- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 1 نظر
برهان تمانع از براهین مهم کلامی در اثبات یگانگی خداوند است. مطابق این برهان، هرگز تدبیر دو (یا چند) خدا و به طور کلی مدبر، به طور منسجم و استوار بر نظامی هماهنگ اجرا نمی شود.
اگر خدایانى جز خداى یگانه وجود داشته باشند، باید زمین و آسمان به تباهى افتند؛ ولى این چنین نیست. پس، جز خدا، خدایى نیست[۱] این برهان برگرفته از آیات قرآنى است.[۲]
برهان تمانع که گاه از آن به برهان ممانعت یا برهان وحدت و هماهنگى تعبیر مى کنند از دو مقدمه ترکیب یافته: نخست انسجام و وحدت و هماهنگى در جهان آفرینش و دیگر این که اگر بر این عالم دو یا چند قدرت حاکم باشد موجب بروز اختلاف و ناهماهنگى مى گردد و از آن جا که ما هیچ ناهماهنگى و ناموزونى در این جهان و قوانین حاکم بر آن نمى بینیم، درک مى کنیم که از مبدأ واحدى سرچشمه گرفته و به وسیله خالق یکتایى آفریده شده، و تدبیر و تنظیم می گردد.
پاسخ به دو سوال
سوال اول
این سوال را بسیارى مطرح کرده اند که تعدد مبدأ همیشه موجب بى نظمى نخواهد بود، ما گروه هایى را دیده ایم که با مشورت یکدیگر یک برنامه صحیح و هماهنگ را پیش مى برند، اگر فرض کنیم جهان خدایانى داشته باشد در صورتى این تعدد منشأ فساد در جهان می شود که آن ها به کشمکش و مبارزه با یکدیگر برخیزاند، اما اگر قبول کنیم آن ها افرادى حکیم و آگاه اند حتماً جهان را با نظم خاصى به کمک یکدیگر اداره می کنند.
پاسخ
این سوال و ایراد گرچه در آغاز جالب به نظر مى رسد ولى با دقت روشن مى شود که ناشى از عدم توجه به مفهوم تعدد شده است.
توضیح این که: هنگامى که مى گوییم خدایان متعدد، مفهوم آن این است که آنها از هر نظر یکى نیستند، چرا که اگر از تمام جهات یکى بودند تنها یک وجود مى شدند، به تعبیر دیگر: هرجا پاى تعدد و دوگانگى در میان است باید قبول کنیم که تفاوتى در کار است، والا محال است دو موجود از تمام جهات یکى باشد.
از سوى دیگر، همواره در میان فعل و فاعل تناسب و سنخیتى در کار است، هر فعلى از آثار وجود فاعل خویش است، و خواه ناخواه رنگ او را دارد، و به این ترتیب محال است دو فعل از دو فاعل سر بزند و از تمام جهات یکى باشد، همانگونه که محال است دو فاعل از نظر اراده و عمل یکسان باشند، و مسلما تفاوت هاى وجودى آن ها در اراده و عمل آن ها اثر می گذارد.
نتیجه این که ممکن نیست نظام واحد و خالى از دوگانگى از مبدأ متعددى سرچشمه گیرد.
اما آنچه درباره کارهاى گروهى و دسته جمعى گفته شد باید توجه داشت چنین کارهایى گرچه از یک نظم نسبى برخوردار است ولى هرگز نظم واقعى و مطلق را دارا نیست، این به خاطر آن است که افراد شورا براى این که بتوانند با یکدیگر همکارى کنند از مقدارى از خواسته ها، و تشخیص هاى خود، ناچار صرف نظر می کنند، نه این که تشخیص ها و خواسته هاى آن ها دائما یکى باشد.
به علاوه نظام هاى شورایى کمتر به صورت اتفاق کل کار مى کنند، بلکه غالبا تابع اکثریت هستند و این خود دلیل بر صحت مدعاى ما است.
اضافه بر این اکثریت همیشه افراد ثابتى نیستند، بلکه متبادل مى شوند، گاه اکثریت از هفت نفر، چهار نفراند، و گاه یکى از این ها به اضافه سه نفر دیگر، و چون اکثریت عوض مى شود ممکن نیست افعال آن ها یکسان گردد.
به این سه دلیل همیشه در نظام هاى شورایى ناموزونى هایى وجود دارد، ولى چون به نظم نسبى قانع هستند مى گویند منظم است!
در حالى که ما در عالم هستى نظم نسبى نمى بینیم، بلکه یک نظام و انسجام قطعى و کامل در آن مشاهده می کنیم.
به تعبیر دیگر: اگر براى جهان دو مبدأ فرض کنیم یا از جمیع جهات یکسان اند (در این صورت یکى مى شوند) یا از تمام جهات مختلف و متباین اند (در این صورت خلقت و تدبیر آن ها در دو نقطه مقابل قرار خواهد گرفت) و اگر در پاره اى از جهات شبیه، و در پاره اى از جهات متفاوت باشند همان تفاوت و امتیاز در فعل آن ها اثر مى گذارد چرا که فعل بازتاب وجود فاعل و سایه هستى او است.
سوال دوم
در اینجا سوال دیگرى با توجّه به جمله «وَ لَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ» که در آیات فوق آمده، مطرح مى شود، و آن این که: چگونه ممکن است بین خدایانى که آن ها را حکیم فرض می کنیم کشمکشى روى دهد، و بعضى بخواهند بر بعضى دیگر تفوق جویند؟ چرا جمعى از مفسران آن ها را همچون دو سلطان خود خواه در یک زمان فرض کرده اند که همواره در میان آن ها کشمکش به خاطر تضاد منافع وجود دارد.
پاسخ
این سوال از اینجا ناشى شده که تصور کرده اند اختلاف در میان دو مبدأ همیشه باید ناشى از هواى نفس و خودخواهى باشد، در حالى که اختلاف مى تواند ناشى از تفاوت در تشخیص و تصمیم و اراده باشد که در میان دو فرد- هرکس باشد- حتمى است.
باز لازم مى دانیم این حقیقت را تکرار و تأکید کنیم که وقتى دو مبدأ براى جهان فرض کردیم معناى دوگانگى آن است که آن ها داراى دو وجودند که قطعاً در پاره اى از جهات با هم متفاوت هستند، وگرنه یک وجود خواهد شد با این حال فعل آن ها ممکن نیست یکى باشد.
به این ترتیب این یکى تکامل جهان و نظم و تدبیر صحیح را در چیزى مقرر مىدارد و آن دیگر تکامل و نظم را در چیز دیگر، و اگر تصور شود هر دو ممکن است از تمام جهات کامل باشند اشتباه بزرگى است، چرا که هنگامى که دوگانگى فرض شد هرکدام فاقد کمالات ویژه دیگرى است.
بنابراین کمال مطلق براى آن ها متصور نیست، بلکه نقصان نسبى آن ها حتمى است، پس تعجب نیست که علم و اراده و قدرت آنها مختلف باشد، و هر کدام بخواهند جهان را بر طبق آنچه که فیض کامل مى دانند اراده کنند.
برهان وحدت و تمانع در روایات اسلامى
دلیل فوق با بیان روشن و فشرده اى در روایات اسلامى آمده است؟ در حدیثى مى خوانیم هشام بن حکم از امام صادق (علیه السلام) پرسید: «ما الدَّلِیْلُ عَلى انَّ اللَّه واحِدٌ؟»: «چه دلیلى داریم به این که خداوند یگانه است؟».
امام (علیه السلام) در پاسخ فرمود: «اتِّصالُ التَّدْبِیْرِ، وَ تَمامُ الصُّنْعِ کَما قالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: لَوْ کانَ فیهِما آلِهَهٌ الَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا»: «انسجام و پیوستگى تدبیر جهان، و کامل بودن آفرینش، دلیل بر این معنا است، همانگونه که خداوند متعال فرموده: «اگر در زمین و آسمان خدایانى جز «اللَّه» بودند به فساد و تباهى کشیده می شدند».[۳]
در حدیث دیگرى که مرحوم کلینی در کافى از هشام نقل کرده است می خوانیم:
امام صادق (علیه السلام) در پاسخ مرد زندیقى در زمینه توحید ضمن بیان مشروحى فرمود: «لَمّا رَأَیْنَا الْخَلْقَ مُنْتَظَماً وَ الْفُلْکَ جارِیاً وَ التَّدبِیَر واحِداً وَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دَلَّ صِحَّهُ الأَمْرِ وَ التَّدْبِیرِ وَ ائتِلافِ الأَمْرِ عَلى انَّ الْمُدَبِّر واحِدٌ»:
«هنگامى که مشاهده مى کنیم آفرینش منظم است، و کواکب در مدارات خود در حرکت اند، و تدبیر جهان واحد است، و شب و روز و خورشید و ماه طبق برنامه منظمى گردش دارند، این سلامت تدبیر، و به هم پیوستگى امور، نشان مىدهد که مدبر آن ها یکى است».[۴]
پی نوشت ها
[۱] . مبدا و معاد، جوادى آملى/ ۱۴۳
[۲] . انبیاء/ ۲۲؛ ملک/ ۳
[۳] . تفسیر برهان، جلد ۳، صفحه ۵۵، حدیث ۲
[۴] . تفسیر برهان، جلد ۳، صفحه ۵۵، حدیث ۱
برنامه خیلی عالی برای همه