- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
« تفسیر مقاتل بن سلیمان»، معروف به« تفسیر کبیر مقاتل» از مهمترین آثار قرآنى مقاتل و کهنترین تفسیر کامل قرآن است که به ما رسیده است. نویسنده پیوسته در آن به جمع عقل و نقل( یا به تعبیرى دیگر، روایت و درایت) پرداخته است؛ بدین جهت، آن را پیشگام تفاسیر جامع و کامل شمردهاند و به تعبیر شافعى« بقیه مفسرین ریزهخوار اویند» و از روز نخست، مورد توجه همگان قرار گرفته و یگانه منبع سرشار تفسیرى شناخته شده است.
آثار فروزان عقل در آن مشاهده مىشود و از نوعى ابداع و اعمال فنّ تألیفى ویژهاى برخوردار است. بیشتر به اهداف و مقاصد عالیه قرآن نظر دارد. جمع موضوعى آیات و تطبیق میان آیات بهظاهر متعارض، از ویژگىهاى این تفسیر است. مقاتل، تنها به گردآورى آراى سابقین بسنده نکرده، بلکه آنها را مورد نقد و بررسى قرار داده و آنچه به نظرش درست آمده، برگزیده است و تفسیر خود را بر این اساس، در کمال وجازت و رسایى عبارت و جامعیت، تألیف نموده است.
نویسنده این أثر ابوالحسن مقاتل بن سلیمان بن بشیر ازدی مروزی بلخی از مفسران و محدثان مشهور قرن دوم هجری میباشد.
شیخ طوسی در رجال خود او را از اصحاب دو امام بزرگوار امام باقر علیهالسّلام و امام صادق علیهالسّلام معرفی میکند و میفرماید: او در حدیث و قرائت قرآن دانشمند بزرگی بوده و تالیفات متعددی دارد.
آیتالله خویی رحمهاللهعلیه نیز در معجم خود نظر شیخ طوسی را مبنی بر اینکه مقاتل از اصحاب امام باقر علیهالسّلام و امام صادق علیهالسّلام بوده نقل نموده و میفرماید: او از امام صادق علیهالسّلام روایت کرده است و حسن بن محبوب از او روایت مینماید. ابن ندیم در الفهرست او را از متاخران زیدیه به شمار میآورد و تالیفاتی را به وی نسبت میدهد
دکتر شحاته مىنویسد:« آنچه بهعنوان یک مفسر توانمند، جلب توجه مىکند، جنبه تفسیر هر آیه با اندیشه آزاد و خرد تابناک اوست» و نیز مىنویسد:« ویژگى تفسیر مقاتل در ساده و رسا بودن عبارتهاى آن است، علاوه بر احاطه بر معانى و واژههاى قرآنى و بیان شبیه و نظایر آن، که در جاىجاى قرآن و سنت آمده است، که آن را بهصورت« سهل و ممتنع» درآورده… از دیدگاه من، تفسیر مقاتل در حوزههاى تفسیرى، بىنظیر است و بهرغم گذشت بیش از دوازده قرن، هنوز این تفسیر، در انسان این احساس را به وجود مىآورد که گویى، این تفسیر، با چنین شیوه شیوا، براى امروز نوشته شده است. در نقل آرا و نقد و ترجیح، راه کوتاه را پیموده و چندان وارد مباحث جدلى نگردیده است. از لحاظ احاطه بر معانى قرآن، در عین جامعیّت، فشرده بیان کرده است و در عین ایجاز، رعایت ایفا( رسا بودن) بهطور شایسته شده است و دیگر مزایاى این تفسیر که در حجم کم، ولى محتوایى بسیار به جهان علم تقدیم داشته است».
از ویژگىهاى دیگر این تفسیر در دیدگاه دکتر شحاته، شیوه تفسیرى قرآن به قرآن است که مقاتل، بهواسطه احاطه و تسلط بر کلیات قرآن، در زیباترین وجه آن را پیاده نموده است. از ویژگىهاى دیگر آن در دیدگاه وى، ایجاد تلائم و هماهنگى و وحدت بین آیاتى است که در ظاهر موهم تناقض باشند؛ مانند آیه ۷ سوره هود در خلق عرش و خلق آسمان و زمین و آیه ۵۴ سوره اعراف بههمراه آیه ۱۱ سوره فصلت و آیه ۳۰ سوره نازعات؛ در سوره هود مىفهماند، خلق عرش قبل از خلق آسمان و زمین است. از آیه سوره اعراف فهمیده مىشود، خلق عرش بعد از خلق آسمان و زمین است و آیه ۱۱ سوره فصلت مىفرماید: خلق آسمان بعد از خلق زمین است و سوره نازعات عکس آن را مىرساند. مقاتل در جمع بین آنها بیان مىدارد که: خلق عرش قبل از خلق آسمان و زمین است و خلق آسمان قبل از آفرینش زمین است، پس از آن آیات دیگر را به بیانى دیگر تأویل مىدارد( ج ۴، ص ۵۷۸).
و نیز جمع عقلپسند مراحل خلقت انسان، از تراب، طین، حمأ مسنون، طین لازب، صلصال کالفخار، من عجل و من ماء مهین( ج ۱، ص ۹۶- ۹۸)، ذیل آیه ۳۰ سوره بقره را ارائه مىنماید.
دکتر شحاته در بیان ویژگى دیگر تفسیر مقاتل مىنویسد:« اختلاط و در هم آمیختن عقل و نقل به شکل واضحى در تفسیر او نمایان است. از جهت نقل، آیات مربوط به یک موضوع واحد را جمع نموده و روایات متعلق به آنها را بعد از حذف اسانید بیان مىدارد؛ اما در جانب عقل، ظهور آن واضحتر است؛ هر صفحه از صفحات تفسیر مملو از تلاش عقلى اوست. ذکاوت خدادادى و هوش فوقالعاده وى علاوه بر جمع نمودن کلیه علومى که مفسر نیاز دارد، دو عامل یارىدهنده وى در تلاش عقلى اوست».
در دیدگاه دکتر شحاته، مقاتل، معرفت فراوانى نسبت به لغت، مفردات و ترکیب آنها، دلالتها و تطور آنها، الفاظ مشترک، مترادف و نیز دانش وسیع نسبت به معانى و بدیع و بیان و آگاهى نسبت به اجمال و تبیین، عموم و خصوص، اطلاق و تقیید و دلالت امر و نهى و نیز دانایى نسبت به عقاید و الهیات و نبوات و احکام آنها و اشراف نسبت به قرائات و تجوید و نحو و شعر قدیم داشته است و این عوامل، سبب شده در تفسیر، خوش بدرخشد و…
دیدگاه متأخران
آیتالله معرفت در جلد دوم تفسیر و مفسران، صفحه ۱۵۰ به بعد دیدگاه متأخران را درباره تفسیر مقاتل این چنین مىنویسد:
« باآنکه این تفسیر در دوران ظهورش و از همان ابتدا مورد توجه بوده و نظر دانشمندان را به خود جلب نموده است و از همان دوران نخست، همگان از تفسیر او بهره مىبردند، ولى در دوران متأخر یک نوع بىمهرى نسبت به آن احساس مىشود و عامل آن، عملکرد نارواى راویان این تفسیر است که در آن تصرف نموده و گرچه اندک بر آن افزودهاند. این تفسیر از طریق عبدالله بن ثابت مقرى از پدرش ثابت بن یعقوب توزى از ابوصالح هذیل بن حبیب دندانى از مقاتل بن سلیمان روایت شده است. فؤاد سزگین مىگوید:« ابوصالح، در برخى موارد روایات دیگرى را بر متن تفسیر مقاتل افزوده است». گاه شده اضافات بهگونهاى است که گمان مىرود متن تفسیر مقاتل است و حتى در آنجا که صریحا به مقاتل نسبت داده مىشود، برخى از بزرگان- احیانا- تردید دارند که بهدرستى گفته مقاتل باشد؛ مثلا درباره حلّ رموز حروف مقطعه اوایل سور در این تفسیر، به حساب جمل( ابجدى) روى آورده، ولى طبرى این مطلب را با عنوان« قال بعضهم» مطرح مىکند و مىگوید:« خوش نداشتم قائل آن را نام ببرم؛ زیرا ناقل از وى، از کسانى نیست که مورد اعتماد باشد»… مواردى در این تفسیر به چشم مىخورد که انتساب آنها به مقاتل مشکوک است و شاید از تصرفات راویان تفسیر باشد؛ مانند تفسیر آیه«و إذ قلنا للملائکه»،به« الذین خلقوا من مارج من نار السموم» و این جاى شگفتى دارد که چگونگى آفرینش فرشتگان را از شعله آتش سوزنده پنداشته است؛ درصورتىکه خداوند، آفرینش جنّ را چنین وصف کرده، نه ملایک را… در اینگونه موارد، احتمال مدسوس بودن مىرود که با دست راوى نخست یا دیگران بر تفسیر مقاتل افزوده شده است. دلیل بر آن، آنکه هیچیک از مفسرانى که بنا بر استیعاب داشتهاند، چنین مطالبى را نه از مقاتل و نه از تفسیر وى نقل نکردهاند.
آرى، همان بلایى که بر تفسیر على بن ابراهیم قمى آمده و به دست راوى آن، دگرگونى در آن رخ داده، عینا بر تفسیر مقاتل نیز آمده و دچار دگرگونى و احیانا بىاعتبارى گردیده است، ولى در مجموع- با قطع نظر از موارد مشکوک یا مدسوس، تفسیر شیوا و ارزشمندى است و یکى از کهنترین و سرشارترین ذخایر میراث فرهنگى اسلامى است. گوهرهاى ناب آن براى فرهیختگان بهخوبى تابناک و تشخیص آن از ناروا براى اهل تحقیق بهآسانى میسور است. بدین ترتیب این تفسیر، امروزه براى پژوهندگان مسائل قرآنى و تفسیر، غنیمتى ارزنده است».
دکتر شحاته مىگوید:« درباره او همه چیز گفتهاند، ولى درباره تفسیرش همگى او را ستودهاند، بهویژه مقام علمى و شخصیت وى جاى تردید ندارد و امروزه نباید غفلت کنیم و از چنین میراث ارزندهاى چشم بپوشیم، در جهت منقولات وى باید دقت نمود، ولى در جهت عقلانى، تفسیرش همچون دریایى خروشان است که از همه پیشى گرفته است. اگر ما از تفسیر مقاتل غفلت ورزیم، همانا بخش بزرگى از میراث فرهنگى و فکرى خویش را از دست دادهایم، بلکه اولین دستاورد تفسیر عقلانى را از دست دادهایم…»( ج ۵، ص ۵۲- ۵۳).
بدین ترتیب بس جفاست که این تفسیر گرانقدر را بهطور کامل، بىاعتبار جلوه دهیم و بىاعتبارى آن را معلول سهلانگارى و سستى کار مقاتل بدانیم؛ چنانکه فؤاد سزگین چنین قضاوتى بىجا را درباره او روا داشته است« تاریخ التراث العربی، ج ۱، ص ۸۵، فؤاد سزگین».
مقاتل، نام ۳۰ تن از کسانى را که از آنها تفسیر نقل کرده است، در مقدمه جلد ۱، ص ۲۵ بیان نموده است.
روش تفسیر
این تفسیر، بهصورت پیوسته، تمامى آیات را- آنجا که به تبیین نیاز داشته- تفسیر کرده است.
عقل و نقل، هردو، رعایت شده و با عبارتهایى کوتاه و فشرده و درعینحال، رسا و شیوا، بیشتر بر اساس تفسیر قرآن به قرآن تکیه داشته است و شیوه وى در توفیق و جمع بین آیات، بیشتر ابداع خود اوست.
روش کلى مفسر در ورود و خروج مطالب به این شکل بوده که ابتدا مشخصات کلى سوره شامل مکى یا مدنى بودن و تعداد آیات را ارائه مىدهد، سپس فراز به فراز آیات را با کمک آیات دیگر معنا مىنماید. بعد از معنا، به شأن نزولها مىپردازد و به تعبیر دکتر شحاته، مفصلترین تفسیر در نقل شأن نزولها مىباشد و اکثر روایاتش غیر ضعیف است؛ منتهى به دلیل حذف سند روایات اسباب نزول، صحیح و ضعیف آن مخلوط شده است؛ خصوصا اسرائیلیات در آن وارد گشته است.
شحاته مىنویسد: دخول اسرائیلیات در عصر صحابه آغاز گردید، ولى در عصر تابعین زیاد شده است. آیه ۳۰ سوره بقره، آیه ۲۵۵ بقره و… نمونههایى از اینگونهاند. اثرپذیرى مقاتل از اسرائیلیات بیشتر در داستان انبیاى گذشته متبلور است و نیز در داستان ازدواج پیامبر( ص) با زینب. مستشرقین نیز این مطالب را از تفسیر مقاتل و امثال او نقل کردهاند.
در آخر سوره نیز روایاتى در فضل سور بیان مىدارد. البته اطلاعاتى را نیز دکتر شحاته در ابتداى سورهها اضافه نموده و در مقدمه هر سوره بحثى راجع به مقصود و مضمون اجمالى آن بیان داشته است.
پل نویا و تفسیر مقاتل
پل نویا درباره روش مقاتل مىنویسد:« در حقیقت مقاتل قرآن را بر طبق سه روش مىخواند که مىتوان آنها را روشهاى لفظى، تاریخى و استعارى نامید:
قرائت لفظى: نخستین وظیفهاى که مقاتل در قرائت قرآن( تبیین قرآن) بر عهده مىگیرد، توضیح لفظى یا کلمه به کلمه واژگان قرآنى است. مقاتل با این کار در حقیقت ترجمهاى از قرآن به یک زبان عربى دوم، که البته آسانتر است، به دست مىدهد. این ترجمه احتمالا براى مردمان غیر عرب، بهویژه ایرانیان فراهم آمده است». در این بخش، مقاتل قواعدى را در بیان الفاظ ارائه مىدهد. دکتر شحاته در جلد ۵، ص ۵۸، تعدادى از آنها را برمىشمرد و معتقد است به ۲۴۸ مورد مىرسند، از آن جملهاند در جلد ۱، ص ۹۶، ذیل آیه ۳۰ سوره بقره در معناى«بحمد ربهم»؛یعنى« بأمر ربهم» و ص ۴۵۸ ذیل آیه ۱۰ سوره مائده«الجحیم»؛یعنى« ما عظم من النار». ایشان معتقدند احاطه مقاتل بر این کلیات، تفسیر او را از دیگران در جنبه قرآن به قرآن ممتاز نموده است.
پل نویا مىنویسد:« در تفسیر مقاتل، قرائت( تبیین کلمات) با توجه به سیاق کلام که معنى کلمه را براى مقاتل روشن مىکند، صورت مىگیرد و این معنا در ترجمه بازگردانده مىشود. مقاتل برخلاف ابن عباس هیچگاه از بستر کلام قرآن خارج نمىشود، تا کلمهاى را مثلا با توجه به استعمالات اعراب در اشعار ما قبل اسلام توضیح دهد، بلکه بیشتر براى روشن کردن معنى کلمه از سیاق کلام قرآنى مدد مىگیرد.
البته مقاتل از این معنا غافل نمىماند که کلماتى را که منشأ عربى ندارند یا مأخوذ از یک لهجه غیر قریشىاند، مشخص کند( در نظر مقاتل برخلاف مفسران بعدى قبول وجود کلمات غیر عربى در قرآن مشکلى ایجاد نمىکند)، ولى او هیچگاه از خود متن قرآن منفک نمىشود و به یمن همین روش تحلیل لفظى است که ترجمهاش بسیار قابل انعطاف از کار درمىآید و همه تفاوتهاى ظریف معنایى را که یک کلمه در سیاقهاى مختلف کلام به خود مىگیرد، منعکس مىکند؛ بنابراین، ترجمه مقاتل خود را تا سطح یک تفسیر حقیقى ارتقا مىدهد. براى نمونه به ترجمه احسان توجه کنید: در آیه ۹۰، سوره نحل:«إن الله یأمر بالعدل و الإحسان»،مقاتل، عدل را به« توحید» و احسان را به« بخشایش دیگران» ترجمه مىکند و در سوره الرحمن، آیه ۶۰:«هل جزاء الإحسان إلاّ الإحسان»،این چنین ترجمه مىکند:« آیا پاداش اهل« توحید» در آن جهان چیزى جز بهشت است». هیچیک از این ترجمهها لفظى نیست، ولى مقاتل غالبا از قرائت لفظى فراتر مىرود و در ترجمه، بار معنایى نمادینى را که یک واژه در سیاق کلام بر دوش دارد، مطمح نظر قرار مىدهد. اگر« احسان» به معناى« عفو» است، به سبب آن است که عمل بخشایش در حقیقت نماد بزرگترین« احسانى» است که مىتوان به دیگران کرد».
ایشان در بخش« تفسیر و تاریخ» مىنویسد:« باید افزود که مقاتل در تفسیر خود مانند یک عالم فقه اللغه یا زبانشناس هم عمل نمىکند. بهندرت دیده مىشود که او براى یافتن معنى کلمهاى، نخست به ریشه آن و معنى اولیه ریشه مراجعه کند؛ زیرا، براى او، معنى یک کلمه، از درون خود آن کلمه برنمىآید، بلکه از بیرون آن؛ یعنى از بستر کلامى که کلمه در آن جاى گرفته است، دریافته مىشود. نمونه اینگونه تحلیل کلمات، تحلیل کلمه« تأویل» است. کلمه« تأویل» بهخودىخود و در ریشه ثلاثى آن، به معناى بازگرداندن چیزى به اول یا مبدأ آن است، ولى چنانکه دیدیم، مقاتل معنایى عکس این معنى را از آن استنباط مىکند، که عبارت است از عمل پى گرفتن چیزى تا آخرین پیامدهاى آن و این معنى را سیاق کلام به او تحمیل مىکند.
این اشتغال خاطر به توسل جستن به سیاق کلام براى تعیین معنى کلمات به عقیده ما، ناشى از مواظبت خاص مقاتل- و تفسیر اولیه بهطور کلى- است به اینکه وحىها را درست در بستر تاریخى آنها قرار دهد. در کنار ترجمه کلمات،« اسباب النزول» یا موجبات تاریخى وحى جاى مهمى در تفسیر مقاتل دارد. در حقیقت همچنانکه هر کلمهاى با مرادفى ترجمه مىشود، همچنان نیز هر بار که فهم متن، اقتضا کند، مقاتل شرایط تاریخى را که آیهاى یا گروهى از آیات در آن شرایط نازل شده است، نشان مىدهد؛ به این معنى که تاریخ، مکان، شخصیتهاى مورد نظر و علل مادى و خلاصه، روزنامه وحى را ذکر مىکند. هیچ واقعه عینى از زندگى پیغمبر( ص) نیست که او نداند و هیچ آیهاى نیست که ابهام تاریخى داشته باشد و او کلید آن را نداشته باشد. در مجموع، تفسیر او مشتمل بر انبوهى از اطلاعات تاریخى مهم و ظاهرا عینى است.
مقاتل در گزارشها، جزئیات بسیارى را وارد کرده است؛ مانند نام بدویانى که یوسف را خریدند، نام عصاى موسى( ع) و تاریخچه آن، ورود آدم( ع) به هند و حوّا به جده بعد از خروج از بهشت و…
وى براى هر آیهاى که در آن اشاره به وقایع تاریخى باشد، زمینهاى تاریخى اختراع مىکند. گرایش ایشان به آوردن جزئیات عینى، او را بر آن مىدارد که در تفسیر قرآن خود بیشترین اسباب نزول را بیاورد و این امر، تأثیر مهمى در زمینه فهم پیام قرآنى برجاى مىگذارد.
وقتى که مقاتل در جستجوى مناسبتى تاریخى براى نزول آیات قرآنى برمىآید، هدفش ذکر تاریخ نیست، بلکه فهم بهتر معنى آیه مورد تفسیر است، ولى ارجاع به تاریخ را بهصورت یک روش سیستماتیک تفسیر درآوردن، سبب تحدید قابل ملاحظه اهمیت پیام قرآنى مىشود؛ زیرا مقاتل در همان حال از پرداختن به هرگونه اظهار نظر در زمینه اخلاقى که معنى روحانى پیام را استخراج کند، امتناع مىورزد؛ بهعنوان نمونه در آیه ۱۲ سوره یونس:«و إذا مسّ الإنسان الضر دعانا لجنبه…»،مقاتل مىگوید: اشاره این آیه به ابوحذیفه هاشم مخزومى، به هنگام بیمارى اوست و همچنین در آیه ۱۳ سوره حجرات:«إن أکرمکم عند الله أتقاکم»،به این گزارش اکتفا مىکند که مقصود این آیه، بلال حبشى است که بعضى از قریشیان او را به هنگام اذان گفتن، استهزا مىکردند. در تفسیر این دو آیه سخنان بسیار نوشته شده است، ولى مقاتل با توجه به سیاق کلام، آنها را بسیار روشن یافته است».
پل نویا در بخش سوم، معتقد است تفسیر مقاتل، تفسیر استعارى پدید مىآورد. استعاره را در کنار لفظ مىگذارد و این و آن، هردو را به موازات هم پیش مىبرد، بىآنکه روابطى حقیقى میان آنها برقرار کند. استعاره در اینجا، نه انتزاع لفظ یا نفى آن است و نه حقیقت آن؛ تنها، راهى است که بهوسیله آن دایره تنگ لفظ را مىشکند.
مقاتل مىنویسد:« قرآن بر اساس سه مقوله بر پیغمبر( ص) نازل شده است: امر و نهى، وعد و وعید و اخبار پیشینیان». امر و نهى که بخش اساس شرع را تشکیل مىدهد، درست قلمرو تفسیر لفظى است… در مقابل، دو مقوله دیگر وحى زمینه دیگرى بر خیال عرضه مىکند، که در آن خیال از ضبط شریعت بیرون مىرود و در آنجاست که تفسیر استعارى به وجود مىآید.
مقاتل مىنویسد:« خداوند در قرآن مثلهایى مىآورد که بعضى درباره خود اوست، بعضى درباره مشرکان و بتپرستان و بعضى نیز مربوط به جهان و قیامت و آخرت است. در آن، اخبارى هست از پیشینیان و آنچه در بهشت و دوزخ… و در دل مؤمنان و کافران مىگذرد». در میان این امثال که میدان حرکت خیال مفسر است، آنهایى که بیش از همه توجه مقاتل را جلب مىکند، امثال مربوط به پیشینیان( عمدتا پیامبران) و نیز امثال مربوط به آخرت؛ یعنى بعث و حساب است
تحقیق تفسیر مقاتل
تحقیق تفسیر مقاتل، توسط محقق ارجمند دکتر عبدالله محمود شحاته انجام گرفته است. وى مقدمهاى بر هر سوره، شامل خلاصه و مضمون و وصایاى آن سوره نگاشته است. از دیگر مراحل تحقیق، شمارهگذارى سور و آیات و مشخص نمودن آیاتى است که در متن تفسیر به آنها استشهاد شده است و نیز جدا کردن نص قرآنى بین دو پرانتز. تصحیح غلطهاى نسخهها از دیگر موارد تحقیق ایشان مىباشد.
پاورقىهاى محقق، شامل آدرس آیات، بیان اختلاف نسخ و توضیح برخى مطالب مىباشد.
علاوه بر تحقیق شکلى، شحاته، جلد پنجم را تماما به مقاتل و تفسیر و اعتقادات او اختصاص داده است.
در قسم اول جلد پنجم، به حیات مقاتل، مقاتل و علم حدیث، مقاتل و علم تفسیر، مقاتل و علم کلام در چهار باب پرداخته است. در قسم دوم، متعرض روش مقاتل در تفسیر گشته و در ۸ باب دیدگاههاى مختلف مقاتل را بیان نموده است. ایشان در ابتداى جلد ۵، مقدمهاى در سیر تفسیر قبل از مقاتل، ارائه داده که به تفسیر عصر صحابه، عصر تابعین و عصر تابعین تابعین و خصوصیات تفسیرى هر عصر و مفسران مشهور آن، پرداخته است.
فهرستى بر اساس سورهها در آخر هر جلد از این تفسیر، نمایانگر مطالب آن مىباشد.
در جلد پنجم، بعد از فهرست مطالب آن، فهرستهاى گوناگون( از قبیل: ۱. فهرست مطالب مجلدات چهارگانه بر اساس سورهها؛ ۲. فهرست منابع و مراجع کتاب بر اساس نام مؤلفین آنها؛ ۳. فهرست شواهد آیات قرآنى و اشعار؛ ۴. فهرست اعلام؛ ۵. فهرست قبائل و اقوام؛ ۶. فهرست اماکن؛ ۷. فهرست ایام و غزوات)، تهیه و ارائه شده است.
وضعیت نشر: تفسیر مقاتل بن سلیمان
پدیدآور: مقاتل بن سلیمان
تاریخ وفات پدیدآور: ۱۵۰ ه. ق
محقق: شحاته، عبدالله محمود، متوفاى ۱۴۲۳ ه. ق.
موضوع: کلامى شیعى- روایى شیعى
زبان: عربى
تعداد جلد: ۵
ناشر: دار إحیاء التراث العربی
مکان چاپ: لبنان- بیروت
سال چاپ: ۱۴۲۳ ه. ق
منابع:
- تفسیر مقاتل، ج ۵، با تحقیق دکتر عبدالله شحاته.
- تفسیر مقاتل، جلد ۱ تا ۴، با تحقیق دکتر عبدالله شحاته.
- تفسیر و مفسران، ج ۱ و ۲، آیتالله معرفت، مؤسسه فرهنگى التمهید، چاپ اول، تابستان ۸۰.
- دانشنامه قرآن و قرآنپژوهى، بهاءالدین خرمشاهى، ج ۲، ص ۲۱۳۵.
- دائرهالمعارف تشیع، ج ۴، ص ۴۷۹.
- طبقات مفسران شیعه، دکتر عقیقى بخشایشى، جلد ۱، ص ۴۰۱.
- تفسیر قرآنى و زبان عرفانى، پل نویا، ترجمه اسماعیل سعادت، مرکز نشر دانشگاهى، چاپ اول، ۱۳۷۳.
- طبقات المفسرین داودى، ج ۲، ردیف ۶۴۲، صفحه ۳۳۰.
منبع مقاله: کتابشناسی جامع التفاسیر نور