- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
با صرف نظر از کج اندیشی ها در تلقی نصوص و آیات الهی و سخنان رسول اکرم (صلیالله علیه و آله)، آنچه مبدأ و مبنای تفرّق و تشتّت و به وجود آمدن مذاهب و فرق مختلف گردید. قدرت طلبی ها و مقام خواهی هایی بود که از همان روزهای بعثت نبی اکرم (صلیالله علیه و آله) برای هر انسان منصف و نکته سنج و دقیقی در تاریخ صدر اسلام مشهود است. در این نوشته در همین راستا به تفاوت علویان با مذهب شیعه مطالبی بیان شده است.
پس از رحلت پیامبر اسلام و سپس در طول تاریخ اسلام عوامل مختلف موجب گردید که نسبت به اساس دین یعنی توحید و نبوت و امامت، اختلافات مصیبت باری رخ دهد به گونه ای که گاه باورها و آموزه هایی در امر توحید در بعض مذاهب و فرق یافت می شود که جز با قبول ثنویت و شرک قابل توجیه نیست و قطعا ساحت اسلام، آخرین منادی آیین توحیدی از آن مبراست.
در سیر تاریخ و تشدید اختلافات مذهبی فرقه هایی هم بوجود آمدند که دچار افراط و تفریط شده و درباره ائمه ـ علیهم السّلام ـ گزافه گویی کردند به نحوی که یا ایشان را خدا نامیدند یا قائل به حلول جوهر نورانی الهی در ایشان شده و یا به تناسخ قائل شدند.(۱) شاخص ترین آنها غلات هستند که به خاطر نسبت های کاذبی که به ائمه (علیهم السّلام) می دهند از طرف دیگر مذاهب اسلامی ردّ شده اند تا حدی که آنان را به سبب بیان سخنان کفرآمیزشان از دین اسلام بیرون می دانند.
غُلات غالبا از موالیانی بودند که به خاطر ساده دلی و عامی بودن تحت تاثیر شیادانی مثل ابوالخطاب قررا می گرفتند افرادی بودند که برای رسیدن به مقامات دنیوی و نفوذ در نفوس مردم نسبت گزافی به ائمه (علیهم السّلام) می دادند تا شاید به اسم و رسمی رسیده و مریدانی برای خود بیابند.(۲)
باید این نکته را در نظر داشت که عمده ترین علت در بوجود آمدن اینان، شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم زمان بوده که از یک سو مردم را از دسترسی به ائمه (علیهم السّلام) برحذر می داشت، و از سوی دیگر مردم ساده دل و حریص، مشتاق شنیدن فضایل ائمه (علیهالسلام) بودند، و این امر باعث سوء استفاده افرادی می شد که در مسیر رسیدن به امیال خود، از هیچ تحریفی در دین و مذهب ابا نداشتند.
در این میان گروهی به نام علویان وجود دارند که در کتب تاریخ و فرق مذهبی راجع به آنان مطالب مختلف و متعددی ذکر شده است که به برخی از آنها اشاره می شود:
۱. علوی در کل شامل فرزندان پاک امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و اصحاب و دوستداران آن حضرت می باشد و نیز به کسانی اطلاق می شود که در روز غدیر خم، با حضرت بیعت کرده و نسبت به آن پایدار ماندند.(۳)
۲. شیعه نام عمومی کسانی است که به امامت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) گرویده اند. به این گروه در آغاز شیعه علی (علیهالسلام) می گفتند. پس از ظهور راوندیه ـ که اهل خراسان بوده و به امامت عباس عموی پیامبر (صلیالله علیه و آله) بعد از ایشان معتقد بودند ـ یعنی شیعه آل عباس، بنا به امتیازی که به طرفداران امیرالمؤمنین (علیهالسلام) قائل بودند علویه می گفتند.(۴)
۳. برخی از کتب فرق و مذاهب، علویه را جزو نصیریه آورده اند و تمام عقاید آنان را به علویه تعمیم داده اند. اگر علویان را همان نصیریه بدانیم بدین معناست که آنان جزو غُلات هستند و آن گونه که به آنان نسبت داده اند به حلول خدا در امیرالمومنین (علیهالسلام)، شراکت او در نبوت رسول اکرم (صلیالله علیه و آله)، تناسخ، اباحه محارم و کلیه محرمات، عبادت آسمان و خورشید و ماه معقتد هستند.(۵) و نیز آورده اند که آنان سلمان فارسی را فرستاده حضرت. و شراب را از نور دانسته و درخت مو را بزرگ می دانند و نسبت به ابن ملجم، ارادت دارند زیرا او حضرت را از لاهوت به ناسوت رسانید.(۶) در کتاب لغت نیز آمده است که اینان منتسب به علی بن ابیطالب (علیهالسلام) و فرزندان او می باشند و سادات نامیده می شوند. این اسم به معنای (نصیریه) نیز استعمال شده است.(۷)
در مورد نصیریه که به آنان انصاریه و علویه نیز می گویند گفته شده که آنان منسوب به نصیر نامی هستند که در قرن پنجم از شیعه امامیه منشعب شدند و بعدها در شمال غرب سوریه ساکن شدند. تعالیم آنان عبارت است از التقاط عناصر شیعه و مسیحیت و معتقدات پیش از اسلام. بعضی از دانشمندان، فرقه علی اللهی و نصیریه را یکی دانسته اند، و این نظر صحیح نیست زیرا تنها چیزی که اهل حق و نصیریه را متحد می سازد همان الوهیت علی (علیهالسلام) است که اختصاص به همه فرقه غلات شیعه دارد. ولی در دیگر عقائد و تشریفات مذهبی به هیچ وجه با یکدیگر یکسان نیستند.(۸)
با در نظر گرفتن منابعِ صحیح و مصاحبه ای که با اشخاص آشنا به آیین علویان صورت گرفته خلاف همه موارد وارده در کتب مذاهب و فرق ثابت می شود. چرا که آنان در عقیده و مرام هیچ اختلاف نظری با شیعه اثنی عشری ندارند. آنان معتقد به رسالت نبی اکرم (صلیالله علیه و آله)، و امامت و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و یازده فرزند امام بعد از او اعتقاد دارند. اصول و فروع دین را پذیرا بوده و خداوند را بدون وجود شریکی برای او و قرآن را بدون دانستن تحریف و نظیری برای او. و شریعت را بدون نقصانی در آن قبول دارند.
در تکالیف شرعی و مسائل دینی به مراجع رجوع کرده و نسبت به تمام ادیان الهی و کتب آسمانی و انبیاء الهی احترام قائل هستند. هر حدیث مخالف با صراحت قرآن را طرد می کنند. «کلمه العلم» را منحصر در اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ دانسته و به مباحث دینی، تاویل آیات، فقه و فتوای امام جعفر صادق (علیهالسلام) اعتقاد راسخ دارند. اینان به هیچ کدام از مذاهب چهارگانه اهل سنت شباهت ندارند. اینان کسانی هستند که مسلمین نامیده شده اند و خدا را بدون شریک عبادت می کنند.(۹)
در باب اصول دین، توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد را با دلایل خاص قبول دارند:
توحید: اعتقاد به وجود خدای واحدی که دارای صفات کمال و منزه از هر عیب و نقص است.
عدل: خداوند منزه از ظلم و فعل قبیح است و به بیشتر از حد وسع و استعداد تکلیف نمی کند.
نبوت: انبیاء دارای عصمت هستند و خلق را ارشاد می کنند، اولشان حضرت آدم (علیهالسلام) و آخرشان رسول اکرم (صلیالله علیه و آله) می باشد.
امامت: اقتضای حکمت الهی است که برای اکمال دین پیامبران، کسانی را به عنوان پیشوا و امام معصوم تعیین نماید و پیامبر (صلیالله علیه و آله) امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را به عنوان جانشین خود معرفی کرد و بعد از او یازده تن از فرزندان او به این مقام رسیدند.
معاد: خداوند بعد از مرگ مردم را برای حسابرسی می خواند و پاداش نیکوکاران و جزای بدکاران را خواهد داد. و نیز تمام فروع دین از قبیل نماز، روزه، زکات، حج، جهاد و… را قبول دارند.(۱۰)
بنابراین معلوم شد که علویان در تمام امور مثل احکام، معاملات و… مانند شیعیان اثنی عشری هستند مگر در دو مساله:
۱. طریقت جنبلائیه: پیروی و مطابقت از ابو محمد عبدالله جنبلانی که از روسای کبیرشان است. او از عراق به مصر رفت و بعد از تکمیل طریقتِ صوفی گری، احکام و فلسفه و علوم نجوم و هیئت و… را از طریق صوفیانه مطرح کرد.
۲. عقیده به باب: معتقدند که هر یک از ائمه ـ علیهم السّلام ـ دارای بابی بودند که برای شناخت آن، باید از این در وارد شد، مثلا: امیرالمؤمنین (علیهالسلام) خود باب شهر علم نبی اکرم (صلیالله علیه و آله) بود. و باب امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، سلمان فارسی می باشد.(۱۱) که در حقیقت این موارد نیز مردود شناخته شده اند و به آنها قائل نیستند.
اینان عمدتا در شام، عراق، ترکیه، فلسطین، لبنان و ایران ساکن می باشند و مراسمات مذهبی بمانند شیعه اثنی عشری دارند.(۱۲) در لبنان، و شام (سوریه) گروهی از شیعیان هستند که (میتاولی) نامیده می شوند که مفرد آن متوالی، و به معنی یاران و مخلصان امیرالمومنین (علیهالسلام) می باشند. گویند آنان مهاجرانی هستند که در زمان صلاح الدین ایوبی از عراق به شام نقل مکان کردند و ایرانی الاصل هستند.(۱۳)
ناگفته نماند که طبقه حاکم در شام (سوریه) علویان هستند و دلیل بر این مدعا اینکه. حافظ اسد رئیس جمهور فقید سوریه زمانی که مادرش را به حج می فرستاد از شهید آیت الله سید حسن شیرازی خواست که او را تعلیم مناسک حج دهد، و نیز در وفات مادرش از وی برای خواندن نمازش دعوت به عمل آورد، و حال اینکه آیت الله شیرازی شیعه اثنی عشری بود. در هنگام وفات حافظ اسد نیز یکی از علمای شیعه برای اقامه نمازش دعوت شد که از آوردن اسم او معذورم.
در نتیجه از یک دیدگاه کلی و اصطلاح عام می توان به تمامی پیروان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) علوی گفت و از دیدگاه خاص و اصطلاح خاص علویان فرقه ای هستند که در شرق آناتولی سوریه و… سکونت دارند و در عقاید نیز موافق شیعه اثنی عشری هستند.
پی نوشت:
- مشکور، محمد جواد، تاریخ شیعه و فرقه های اسلام، تهران، انتشارات اشراقی، ۱۳۵۵، ص۱۴۷.
- مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵، ص ۴۰.
- سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ج ۸، ص ۴۰۵.
- تاریخ شیعه و فرقه های اسلام، همان، ص ۱۴۹.
- بحوث فی الملل و النحل، همان، ج ۸، ص ۴۰۹.
- ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ص ۳۲۶.
- لوئیس معلوف، المنجد، بیروت، نشر دارالمشرق، ص ۴۷۳.
- تاریخ شیعه و فرقه های اسلام، همان، ص ۱۸۶.
- بحوث فی الملل و النحل، همان، ج ۸، ص ۴۰۶.
- همان، ج ۸، ص ۴۰۶ – ۴۰۸، (به نقل از عقیدتنا و واقعنا نحن المسلمین العلویین ۲۰ – ۲۳).
- همان، ج ۸، ص ۴۱۱ – ۴۱۳، (به نقل از تاریخ العولیین، ص ۲۰۸).
- همان، ج ۸، ص ۴۱۷.
- تاریخ شیعه و فرقه های اسلامی، همان، ص ۸۷.
منبع: سایت اندیشه قم.