- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
خرافه گرایی و افسانه پرستی یک از پدیده هایی است که ریشه در تاریخ بشریت دارد. خرافه گرایی از جمله پدیده هایی است که حتی جامعه اسلامی را هم به دلیل جهل و نادانی تهدید می کند.
ایمان و اعتقاد از مشخصات خاص انسان است. گرایش انسان به دین و مسائل اعتقادی هرچند باطل علت فطری دارد. تاریخ و آثاری برجای مانده از ادیان کهن و ابتدایی، گواه بر این است که بشر متناسب با فهم و درک خود پیوسته چیزی را مقدس شمرده و آن را می پرستیده است. حتی اعتقاد به رب النوع و پرستش بت ها از فطرت انسان نشات می گیرد. و ادعای ربوبیت پادشاهان و حاکمان نیز مبتنی بر سوءاستفاده از فطرت انسان است.
به این معنا که برخی از سلاطین و دیکتاتورها از اعتقاد فطری عوام سوء استفاده نموده و در شئون مختلف زندگی مردم تصرفاتی نموده و رفته رفته به طمع به دست آوردن مقام الوهیت می افتادند و خود را در سلک ارباب جا می زدند.[۱]
ناگفته پیداست سننى که در بین طوایف بشرى دایر است بسیار مختلف و به هر انشعابى که بتوان تصور کرد منشعب است، لیکن اگر به سابقه و عهد قهقراى آن ها مراجعه کنیم خواهیم دید که همگى آن ها میل به یگانگی مبدا دارند، مانند این که ریشه همه آن ها یکى بوده است، و همگى به فطرت ساده انسانى که همان توحید است منتهى مى شوند و از آنجا آب مى خورند. بنابراین مى توان گفت دین توحید، پدر ادیان و ادیان حق و باطل فرزندان خلف و ناخلف این پدر اند.[۲]
اما انسان به علت جهل و نادانی گرفتار خرافات و انحرافات اعتقادی و حتی بت پرستی می شود و مسائل و پدیده هایی را در زندگی به وجود می آورند که از نظر عقل به هیچ وجه قابل توجیه نیستند. به همبن دلیل خدای متعال برای هدایت بشر و جلوگیری از خرافه گرایی و افسانه پرستی ، پیامبرانی را فرستاده است.
امام علی (علیهالسلام) در خطبه اول نهجالبلاغه غایت ارسال رسل را چنین بیان فرموده است: «فبعث فیهم رسله… لیستأدوهم میثاق فطرته و یذکّروهم منسىّ نعمته و یحتجّوا علیهم بالتّبلیغ و یثیروا لهم دفائن العقول»؛
خداوند پیامبران را یکى بعد از دیگرى فرستاد تا اداى میثاقى را که در فطرت انسان است از مردم بخواهند و آن را به فعلیت برسانند؛ و آنان را وادار کنند که به قولش عمل کنند و نعمت هاى خدا را که مورد غفلت و نسیان بشر است به یاد بشر بیاورند و بشر را توجه بدهند به چیزى که از آن غافل است و نیز مردم را تبلیغ کرده و رسالت خودشان را به مردم ابلاغ نموده و بر مردم اتمام حجت کنند و آنان را آگاهی دهند که در عمق روح و در اعماق عقل و ضمیر باطن آنان گنج هایی وجود دارد.[۳]
معنای خرافه و افسانه
خرافه در لغت به سخن دروغ زیبا و دلپذیر گفته می شود.[۴] اما در حوزه دین و آموزه های آن، خرافه گرایی به پیروی از دینی گفته می شود که برای حقانیت خود دلیل منطقی و عقلی نداشته باشد؛ زیرا آراء و عقایدى که انسان براى خود انتخاب مى کند، یا تنها افکارى نظرى است که مستقیما و بدون واسطه، هیچ ربطى به عمل ندارد، مانند ریاضیات و طبیعیات و علوم ما وراء الطبیعه و یا افکارى است عملى که سروکارش مستقیماً با عمل است، مانند مسائل مربوط به خوبى و بدى اعمال و این که چه عملى را باید کرد و چه عملى را نباید کرد.
در قسم اول، راه تشخیص افکار صحیح از افکار و عقاید ناصحیح، تنها پیروى علم و یقینى است که از راه برهان و یا حس دست می دهد. در قسم دوم، راه منحصر در تجربه است؛ یعنى آن عملى را صحیح بدانیم که ببینیم سعادت انسان را تامین مى کند و یا حد اقل در تامین آن نافع است و آن عملى را باطل بدانیم، که ببینیم یا به شقاوت آدمى منجر می شود و یا در سعادتش مضر است.
بنابراین در قسم اول، اعتقاد به آنچه علم به حقانیتش نداریم، و در قسم دوم اعتقاد به آنچه نمى دانیم خیر است یا شر، چنین اعتقاداتى جزء خرافات و خرافه گرایی است.[۵]
پس در حقیقت خرافه را میتوان مترادف باطل دانست به این معنا که خرافه گرایی به معنای دین باطل است. و دینی که مبتنی بر خرافه باشد، فقط با جهل و نادانی قابل پیروی است و کسانی که گرفتار خرافه گرایی می شوند از عقل خود استفاده نمی کنند.
افسانه به معنای سرگذشت و حکایات گذشتگان است . و در اصطلاح به قصه و حکایت بی اصل و دروغ گفته می شود که برای قصدی اخلاقی یا تنها برای سرگرم کردن ساخته اند.[۶]
مبارزه پیامبر اسلام (ص) با خرافه گرایی عرب
قبل از اسلام اعراب حجاز به دلیل فاصله گرفتن از آموزه های آسمانی گرفتار خرافه گرایی و افسانه پرستی بودند و پدیده های را مقدس می شمردند و آن ها را پرستش می کردند که هیچ مبنای عقلی نداشته است.
در قرآن کریم آیه «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِم»[۷] که می فرماید: پیامبر اسلام تکالیف شاق و غل و زنجیرهایی را که بر آن ها است بر می دارد، مراد از غل و زنجیر در دوران جاهلیت عرب، اوهام و خرافه گرایی است که فکر و عقل آن ها را از رشد و نمو بازداشته بود؛ و یک چنین گیر و بند که به بال فکر بشر بسته شود، به مراتب از سلسله آهنین، زیان بخشتر است.
انسان با فکر سالم و در پرتو عقل می تواند هرگونه قید و بند آهنین را درهم شکند. یکی از بزرگترین افتخارات پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) این است که با خرافه گرایی و اوهام و افسانه پرستی و خیال مبارزه نمود و عقل و خرد بشر را از غبار زنگ و خرافات شستشو داد و فرمود من برای این آمده ام که قدرت فکری بشر را تقویت کنم و با هرگونه خرافات به هر رنگی که باشد سرسختانه مبارزه نمایم.[۸]
یکی از مصادیق مبارزه پیامبر گرامیاسلام با خرافه گرایی در حادثه فوت یگانه فرزند ذکور آن حضرت تبلور پیدا کرده است. زمانی که فرزند آن حضرت به نام «ابراهیم» درگذشت، در مرگ وی غمگین گردید و بی اختیار اشک از گوشه چشمان او سرازیر شد.
اتفاقا در همین روز آفتاب گرفت و ملت خرافی و افسانه پسند عرب، گرفتگی خورشید را نشانه عظمت مصیبت پیامبر دانسته و گفتند: آفتاب برای مرگ فرزند پیامبر گرفته شده است. پیامبر وقتی این جمله را شنید، بالای منبر رفت و فرمود: آفتاب و ماه، دو نشانه بزرگ از قدرت بی پایان خدا هستند و سر به فرمان او دارند، هرگز برای مرگ و زندگی کسی نمی گیرند. هرگاه ماه و آفتاب گرفت، نماز آیات بخوانید. در این لحظه از منبر پائین آمد و با مردم نماز آیات خواند.[۹]
یکی از نمونههای بارز، مبارزه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) با افسانه پرستی و خرافه گرایی، مبارزه با بت پرستی و الوهیت هر مصنوع ممکن می باشد. آن حضرت حتی در زمان کودکی با اوهام و خرافات رایج در میان اعراب مبارزه می کرد. مثلا وقتی که حلیمه سعدیه مهره ای را بر گردن آن حضرت آویخت تا در صحرا از دیوها در امان باشد، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مهره را از گردن در آورد و به مادر خود چنین گفت: مادر جان آرام! خدای من که پیوسته با من است نگهدار و حافظ من است.[۱۰]
نمونه هایی از خرافه گرایی در عقاید جاهلی عرب
تاریخ برای مردم شبه جزیره عرب، خرافه و افسانه های زیادی ضبط کرده است. سید محمود آلوسی بیشترآن ها را در کتاب «بلوغ الارب فی معرفه احوال العرب» با یک سلسله شواهد شعری و غیره گرد آورده است.
بزرگترین سد در برابر پیشرفت آیین اسلام همان افسانه ها بود. به همین دلیل پیامبر اسلام (ص) با تمام قدرت می کوشید که آثار جاهلیت را که همان افسانه و اوهام بود از میان بردارد. هنگامیکه «معاذ بن جبل» را به یمن اعزام نمود، به او چنین دستور داد:
«وَ أَمِتْ أَمْرَ الْجَاهِلِیَّهِ إِلَّا مَا سَنَّهُ الْإِسْلَامُ وَ أَظْهِرْ أَمْرَ الْإِسْلَامِ کُلَّهُ صَغِیرَهُ وَ کَبِیرَه» [۱۱]یعنی: ای معاذ آثار جاهلیت و افکار و عقاید خرافی را از میان مردم نابود کن و سنن اسلام را که همان دعوت به تفکر و تعقل است، زنده نما.[۱۲]
در اینجا به چند مورد از خرافه گرایی جاهلیت عرب اشاره می شود:
۱. آتش افروزی برای آمدن باران
عرب های جاهلی در خشک سالی ها چوب های از درختی به نام «سلع» گرد می آوردند و به دم گاوی بسته و گاو را تا بالای کوه می راندند و سپس چوب ها را آتش زده و گاو بر اثر سوختگی شروع به دویدن و نعره زدن می کرد و آنان این عمل را به عنوان یک نوع تشبیه به رعد و برق آسمانی انجام می دادند. و این عمل را در نزول باران مؤثر می دانستند.[۱۳]
۲. زدن گاو نر برای اینکه گاو ماده آب بخورد
عرب های جاهلی گاوهای نر و ماده را برای نوشیدن آب کنار جوی آب می بردند، گاهی می شد که گاوهای نر ، آب می نوشیدند ولی گاهی گاوهای ماده لب به آب نمی زدند، آنان تصور می کردند که علت امتناع، همان وجود دیوها است که در میان شاخ های گاو نر جا گرفته و نمی گذارند گاوهای ماده آب بنوشند و برای راندن دیوها به سر و صورت گاوهای نر می زدند.[۱۴]
۳. حبس کردن شتر در کنار قبر متوفی
در عرب جاهلی اگر مرد بزرگی فوت می کرد، شتری را در کنار قبر او در گودالی حبس می کردند و آب و علف به او نمی دادند تا جان سپرد و متوفی روز رستاخیز بر آن سوار شود و پیاده محشور نگردد.[۱۵]
۴. کیفیت معالجه بیماران
برای معالجه بیماران به امور خرافه متوسل می شدند. مثلا۲۱ به گردن مارگزیده و عقرب گزیده، زیور آلات طلایی می آویختند. بر موضع جراحتی که سگ هار گزیده خون بزرگ قبیله را می مالیدند. اگر در کسی علایم جنون ظاهر می گردید، برای راندن ارواح خبیثه به کثافات پناه برده و استخوان مردگان را به گردن وی می آویختند.
برای جلوگیری از دیوزدگی دندان روباه و گربه را به گردن بچه ها می آویختند. موارد زیادی از خرافه گرایی و افسانه گرایی در عقاید اعراب جاهلی در متون تاریخی نقل شده که در این مقاله نیازی به ذکر همه آن ها نیست.[۱۶]
نتیجه گیری
مردم حجاز قبل از اسلام گرفتار خرافه گرایی و افسانه پرستی بوده و از تعقل و تفکر بهره ای نداشتند. بت پرستی و انگاره خدایی بت ها نیز از خرافه گرایی این قوم ناشی می شد. عرب حجار و به خصوص مشرکین مکه به همین علت به جاهلیت معروف بودند. دین اسلام خدمت بزرگی را برای بشریت به خصوص عرب های جاهلی انجام داد و آنان را از خرافه گرایی و افسانه پرستی نجات داد.
نویسنده: حمیدالله رفیعی
پی نوشت ها
[۱]. رک: ترجمه تفسیر المیزان ، ج۲، ص۳۴۸-۳۵۰.
[۲]. همان، ج۶، ص۱۸۹.
[۳]. مجموعه آثار، ج۳، ص۶۰۶-۶۰۷.
[۴] . کتاب العین، ج ۴ ص۲۵۲.
[۵]. ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص ۶۳۷.
[۶] . دهخدا، علی اکبر، فرهنگ دهخدا، ماده افسانه.
[۷] . اعراف، ۱۵۷.
[۸] . فروغ ابدیت، ج۱، ص۵۴.
[۹] .بحارالانوار، ج۲۲، ص۱۵۵.
[۱۰]. فروغ ابدیت، ص۵۶.
[۱۲] . فروغ ابدیت، ص۵۸.
[۱۳] . همان، ص ۵۸.
[۱۴] . همان، ص۵۸.
[۱۵] . همان، ص۵۹.
[۱۶] رک: همان ، ص۶۰ -۶۲.
منابع
۱. قرآن کریم.
۲. دهخدا، علی اکبر، فرهنگ دهخدا.
۳. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چ۸، ۱۳۷۲ش.
۴. فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، انتشارات هجرت، چ۲، ۱۴۱۰ق.
۵. مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چ۲، ۱۴۰۳ق.
۶. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول – قم، چ۲، ۱۴۰۴ / ۱۳۶۳ق.
۷. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چ۸، ۱۳۷۲ش.
۸. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، [بیتا]
۹. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ترجمه: موسوى همدانى سید محمد باقر، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم، چ۵، ۱۳۷۴ش.