- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
در دنیای کنونی ملاک کرامت و شرافت افراد، انسانیت است نه جنسیت. زن و مرد در همه کشورها و ادیان برابر شمردهشده و از حقوق مشابه و مساوی بهرهمند میشوند؛ اما در دین اسلام چنین نیست. زنان هیچ جایگاهی ندارند، زنان نصف مردان ارث میبردند و دیه آنها نیمی از دیه مردان است. مردان حقدارند چهار زن بهطور همزمان داشته باشند؛ اما زنان چنین حقی ندارند! قوانین مدنی و جزایی در جمهوری اسلامی ایران بر اساس فقه اسلامی است و ازاینرو زنان هیچ احترامی ندارد. زنان بیشتر به خانهداری و فرزند آوری مجبور میشوند و حق حضور فعال در اجتماع را ندارند. این روند سبب شده است که ایران حتی حاضر به پذیرش کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان نشود؛ کنوانسیونی که همه کشورهای دنیا آن را پذیرفتهاند!
هرچند نمیتوان انکار کرد که زنان همواره به علل گوناگون در جوامع مختلف مورد ستم واقعشدهاند اما ادعای برتری مرد نسبت به زن و عدم رعایت حقوق او در دین اسلام ادعای بیپایه و سست مینماید. این بحثها غالباً یا حاصل نگاههای فمینیستی است یا رد پای نگرشهای ضد زنانه در آن دیده میشود. کسانی که زن و مرد را بشناسند و تفاوتهای موجود در استعداد، شخصیت و خلفت آنها را دریابند بهخوبی میدانند که این اختلافها به معنای نابرابری نیست و هرکدام آیهای از آیات قدرت الهی است. پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله با تکیه بر وحی، دینی را برای بشر به ارمغان آورد که زن در آن بهاندازه مرد، دارای احترام و منزلت است. حقوق و تکالیف زن و مرد در دین اسلام بر پایهی اشتراکات و تفاوتهای فطری و تکوینی و باهدف تنظیم حکیمانهی روابط اجتماعی صورتبندی شده است.
پیشدرآمد
از آغازین روزهای طلوع خورشید اسلام در سرزمین جزیرهالعرب تاکنون که آفتاب گرمابخش آنهمهی کرهی خاکی را درنوردیده و در حال غلبه بر همه مکتبهای باطل و غیرالاهی است، این دین بزرگ همواره با مخالفتها و دشمنیهای گوناگون روبهرو بوده است؛ از جنگها و هجمههای نظامی و سیاسی گرفته تا نبردهای تئوریک و بهظاهر علمی، همه خواسته یا ناخواسته به دنبال بازداشتن نیروی شگرف اسلام در بسط و تعمیق فرهنگ والای توحیدی و مانعتراشی بر سر راه تحقق مدینهی فاضلهی اسلام بر محوریت قرآن و اهلبیت علیهمالسلام بوده است؛ یکی از بخشهایی که بهصورتها و از خاستگاههای گوناگون موردنقد و ایراد مخالفان قرارگرفته، بخش فقه و بهخصوص مباحثی است که تحت عنوان احکام زنان یا تفاوتهای فقهی زنان و مردان، مطرح میشود؛ شبهات مختلفی با صورتبندیهای مختلف مطرح میشود که هدف همهی آنها بیاعتبار نشان دادن احکام فقهی، بهویژه در حوزهی روابط اجتماعی و درنتیجه تقلیل التزام مردم مسلمان به احکام دینی و ایجاد احساس بدبینی نسبت به آن، خصوصاً در میان بانوان، است؛ در این نوشتار به یکی از شبهات مطرحشده در فضای مجازی اشارهکرده و بهاندازهی فرصت موجود بهنقد آن خواهیم پرداخت.
چکیده شبهه
در دنیای کنونی ملاک کرامت و شرافت افراد، انسانیت است نه جنسیت. زن و مرد در همه کشورها و ادیان برابر شمردهشده و از حقوق مشابه و مساوی بهرهمند میشوند؛ اما در دین اسلام چنین نیست. زنان هیچ جایگاهی ندارند، زنان نصف مردان ارث میبردند و دیه آنها نیمی از دیه مردان است. مردان حقدارند چهار زن بهطور همزمان داشته باشند؛ اما زنان چنین حقی ندارند! قوانین مدنی و جزایی در جمهوری اسلامی ایران بر اساس فقه اسلامی است و ازاینرو زنان هیچ احترامی ندارد. زنان بیشتر به خانهداری و فرزند آوری مجبور میشوند و حق حضور فعال در اجتماع را ندارند. این روند سبب شده است که ایران حتی حاضر به پذیرش کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان نشود؛ کنوانسیونی که همه کشورهای دنیا آن را پذیرفتهاند!
چکیده نقد
از منظر انسانشناسی و ارزششناسی اسلامی زن و مرد هردو انسان و آفریده خداوند متعالاند. تنها ملاک برتری یکی بر دیگری تقوا و پرهیزگاری است. اسلام دینی جامع و کامل است که به تمام ابعاد انسان توجه دارد و قوانین و احکام آنکه مبتنی بر وحی و مطابق با فطرت است، با عنایت به شخصیت، ظرفیت، استعداد بشر و با دقت در تفاوتهای میان زن و مرد وضعشده است. در زمانهای که اسلام متولد شد، زن در همهی جوامع از وضعیت اسفباری رنج میبرد. اسلام به زن شخصیت داد و برای او حقوق برابر با مرد قائل شد. در جمهوری اسلامی که با مدل حکومت دینی اداره میشود، زنان مانند مردان از حقوق و امکانات برابر در کشور برخوردارند. علت اصلی عدم پذیرش کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان مغایرت آن با دین اسلام، قانون اساسی کشور و منافع زنان است.
مقدمه
هرچند نمیتوان انکار کرد که زنان همواره به علل گوناگون در جوامع مختلف مورد ستم واقعشدهاند اما ادعای برتری مرد نسبت به زن و عدم رعایت حقوق او در دین اسلام ادعای بیپایه و سست مینماید. این بحثها غالباً یا حاصل نگاههای فمینیستی است یا رد پای نگرشهای ضد زنانه در آن دیده میشود. کسانی که زن و مرد را بشناسند و تفاوتهای موجود در استعداد، شخصیت و خلفت آنها را دریابند بهخوبی میدانند که این اختلافها به معنای نابرابری نیست و هرکدام آیهای از آیات قدرت الهی است. پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله با تکیه بر وحی، دینی را برای بشر به ارمغان آورد که زن در آن بهاندازه مرد، دارای احترام و منزلت است. حقوق و تکالیف زن و مرد در دین اسلام بر پایهی اشتراکات و تفاوتهای فطری و تکوینی و باهدف تنظیم حکیمانهی روابط اجتماعی صورتبندی شده است.
زن، پیش و پس از اسلام
مقارن طلوع خورشید اسلام در جزیرهالعرب زنان در همهی جوامع و ازجمله میان عربهای جاهلی وضعیت نامناسبی داشت. زن با فجیعترین وضع زندگی میکرد و مانند کالایی خریدوفروش میشد. از هرگونه حقوق اجتماعی و فردی حتی حق ارث محروم بود. مردان زن را در شمار حیوانات قرار داده و او را جزء لوازم و اثاث زندگی میشمردند. غالباً از بیم قحطی و یا از ترس آلودگی، دختران خود را در روز اول تولد سر میبریدند و یا از بالای کوه بلند به دره عمیقی پرتاب میکردند و گاهی در میان آب غرق میکردند. [۱]
زندهبهگور کردن دختران رفتاری مرسوم بود. بهعنوان نمونه وقتی از قیس بن عاصم سؤال شد که تاکنون چند نفر از دخترانت را زندهبهگور کردهای، پاسخ داد: دوازده یا سیزده دختر![۲] به همین منظور آیاتی چند از قران کریم در نکوهش رفتاری غیرانسانی آنان نازلشده است: «البته آنان که فرزندان خود را به سفاهت و نادانی کشتند زیانکارند.»[۳] «و اینگونه در نظر بسیاری از مشرکان، [عمل ظالمانه] بتهایشان کشتن فرزندانشان را برای آنها نیکو جلوه داد.»[۴]
با ظهور دین مبین اسلام و با تعالیم بلند وحیانی و تلاشهای طاقتفرسای پیامبر و امامان علیهمالسلام آرامآرام تمام ضدیتها، نگرشهای منفی و تحقیرهایی که نسبت به شخصیت زن روا داشته میشد، به پایان رسید و احترام و حقوق کامل به زنان و شخصیت آنها بازگشت. اسلام شخصیت زن را محترم شمرد و او را مظهر جمال خداوند معرفی کرد. زن در ذهن، زبان و رفتار پیشوایان دینی جایگاهی ارجمند یافت. اسلام حقوق انسانی زن را به رسمیت شناخت و بر آن پای فشرد. در نظام انسانشناسی اسلام زن و مرد شخصیتی یکسان دارند و هیچ تفاوت ارزشی میان آنها وجود ندارد. [۵] آری! ازآنجاکه زن و مرد باوجود اشتراکات فروان در ابعاد مختلف، تفاوتهای غیرقابلانکاری هم دارند، نظام حقوقی اسلام با در نظر گرفتن اشتراکات و تفاوتها، حقوقی مساوی اما غیرمشابه برای آنان در نظر گرفته است. در ادامه نوشتار به برخی از حقوق عمومی زنان که در آن با مردان یکسان هستند، اشاره میکنیم:
حق تحصیل کمال انسانی
در نگاه اسلام ملاک برتری انسانها نه جنسیت، نه ثروت و نه مقام آنها، بلکه تقوا و ارزشهای اخلاقی است. قرآن کریم میفرماید: «ای مردم! ما شمارا از مردی و زنی آفریدیم و تیرهها و قبیلههایی قراردادیم تا یکدیگر را بشناسید. گرامیترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست»![۶]
حق رسیدن به کمال انسانی و تحصیل فضیلتهای الاهی برای زن بهمانند مرد در دین اسلام ثابتشده است. درزمینهی هدایت تشریعی خداوند، هرکس چه زن و چه مرد، میتواند به هراندازه که میخواهد از بهره برده و راه سعادت و کمال را بپیماید: «ما راه را به او (انسان) نشان دادیم، خواه شاکر باشد یا ناسپاس!»[۷] پس اختلاف در جنسیت نمیتواند مانعی برای تکامل باشد. شهید مطهری مینویسد: «اسلام در سیر من الخلق الی الحق، یعنی درحرکت و مسافرت بهسوی خدا، هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست». [۸] این حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها است که بهعنوان یک زن، میتواند به مقامی برسد که رضایت او رضایت خدا و ناراحتیاش غضب الهی را به همراه داشته باشد: همانا خداوند از غضب فاطمه غضبناک و از خشنودی او خشنود میشود. [۹]
توجه به استعداد و شخصیت زن
کسی نمیتواند تفاوتهای طبیعی زن و مرد را منکر شود و اختلاف غرایز و تمایلات و استعدادهای آنها را انکار کند. الکسیس کارل فیزیولوژیست و زیستشناس معروف فرانسوی دراینباره مینویسد: «اختلافی که بین زن و مرد موجود است تنها مربوط به شکل اندامهای جنسی آنها نیست؛ بلکه نتیجه علتی عمیقتر است. به علت عدم توجه به این نکته اصلی و مهم است که طرفداران نهضت زن فکر میکنند که هردو جنس میتوانند یک قسم تعلیم و تربیت یابند و مشاغل و اختیارات و مسؤولیتهای یکسانی را به عهده گیرند. زن در حقیقت در جهات زیادی با مرد متفاوت است. زنان باید به بسط مواهب طبیعی خود در جهت و مسیر سرشت خاص خویش، بدون تقلید کورکورانه از مردان بکوشند. وظیفه ایشان درراه تکامل بشریت خیلی بزرگتر از مردهاست و نبایستی آن را سرسری گیرند و رها کنند.»[۱۰]
اسلام به این تفاوتها با دقت توجه کرده و قوانین و احکام خود را برای زن و مرد با عنایت به استعدادهایشان وضع نموده است. هماهنگی بین قوانین و حقوق از یک سو و ظرفیت و استعداد بشر چه مرد و چه زن، از دیگر سو از ظرافتهایی است که دین اسلام بکار برده است. ازاینرو در مواجهه با قوانین اسلام باید از جزء بینی و یکسونگری پرهیز کنیم و به آنها بهصورت مجموعی و کلی نگریسته شود تا جایگاه واقعی هریک از زن و مرد شناخته شود. [۱۱] بهعنوانمثال در قانون ارث اگرچه در ظاهر، یک نوع نابرابری دیده میشود اما وجوب نفقه بر عهده مردان گذاشتهشده است. در یک نگاه مجموعی به این دو حکم متوجه میشویم که زنها میتوانند آنچه به ارث میبرند را در ملک شخصی خود نگهدارند؛ ولی مردها موظفاند از تمام مایملک خود درراه معاش زندگی زن و فرزند خود استفاده کنند. در این صورت به نظر میرسد درنهایت زنان بهره بیشتری از مردان ببرند. [۱۲]
حق حضور در عرصههای اجتماعی، سیاسی
اسلام حضور زن در جامعه و پرداختن به امور اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را جایز میداند؛ هرچند این امر را مشروط به حفظ عفت میکند. البته این شرط نیز احترام به شخصیت زن است و هیچ محدودیتی به همراه نمیآورد. ذکر چند نمونه تاریخی از صدر اسلام میتواند این ادعا را اثبات کند:
۱. رسول اکرم صلیالله علیه و آله در مواجهه با رفتار برخی از مسلمانان که مانع خروج زنان از منزل میشدند فرمود: «همانا خداوند به شما زنان اجازه داده است که برای برطرف کردن حوائج خود از خانه خارج شوید.» [۱۳]
۲. بیعت زنان با پیامبر صلیالله علیه و آله بعد از فتح مکه. [۱۴]
۳. شرکت حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها در تشییعجنازه بعضی مسلمانان و عدم مخالفت رسول اکرم صلیالله علیه و آله. [۱۵]
۴. حضور پررنگ حضرت زینب سلامالله علیها در دفاع از حریم ولایت و روشنگریهای تاریخی آن بانو …[۱۶]
حق علمآموزی زنان
دین اسلام علمآموزی را نهفقط حق، بلکه تکلیفی برای زن و مرد میداند و آن را به شکلهای گوناگون سفارش کرده است. پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله میفرماید: «فراگیری علم بر هر مسلمانی (مرد و زن) واجب است.»[۱۷]
حقوق اقتصادی زنان
در زمانهای که زن از همهی حقوق انسانی خویش، ازجمله حقوق اقتصادی، محروم بود و حق هیچگونه تصرف در آنچه به دست میآورد، نداشت، اسلام حقوق اقتصادی و مالی او را به رسمیت شناخت و مالک اموال خود معرفی کرد. محرومیت زنان از حقوق اقتصادی در همهجای جهان رایج بود. سخن ویل دورانت، مورخ بزرگ، برای توصیف وضع زنان در غرب کافی است. او مینویسد: «نخستین قدم برای آزادی مادران بزرگ ما قانون ۱۸۸۲ م بود. بهموجب این قانون زنان بریتانیای کبیر ازآنپس از امتیاز بیسابقهای برخوردار میشدند و آن اینکه حق داشتند پولی را که به دست میآوردند برای خود نگهدارند. این قانون عالی اخلاقی را کارخانهداران مجلس عوام وضع کردند تا بتوانند زنان انگلستان را به کارخانهها بکشانند. از آن سال تا به امسال سودجویی مقاومتناپذیری آنان را از بندگی و جان کندن در خانه رهانیده، گرفتار بندگی و جان کندن در مغازه و کارخانه کرده است!»[۱۸]
البته سخن ویل دورانت در نقد نظام منحط سرمایهداری است؛ اما تلویحاً به این واقعیت اشاره دارد که زنان در مهمترین کشور غربی تا سال ۱۸۸۲ از حقوق اقتصادی خود محروم بودند. تازه انگیزهی دادن چنین حقی به آنان نه پاسداشت کرامت انسانی آنها، بلکه باهدف سودجویی بیشتر بود؛ اما اسلام، دینی که معاندان و جاهلان آن را متهم به از بین بردن حقوق زنان میکنند، هزار سال پیش، حق مالکیت را برای زنان به رسمیت شناخته است؛ و انگیزه چنین امری تأمین کرامت انسانی و احترام به زن بود. خداوند متعال با صراحت میفرماید: «برای مردان بهرهای است ازآنچه به دست میآورند و برای زنان بهرهای است ازآنچه به دست میآورند.»[۱۹] همچنین برای آنان با توجه به حکمتها و مصلحتها در چهارچوب شریعت، حق ارث معینشده است: «و برای زنان نیز ازآنچه پدر و مادر و خویشاوندان [به ارث] میگذارند، سهمی است.» [۲۰]
نکته اصلی در وضع قوانین شرعی این ست که خلقت، ظرفیت و استعداد افراد موردتوجه قرار میگیرد و حقوق و تکالیف آنها بنا بر استعدادشان وضع میشود. پروفسور «ریک»، روانشناس مشهور آمریکایی به تفاوت زن و مرد اذعان کرده و میگوید این دو میتوانند یکدیگر را تکمیل کنند. [۲۱] خانم «کلیودالسون» به برتری زنان در احساسات اشاره میکند و تبعیت بیشتر مردان از تعقل [۲۲] را بیان میدارد. دانشمند بزرگ، محمد قطب مینویسد: اگر زنان بخواهند مادر باشند، باید احساساتی و عاطفی باشند و لازمه بقای نسل آدمی وجود مادر و روابط جنسی زن و مرد و کارکردهای اختصاصی آنان است. [۲۳] پس برتری روحی مردان برزنان بهعنوان یک امتیاز ارزشی، به تفاوتهای جسمی و روحی و کارکردهای اختصاصی زن و مرد بستگی ندارد؛ بلکه بر اساس ایمان و عمل که جامع آنها تقوی است، مشخص میشود [و این] چیزی است که طراح آن طبیعت است. هرقدر هم خانمها بخواهند با این واقعیت مبارزه کنند، بیفایده خواهد بود. خانمها به علت اینکه حساستر از آقایان هستند، باید این حقیقت را قبول کنند که به نظارت آقایان در زندگیشان احتیاج دارند … کارهایی که به تفکر مداوم احتیاج دارد، زن را کسل و خسته میکند. [۲۴]
«اتوکلاین برگ» نیز با صحه گذاشتن بر تفاوتهای جسمی و روحی و علایق زن و مرد بر اساس دادههای روانشناسی مینویسد: «زنان بیشتر به کارهای خانه، اشیا و اعمال ذوقی علاقه نشان میدهند و بیشتر مشاغلی را میپسندند که نیازی به جابهجا شدن در آنها نباشد و یا کارهایی را دوست دارند که در آنها باید مواظبت و دلسوزی بسیاری [به] خرج داد؛ مانند مواظبت از کودکان و اشخاص عاجز و بینوا … . زنها عموماً احساساتیتر از مردان هستند.»[۲۵]
نکته مهمتر این است که تساوی، همیشه به معنای تشابه نیست. قرآن کریم میفرماید: «شمارا از نفس واحد آفریدیم». [۲۶] رسول اکرم صلیالله علیه و آله میفرماید: «مردم – اعم از زن و مرد – مانند دندانههای شانه باهم برابرند»؛ اما لازمه اشتراک زن و مرد در حیثیت و شرافت انسانی، تشابه صد درصد آنها در حقوق و تکالیف نیست. زن و مرد در حقوق عمومی و حقوق انسانی، برابرند؛ اما آیا با توجه به تفاوتهای موجود و غیرقابلانکار و غیرقابلزوال، نباید هیچگونه تقسیمکار و وظیفه و اختصاص کارکردی در میان باشد؟! تساوی، غیر از تشابه است. تساوی، برابری است و تشابه، یکنواختی! اسلام هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی و ارزشی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست؛ اما با توجه به تلازم حق و تکلیف، ممکن است به دلیل تکالیف بیشتری که بر عهده مردان گذاشته است، اختیارات بیشتری نیز برای آنان قائل شده باشد. اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست؛ اما با تشابه و یکنواختی حقوق آنها مخالف است. [۲۷]
جایگاه زن در قوانین جمهوری اسلامی ایران
زن در ایران و قانون جمهوری اسلامی نیز از جایگاه مطلوبی برخوردار است. در اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دولت موظف است همه امکانات خود را در امور مختلف بهطور مساوی هم برای زنان و هم برای مردان بکار گیرد. در اصل دهم زن از حالت ابزاری خارجشده و به نقش مهم وی در امر خانواده و جایگاه شریف مادری اشارهشده است. اصل بیستم صریحاً اشاره میکند که همه افراد ملت، اعم از زن و مرد، یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، با رعایت موازین اسلام، برخوردارند. اصل بیست و یکم که کاملاً اختصاص به زنان داشته و حقوق زن را در تمام جهات تضمین میکند.
در ضمن با توجه به جایگاه زن در قانون اساسی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، به پیشنهاد شورای فرهنگی اجتماعی زنان در سال ۱۳۸۳، منشور حقوق و مسئولیتهای زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران را تصویب کرد. این منشور با الهام از شریعت معتدل و جامع اسلام و مبتنی بر قانون اساسی و اندیشههای والای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی تدوین گردید و در سال ۱۳۸۵ تحت عنوان قانون حمایت از حقوق و مسئولیتهای زنان در عرصههای داخلی و بینالمللی در مجلس شورای اسلامی تصویب و به تأیید شورای نگهبان قانون اساسی رسید. این منشور میتواند مبنای معرفی و تبیین جایگاه زن در نظام جمهوری اسلامی ایران در مجامع بینالمللی نیز قرار گیرد.
حقوق فردی زنان، حقوق زنان پیرو مذاهب دیگر، حق دختران در داشتن والدین شایسته، حق مسکن، پوشاک، اشتغال، حقوق مربوط به ازدواج، هزینههای بارداری، حقوق مادی زنان در طلاق، مهریه و نفقه، حقوق اجتماعی زنان مانند حق مشارکت زنان در سیاستگذاری، قانونگذاری، مدیریت، اجرا و نظارت در امور فرهنگی بهویژه در خصوص مسائل زنان، همچنین حق تبادل اطلاعات و ارتباطات فرهنگی سازنده در ابعاد ملی و بینالمللی، حق تحصیل و استفاده از امکانات آموزشی، حق کامل مالکیت، حق تعیین مهریه، حق شکایت در دادگاه و بهطور کل تمام حقوق متصور برای یک انسان که باید در جامعه دارا باشد، در این منشور ذکرشده است.
کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان
تلاشهایی که بهظاهر برای دفاع از حقوق زنان شکل گرفت، با تمام اتفاقات تاریخی، درنهایت در ۷ نوامبر ۱۹۶۷ به تهیهى پیشنویسی دربارهی مسائل زنان با عنوان «اعلامیهى رفع تبعیض علیه زنان» منتهی شد. پیشنویس مزبور پس از تصویب نهایی بهصورت «کنوانسیون محو کلیهى اشکال تبعیض علیه زنان» درآمد و در ردیف معاهدات حقوقى بینالمللی با تضمینات لازم قرار گرفت. زمان تصویب معاهدهى فوق، ۱۸ دسامبر ۱۹۷۹ / آذرماه ۱۳۵۸ و زمان لازمالاجرا شدن آن (به دلیل الحاق حدنصاب لازم از کشورها به آن) ۳ سپتامبر ۱۹۸۱/ ۱۲ شهریور ۱۳۶۰ بود. در حال حاضر بیش از ۱۶۸ کشور به کنوانسیون پیوستهاند. در این میان بالغبر ۴۰ کشور، از کشورهاى اسلامى هستند. کشور ایران نیز جزو کشورهایى است که کنوانسیون را رسماً نپذیرفته و به جامعهی جهانى اعلام نموده است که معاهدهى مزبور در دست مطالعه و اقدام است.
علت مخالفت فعلی جمهوری اسلامی ایران با کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان، مغایرتهای این کنوانسیون با فقه اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. تشابه کامل زنان و مردان با بعضی احکام اسلامی مغایرت دارد؛ حق طلاق، مقدار ارث و دیه، شرایط اشتغال زنان و اذن شوهر، حجاب و پوشش ازجمله مسائل فقهی است که تساوی زن و مرد در آنها بهمنزله مشابهت و عینیت نیست. بلکه شخصیت و شاکله زن و مرد و تفاوتهای حقیقی آنها ملاک قرارگرفته است. تعارض کلی و اصلی این کنوانسیون با قانون اساسی نیز، گنجاندن اصل مساوات (به معناى تشابه) میان زنان و مردان در قانون اساسى و سایر قوانین مربوطه در کشور است و طبعاً با تمام مواردى که حقوق متفاوت براى زن و مرد در قوانین ما منظور شده مخالف است. [۲۸]
پینوشت:
[۱]. فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج ۱، ص ۴۸.
[۲]. اسد الغابه، ابن اثیر، ج ۴، ص ۲۲۰.
[۳]. «قد خسر الذین قتلوا اولادهم سفها بغیر علم» انعام/۱۴۰.
[۴]. وکذلک زین لکثیر من المشرکین قتل اولادهم شرکاؤهم انعام/۱۳۷.
[۵]. احزاب/۳۵
[۶]. «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم» حجرات/۱۳.
[۷]. انا هدیناه السبیل اما شاکرا واما کفورا انسان/۳.
[۸]. مجموعه آثار، شهید مطهری، ج ۱۹، ص ۱۳۳، نظام حقوق زن در اسلام.
[۹]. ان الله لیغضب لغضب فاطمه ویرضی لرضاها؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۱۹; میزان الاعتدال، ذهبی، ج ۱، ص ۵۳۵.
[۱۰]. انسان موجودی ناشناخته، الکسیس کارل، ترجمه دکتر پرویز دبیری، ص ۱۰۰.
[۱۱]. درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، زیبایی نژاد و سبحانی، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، ص ۵۰.
[۱۲]. المیزان، علامه طباطبایی، ذیل آیه ۳۴ سوره نساء.
[۱۳]. انه لقد اذن لکن ان تخرجن لحوائجکن صحیح بخاری، ج ۷، ص ۴۹.
[۱۴]. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج ۲، ص ۲۵۲، حوادث سال شسشم هجری، فتح مکه.
[۱۵]. وسایل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج ۲، ص ۵۱.
[۱۶]. اللهوف، سید بن طاووس، حوادث بعد از عاشورا.
[۱۷]. «طلب العلم فریضه علی کل مسلم ومسلمه» امالی شیخ طوسی، مجلس ۱۷، ح ۴۰، ص ۴۸۶.
[۱۸]. لذات فلسفه، ویل دورانت، ترجمه عباس زریاب، ص ۱۵۸.
[۱۹]. «للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنساء نصیب مما اکتسبن»؛ نساء/۳۲.
[۲۰]. وللنساء نصیب مما ترک الوالدان والاقربون؛ نساء/۷.
[۲۱]. مجله زن روز، شماره ۹۰.
[۲۲]. منظور از تعقل در اینگونه مباحث، محاسبه سود و زیان و عاقبتاندیشی و پرهیز از تصمیمهای احساسی است. نه عقل نظری یا عقل عملی که در فلسفه و اخلاق بحث میشود.
[۲۳]. قطب، محمد، شبهات حول الاسلام، ص ۱۱۲ – ۱۱۵.
[۲۴]. نظام حقوق زن در اسلام، ص ۲۱۵ – ۲۱۶.
[۲۵] برگ اتوکلاین، روانشناسی اجتماعی، ترجمه علی محمد کاردان، ج ۱، ص ۳۱۳.
[۲۶] نساء (۴): ۱۲۴.
[۲۷] نظام حقوق زن در اسلام، ص ۱۴۳ – ۱۴۴.
[۲۸] برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب نقد کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، نوشته فریبا علاسوند، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران.
منبع: سایت اندیشه قم