- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
انگیزه ها و دستاوردها
از آنجا که دین اسلام, آخرین ادیان آسمانی, در شرق ظهور کرده و از آنجا ،مناطق مختلف جهان را در نوردیده است, گروهى از خاورشناسان به مطالعه دربارهٔ عقیده, زبان, ادبیات, تاریخ و دیگر جنبه هاى تمدن اسلامى و مسلمان پرداخته اند و علوم مختلف اسلامى همچون: علوم قرآنی, علوم حدیث, سیرهٔ نبوی, زبان و علوم عربی, تاریخ ملل اسلامى و انتشار اسلام و تمدن اسلامى و سرچشمه هاى آن و تأثیر هر یک از اینها بر اندیشه بشرى را مورد بررسى قرار داده اند.
از آنجا که دین اسلام, آخرین ادیان آسمانی, در شرق ظهور کرده و از آنجا ،مناطق مختلف جهان را در نوردیده است, گروهى از خاورشناسان به مطالعه دربارهٔ عقیده, زبان, ادبیات, تاریخ و دیگر جنبه هاى تمدن اسلامى و مسلمان پرداخته اند و علوم مختلف اسلامى همچون: علوم قرآنی, علوم حدیث, سیرهٔ نبوی, زبان و علوم عربی, تاریخ ملل اسلامى و انتشار اسلام و تمدن اسلامى و سرچشمه هاى آن و تأثیر هر یک از اینها بر اندیشه بشرى را مورد بررسى قرار داده اند.
موضوعی ازموضوعات اسلامى نیست که مستشرقان به پژوهش و مطالعه در آن نپرداخته و آثارى در باره آن پدیده نیاورده باشند, و از آنجا که قرآن کریم, منبع اصلى شریعت اسلامى است, همه خاورشناسان و به ویژه خاورشناسان آلمانى توجه و اهتمام خاصى بدان نشان داده اند.
در این پژوهش به بررسى مهمترین مطالعات و کوششهای مستشرقان آلمانى در باره قرآن کریم و علل و انگیزه های روى آورى آنان به این موضوعات و پژوهشها و دستاوردهای آنان خواهیم پرداخت.
در اینجا مقصود ما از مطالعات قرآنى بررسى قرآن کریم و علوم آن، یعنى علم تفسیر، علم قرائات، اسباب النزول و ….، متن قرآن، زبان قرآن و رابطه و دیدگاه قرآن کریم نسبت به ادیان صاحب کتاب دیگر است.
خاورشناسان آلمانی، مانند دیگر خاورشناسان به همهٔ موضوعات ذکر شده، پرداخته اند اما به برخى از مباحث خاص بیش از موضوعات و مباحث دیگر توجه کرده اند و براى آنها اولویت قائل شده اند از جمله: مطالعه دربارهٔ متن قرآن، قرائات و رابطهٔ قرآن با ادیان دیگر.
در اینجا به سبب پراکندگى موضوعات و کثرت کارهاى خاورشناسان آلمانی، تنها به نقش آنان در ترجمه و چاپ متن قرآن و تصحیح نسخ خطى مرتبط با قرآن و علوم قرآنى پرداخته و پس از آن به مهمترین مطالعات مستشرقان آلمانى درباره قرآن کریم اشاره می نماییم.
اولین ترجمه آلمانى از قرآن در سال ۱۷۷۲ م توسط دیوید فردریش مگرلین،۱ صورت پذیرفت و پس از آن در سال ۱۷۷۳ م.
مستشرق بوسین ترجمه خود را عرضه کرد که این ترجمه بعدها در سال ۱۸۲۸ م.
توسط وال۲ و اولمان۳ ویرایش و تجدید چاپ شد.
۴ بعد از این ترجمه, ترجمه هاى مختلفى از قرآن کریم انجام شد که برخى شامل همهٔ قرآن و برخى ترجمه آیه یا آیاتى از قرآن بود. تعداد ترجمه هاى آلمانى از قرآن افزون بر ۱۴ ترجمه مى شود۵ که مهمترین آنها ترجمهٔ ماکس هنینگ۶ است که خانم آن مارى شیمل۷ آن را با اضافه کردن یک مقدمه و برخى توضیحات تجدید چاپ نمود، همچنین ترجمه رودى پارت۸ نیز از اهمیت فراوانى در میان خاورشناسان آلمانى برخوردار است.
افزون بر این ترجمه هاى استشراقی، ترجمه هایى نیز از دانشمندان مسلمان در دست است، از جمله ترجمهٔ آلمانى قرآن که مؤسسه باواریا انجام داده و شامل متن عربى قرآن و ترجمه و تفسیر آن به زبان آلمانى است، که این امر باعث حجیم شدن این ترجمه و کمى استفاده از آن شده است.
ترجمهٔ دیگر اثر احمدفن دنفر۹ است که مشتمل بر مقدمه خوبى درباره اسلام و قرآن کریم است و به نظر من، از بهترین ترجمه هاى آلمانى قرآن چه از مستشرقان و چه از مسلمانان به شمار مى رود.
شوراى عالى امور اسلامى مصر نیز اقدام به ترجمه اى منتخب از تفاسیر نمود (چاپ قاهره ۱۴۲۰هـ ق/۱۹۹۹ میلادی)
بی تردید وجود ترجمه هاى اسلامى (ترجمه هاى مسلمانان) از قرآن کریم به زبان آلمانى یا زبانهاى دیگر اروپایی, در دراز مدت باعث تغییر تصویر غبارآلودى که برخى از مستشرقان از اسلام عرضه داشته اند، می شود.
در قرن نوزدهم میلادی، تحقیقات بسیارى درباره متن و تاریخ قرآن صورت پذیرفت.
از مهمترین این تحقیقات، کتاب مستشرق آلمانى گوستاو وایل۱۱ با عنوان ” مقدمهٔ تاریخى انتقادى به قرآن” بود که در سال ۱۸۴۴م به طبع رسید و در آن به مطالعه درباره مسأله جمع قرآن کریم و تسلسل تاریخى سوره ها و آیات آن پرداخته بود. وایل، سوره هاى مکى را به سه بخش تقسیم کرده بود:
سوره هایى که بیم و انذار در آنها وجود دارد به دوره اول مکی، سوره هاى متأخر و نزدیک به سور مدنى را به دوره سوم مکى و سوره هاى بینابین را به دوره دوم مکى منتسب نمود.
۱۲ تئودور نولدکه ۱۳ در کتاب خود، ” تاریخ قرآن”۱۴که در سال ۱۸۶۰ م تألیف کرد تحت تأثیر این نظریه وایل بود.
این رویکرد در مطالعهٔ متن قرآن کریم، تحت تأثیر رویکردى که در آن زبان در باب نقد تاریخى متون دینى رواج داشت مطرح شد.
این نظریه در پایان قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ میلادى توسط یولیوس ولهاوزن، که طرفدار نولدکه۱۵ بود مطرح شد.
بر اساس این نظریه، تورات کنونى با آنچه در زمان حضرت موسی علیه السلام رواج داشته، تفاوت دارد و بسته به دوره هاى مختلف زندگانى بنى اسرائیل بخش هایى بدان افزوده شده که اکنون باید با نقد تاریخى این متن، لایه های مختلف آن را بازشناسى کرد.
در اینجا اشاره به چند نکته لازم است: ۱- مطالعه وایل و نولدکه، ابتدا از مطالعات عبرى و سامى آغاز شد و پس از آن به مطالعات قرآنى انتقال یافت،۱۶ اما بدون شناخت عمیق از ماهیت متن قرآن.
۲- هر آنچه که در باب تورات و اناجیل قابل اجراست درباره متن قرآن کریم قابل اجرا نیست چرا که:
الف) تورات کنونی، به شهادت خود متن و اقوال حکماى تلمود، تورات موسی علیه السلام نیست.۱۷
ب) متن تورات کنونى به مدت حدود هزار سال, یعنى از زمان حضرت موسى تا زمان تدوین آن توسط عزرا در قرن ۵ ق. م.،
به شکل شفاهى تداول داشت و در این مدت طولانی، متن تورات از معانى اصلى اش دور شده بود علاوه بر افزوده هایى که عزرا و سایر نویسندگان در متن وارد کرده بودند.۱۸
ج) ترکیب و اختلاط مطالب دینى با مواد بشرى و عدم وجود اسنادى که تعلق تورات کنونى را به عصر موسى علیه السلام اثبات کند.
متن کنونى قرآن کریم، همان متنى است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر کاتبان وحى املاء نموده بود و آنچه در زمان عثمان روى داد، فرایند توحید مصاحف بود و اگر اختلافی میان آنچه که در زمان عثمان انجام شد با متن اصلى که پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بر صحابه املاء کردند وجود مى داشت، صحابه از سویى و نیز دشمنان اسلام و منافقان و مسلمان شدگان از اهل کتاب، نسبت به آن سکوت نمى کردند.
۱۹ در نتیجهٔ توجه روزافزون به متن قرآن و نشر آن به زبان اصلی, خاورشناسان آلمانی براى سهولت دست یابى به کلمات و واژه هاى قرآن و نیز دست یابى به آیات مربوط به هر موضوع، به فراهم آوردن معجم ها و فهرست هاى مختلف براى قرآن دست یازیدند.
معجمى که گوستاو فلوگل پدید آورد و آن را با عنوان عربى ” نجوم الفرقان فى اطراف القرآن” در سال ۱۸۴۲ م در لایپزیگ به چاپ رساند، اولین معجم دربارهٔ کلمات قرآن بود و اساس و مبناى همهٔ معجم هاى همانند در کشورهای عربى و اسلامى قرار گرفت، اگرچه هیچ یک از کارهای مشابه به درجهٔ دقت و کمال آن نرسید.
۲۰ ادوارد مایر (۱۸۵۷-۱۹۴۵م)، “دلیل القرآن” را در جمع مفردات، افعال، حروف جر و حروف عطف قرآن کریم، تألیف کرد.
برگشتراسر نیز در این موضوع، حروف النفی فى القرآن (چاپ لایپزیک، ۱۹۱۱م) را ارائه کرد.
برگشتراسر به طور ویژه درباره مسأله قرائات تحقیق می کرد و آثار گوناگونى را در این باره به رشته تحریر درآورد که از جملهٔ آنها ” معجم قراء القرآن و تراجمهم” (۱۹۱۲ م) بود.
وی همچنین تعدادى از منابع این حوزه را به چاپ رسانید، از جمله ” المختصر فى شواذ القرآن من کتاب البدیع” اثر ابن خالویه را در ۱۹۲۵م و ” غایهٔ النهایهٔ فى طبقات القراء” ابن جزرى را در ۱۹۳۳ م.
چاپ کرد.
۲۱ خاورشناسان آلمانی تنها به ترجمه و چاپ قرآن و فراهم آوردن معجم هاى قرآنى بسنده نکردند بلکه به تصحیح نسخ خطى کتاب هاى قرآنى نیز پرداختند. از جمله هاینریش فلایشر که به انتشار بسیارى از میراث علمى زبان عربى از جمله تفسیر قرآن قاضى بیضاوى اهتمام ورزید، کتابی که پیش از او فرایتاج، استاد زبانهاى شرقى دانشگاه بن، آن را با عنوان ” اسرار التأویل و انوار التنزیل” (لایپزیک،۱۸۴۵م) چاپ کرده بود.
۲۲ چاپ فلایشر، اگرچه اسباب نقد و ذکر نسخه هاى خطى به کار گرفته شده را دارا نبود اما از توانایى او در زبان عربى و شناختش از اسلام نشان داشت.۲۳ وستنفلد نیز کتاب “المعارف” ابن قتیبهٔ را در سال ۱۸۵۰م در گوتنگن به طبع رساند و اشملدرز کتاب ” المنقذ من الضلال” ابو حامد غزالى را منتشر ساخت.۲۴
از طرح برگشتراسر نیز نباید غفلت کنیم.
وى موزه اى را براى جمع آورى قرائات و تفاسیر مختلف هر یک از آیات قرآن، ایجاد کرد اما به سبب درگذشت زود هنگامش موفق به اتمام این طرح نشد و اتو بریتزل به تکمیل این طرح اقدام کرد.
بخش دیگر مطالعات مستشرقان آلمانى به موضوع اهل کتاب در منابع اسلامى مربوط مى شود.
از میان این مطالعات مى توان به پژوهش سیمون وایل دربارهٔ تورات در قرآن (چاپ اشتوتگارت، ۱۸۳۵م) و مجموعه مقالات هیرشفلد دربارهٔ مطالعات یهودی- اسلامى که در مجلهٔ الفصول الیهودیه در فاصله سال هاى ۱۹۱۰م تا ۱۹۱۱ م منتشر شد، اشاره کرد.
همچنین تحقیقى که فریلیندر به نام ” ترکیب الفصل فى الملل و النحل للشهرستانی” انجام داد و در یادنامه نولدکه به چاپ رسید، نیز پژوهش باومشتارک درباره مسیحیت و یهودیت در قرآن و اسلام (چاپ ۱۹۲۷م) و پژوهش دیگر او با عنوان ” مطالعه مذهب طبیعت واحده نصرانی در قرآن” که درسال ۱۹۵۳ م منتشر شد.
اما دیوید بانت که در ابتدا به مطالعه زبان آرامى قدیم و زبان هاى کنعانى مى پرداخت و به پژوهش در زبان عربى و فلسفه اسلامى در آکادمى علم یهودى روى آورد و تحقیقات فراوانى را منتشر کرد که از جمله آنها نقد کتاب ” الحجهٔ و الدلیل فى نصرهٔ الدین الذلیل” اثر یهودا هالیفى و نیز چاپ ” تنقیح الابحاث فى الملل الثلاث” ابن کمونه با ترجمهٔ آلمانی بود.۲۵
مطالعات عربى – اسلامى از پایان قرن ۱۷م در آلمان آغاز شد و در طول قرن ۱۹ تحول گسترده اى یافت و اگر فعالیت هاى خاورشناسان آلمانى در طى قرون ۱۸ و ۱۹ و اوایل قرن ۲۰را مورد بررسى قرار دهیم، مى بینیم که بسیارى از آنان تلاش هاى علمى خود را از سویى در مطالعات عربی-اسلامى و از سوى دیگر در مطالعات عبرى و عهد قدیم سامان داده اند.
کسانى چون فلایشر, نولدکه، گراف، وایل، ولهاوزن و بسیارى دیگر.
این امر نشان از آن دارد که مطالعات عبرى و پژوهش هاى مرتبط با عهد قدیم در پیدایش و تطور همپاى مطالعات عربی- اسلامى در آلمان پیش رفته و نمى توان این دو حوزه را از یکدیگر جدا دانست، بلکه باید گفت که انگیزه هاى شکل گیرى و رشد و تحول آنها به هم نزدیک است چرا که هدف اصلى اهتمام به زبان عربی در آلمان، دستیابى به فهم عهد عتیق به زبان اصلى آن، یعنى عبرى بوده است.
نویسنده: دکتر احمد محمود هدیدى / ترجمه و تلخیص: سعید زعفرانى زاده