- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
از دیدگاه علامه طباطبایی تفسیر واقعی قرآن و شرح و بیان قرآن، تفسیرى است که از تدبر صحیح در آیات قرآن و استمداد در آیه به آیات مربوطه دیگر به دست آید. علامه طباطبایی بر این باور است که قرآن برای تفسیر آیات به دلیل اینکه نور است و به دلیل اینکه اخبار هم باید برای اینکه صحت و سقم آن ها روشن شود به قران عرضه گردد، خود دلیل بر این است قرآن برای تفسیر خود به چیزی خارج از خود نیاز ندارد.
تفسیر واقعی قرآن از دیدگاه قرآن
روش تفسیر واقعی قرآن از خود قرآن به دست می آید؛ زیرا قرآن مجید کتابى است همگانى و همیشگى و همه را مورد خطاب قرار داده و به مقاصد خود ارشاد و هدایت مى کند و نیز با همه به مقام تحدى و احتجاج مى آید و خود را نور و روشن کننده و بیان کننده همه چیز معرفى مى کند و البته چنین چیزى در روشن شدن خود نباید نیازمند دیگران باشد.
همچنین در مقام احتجاج به این که کلام بشر نیست مى گوید[۱] قرآن کلامى یک نواختى است که هیچ گونه اختلافى در آن نیست و هرگونه اختلافى که به نظر مى رسد به واسطه تدبر در خود قرآن حل مى شود و اگر کلام خدا نبود این طور نبود. و اگر چنین کلامى در روشن شدن مقاصد خود حاجت به چیزى دیگر یا کس دیگر داشت این حجت تمام نبود.
زیرا اگر کسی که مخالف دین اسلام است یک مورد اختلافى پیدا کند که از راه دلالت لفظى خود قرآن حل نشود از هر راه دیگرى غیر لفظ حل شود؛ مانند اینکه ارجاع به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شود و وى بدون شاهدى از لفظ قرآن بفرماید مراد آیه چنین و چنان است، البته مخالفى که معتقد به عصمت و صدق آن حضرت نیست اقناع نخواهد شد.
به عبارت دیگر، بیان و رفع اختلاف پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مثلا بدون شاهد لفظى از قرآن تنها به درد کسى مى خورد که به نبوت و عصمت آن حضرت ایمان داشته باشد و روى سخن و طرف احتجاج در آیه: «أ فَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً» کسانى است که ایمان به نبوت و عصمت آن حضرت ندارند و قول خود آن حضرت بى شاهد قرآنى، آنان را قانع نمی کند.
از طرف دیگر خود قرآن به بیان و تفسیر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و پیغمبر اکرم به بیان و تفسیر اهلبیت خود حجیت مى دهد. نتیجه این دو مقدمه این است که در قرآن مجید برخى از آیات با برخى دیگر تفسیر شود و موقعیت پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) و اهلبیت او در برابر قرآن موقعیت معلمین معصومى باشد که در تعلیم خود هرگز خطا نکنند و قهرا تفسیرى که آنان کنند با تفسیرى که واقعا از انضمام آیات به همدیگر به دست مى آید مخالف نخواهد بود.
تفسیر واقعی قرآن
تفسیر واقعی قرآن و شرح و بیان قرآن، تفسیرى است که از تدبر در آیات و استمداد در آیه به آیات مربوطه دیگر به دست آید؛ به عبارت دیگر در تفسیر آیات قرآنى یکى از سه راه را در پیش داریم:
۱. تفسیر آیه به تنهایى با مقدمات علمى و غیر علمى که در نزد خود داریم.
۲. تفسیر آیه به معونه روایتى که در ذیل آیه از معصوم رسیده اند.
۳. تفسیر آیه با استمداد از تدبر و استنطاق معناى آیه از مجموع آیات مربوطه و استفاده از روایت در مورد امکان.
طریق سوم، روشى صحیح برای تفسیر واقعی قرآن است که پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) و اهل بیت او در تعلیمات خود به آن اشاره فرموده اند؛ چنانکه پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) می فرماید: «ان القرآن لم ینزل لیکذب بعضه بعضا و لکن نزل لیصدق بعضه بعضا».[۲]و امیرالمومنین فرماید: «ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه على بعض».[۳]
از بیان گذشته روشن است که این طریقه غیر از طریقه اى است که در حدیث نبوى معروف: «من فسر القرآن برأیه فلیتبوء مقعده من النار؛[۴] هر کس قرآن را به راى و نظر خود تفسیر کند جاى خود را در آتش درست کند» از آن نهى شده است، زیرا در این روش قرآن با قرآن تفسیر مى شود نه با راى تفسیر کننده که به آن تفسیر به رای گفته شود.
طریق اول، قابل اعتماد نیست و در حقیقت از قبیل تفسیر به رأى مى باشد؛ مگر در جایى که با طریق سوم توافق کند.
تفسیر واقعی قرآن با کمک روایت
این طریق روشى است که علماى تفسیر در صدر اسلام داشتند و قرن ها رایج و مورد عمل بود و تاکنون نیز در میان اخباریین اهل سنت و شیعه معمول است.
محدویت روایات برای تفسیر واقعی قرآن
این طریقه، طریقه اى است محدود در برابر نیاز نامحدود؛ زیرا ما در ذیل ششهزار و چند صد آیه قرآنى صدها و هزارها سوالات علمى و غیرعلمى داریم؛ پاسخ این سوالات و حل این معضلات و مشکلات را از کجا باید دریافت نمود؟
آیا به روایات باید مراجعه نمود؟ در صورتى که آنچه نام روایت نبوى مى شود بر آن گذاشت، از طرق اهل سنت و جماعت به دویست وپنجاه حدیث نمى رسد. گذشته از این که بسیارى از آن ها ضعیف و برخى از آن ها منکر مى باشند.
اگر روایات اهل بیت را که از طرق شیعه رسیده در نظر آوریم درست است به هزارها مى رسد و در میان آن ها مقدار معتنابهى احادیث قابل اعتماد یافت مى شود؛ ولى در هرحال در برابر سوالات نامحدود کفایت نمى کند، گذشته از این که بسیارى از آیات قرآنى هست که در ذیل آن از طریق سنی و شیعه حدیث وارد نشده است.
نادیده گرفتن نیازهای علمی
ممکن است برای حل این مشکل گفته شود که به نیازهای علمی توجه نگردد تا نیازی به تفسیر نشود. مشکل این روش این است که در این صورت آیه «وَ نَزَّلْنا عَلَیکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیءٍ»[۵] با دلالت روشن تر از آفتاب خود چه معنا خواهد داشت؟
همچنین جمله «أَ فَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ»[۶] «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیکَ مُبارَکٌ لِیدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ؛[۷] کتابى است مبارک بر تو نازل کردیم براى این که آیاتش را تدبر کنند و ارباب عقول متذکر شوند»
و آیه: «أَ فَلَمْ یدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ یأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلِینَ؛[۸] آیا این سخن را تدبر نکرده اند یا به سوى ایشان چیزى (تازه) آمده که به سوى پدران گذشته شان نیامده بوده» چه مفهومى خواهد داشت؟
از این آیات به دست می آید که تفسیر واقعی قرآن با تدبر در آیات قرآن امکان پذیر است و احادیث محدود و برخی ضعیف ناتوان از تفسیر واقعی و قابل پسند قرآن است.
عرضه احادیث بر قرآن
احادیث عرضه اخبار به قرآن خود دلیل بر این است تفسیر واقعی قرآن توسط آیات قرآن امکان پذیر است.
از طرق عامه در حدیث پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) و از طرق خاصه در اخبار متواتر[۹] از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) و ائمه اهل بیت (علیهم السلام) عرضه اخبار به کتاب اللَّه وظیفه قرار داده شده، به موجب این اخبار، حدیث باید به کتاب خدا عرضه شود اگر موافق کتاب باشد به آن اخذ و عمل شود و اگر مخالف باشد طرح گردد.
بدیهى است مضمون این اخبار وقتى درست خواهد بود که آیه قرآنى به مدلول خود دلالت داشته باشد و محصل مدلول آن، که تفسیر آیه است داراى اعتبار باشد و اگر بنا شود که محصل مدلول آیه را خبر تشخیص دهد عرض خبر به کتاب، معناى محصلى نخواهد داشت.
این اخبار بهترین گواه است بر اینکه آیات قرآن مجید هم مانند سایر کلام دلالت بر معنا دارند و هم دلالت آنها با قطع نظر از روایت و مستقلا حجت است و به این ترتیب تفسیر واقعی قرآن با کمک خود آیات قرآن امکان پذیر است.
نتیجه
آنچه از بحث هاى گذشته روشن شد این است که تفسیر واقعی قرآن با غور در آیات امکان پذیر است و نیز وظیفه مفسر این است که به احادیث پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) و ائمه اهلبیت (علیهم السلام )که در تفسیر قرآن وارد شده مرور و غور کرده به روش ایشان آشنا شود پس از آن طبق دستورى که از کتاب و سنت استفاده شد به تفسیر قرآن بپردازد و از روایاتى که در تفسیر آیه وارد شده به آنچه موافق مضمون آیه است اخذ نماید.[۱]
علامه سید محمد حسین طباطبایی
پی نوشت ها
[۱]. قرآن در اسلام (طبع جدید)، ص ۷۷- ۸۱.
[۱]. نساء، آیه ۸۲۰
[۲]. الدر المنثور فى التفسیر بالماثور، ج۲، ص۸.
[۳]. نهج البلاغه ( للصبحی صالح)، ص ۱۹۲.
[۴].عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، ج۱، ۱۷۴.
[۵]. نحل، آیه ۸۹.
[۶]. نساء، آیه ۸۲ و محمد، آیه ۲۴.
[۷]. ص، آیه ۲۹.
[۸]. مؤمنون، آیه ۶۷.
[۹]. بحار الأنوار( ط- بیروت)، ج۲، ص ۲۲۱.
منابع
۱. قرآن کریم
۲. ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، محقق / مصحح: عراقى، مجتبى، قم، دار سید الشهداء للنشر، چ۱، ۱۴۰۵ق.
۳. سیوطى، عبدالرحمن بن ابىبکر، الدر المنثور فى التفسیر بالماثور، قم، کتابخانه عمومى حضرت آیت الله العظمى مرعشى نجفى (ره) ، چ ۱، ۱۴۰۴ ق.
۴. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه( للصبحی صالح)، قم، هجرت، چ۱، ۱۴۱۴ق.
۵. طباطبایى، محمدحسین، قرآن در اسلام (طبع جدید)، قم، بوستان کتاب ، چ ۳، ۱۳۸۸ ش.
۶. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار( ط- بیروت)، باب اختلاف اخبار. محقق / مصحح: جمعى از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چ۲، ۱۴۰۳ق.
منبع: برگرفته از: قرآن در اسلام (طبع جدید)، ص ۷۷- ۸۱.