- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- 0 نظر
در دنیایی که زندگی می کنیم موجودات زنده فراوانی وجود دارند که هر کدام از آنها دارای ویژگی های مشترکی نظیر رشد، حرکت و حیات هستند و ویژگی های متفاوتشان، آنها را از هم متمایز می کند. در این بین، انسان موجود زنده خاصی است که به واسطه قوه تعقل و خردورزی، جایگاه ممتاز و منحصر به فردی در جهان دارد و این ویژگی او باعث شده تا قدرت استفاده و به کارگیری موجودات دیگر را داشته باشد.
بر این اساس، همواره سایر موجودات جهان تحت سلطه انسان قرار می گیرند و مخصوصا حیوانات در بهره برداری های انسان نقش مهمی دارند و از آنها برای خوردن، باربری، تولید لباس و … استفاده می شود؛ ولی رفتار نامناسب برخی انسان ها با سایر موجودات باعث شده است که بحث هایی در باب حقوق موجودات دیگر مثل حقوق حیوانات مطرح شود و دغدغه هایی برای جلوگیری از این بدرفتاری ها با حیوانات و سایر موجودات به وجود آید.
در میان نظرات متعدد در حقوق حیوانات، از جمله حقوقی که برای حیوانات مطرح می شود، پرهیز از کشتار و خشونت علیه حیوانات است و گفته می شود هر کسی که دچار این کارها شود حقوق حیوانات را نقض کرده است؛ به همین دلیل گاهی شبهاتی در برخی مناسک دینی مثل قربانی کردن حیوانات وارد می کنند و آن را نقض حقوق حیوانات به شمار می آورند.
قربانی کردن یک سنت در ادیان آسمانی است که در این سنت برخی حیوانات به صورت خاصی برای رضای خداوند متعال کشته می شوند؛ برخی اوقات این سنت، واجب می شود مثل نذر کردن یا قربانی در حج و برخی اوقات استحباب دارد مثل عقیقه برای نوزاد که عملی مستحب شمرده می شود.
مسئله اصلی که مطرح می شود این است که آیا قربانی کردن حیوانات، حقوق حیوان را نقض می کند؟ در ادامه این مقاله، به این موضوع خواهیم پرداخت.
قربانی کردن و نقض حقوق حیوانات
برای بررسی این موضوع، ابتدا باید مفاهیم مهم مورد بررسی قرار گیرد و مشخص شود که تعریف و محدوده حقوق انسان و حیوان چیست تا بتوان در مورد این موضوع قضاوت کرد.
تعریف قربانی کردن
قربان از ریشه قرب به معنی نزدیکی(متضاد دوری)[۱] است و قربانی کردن حیوانات یک سنت الهی است که در ادیان آسمانی مخصوصا در اسلام به صورت واجب و مستحب وجود دارد در این سنت برخی حیوانات به صورت خاصی برای نزدیکی به خداوند متعال کشته می شوند و از آنها برای مصارف مورد نیاز انسان ها استفاده می شود.
تعریف حق
حقوق از ریشه حق است و اصل کلمه حقّ، دلالت بر محکم بودن چیزی می کند[۲] و حق تعاریف مختلفی در هر علمی (حقوق، فقه و …) دارد و مراد از حق، امتیازی است که نظام حقوقی برای شخصی نسبت به چیزی به رسمیت می شناسد.[۳]
از طرفی حق ملازم با تکلیف است؛ یعنى به همراه جعل و اثبات حقى براى یک نفر، تکلیفى نیز براى فرد دیگرى اثبات مىشود. به عبارت دیگر، در امور اجتماعى هیچ گاه حق از تکلیف جدا نمىشود؛[۴] پس در نتیجه می توان گفت نقطه مقابل حق، تکلیف است.
مفهوم حیوان
مراد از حیوان در اینجا، موجودات دارای روح و فاقد شعور و عقل است یا حداقل نسبت به انسان شعور پایین تری دارد که معادل آن جانور می باشد که شامل گوسفند، گاو و امثال آن می شود.
حق حیوان
حق حیوان به معنی این است که این حیوان چه امتیازاتی باید داشته باشد و انسان تکلیف دارد کدام امتیازات در مورد حیوانات یا در رابطه با رفتار با حیوان رعایت کند.
ریشه تعیین حق، نگرش و جهان بینی هاست و این حقوق توسط مبانی اعتقادی و نوع نگرش مکتب ها و انسان ها تعیین می گردد؛ برای همین در برخی موارد حقوق افراد در مکاتب اعتقادی، با هم تفاوت می کند و حتی دچار تضاد و تناقض می شود؛ بنابراین حقوق افراد بر اساس مبانی فکری و نگرش ها تعریف می شود. اما در بین دیدگاه های متعدد ممکن است نگاه های غیر معقول (افراطی یا تفریطی) به جایگاه حیوان در جهان وجود داشته باشد؛ نگاه های افراطی مثل تساوی حیوانات با انسان یا مثل ارث گذاشتن برای حیوانات و نگاه های تفریطی مثل کشتار حیوانات برای تفریح یا زجر بی رحمانه حیوانات.
نقض حقوق حیوانات با قربانی کردن
در مورد قربانی کردن، دو اشکال تحت عنوان نقض حقوق حیوانات تصور می شود:
الف) گرفتن حق حیات حیوانات
ب) نوع قربانی کردن (که به صورت ذبح است)
قبل از پاسخ به این دو اشکال، اشاره به مطالبی ضروریست:
ریشه و فلسفه حقوق
مطلب مهم این است که از کجا تعیین کنیم که چه کسی، چه حقی باید داشته باشد و منشاء حق داشتن یا نداشتن چیست؟ در زمینه اینکه چگونه حقوق تعیین می شود، نظریه های مختلفی وجود دارد که از جمله آنها می توان به سه مورد اشاره کرد:
-
اعتبار و قرارداد بشری (پوزیتیویسم حقوقى)
یکى از مکاتب مهم در زمینه فلسفه حقوق، مکتب حقوق پوزیتیویستى است و در حال حاضر، تفکر رایج در فلسفه حقوق، نظریه پوزیتیویسم حقوقى است. ادعاى اصلى پوزیتیویسم حقوقى این است که منشأ حقوق، توافق جمعى است و در حقیقت آنچه باعث ایجاد و پیدایش حق می شود این است که مردم یک جامعه خودشان آن را بپذیرند. معناى این که فلان حق وجود دارد یا وجود ندارد چیزى جز این نیست که جامعه آن را پذیرفته یا نپذیرفته است؛ مثلا وقتى جامعه پذیرفت که در محیط خانواده، پدر بر فرزند حقوقى داشته باشد و فرزند نیز در مقابل پدر از حقوقی برخوردار باشد، این حق ها ثابت مىشود؛ چون جامعه بر پذیرش آنها توافق کرده است. توافق اجتماعى، منشأ ثبوت حق مىشود و اگر فردا این توافق به هم خورد آن حق هم زایل مىشود و تغییر مىکند.[۵]
در نتیجه با این مبنا، حقوق حیوان یا حقوق بشر یک نوع قرارداد نانوشته اجتماعی است و مبتنی بر حقیقت خارجی نیست؛ به طور مثال اگر شکنجه حیوانات در یک جامعه تفریح باشد، چون همه یا اکثریت بر تفریح بودن آن توافق دارند، در این صورت آن نقض حقوق حیوانات نیست مثل گاو بازی در برخی کشورها که با زخمی شدن، شکنجه و کشته شدن گاوها همراه است چون توافق بر تفریح بودن دارند؛ در این صورت بر اساس این مبنا خشونت علیه حیوانات محسوب نمی شود.
نقد نظریه اعتبار و قرارداد بشری (پوزیتیویسم حقوقى)
با قبول این دیدگاه، ممکن است حقوق جامعه ای با جامعه دیگر متفاوت باشد و هر جامعه بر اساس توافق خود یک امر را حق برای انسان یا حیوان بداند لذا هیچ جامعه ای به جامعه دیگر نمی تواند بگوید که نقض کننده حقوق حیوانات یا انسانهاست.
مثلا اگر در جامعه ای شکار نقض حقوق حیوانات باشد و در جامعه دیگر شکار یک تفریح و سرگرمی باشد، چون در هر جامعه توافق های مردم متفاوت است پس هیچ کدام نقض حقوق نکرده است و حتی نمی تواند به جامعه دیگر بگوید نقض حقوق حیوانات کرده است چون ملاک توافق جامعه است و در حقیقت این دیدگاه معتقد است که هیچ پشتوانه واقعی در حقوق وجود ندارد و صرف توافق، حقوق را به وجود می آورد.
در هر حال بر فرض قبول این مبنا، باز قربانی کردن حیوانات نقض حقوق حیوانات نخواهد بود؛ چرا که قربانی کردن حیوانات با توجه به اینکه در جامعه ای (مثل جوامع اسلامی) مورد پذیرش و توافق است پس به هیچ عنوان نقض حقوق حیوانات محسوب نمی شود.
-
طبیعت[۶]
برخى گفته اند منشأ حقوق، طبیعت است و طبیعت، این حقوق را به انسانها مىبخشد؛ مثلا وقتى مىگوییم انسان حق حیات دارد، حق دارد که غذا بخورد و حیات خود را حفظ کند، این طبیعت انسان است که چنین حقى را به او مىدهد. اگر انسان نتواند غذا بخورد و نتواند از حیات خودش دفاع کند، نسل بشر منقرض مىشود و بدین ترتیب اصلا وجود انسان لغو و بىثمر مىشود. این تعبیرى هم که این روزها در جامعه ما متداول است و گفته مىشود «این حق طبیعى انسان است» از همین جا ریشه مىگیرد.[۷]
پس معناى معقول حقوق طبیعى مىتواند این باشد که مقتضاى طبیعت و ماهیت یک موجود، برخوردارى از یک سلسله حقوقى است که دوام و بقاى آن طبیعت به آنها بستگى دارد.[۸]
نقد نظریه طبیعت
نهایت چیزى که در مورد این دیدگاه مىتوان نتیجه گرفت، اثبات یک سرى حقوق کلی برای یک موجود است، اما اینکه حقوق این موجود مطلق باشند و هیچگونه محدودیت و استثنایى نداشته باشند از این بیان استفاده نمىشود.[۹]
مثلا طبق دیدگاه حق طبیعی، هر انسانی حق خوردن و آشامیدن دارد و کسی نباید از این حق آنها را محروم کند؛ اما حق خوردن و آشامیدن برای انسان محدودیت و استثنایی هم دارد و آن زمانی است که بخواهد از اموال دیگران استفاده کند و غذای دیگری را بدون اجازه بخورد؛ یا انسان حق آزادی و حیات دارد اما اگر این انسان در جامعه موجب قتل و فساد شود، این آزادی و حیات برای او ثابت نیست و یا زندانی می شود و یا حق حیات از او گرفته خواهد شد.
از طرفی اگر دو حق طبیعی تعارض کند مشخص نیست کدام مقدم شود؛ مثلا اگر انسان برای حیات خود نیاز به استفاده از شکار حیوان باشد و از طرفی شکار کردن حیوان با حق حیات طبیعی حیوان تعارض کند، این نظریه نمی تواند در این بین قضاوت کند.
در نتیجه اگر به این نظریه قائل شویم، در مورد قربانی کردن حیوانات نمی توان قضاوت کرد که آیا نقض حقوق حیوانات است یا خیر؛ چرا که ما فقط اجمالا می دانیم حیوانات حق حیات دارند و حقوقی مثل خوردن، آشامیدن و … هم برای آنها به صورت کلی ثابت است اما اینکه این حیات تا چه زمانی و شرایطی می تواند ادامه داشته باشد و یا استثنائات آن چه مواردی است، نظریه حق طبیعی از ورود به آن عاجز است.
-
خداوند متعال
اما تبیین دین در این زمینه این است که همه حقوق از یک حق ناشى مىشود و ریشه تمامى حقوق یک حق است و آن حق خداست.[۱۰]
هرجا بخواهد حقى براى کسى در مورد چیزى یا کسى ثابت شود مبتنى بر این است که یک نحوه مالکیتى براى او نسبت به آن شىء یا شخص درست شود. آنچه که مورد تصدیق و پذیرش عقل است این است که مالک مىتواند و حق دارد در ملک خود تصرف کند؛ اما اگر کسى نه خود مالک است و نه اجازهاى از طرف مالک به او داده شده، عقل هیچ گونه حق تصرفى براى او روا نمىدارد. این، یکى از احکام و ادراکات قطعى و بدیهى عقل است.
از طرف دیگر بالاترین مالکیت ها از آن خداى متعال است؛ چون اوست که به همه چیز هستى داده و طبیعتاً تمام هستى و وجود هر موجودى از آن خداست و او مالک حقیقى هر موجودى است و طبعاً حق هرگونه تصرفى در هر موجودى را خواهد داشت.[۱۱]
با این بیان، عقل درک می کند که مالک حقیقی هر چیزی، علاوه بر حق تصرف، حق تعیین حقوق برای افراد را دارد و بر اساس این دیدگاه فقط خدا می تواند برای تمام موجودات حقوق تعیین کند.
تعیین حقوق توسط خدا بر اساس مصالح
خداوند متعال حکیم است یعنی کار بیهوده انجام نمی دهد و از خلقتی که انجام داده است هدف خاصی داشته است و متناسب با هر موجودی، هدف و کمالی را ترسیم کرده است و باید برای رسیدن موجودات به هدف معین ابزار مورد نیاز را برای آنها تهیه کند؛ مثلا اگر انسان برای هدف خاصی آفریده شده است باید متناسب با این هدف، وسائل کمال برای بشر مهیا باشد که یکی از این وسائل، تعیین حقوق برای آن است وگرنه هدف خلقت انسان لغو خواهد شد و مصالح حقیقی از بین خواهد رفت.
بنابراین خداوند متعال بر اساس اهداف و مصالح واقعی هر موجودی، حقوقی برای آن تعیین می کند.
تفاوت حقوق وابسته به هدف از خلقت
در بیان مبنای اسلام در حدود حقوق بیان شد که خداوند متعال تعیین کننده حقوق است و چون حکیم است، متناسب با هر موجودی برای آن حقوقی تعیین می کند و علت تفاوت حقوق موجودات، به تفاوت کمال و هدف آنها در خلقت بر می گردد؛ یعنی در تزاحم حقوق، آن که اولویت بیشتری دارد، حقوقش مقدم خواهد شد چرا که عقل این را درک می کند کسی که کمالش مهمتر است و اولویت و ارزشش بیشتر است، باید مقدم شود.
جایگاه انسان و حیوان در دیدگاه اسلامی
انسان از نظر اسلام، ارزشمندترین مخلوق در عالم است و در آیات مختلف به این مسئله اشاره شده است؛ توصیف احسن الخالق بودن برای خدا بعد از خلقت انسان[۱۲]، مقام خلافت الهی برای انسان[۱۳]، دمیده شدن روح الهی در انسان[۱۴]، کرامت دادن خدا به انسان[۱۵]و امانت الهی بر دوش انسان[۱۶] نمونه هایی از مقام و جایگاه ویژه انسان در عالم است که در هیچ موجود دیگری نمی توان یافت. از طرفی برای انسان قوه عقل و انتخاب داده شده است و به واسطه این قوه ها از انسان تکلیف خواسته شده است تا در مسیر کمال قدم بردارد و هر موجودی جایگاه بالاتری داشته باشد و توانایی و استعداد فراوانی هم به او داده شده باشد، ارزش بالاتری دارد و کمالش آن موجود نیز مهم تر است.
برای همین انسان در دیدگاه اسلام چون موجود بی نظیری در بین موجودات عالم است، کمال انسان هم مهمتر است و بقیه موجودات در اولویت بعدی قرار دارند.
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا منه»[۱۷] و (خدا) برای شما (انسان ها) همه آنچه که در آسمان و زمین است از سوی خودش تسخیر کرد.
«هو الَّذِى خَلَقَ لَکُم مَّا فِى الارضِ جَمِیعا»[۱۸] (خداوند) او کسی است که آنچه در زمین است همه را برای شما خلق کرد.
از این آیات می توان فهمید تمام مخلوقات در خدمت بشر هستند تا بشر بتواند به هدف و کمال خود برسد و ارزش و استعداد بشر فراتر از تمام موجودات است.
تزاحم حقوق و تقدم حقوق
در مواردی که حقوق دو موجود با هم تزاحم می کند، در مرحله اول مالک اصلی که حق تصرف در آنها را دارد تعیین می کند که کدام یک مقدم شود.
برفرض اگر مالک اصلی حکمی نکند، عقل می تواند این مسئله را درک کند و حکم عقل این است که حقوق موجود ارزشمندتر باید مقدم شود، مثلا ممکن است حق حیات یا تغذیه انسان با حیوانی مثل گوسفند تعارض کند؛ در این صورت موجود مقدم خواهد شد که جایگاه و ارزش بیشتری دارد.
گرفتن حیات حیوانات و نقض حقوق آنها
بعد از بیان مباحث مبنایی، سوال اول این است که گرفتن حق حیات از حیوان (به هر شکلی که باشد) به واسطه قربانی کردن، نقض حقوق آن است؟
بیان کردیم که خداوند مالک کل هستی است و حق تصرف و تعیین حقوق را دارد و چون حکیم است متناسب با مخلوقات برای آنها حقوق تعیین می کند و همچنین بیان شد جهان و آنچه روی زمین است از جمله حیوانات را برای استفاده انسان خلق کرده است و انسان نیز باید از این ابزارها استفاده کرده تا به کمال مورد نظر خود برسد چرا که انسان اولویت بیشتری در تزاحم با حیات برخی حیوانات دارد؛ بنابراین گرفتن حق حیات از حیوانات به دو دلیل نقض حقوق آنها نیست:
اول اینکه چون مالک اصلی برخی موجودات را برای استفاده بشر خلق کرده است و برای بشر حق استفاده از آن را قائل شده است.
دوم اینکه عقل این را درک می کند که موجودی که ارزشمندتر است و کمال مهم تری دارد در هنگام تزاحم، اولویت بیشتری نسبت به موجودات دیگر دارد و به خاطر این ارزشمندی حق استفاده خواهد داشت و ارزشمند بودن انسان نسبت به سایر موجودات هم توسط عقل و وجدان بشری قابل درک است و هم خداوند متعال به آن تذکر داده است.
در نتیجه انسان به حکم مالک حقیقی و به حکم عقل حق استفاده از حیوانات را دارد و در صورت تزاحم حقوق، حق انسان مقدم است.
اما در عین حال اسلام از دیدگاه معتدلی در باب حقوق حیوان برخوردار است و نه مطلقا استفاده را ممنوع می داند و نه هر نوع استفاده ای را جایز می شمارد؛ بلکه در کنار استفاده بشر از حیوانات، حقوقی برای آن تعیین کرده از جمله: رعایت حق تغذیه حیوان، آب دادن به حیوان تشنه و …[۱۹]
ذبح کردن و نقض حقوق حیوانات
اما در مورد اشکال دومی که در نوع قربانی کردن وجود دارد و ذبح را مخالف حقوق حیوانات می داند، باید بیان کرد:
قربانی کردن به صورت ذبح روشی است که خداوند متعال برای رعایت مصلحت انسان و حیوان دستور به آن داده است؛ چرا که خداوند متعال دارای صفات حکمت و رحمت است و در ذبح هم مصلحت انسان و هم مصلحت حیوان رعایت خواهد شد.
مصلحت انسان در استفاده از محصولات دامی سالم است و مصلحت حیوان در این است که بدون درد یا کمترین درد مورد استفاده بشر قرار گیرد و در روش ذبح صحیح اسلامی، یافته های اخیر علمی همین مطلب را نشان می دهد به نمونه هایی از آن اشاره می شود:
-
تحقیقات آستانه درد پروفسور ویلهلم شازل و دکتر هزیم (در دانشکده دامپزشکی هانوفر آلمان ۱۹۷۸):
در رابطه با ذیح اسلامی و ذبح غربی تحقیقاتی توسط پروفسور ویلهلم شازل و دکتر هزیم انجام شده است که با اندازه گیری EEG (نوار مغزی) وECG (نوار قلبی) در حال ذبح ، درد ناشی از ذبح و تخلیه خون و موارد دیگر را در حیوان اندازه گیری کردند.
آنها از طریق آزمایش ثبت آنسفالوگرافی الکتریکی(EEG) و الکتروکاردیوگرافی (ECG) در موقعیتهای مختلف مغز و قلب در همه دامها و در طی مراحل ذبح و کشتار به روشهای مختلف بررسی کردند.
الف) نتایج در ذبح اسلامی: دو سوم ابتدایی از زمان ذبح اسلامی بر روی EEG ثبت شده است. هیچ تغییری نسبت به قبل از کشتار در این نمودار دیده نمی شود. بنابراین نشان می دهد که حیوانات هیچ احساس دردی در طی یا بلافاصله پس از برش نشان نمی دهند.
در سه ثانیه ثبت EEG یک موقعیت استراحت عمیق و بیهوشی دیده می شود. این حالت وابسته به کمیت وسیع فوران خون از بدن می باشد. پس از ۶ ثانیه ثبت EEG میزان صفر را نشان می دهد که هیچ احساس دردی وجود ندارد.
پیام مغزی(EEG) به میزان صفر پایین می آید. اما هنوز قلب ضربان دارد و تشنج بدن رخ می دهد (واکنش فعال در طناب نخاعی) بنابر این حداکثر میزان خون از بدن خارج می شود و گوشتی بهداشتی برای مصرف کننده مهیا می گردد.
ب) نتایج در روش غربی و بی حسی با تپانچه: حیوان ظاهرا پس از بی حسی هوشیاری خود را از دست می دهد. درد شدیدی را EEG بلافاصله پس از بی حسی نشان می دهد.
ضربان قلب حیوان بی حس شده توسط تپانچه در مقایسه با ذبح اسلامی سریعتر متوقف شده و در نتیجه مقدار زیادی از خون داخل گوشت باقی می ماند.[۲۰]
-
آزمایشات برای عینیت بخشیدن میزان درد در روشهای سنتی (روش غربی) و مذهبی برای گوسفند و گوساله
در سال ۲۰۰۸، وزارت کشاورزی، ماهیگیری و غذای فرانسه گزارشی در خصوص ذبح مذهبی و آسایش حیوانات منتشر نمود.
در این مقاله نتیجه گیری شده است:
Religious slaughter is even regarded as the less traumatic method according to several noted French veterinary surgeons.[۲۱]
(طبق گفته چندین جراح دامپزشک فرانسوی، ذبح مذهبی حتی به عنوان روشی کمتر آسیب زا (نسبت به روش های دیگر کشتار) در نظر گرفته می شود.)
در نتیجه آنچه که در ذبح اسلامی به عنوان نقض حقوق حیوانات یاد می کنند، بر اساس یافته های علمی خلاف واقع است و گزارشات علمی نشانگر انسانی بودن این نوع کشتار حیوان است.
نتیجه گیری
یکی از سنت های دینی، قربانی کردن حیوانات است و برخی اوقات این سنت، با شبهاتی نظیر نقض حقوق حیوانات مواجه می شود. نقض حقوق حیوانات به دو صورت می تواند باشد: محروم کردن حیوان از حق حیات و گرفتن حیات به صورت ذبح سر؛ که بیان شد که بر اساس مبانی مختلف در منشا حقوق، نه گرفتن حیات حیوان متناقض با حقوق آن است و نه ذبح شرعی موجب زجر حیوان می شود تا باعث نقض حقوق حیوان شود بلکه قربانی کردن کمترین اذیت را برای حیوان دارد.
پی نوشت ها
[۱] فراهیدی، العین، ج۵، ص: ۱۵۳
[۲] ابن فارس، مقاییس اللغه، ج۲، ص: ۱۵
[۳] دانش پژوه-عابدینی، فلسفه حقوق ص:۳۳
[۴] مصباح یزدی، نظریه حقوقى اسلام، ج۱، ص۷۲
[۵] مصباح یزدی، نظریه حقوقى اسلام، ج۱، ص۸۴ (با اندکی تغییر در متن)
[۶] نظریه حق طبیعی، تبیین ها و تعابیر بسیاری دارد که بیان تک تک آنها خارج از حوصله این مقاله است.
[۷] مصباح یزدی، نظریه حقوقی اسلام، ج۱، ص۷۹
[۸] مصباح یزدی، نظریه حقوقى اسلام، ج۱، ص۸۳
[۹] مصباح یزدی، نظریه حقوقى اسلام، ج۱، ص۸۳ (با اندکی تصرف در متن)
[۱۰] مصباح یزدی، نظریه حقوقى اسلام، ج۱، ص۱۰۳
[۱۱] مصباح یزدی، نظریه حقوقى اسلام، ج۱، ص۱۰۴
[۱۲] مومنون/۱۴
[۱۳] بقره/۳۰
[۱۴] حجر/۲۸ و ۲۹
[۱۵] اسراء/۷۰
[۱۶] احزاب/۷۲
[۱۷] جاثیه/۱۳
[۱۸] بقره/۲۹
[۱۹] جوادی آملی، مفاتیح الحیاه، ص ۶۶۹ و ۶۷۲ (برای اطلاعات بیشتر به کتاب مفاتیح الحیاه ص ۶۶۹ تا ۶۸۳ رجوع گردد.)
[W. Schulze, H. Schultze-Petzold, A.S. Hazem, and R. Gross Deutsche Tieraerztliche Wochenschrift (German veterinary weekly) volume 85 (1978), pages 62-66 [۲۰
)mozooshenasi.irترجمه برگرفته از سایت (
[Hanen REZGUI, Bernard DI SPIGNO, Benefits of religious slaughter without stunning for animals and humans –[۲۱
منابع
قرآن کریم
احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، هارون، عبدالسلام محمد، قم، مکتب الاعلام الاسلامی ۱۴۰۴ ه. ق
دانش پژوه، مصطفی- عابدینی، جواد، فلسفه حقوق، قم، زمزم، ۱۳۹۹ه.ش
جوادی آملی، عبدالله، مفاتیح الحیاه، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۹۲ه.ش
فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، نشر هجرت، ۱۴۰۹ ه. ق
مصباح یزدی، محمد تقی، نظریه حقوقى اسلام، محمدمهدى نادرى قمی، محمدمهدى کریمىنیا، قم، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(قدس سره)، ۱۳۹۱
mozooshenasi.ir
Hanen REZGUI, Bernard DI SPIGNO, Benefits of religious slaughter without stunning for animals and humans, House of Associations, – FRANCE, 2008
- Schulze, H. Schultze-Petzold, A.S. Hazem, and R. Gross Deutsche Tieraerztliche Wochenschrift (German veterinary weekly) volume 85 (1978)