- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
مقام امامت بالاتر از مقام نبوت است، با این حال مقام امامان (ع) بالاتر از مقام پیامبر اسلام (ص) نیست؛ زیرا پیامبر اسلام (ص) افزون بر مقام امامت دارای مقام رسالت بوده است. مقام امامت و مقام نبوت از مقام هایی هستند که در برخی انبیای عظام از سوی خداوند جمع می شوند.[۱]
جامعه انسانی برای هدایت و رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی نیاز به رهبران الهی دارند. خداوند متعال هیچ گاه بندگان خود را بدون هدایت رها نمی کند از این رو در طول تاریخ بشر پیامبرانی را برای هدایت آنان فرستاده است.
عقل انسان حکم می کند که این رهبران باید از سوی خداوند هدایت شده باشند تا بتوانند بشر را هدایت کنند. و هر کسی صلاحیت رهبری انسان را ندارد. قرآن کریم در این باره می فرماید:
«قُلِ اللَّهُ یَهْدی لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدى فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ[۲]؛ بگو: «تنها خدا به حق هدایت می کند! آیا کسى که هدایت به سوى حق مىکند براى پیروى شایسته تر است، یا آن کس که خود هدایت نمى شود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه مى شود، چگونه داورى مى کنید»
این آیه شریفه بر این مطلب تصریح دارد که انسان نباید از کسی که خود به هدایت شدن نیازمند است پیروی نماید. با توجه به این که هدایت کننده اصلی خداوند است، او کسانی را برای هدایت بشر می فرستد که از سوی خودش هدایت شده باشند و کسی که خود نیاز به هدایت شدن دارد، صلاحیت ندارد که دیگران را هدایت کند.
جمع شدن مقام امامت و مقام نبوت در برخی انبیا
خداوند حکیم انسان های والایی را برای هدایت و راهنمایی بشر برانگیخته و آنان را حامل پیام خویش برای افراد بشر قرار داده است. اینان همان پیامبران و رسولانند که واسطه جریان فیض هدایت از سوی خداوند به بندگان می باشند، این فیض از روزی که بشر شایستگی بهره گیری از آن را یافته، از جانب خدا نازل گردیده و تا عصر پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز ادامه داشته است.[۳]
البته این هدایت گران، به تناسب وظایفی که به عهده داشته اند دارای مقامات و درجات متفاوتی بودند، که باعث تفکیک بین مقام رسالت، نبوت و امامت شده اند.
در مورد تفاوت درجات رسولان قرآن کریم می فرماید: «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ ؛ بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم، برخی از آن ها خدا با او سخن می گفت، و بعضی را درجاتی برتر داد…»[۴]
و همچنین در مورد نصب برخی از پیامبران به مقام امامت، می فرماید: «وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ؛ و از آنان امامان (و پیشوایانی) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می کردند چون شکیبایی نمودند و به آیات ما یقین داشتند».[۵]
بنابراین با توجه به این آیات مقام امامت، نبوت و رسالت در یک پیامبر قابل جمع هستند. یعنی برخی از پیامبران همه این مقامات را داشته اند. اما مقام امامت می تواند در کسی که پیامبر و نبی نیست، از سوی خداوند به او اعطا گردد. مانند امامان معصوم اهل بیت (علیهماسلام).
دلیل برتری مقام امامت بر مقام نبوت
برتری مقام امامت بر مقام نبوت از آیه ای به دست می آید که درباره حضرت ابراهیم (علیه السلام) نازل شده است. خداوند می فرماید: «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ.[۶] ؛
به خاطر آورید هنگامی که خداوند ابراهیم را با وسائل گوناگونی آزمود، و او به خوبی از عهده آزمایش بر آمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهیم عرض کرد: از دودمان من (نیز امامانی قرار بده) خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی رسد. (تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند شایسته این مقامند)».
در تبیین این آیه شریفه امام صادق (علیه السلام) کلام متقن و محکمی این گونه بیان می کند:
«خداوند ابراهیم را بنده خاص خود قرار داد پیش از آن که او را نبی قرار دهد، و خداوند او را به عنوان نبی انتخاب کرد پیش از آن که او را رسول خود قرار دهد، و باز خداوند او را رسول خود انتخاب کرد، پیش از آن که او را به عنوان خلیل خود برگزیند و خداوند او را خلیل خود قرار داد پیش از آن که او را امام قرار دهد، هنگامی که همه این مقامات در حضرت ابراهیم (علیه السلام) جمع شدند خداوند فرمود:
«إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا؛ من تو را امام مردم قرار دادم». این مقام به قدری در نظر ابراهیم بزرگ جلوه نمود که عرض کرد: خداوندا از دودمان من نیز امامانی انتخاب کن، خداوند فرمود: «پیمان من به ستمکاران آن ها نمی رسد… یعنی شخص سفیه هرگز امام افراد با تقوا نخواهد شد…».[۷]
فرق نبوت و امامت و رسالت
از اشارات موجود در آیات و تعبیرات مختلفى که در احادیث وارد شده بر مىآید کسانى که از طرف خدا ماموریت داشتند داراى مقامات مختلفى بودند:
۱. مقام نبوت: یعنى دریافت وحى از خداوند، بنا بر این «نبى»کسى است که وحى بر او نازل مى شود و آنچه را به وسیله وحى دریافت مى دارد چنان که مردم از او بخواهند در اختیار آن ها مى گذارد.
۲. مقام رسالت: یعنى مقام ابلاغ وحى و تبلیغ و نشر احکام خداوند و تربیت نفوس از طریق تعلیم و آگاهى بخشیدن، بنا بر این رسول کسى است که موظف است در حوزه ماموریت خود به تلاش و کوشش بر خیزد و از هر وسیله اى براى دعوت مردم به سوى خدا و ابلاغ فرمان او استفاده کند، و براى یک انقلاب فرهنگى و فکرى و عقیدتى تلاش نماید.
۳. مقام امامت: یعنى رهبرى و پیشوایى خلق، در واقع امام کسى است که با تشکیل یک حکومت الهى و به دست آوردن قدرت هاى لازم، سعى مى کند احکام خدا را عملا اجرا و پیاده نماید و اگر هم نتواند رسما تشکیل حکومت دهد تا آنجا که در توان دارد در اجراى احکام مى کوشد.
ناگفته پیدا است که بسیارى از پیامبران مانند پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هر سه مقام را داشتند هم دریافت وحى مى کردند، هم تبلیغ فرمان هاى الهى، و هم در تشکیل حکومت و اجراى احکام تلاش مى کردند و هم از طریق باطنى به تربیت نفوس مى پرداختند.
کوتاه سخن اینکه: مقام امامت همان مقام رهبرى همه جانبه مادى و معنوى جسمى و روحانى و ظاهرى و باطنى است، امام رئیس حکومت و پیشواى اجتماع و رهبر مذهبى و مربى اخلاق و رهبر باطنى و درونى است.
از آنچه در بیان حقیقت امامت بیان شد به خوبى استفاده مى شود که ممکن است کسى مقام پیامبرى و تبلیغ و رسالت را داشته باشد و اما مقام امامت در او نباشد، این مقام، نیازمند به شایستگى فراوان در جمیع جهات است و همان مقامى است که ابراهیم (علیه السلام) پس از آن همه امتحانات و شایستگى ها پیدا کرد، و این آخرین حلقه سیر تکاملى ابراهیم بود.[۸]
وظایف و شئون مقام امامت
امامت و نبوت علاوه بر مقامات و وظایف مشترکی که دارند، دارای شئون اختصاصی می باشند. شان اختصاصی نبی، دریافت و ابلاغ وحی می باشد چنان که از شئون اختصاصی امام، هدایت مردم و رساندن آنان به مقصود است.
مرحوم علامه طباطبایی در بیان شئون اختصاصی امام می فرماید: امام آن شخص هادی است که از جنبه ملکوتی موجودات آن ها را رهبری می کند و مقام امامت یک نوع ولایت بر اعمال مردم است از نظر باطن که توام با هدایت می باشد، و هدایت در این جا به معنی رساندن به مقصد است نه تنها راهنمایی و ارائه طریق که کار پیغمبران و رسولان بلکه عموم مومنانی است که از راه موعظه و نصیحت مردم را به سوی خدا دعوت می کنند.[۹]
مقام امامت در حقیقت مقام حکومت و رهبری است که امت اسلامی در امور دنیایی و اجرای عملی احکام الهی به آن نیاز دارد. به عبارت دیگر مقام رسالت و نبوت مستلزم حکومت و رهبری نیست بلکه فقط مقام ابلاغ دستورات الهی و مقام ارشاد مردم است.
برخی از نو اندیشان با تمسک با آیاتی که درباره شأن رسالت انبیا و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در قران نقل شده حکومت را از پیامبران نفی می کنند. درحالی که همه پیامبرانی که مقام امامت داشته اند از جمله پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و نیز امامان معصوم این مقام برای تشکیل حکومت به آن ها داده شده است.
نتیجه گیری
از آنچه بیان شد این نتیجه به دست می آید که مقام امامت برتر از مقام نبوت و رسالت است و امام، کسی است که با تشکیل یک حکومت الهی و به دست آوردن قدرت های لازم، سعی می کند احکام خدا را عملا اجرا و پیاده نماید و اگر به هر دلیل نتواند رسما تشکیل حکومت دهد تا آنجا که توان دارد در اجرای احکام الهی می کوشد. اما نبی چنین وظیفه ای ندارد. به عبارت دیگر وظیفه امام اجرای دستورات الهی است در حالی که وظیفه نبی، ابلاغ این دستورات است.
نویسنده: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱] . امام شناسى، ج۱۰، ص۱۶۶.
[۲] . یونس، ۳۵.
[۳] . منشور عقاید امامیه، ص ۹۷.
[۴] . بقره، ۲۵۳.
[۵] . سجده،۲۴.
[۶] . بقره: ۱۲۴.
[۷] . الکافی، ج۱، ص ۱۷۵.
[۸]. تفسیر نمونه، ج۱، ۴۴۰- ۴۴۲.
[۹] . ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص ۴۱۱.
منابع
۱. قرآن کریم.
۲. حسینی تهرانی، سید محمد حسین، امام شناسى، مشهد، علامه طباطبایی، چ۳، ۱۴۲۶ق.
۳. سبحانی، جعفر، منشور عقاید امامیه، قم، موسسه امام صادق (ع)، ۱۳۷۶ش.
۴. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: موسوى، محمد باقر، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ۵، ۱۳۷۴ش.
۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ۴، ۱۴۰۷ق. محقق / مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد.
۶. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه ، چ ۱۰، ۱۳۷۱ ش.