- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
بوت حضرت مسیح (علیهالسلام) در کودکی و سخن گفتن آن حضرت در گهواره اختصاص به آن حضرت دارد و در میان پیامبران دیگر الهی چنین اتفاق خارق العاده ای رخ نداده است. تولد حضرت مسیح (علیه السلام)، و سخن گفتن آن حضرت در طفولیت و شیرخوارگی کاملا خارق العاده بوده است.
آن حضرت پس از ولادت بلا فاصله از نبوت خود خبر داده است. آیه ای که در سوره مریم از زبان خود حضرت عیسی (علیهالسلام) به عنوان معجزه الهی نقل شده تصریح بر نبوت حضرت مسیح (علیه السلام) در کودکی دارد. در این آیه شریفه حضرت عیسی در حالی که تازه متولد شده بود در مقام دفاع از مادر گرامی اش می فرماید: «قَالَ إِنىّ عَبْدُ اللَّهِ ءَاتَانىِ الْکِتَابَ وَ جَعَلَنىِ نَبِیا».[۱] یعنی من بنده خدایم او کتاب (آسمانى) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است!
عیسى (علیهالسلام) سخن خود را با جمله «إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ» آغاز کرد تا به عبودیت خود براى خدا اعتراف نموده، از غلو کنندگان جلوگیرى کند و حجت را بر آنان تمام سازد. در جمله «آتانِی الْکِتابَ» خبر داده که خداوند به او کتاب داده است و ظاهرا مقصود از آن همان انجیل است. در جمله «وَ جَعَلَنِی نَبِیا» نبوت خود را اعلام فرموده است.
این آیه شریفه بر نبوت حضرت مسیح (علیه السلام) در کودکی دلالت صریح دارد و همچنین با در نظر گرفتن این مطلب معلوم مى شود که عیسى (علیهالسلام) در آن روز تنها نبى بوده، و بعدها خداوند او را به رسالت برگزیده است و از ظاهر کلامش بر مى آید که در همان روز کتاب و نبوت به او داده شده، نه اینکه بخواهد از آینده خبر دهد.[۲]
انکار نبوت حضرت مسیح (علیه السلام) از سوی مسیحیان
به دلیل اینکه حضرت مسیح (علیهالسلام) به صورت معجزه آسا و بدون پدر از حضرت مریم (سلام الله علیها) به دنیا آمد و نیز بلافاصله پس از تولد، سخن گفت و از نبوت خود به مردم خبر داد، این مسئله باعث گردید که مسیحیان نبوت حضرت مسیح (علیه السلام) را انکار کرده و درباره او غلو نموده و آن حضرت را پسر خدا بدانند. خداوند برای رد این عقیده مسیحیان می فرماید:
«یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فی دینِکُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْیمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَهٌ انْتَهُوا خَیراً لَکُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ یکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ کَفى بِاللَّهِ وَکیلاً [۳]؛
اى اهل کتاب! در دین خود، غلو (و زیاده روى) نکنید و درباره خدا، غیر از حق نگویید. مسیح عیسى بن مریم فقط فرستاده خدا، و کلمه (و مخلوق) اوست، که او را به مریم القا نمود؛ و روحى (شایسته) از طرف او بود. بنابراین، به خدا و پیامبران او، ایمان بیاورید. و نگویید: « (خداوند) سه گانه است!» (از این سخن) خود دارى کنید که براى شما بهتر است. خدا، تنها معبود یگانه است؛ او منزه است که فرزندى داشته باشد؛ (بلکه) از آن اوست آنچه در آسمان ها و در زمین است؛ و براى تدبیر و سرپرستى آن ها، خداوند کافى است».
این آیه شریفه خاطرنشان می سازد که مسیح (علیه السلام) همچون سایر افراد انسان در رحم مادر قرار داشته و دوران جنینى را گذرانده و همانند سایر افراد بشر متولد شده است. او شیر خورد و در آغوش مادر پرورش یافت؛ یعنى تمام صفات بشرى در او بود. چگونه ممکن است چنین کسى که مشمول و محکوم قوانین طبیعت و تغییرات جهان ماده است خداوند ازلى و ابدى باشد. به خصوص کلمه «انما» که در آیه مورد بحث آمده است به این توهم نیز پاسخ مى گوید که اگر عیسى (علیه السلام) پدر نداشت مفهومش این نیست که فرزند خدا بود بلکه فقط فرزند مریم بود.
همچنین آیه شریفه از نبوت حضرت مسیح (علیه السلام) سخن می گوید. این موقعیت نیز تناسبى با الوهیت او ندارد. و نیز فرموده است عیسى (علیه السلام) «کلمه» خدا بود که به مریم القا شد. این تعبیر به خاطر آن است که اشاره به مخلوق بودن مسیح (علیه السلام) کند؛ همانطور که کلمات مخلوق خدا است و موجودات عالم آفرینش هم مخلوق خدا هستند.
همچنین همانطور که کلمات اسرار درون او را بیان مى کند و نشانه اى از صفات و روحیات خدا است، مخلوقات این عالم نیز روشنگر صفات جمال و جلال خدایند؛ به همین جهت در چند مورد از آیات قرآن به تمام مخلوقات اطلاق «کلمه» شده است (مانند آیات ۱۰۹ کهف و ۲۹ لقمان) منتها این کلمات با هم تفاوت دارند؛ بعضى بسیار برجسته و بعضى نسبتا ساده و کوچک اند، و عیسى (علیه السلام) مخصوصا از نظر آفرینش علاوه بر مقام رسالت برجستگى خاصى داشت؛ زیرا بدون پدر آفریده شد.[۴]
رسالت حضرت مسیح (علیه السلام)
نبوت حضرت مسیح (علیه السلام) مقدمه ای بر رسالت آن حضرت بوده است. حضرت عیسی مسیح (علیه السلام) در سن سى سالگى مبعوث به رسالت شد و سى ماه یا سه سال و نیم هم مردم را به دین خود دعوت فرمود و به آسمان رفت. آیه «َیکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً وَ مِنَ الصَّالِحِینَ»[۵] که می گوید آن حضرت در گهواره و در سن کهولت با مردم سخن می گوید، دلیل بر نزول او است که در سن کهولت می آید و به همان نحو با مردم سخن می گوید و در رکاب امام زمان (عج) دعوت به دین حق می نماید و اقتداء به آن حضرت می فرماید.
اینکه خداوند فرموده در سن کهولت از صالحین است شاید اشاره باشد به این معنى که آن وقت دیگر پیغمبر نیست؛ بلکه از شایستگان و تایید کننده و ترویج دهنده دین پیغمبر آخر الزمان است.[۶]
مسیحیان همانگونه که نبوت حضرت مسیح (علیه السلام) را نمی پذیرند، رسالت آن حضرت را نیز انکار نموده و بر این باور هستند که حضرت مسیح (علیه السلام) پسر خدا بوده و به زمین فرستاده شد تا گناه بشر را به جان بخرد و به صلیب کشیده شود. آنان اعتقاد دارند که آن حضرت از سوی یهودیان و امپراتوری روم به صلیب کشیده شد و دفن گردید و سه روز داخل قبر بوده و پس از سه روز دوباره زنده شده و به آسمان عروج نموده است.
اما از دیدگاه دین اسلام ایمان به نبوت حضرت مسیح (علیه السلام) در کودکی و نیز رسالت آن حضرت در بزرگسالی و اینکه آن حضرت دارای کتاب انجیل بوده است لازم دانسته شده و بدون این ایمان، ایمان به دین اسلام محقق نمی گردد. از دیدگاه قرآن حضرت مسیح (علیه السلام) تهدید به اعدام شد اما دشمانش موفق به این کار نگردید و خداوند او را به آسمان برده و به جای آن حضرت کسی دیگری اعدام گردیده است.
تفاوت بین نبوت حضرت مسیح (علیه السلام) و رسالت آن حضرت
تفاوت بین نبوت حضرت مسیح (علیه السلام) و رسالت آن حضرت از تفاوت بین نبوت و رسالت آشکار می گردد. نبوت حالتى است الهى و غیبى، که نسبتش به حالت عمومى انسان ها، یعنى درک و عمل آن ها نسبت بیدارى است به خواب که شخص نبى به وسیله آن، معارفى را درک مى کند و این ادراک و تلقى از غیب، همان است که در زبان قرآن وحى نامیده مى شود و آن حالتى که انسان از وحى مى گیرد نبوت خوانده مى شود. [۷] اما رسول عبارت است از انسانى که ملائکه اى از آسمان به سویش نازل شده دین خدا را به او ابلاغ و او به مردم ابلاغ می کند.[۸]
بنابراین نبی تا به رسالت مبعوث نشده باشد دین و شریعتی را به مردم ابلاغ نمی کند و هیچ رسالتی در این زمینه ندارد و زمانی این وظیفه از طرف خداوند بر او گذاشته می شود که به رسالت و ابلاغ دین مبعوث شود.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نیز قبل از بعثت نبی بوده است و از این رو قبل از نازل شدن اولین سوره از قرآن نماز مى خوانده، و خود بر طریق هدایت بوده و احیانا دیگران را هم امر به تقوا مى کرده، و این همان نبوت است، ولى رسالت نیست، و به همین جهت این وضع آن جناب را انذار ننامیده اند. پس پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) قبل از بعثت نبى بوده و نماز مى خوانده، با اینکه هنوز قرآن بر او نازل نشده بود، و سوره حمد که جزء نماز است نیامده و مامور به تبلیغ نشده بود.[۹]
نتیجه گیری
نتیجه مطالب فوق این شد که نبوت حضرت مسیح (علیه السلام) از کودکی آغاز شده است و نبوت حضرت مسیح (علیه السلام) در کودکی در قرآن کریم منعکس گردیده؛ اما درباره سایر پیامبران چنین مطلبی در قرآن وجود ندارد. هرچند ممکن است پیامبران الهی قبل از رسالت و بعثت، نبی باشند و با الهام از سوی خداوند وظایف خود شان را انجام دهند.
به هر حال پیامبران در زمان نبوت شان هیچ رسالتی به دوش ندارند. اما زمانی که به رسالت مبعوث گردند وظیفه هدایت دیگران به عهده آنان از سوی خداوند سپرده می شود. بنابراین اینکه قرآن از نبوت حضرت مسیح (علیه السلام) در طفولیت خبر می دهد، تا زمان رسالتش فقط نبی بوده است و و ظیفه هدایت دیگران به عهده او نبوده است.
نویسنده: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱] . مریم، ۳۰.
[۲] . ترجمه المیزان، ج۱۴، ص،۶۱.
[۳] . نساء، ۱۷۱.
[۴]. تفسیر نمونه، ج۴، ۲۲۱-۲۲۲.
[۵] . آل عمران، ۴۶.
[۶] . روان جاوید در تفسیر قرآن مجید ، ج۱، ص۴۱۷.
[۷] . ترجمه المیزان، ج۲، ص ۱۹۶.
[۸] . رک: ترجمه تفسیر المیزان ، ج۱۳، ص۲۷۸،
[۹] . ترجمه تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۸.
منابع
۱. قرآن کریم.
۲. تقفی تهرانی، محمد، روان جاوید در تفسیر قرآن مجید، تهران، برهان، چ۲، ۱۳۹۸ق.
۳. محمد حسین طباطبایی، ترجمه المیزان، ترجمه: موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چ۵، ۱۳۷۴ش.
۴. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چ ۱۰، ۱۳۷۱ ش.