِن المُهـَجِرین والاَنصارِ…“[۱] در تفسیر مراغى آمده است : “پیشینیان از مهاجران همان گروهى هستند که پیش از صلح حدیبیه هجرت کردند و پیشینیان از انصار کسانى بودند که در عقبه در منی بیعت نمودند که مرتبه اول (سال یازدهم بعثت ) هفت نفر و مرتبه دوم ، هفتاد مرد و دو زن بودند.”[۲]
ج ـ قید “باحسان ” که تبعیت تابعان بدان قید شده ، نشان می دهد که صحابه مورد بحث در آیه احتمال خطا، بلکه خطا داشته اند که تابعان نباید از آن ها پیروى کنند.
د ـ سیاق آیه ۱۰۰ و آیه ۱۰۱ و ۱۰۲ یکى است و لازم است همه آن ها با هم بررسى شود. در آیه ۱۰۱ آمده است : “و از ]میان [ اعراب بادیه نشینى که اطراف شما هستند، جمعى از منافقانند، و از اهل ]خود[ مدینه ]نیز[ گروهى سخت به نفاق پاى بندند که آن ها را نمی شناسى و ما آن ها را می شناسیم ؛ به زودى آن ها را دوباره مجازات می کنیم ]مجازاتى به وسیله رسواى اجتماعى و مجازاتى به هنگام مرگ [؛ سپس به سوى مجازات بزرگى ]در قیامت [ فرستاده می شوند.”
این آیه به صراحت از وجود منافقانى که در اطراف پیامبر بودند، پرده بر می دارد. روشن است که این منافقان در ظاهر در حکم “صحابی ” هستند. در آیه ۱۰۲ آمده است : “و گروهى دیگر به گناهان خود اعتراف کردند و اعمال صالح و ناصالحى را به هم آمیختند، امید می رود که خداوند توبه آن ها را بپذیرد، خداوند غفور و رحیم است .” این آیه نیز از کسانى سخن می گویند که هم ایمان دارند و هم مرتکب معاصى می شوند. شأن نزول این آیه ابو کنانه بن عبدالمنذر و دو نفر دیگر بوده که از شرکت در جنگ تبوک خود دارى کردند و سپس توبه نمودند.[۳]
ـ افزون بر آیات این سوره ، آیات دیگرى نیز وجود دارد که گروه هاى دیگرى را از صحابه معرفى می کند. آیه ۳۳ سوره احزاب از گروهى سخن به میان آورده که معصوم و پاکند: “اِنَّما یُریدُ اللّه لِیُذهِب عَنکُم الرِّجس اَهل البَیت ویُطَهِّرَکُم تَطهیرا” مصادیق این گروه به اقرار دانشمندان شیعى و سنى (مانند سیوطى در الدرالمنثور) پنج تن آل عبا می باشند.
بنابراین ، در مجموع صحابه به چهار دسته یکى تقسیم می شوند: الف ـ معصومان : ب ـ صحابه اى که گوش به فرمان پیامبر(ص)، بودند و همه دستورات را اجراى می کردند؛ امّا این مؤمنان مخلص و مجاهدان در راه خدا گاه به دلیل معصوم نبودن مرتکب لغزش می شوند که بلافاصله از درگاه ربوبى طلب عفو و معرفت می کردند(رضى اللّه عنهم )
ج ـ صحابه اى که ثواب و گناه را مخلوط می کردند و مرتکب هر دو می شدند؛ هم شراب می خوردند و هم در جنگ شرکت می کردند و به نماز می ایستادند “وءاخَرون اعتَرَفوا بِذُنوبِهِم خَلَطوا عَمَلاً صـَـلِحـًا وءاخَرَ سَیِّئـًا“
د ـ منافقان و دورویان .
صحابه در آیینه روایات
در کتب روایى و تاریخی ، گناهانى از برخى صحابه روایت شده که آن ها را تا حد فسق و ارتداد پیش می برد. برخى از گناه ها عبارت است از: شرب خمر، تهمت ناروا به ناموس مردم ، دزدی ، زناى محصنه و غیر محصنه ، جاسوسى و…[۴]
در پایان توجه شما را به دو نکته جلب می نماییم :
۱ – برخى از بزرگان و دانشمندان اهل تسنن نیز مانند شیعیان به عدالت صحابه ـ که بازگشت پرسش به آن است ـ اعتقادى ندارند؛ از جمله “آمدی ” در کتاب مهم الاحکام فى اصول الاحکام درباره عدالت صحابه ، شش نظریه را از دانشمندان اهل سنت روایت کرده است که عبارتند از:
الف ـ اکثر پیشوایان بر عدالت همه صحابه اتفاق کرده اند.
ب ـ صحابه با دیگر مسلمانان در این که اثبات عدالت هر کدام نیازمند دلیل خاصى است ، یکسانند.
ج ـ عدالت صحابه تا قبل از درگیرى ها و فتنه ها مسلم بوده ؛ اما پس از آن به تحقیق نیاز دارد.
د ـ هر صحابى که با على بن ابى طالب جنگیده است ، به دلیل خروج بر امام عادل ، فاسق و مردود الروایه است .
ه ـ روایات همه صحابه مردود است ؛ چون همه با هم جنگیدند و طرف حق براى ما معین نیست .
و ـ روایت صحابى اى که مشکوک الفسق نباشد، قبول است .[۵]
۲ – شمار صحابه بسیار است و شیعیان تنها درباره گروه کوچکى از آنان سخن دارند و آن ها را از عدالت ساقط می دانند.
پاورقی:
[۱] . توبه، ۱۰۰
[۲] . تفسیر مراغی، احمد مصطفى مراغی، ج ۱۱، ص ۱۱، دارالاحیأ التراث العربی، چ دوم لبنان، ۱۹۵۸ م.
[۳] . ر.ک: تفسیر المیزان، علامه طباطبای، ترجمه سید محمدباقر موسوى همدانی، ج ۹، ص ۶۰۶، بنیاد علمى و فکرى علامه طباطبایی.
[۴] . ر.ک: گفتگوى مذاهب (عدالت صحابه)، محمد حسن زمانی، ص ۶۳ ـ ۱۱۷، تهیه و تحقیق مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامى پژوهشکده فلسفه و کلام، انشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چ اول، قم ۱۳۸۱٫
[۵] . ر.ک: الاحکام فى اصول الاحکام، على بن ابى على بن محمد آمدی، ج ۲، ص ۱۲۸، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۰۰ هـ.