- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
گفتار پنجم:ترک امر به معروف و نهی از منکر
از آنجا که این دو فریضه بر مسلمانان واجبند، طبعاً ترک آنها نیز حرام است. در روایتها و احادیثی که از نظر گذشت، مذموم بودن ترک این فریضه به خوبی مستفاد میگردد؛ بویژه روایتهای مربوط به گفتار و جواب امر به معروف و نهی از منکر و دیگر مباحث گذشته و آتی که به دنبال خواهد آمد. در اینجا دسته دیگری از کلمات و سخنان وارد شده از حضرت امیر (علیهالسلام)، را ارائه مینماییم که بیشتر اختصاص دارند به ترک امر به معروف و نهی از منکر، آثار مترتب بر این ترک و همچنین علل و عواملی که انسانها را وادار به ترک این فریضه مینماید. لذا این بحث را در دو قسمت بیان میکنیم.
الف. آثار ترک امر به معروف و نهی از منکر:
۱. «اذا لم یأمروا بالمعروف و لم ینهوا عنالمنکر، لم یتبعوا الاخیار من اهل بیتی:[۱] هر که مردم به معروف و نهی از منکر نکنند، در آن هنگام است که از نیکان و برگزیدگان اهل بیت من پیروی نمیشود». بزرگترین خطر و ضرری که در اثر ترک امر به معروف و نهی از منکر متوجه جامعه اسلامی میشود، این است که مسلمانان از نیکان اهل بیت تبعیت و پیروی نمیکنند و در عوض تابع نااهلان و فاسدان خواهند گردید. بنابراین، یکی از آثار سوء ترک این فریضه، گمراهی و ضلالت است که گرفتار جامعه میشود؛ چرا که دنبالهرو هادیان و راهنمایان معصوم و امین نگردیده و زمام امور خود را به دست افراد ناباب خواهند داد؛ همانگونه که در صدر اسلام و پس از رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهو آله و نیز پس از شهادت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، این اتفاق افتاد.
۲. «انالله لم یلعن القرن الماضی بین ایدیکم الا لترکهم الامر بالمعروف و النهی عن المنکر. فلعنالله السفهاء لرکوب المعاصی و الحکماء لترک التناهی:[۲] خداوند افراد قرن گذشته و پیش از شما را لعن نکرد مگر به خاطر اینکه آنان امر به معروف و نهی از منکر را ترک کردند. لذا خداوند نادانها را به خاطر ارتکاب معاصی و حکما و دانشمندان را به دلیل ترک تناهی و باز نداشتن گناهکاران مورد لعن قرار داده است».
۳. «لا تترکوا الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فیولی علیکم شرارکم ثم تدعون فلا یستجاب لکم:[۳] امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید؛ زیرا بدان بر شما مستولی میشوند و آنگاه دعا میکنید(برای نجات از آن وضع. ولی دعای شما مستجاب نمیشود».
۴. «ایها الناس لولم تتخاذلو عن نصرالحق و لم تهنوا عن توهین الباطل، لم یطمع فیکم من لیس مثلکم و لم یقو من قوی علیکم:[۴] ای مردم، اگر در یاری حق پستی به خرج نمیدادید و در تحقیر و کوچک کردن باطل سستی نمیکردید، هرگز کسی که از شما نسبت به شما طمع نمیورزید و هیچگاه فرد قوی بر شما مسلط نمیگشت».
۵. «انما هلک من کان قلبکم حینما عملوا بالمعاصی و لم ینهاهم الربانیون و الاحبار عن ذلک … فنزلت بهم العقوبات:[۵] گذشتگان به این دلیل هلاک شدند که مرتکب گناه میشدند و رهبران و پیشوایان مذهبی، آنان را از منع نمیکردند … لذا مجازاتهای خداوند شامل حالشان گردید».
۶. «انهم لما تمادوا فی المعاصی و لم ینهاهم الربایون و الاحبار عن ذلک، نزلت بهم العقوبات:[۶] آنگاه که پیشینیان تمایل به گناه پیدا کردند و پیشوایان مذهبی و پرهیزگارانشان آنان را از گناه باز نداشتند، عقوبتها بر آنان نازل گردید».
۷. «ظهر الفساد فلا منکر مغیر و لا زاجر مزدجرا فبهذا تریدون ان تجاورواالله فی دار قدسه و تکونوا اعز اولیائه؟ هیهات لا یخدعالله عن جنته و لا تنال مرضاته الا بطاعه: فساد آشکار شده است اما کسی نیست که آن را تغییر دهد و بازدارندهای نیست که آن را باز دارد. آیا اینگونه میخواهید در منزلگاه قدس الهی با خداوند مجاور و همنشین شوید و از عزیزترین اولیای او به حساب آیید؟ هرگز! خداوند را در مورد بهشتش نمیتوان گول زد و جز با اطاعت نمیتوان رضای او را به دست آورد».
با جمعبندی روایتها و احادیثی که گذشت، در مجموع از دیدگاه امام علی (علیهالسلام)، آثار زیر ناشی از ترک فریضه امر به معروف و نهی از منکر خواهد بود:
۱. عدم پیروی از اهلبیت و دنبال نااهلان رفتن(گمراهی.؛
۲. لعنت خداوند که شامل هر دو قشر سفیه و عالم جامعه خواهد شد؛
۳. مستولی شدن بدان و انسانهای شرور جامعه بر دیگران؛
۴. عدم استجابت دعا؛
۵. به طمع افتادن بیگانگان و اقویا در مورد مسلمانان؛
۶. هلاکت مردم و سرازیر شدن سیل بلاها بر آنان؛
۷. عدم امکان مجاورت و همنشینی با خداوند؛
۸. عدم امکان اینکه انسان جزء اولیای عزیز خداوند بشود؛
۹. بیخاصیتی انسان(میت الاحیاء..
نکته اخیر را قبلاً در بحث مراتب امر به معروف و نهی از منکر در حدیث شماره «۳» قسمت «الف» گفتار چهارم مورد بحث قرار دادیم و سایر نکات هشتگانه مذکور نیز در چند روایت اخیر نهفته است.
ب. علت ترک امر به معروف و نهی از منکر
این موضوع دارای دامنه وسیع و گستردهای است و به همین دلیل بسیار جای تأمل دارد؛ چراکه انسان پس از این همه تأکیدات که در شرع اسلام نسبت به اهمیت و فضیلت امر به معروف و نهی از منکر و همچنین آثار و برکات اجرای آن و نیز آثار و عواقب سوء ترک آن شده است، همچنان بیتوجهی کرده و از انجام آن سرباز میزند. در اینجا در حد اختصار و با استعانت و استمداد از کلمات پر مغز امیرالمؤمنان، مطالبی را در خصوص علت ترک این فریضه عرضه میداریم.
۱. «ان الامر بالمعروف و النهی المنکر لا یقربان من اجل و لا ینقصان من رزق: امر به معروف و نهی از منکر نه مرگی را نزدیک میکند و نه موجب کاستی رزق و روزی میگردد». این کلام امیرالمؤمنین گویا در جواب یک سؤال مطرح شده است و آن اینکه «آیا امر به معروف و نهی از منکر موجب ضرر جانی و یا مالی میگردد؟» که حضرت عقیدهای برخلاف آن را مطرح مینمایند. این معنا مجموعاً سهبار دیگر در قول آن حضرت(با اندکی تفاوت.، بیان گردیده است.[۷] بنابراین مهمترین عامل بازدارنده مسلمانان از اجرای فریضه مقدس امر به معروف و نهی از منکر از نظر روانی براساس دیدگاه امام علی (علیهالسلام)، عبارت از «بیم و خوف جانی و ترس از ضرر مالی» است.
گفتار ششم: امر به معروف و نهی از منکر و اقامه حدود
در روایتهای شماره ۲و ۳ قسمت «الف» گفتار اول و شماره «۲» قسمت «د» گفتار اول و حدیث قسمت «ب» گفتار سوم ملاحظه شد که گاهی فریضهی امر به معروف و نهی از منکر با فریضهی دیگری به نام «اقامهی حدود» یا «حفظ حدود» و یا «اقامهی امر خداوند» تکمیل گردیده است. روشن است که اقامه حدود خود نوعی نهی از منکر میباشند منتها این مرتبهی از نهی از منکر، دارای ویژگی خاصی است و به همین علت در کتابهای فقهی باب خاصی به آن اختصاص یافته است.[۸] اقامه حدود خود دارای شرایط خاصی میباشد و وظیفهی همگانی نیست؛ بلکه به عهدهی فقها، حاکمان شرع و رهبران جامعه است که به اقامه حدود الهی بپردازند.
در روایت دوم از قول حضرت علی، (علیهالسلام) آوردیم که فرمود: «غایت دین، امر به معروف و نهی از منکر و اقامه حدود است». در روایت سوم فرمود: «قوام شریعت به امر به معروف، نهی از منکر و اقامه حدود است». در روایت دهم آمده است که آن حضرت فرمود: «هرکس سه خصلت در او باشد از شر دنیا و آخرت در امان است: امر به معروف، نهی از منکر و حفظ حدود الهی». حفظ حدود الهی که در اینجا بیان گردیده است، از «اقامه حدود» عامتر بوده و با امر به معروف و نهی از منکر بیشتر مطابقت دارد. در روایت شانزدهم، حضرت همگان را به مسابقه برای اقامهی حدود الهی و امر به معروف فرا میخواند. و بالاخره در حدیث قسمت «ب» گفتار سوم، صفات اقامهکننده امر خداوند را اینگونه برشمرد:
۱. مدارا نمیکند؛
۲. سازش نمیکند؛
۳. از مطامع و حرص و آز تبعیت نمیکند. اقامه امر خداوند نیز اصطلاحی عام و دربر گیرندهی امر به معروف، نهی از منکر و اقامه حدود است.
گفتار هفتم: امر به معروف و نهی از منکر و جهاد
از دیدگاه امام علی (علیهالسلام)، امر به معروف و نهی از منکر هر یک شعبهای هستند از شعب جهاد.
۱. «الایمان علی اربع دعائم: علی الصبر و الیقین و العدل و الجهاد … و الجهاد منه علی اربع شعب: علی الامر بالمعروف و النهی عن المنکر و الصدق فی المواطن و شنآن الفاسقین:[۹] ایمان بر چهار پایه استوار است: صبر، یقین، عدل و جهاد.(آنگاه حضرت به ترتیب برای هر پایه، چهار شعبه را برمیشمارد تا به جهاد میرسد. جهاد چهار شعبه است: امر به معروف، نهی از منکر، صدق و راستی در هر حال و دشمنی با فاسقان». در روایت شماره پنج که شرح آن گذشت نیز دیدیم که حضرت، ارزش امر به معروف و نهی از منکر را از همه اعمال نیک و حتی جهاد در راه خدا بالاتر میداند. در روایت شماره ۳۷ قسمت «ج» گفتار سوم نیز ملاحظه شد که حضرت پس از آنکه خطاب به امام حسن (علیهالسلام)، در وصیتنامهاش فرمود: «و أمر بالمعروف تکن من اهله» و پس از آن فرمود: «و انکر المنکر بیدک و لسانک و باین من فعله بجهدک»، در ادامهی موضوع، جهاد را به میان کشیده و میفرماید: «و جاهد فیالله حق جهاده و لا تأخذک فیالله لومه لائم» لذا ارتباط تنگاتنگ امر به معروف و نهی از منکر با جهاد و ارزش والای هر یک از این فرایض به خوبی در گفتار آن امام مشهود است.
گفتار هشتم: امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت
نصیحت شیوهای است که در امر به معروف و نهی از منکر لسانی باید مورد توجه آمر و ناهی باشد و از این ابزار به خوبی در راه هدف مقدسش استفاده نماید. همچنین از آنجا که همه انسانها جایزالخطا هستند، طبعاً همگی نیازمند نوعی نصیحت از جانب همرزمان خود میباشند. در میان آثار و روایتهای رسیده از امام علی (علیهالسلام)، تعابیر و مطالب بسیار مغتنم و نغزی در خصوص ارزش نصیحت و همچنین نصیحتپذیری وجود دارد که در اینجا چشمهای از آن را ذکر میکنیم:
۱. «لا خیر فی قوم لیسوا بناصحین و لایحبون الناصحین:[۱۰] قومی که ناصح نباشند و نصیحتکنندگان را دوست نداشته باشند، هیچ خیری در بین آنها نیست».
۲. «النصح ثمره المحبه:[۱۱] نصیحت میوه محبت است».
۳. «من قبل النصیحه أمن الفضیحه:[۱۲] کسی که پذیرای نصیحت باشد، از رسوایی در امان است».
۴. «من اکثر التوفیق الاخذ بالنصیحه:[۱۳] بیشترین توفیق در قبول نصیحت است».
۵. «من ساتر عیبک فهو عدوک: کسی که عیب ترا پنهان دارد، دشمن توست».
احادیث مذکور در کوتاهترین و موجزترین کلمات به بهترین نحو، ارزش فضیلت نصیحت، نصیحتکنندگان، نصیحتپذیران، دوستداران ناصحان و همچنین عدم پنهان نمودن عیبهای دیگران را بیان میکند.
گفتار نهم ـ امر به معروف و نهی از منکر عامه نسبت به خاصه و حکام
همانطور که در ضمن حدیث شمارهی ۵ قسمت «الف» گفتار اول آورده شد؛ آن حضرت تمام کارهای نیک و حتی جهاد در راه خداوند را در مقابل امر به معروف و نهی از منکر همانند قطرهی آبی در برابر دریایی پهناور دانستند. در ادامهی این کلام نورانی مطلب عجیبی را بیان میدارند و اضافه مینمایند که از امر به معروف و نهی از منکر بالاتر هم داریم و آن، گفتن سخن حق نزد حاکم ظالم است.
۱. «… و افضل من ذلک کله کلمه عدل عند امام جائر:[۱۴] بالاتر از همه اینها اعمال نیک، جهاد در راه خدا، امر به معروف و نهی از منکر، سخن عادلانهای است که در مقابل پیشوای ظالم گفته شود». آن حضرت در جای دیگر به مردم میگویند: «من دو حق بر گردن شما دارم؛ اول وفای به بیعت و دوم نصیحت کردن من به صورت آشکار و پنهان است»
۲. «و اما حقی علیکم فالوفاء بالبیعه و النصیحه فی المشهد و المغیب:[۱۵] حق من بر شما وفای به بیعت و نصیحت آشکار و نهان است». بنابراین از منظر امام، عامهی مردم و آحاد جامعه نه تنها وظیفه دارند که مقابل پیشوای ظالم بایستند و او را از معصیت باز دارند، بلکه در مقابل پیشوای عادل و معصومی همچون خودش هم حق دارند او را نصیحت کنند و بالاتر از آن، اینکه این نصیحت یک تکلیف است و حق امام بر مردم است که باید مردم آن را ادا نمایند! در جایی دیگر به مردم تذکر میدهد که اگر به این وظیفه و حق و حق خود یعنی امر به معروف و نهی از منکر نسبت به حاکم عمل نکنند، مستوجب عقوبت و مجازات الهی خواهند بود.
۳. «انالله لا یعذب العامه بذنب الخاصه اذا عملت الخاصه بالمنکر سراً من غیر أن لا تعلم العامه. فاذا عملت الخاصه بالمنکر جهاراً فلم تغیر ذلک العامه استوجب الفریقان العقوبه منالله عزوجل:[۱۶] هرگاه خاصه بطور پنهانی و به گونهای که عامه نفهمند مرتکب منکر شوند، خداوند عامه را عذاب نمیدهد. ولی اگر خاصه بطور علنی و آشکار مرتکب منکر گردند و عامه برای تغییر و اصلاح آنان اقدام نکنند، هر دو گروه(عامه و خاصه. سزاوار عقوبت و مجازات خداوند عزوجل میباشند».
بنابراین عوام مردم نسبت به گناهان خواص چنانچه پنهانی و غیرعلنی صورت بگیرد، به گونهای که همگان از آن آگاه نگردند. مسئولیت و تکلیفی نداشته و خدای متعال نیز آنان را از این نظر مستوجب عقاب نمیداند. اما آن زمان که خواص جامعه بطور علنی و آشکارا مرتکب اعمال ناشایست گردند، وظیفهی عموم مردم است که نهی از منکر نمایند و مانع از ارتکاب معاصی و منکرات گردند. اگر در این حال عامه وظیفهی خود را انجام نداده و به بهانهای زمینه را برای معصیت خاصه از بین نبرده و آنان را نهی از منکر نکنند، هر دو گروه(عامه و خاصه. استحقاق عقاب و عذاب الهی را پیدا نموده و خداوند و خداوند عزوجل آنان را مجازات خواهد کرد.
گفتار دهم. خلاصه و نتیجه بحث
دیدیم که امام اول شیعیان و مولای متقیان، امر به معروف و نهی از منکر را «افضل اعمال لق»، «غایت دین»، «قوام شریعت»، «صفت خداوند» و «بالاتر از همهی اعمال نیک و جهاد در راه خداوند» معرفی مینماید که همگی دلالت بر فضیلت این فریضه دارد. همچنین ملاحضه کردیم که در خصوص آثار و برکات این دو فریضه فرمود که آمر به معروف در زمره «اهل معروف» قرار میگیرد و به مؤمنان پشتگرمی میدهد. ناهی از منکر نیز بینی کفار و منافقان و فاسقان را به خاک مالیده از مکر و نیرنگ آنان در امان میماند. سلامت دنیا و آخرت، ثواب مضاعف و اجر فراوان از دیگر فواید اجرای امر به معروف و منکر است. علاوه بر آن، حضرت امر به معروف و نهی از منکر را معیار سنجش اعمال و نیز شایسته و سزاوار مسابقه و رقابت میدانند. همهی این مطالب را برای بیان اهمیت امر به معروف و نهی از منکر و اثبات جایگاه ویژه و خاص آن در بین سایر فرایض ذکر نمودیم.
آنگاه مسأله وجوب امر به معروف و نهی از منکر(صرفنظر از اهمیت فراوانی که برای آن ذکر کردیم. مورد بحث قرار گرفت و با بیان چهار روایت از آن امام بزرگوار، وجوب این دو فریضه مورد تأکید قرار گرفت. عامل بودن آمر و ناهی، سازشناپذیری و بیتوجه بودن به ملامت دیگران در راه اجرای فریضهی امر به معروف و نهی از منکر، از خصوصیات بارزی هستند که از دیدگاه امام علی (علیهالسلام)، لازم است آمر و ناهی آنها را مراعات کند. مراتب سهگانهی امر و نهی(قلبی، لسانی، یدی. و ارزش و اعتبار یکی از آنها به خوبی در کلام علی (علیهالسلام)، مورد توجه و عنایت قرار گرفته و در این میان، مرتبهی اول، که اساس و مبنای دیگر مراتب است، بیشتر مورد اهتمام آن حضرت قرار گرفته است و از دیدگاه امام، کسی که امر به معروف و نهی از منکر را در مرتبه قلبی ترک نماید، مردهای در بین زندگان است.
در بحثی دیگر، خطرات ترک امر به معروف و نهی از منکر و علت و عامل اصلی ترک این فریضه را از دیدگاه امام بیان نمودیم. از جمله آثار و خطرات ترک امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از: گمراهی، لعن خداوند، حاکمیت اشرار، عدم استجابت دعا، نفوذ بیگانگان و اقویا در امور مسلمانان، نازل شدن بلاها و هلاکت مردم، عدم امکان مجاورت و همنشینی با خداوند برای بندگان و اولیای الهی. در گفتارهای دیگر رابطهی امر به معروف و نهی از منکر نسبت به «اقامهی حدود»، «جهاد» و «نصیحت» بیان شد. در پایان نیز کلمات گهربار دیگری را از آن حضرت درخصوص این موضوع که عوام مردم وظیفه دارند حکام و خواص را نهی از منکر نموده و در برابر خطاها و منکرات آنها ساکت ننشینند، آوردیم.
پینوشت:
[۱]. الآمدی. پیشین، ج ۱، ص ۲۸۶، شماره ۱۷۶.
[۲]. فیضالاسلام. پیشین، خطبه ۲۳۴، ص ۸۰۸.
[۳]. ابنمیثم. پیشین، نامه ۴۶، ص ۵۳۵.
[۴]. همان، خطبه ۱۶۵، ص ۳۴۹.
[۵]. کورانی، علی. امر به معروف و نهی از منکر. دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۱ ش، تهران، چاپ ششم، ص ۲۱.
[۶]. مشکینی. پیشین، ص ۷(به نقل از وسائل باب ۱ ح ۷.
[۷]. دشتی. پیشین، خ ۱۲۹، ص ۲۴۶.
[۸]. الآمدی. پیشین، ج ۱، ص ۲۳۸، شماره ۲۷۲.
[۹]. دشتی. پیشین، خ ۱۵۶، ص ۲۹۰. عبده. پیشین، حکمت ۳۷۴، ص ۷۴۶. الخرازی، السیدمحسن. الامر بالمعروف و النهی عن المنکر. مؤسسه النشر الاسلامی، قم: ۱۴۱۵ ه ق، ص ۲۷(به نقل از کافی ۵/۵۷..
[۱۰]. از جمله بنگرید به: المحقق الحلی، جعفربن الحسن، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و احرام. مطبعه الاداب فیالنجف الاشرف، ۱۳۸۹ ه/ ۱۹۶۹ م، ج ۱، ص ۳۴۴ و دیگر کتب فقهی که معمولاً در مباحث خود ترتیب محقق حلی را رعایت نمودهاند.
[۱۱]. الکلینی. پیشین، ج ۳، صص ۸۴ ـ ۸۵؛ دشتی. پیشین، حکمت ۳۱، ص ۶۲۸ ـ ۶۳۰.
[۱۲]. علیزاده. پیشین، ص ۱۱۶، به نقل از میزان الحکمه ۱۰ /۶۱.
[۱۳]. همان.
[۱۴]. همان، ص ۱۱۸(به نقل از غررالحکم و میزان الحکمه ۱۰/ ۵۹..
[۱۵]. همان، ص ۱۱۹(به نقل از غررالحکم و میزان الحکمه۱۰/۶۰..
[۱۶]. عبده. پیشین، حکت ۳۷۴، ص ۷۴۶؛ الآمدی. پیشین، ج ۱، ص ۲۳۸، شماره ۲۷۲.
منبع: شبکه تحلیلی نخبگان